تجمع تعدادی نوجوان در یکی از مجتمع های تجاری تهران، حواشی را به دنبال داشته و هنجارشکنی هایی نیز صورت گرفته است.
به گزارش شهدای ایران به نقل از فرهنگنیوز،در سال های نه چندان دور زمانی که گوشی های هوشمند تلفن همراه همه گیر
نشده بود، این جمله از طرف بزرگترها، برای بسیاری آشنا بود؛ "این ماسماسک
چیه تو دستتون؟!". ماسماسک هایی که به طرز شگفت انگیزی، در دست همه است،
حتی در دست مادربزرگ ها و پدربزرگ ها! ابزار مفید و به قولی یکی از نیازهای
اصلی هر شهروندی است که برای برقراری ارتباط و کسب اطلاعات به روز به آن
نیاز دارد، اما همین ماسماسک معضلاتی را به دنبال داشته که تا پیش از آن،
کمتر مشاهده می شد.
با
رونق گرفتن و مدرن شدن تلفن های همراه، شبکه های اجتماعی نیز یکی پس از
دیگری، در قاب هوشمند این تلفن ها جا خوش کرده و فضای جدیدی را برای ارتباط
میان کاربران ایجاد کرده است. اگر تا یک یا دو دهه قبل فرآیند ارتباط میان
شهروندان، فرآیندی طولانی و نفس گیر بود، این عمل در عصر کنونی فقط با
فشار دادن چند دکمه یا لمس چند آیکون صورت می گیرد. تلفن های سکه ای و نامه
نگاری به نوستالژی های نسل های دهه های 50 و 60 تبدیل شده و گوشی های
هوشمند همان کار را به روش های مدرن تر و آسان تری مهیا کرده اند.
ولی
در این میان به هر میزانی که ارتباطات میان افراد با واسطه ابزارهای
ارتباطاتی جدید سهل شده، فاصله ها نیز افزایش پیدا کرده و دیگر خبر چندانی
از شب نشینی های فامیلی و دورهمی های خانوادگی نیست. اگر هم باشد، سرها همه
در گوشی های تلفن همراه گرم است! به هر روی با گسترش ابزارهای جدید، نسل
های جدید نیز آن را به عنوان وسیله ضروری زندگی در عصر ارتباطات برگزیدند و
با آن بزرگ شدند. اگر مبدا زمانی ترویج ابزارهای جدید ارتباطی را ده سال
اخیر انتخاب کنیم. نسل های دهه هفتاد و هشتاد شمسی، در سنین نوجوانی و
اوایل جوانی، امکانات به مراتب مدرن تری نسبت به دهه های پیش در اختیار
داشتند. امکاناتی که گاها به فاصله و شکافی میان نسل ها نیز بدل شده و
والدین بالاجبار می بایست ابزارهایی برای فرزندان خود مهیا می کردند که هیچ
آشنایی با آن نداشتند و تقریبا توانایی درک و فهم کاربردهای آن نیز برای
آنها سخت بود!
نسل
های جدید، با امکانات نوین و به تبع، توقعات، چالش ها و تصورات متفاوت با
نسل های گذشته، در ایران شکل گرفته اند که گاهی درک آنها در بروز برخی
رفتارها سخت می شود. بخشی از نسل دهه شصتی به دیده حسرت یا تمسخر به آنها
می نگرد. حسرت به خاطر امکاناتی که در اختیار دارند و تمسخر به دلیل
رفتارهایی که از آنها بروز پیدا می کند. در طول سال های اخیر بیشتر
خانواده ها به ویژه در کلان شهرها، در نهایت به دو فرزند رضایت داده اند و
سعی کرده اند تا بیشترین امکانات را برای زندگی شان فراهم آورند. در همین
زمینه برخی اوقات از پدیده فرزندسالاری سخن به میان می آید و آسیب های آن
بررسی می شود.
آنچه
گفته شد مقدمه ای بود برای بررسی یک رویداد جدید در فضای مجازی و نمود
خارجی آن در فضای واقعی. شبکه های اجتماعی اینستاگرام و تلگرام که در ایران
به صورت آزادانه در دسترس عموم قرار دارند، دنیای جدیدی را برای کاربران
میلیونی آنها در کشور فراهم آورده است. دنیایی که با دنیای واقعی بسیار
متفاوت است. کاربران فضایی را تجربه می کنند که تا پیش از این امکانش وجود
نداشت و به راحتی با هزاران هزار کاربر دیگر در گروه ها، کانال ها و صفحاتی
مشخص، آشنا می شوند. هر کسی علایقش را دنبال می کند و با پدیده های جدید
نیز آشنا می شود، پدیده هایی که ممکن است برخی از آنها با قواعد و هنجارهای
عرفی جامعه هم همخوانی نداشته باشند. نسل های مختلف، در این فضا نیز به
نحوی از یکدیگر تفکیک می شوند.
اصل
آن ماجرا نیز به این فضا مربوط می شود. شبکه سازی و هشتگ گذاری، برای پیدا
کردن کسانی که به دنبال یک سرگرمی جدید هستند. سرگرمی که مهم نیست با
هنجارها یا عرف همخوانی داشته باشد! شبکه های اجتماعی جدید این امکان را به
راحتی در اختیار گذاشته اند. نامش را "میتینگ"، گذاشته اند. این واژه،
اغلب ذهن ها را به سمت برنامه ها یا گردهمایی های سیاسی یا آموزشی می برد.
اما نسل جدید، مفهوم این واژه را نیز به فراخور نیاز خود تغییر داده و
منظورشان، یک دورهمی بزرگ از هم نسلی ها در فضای دنیای واقعی است. مکان های
این متینگ ها متفاوت است و آخرین مکانی که انتخاب شد، یک مجتمع خرید و
سرگرمی در غرب تهران بود. صدها نفر از نوجوانان دبیرستانی به خاطر فراغت از
امتحانات، در این مجتمع جمع می شوند و تصاویر آن نیز به سرعت راهی شبکه
های اجتماعی می شود. قراری که به خاطر ازدحام و هنجارشکنی، مجتمع را در اوج
ساعت کار و شلوغی، به تعطیلی می کشاند.
کسانی
که در این به اصطلاح میتینگ جمع شده بودند، در تصاویری که از جمع خود
منتشر کرده اند، از اصطلاحاتی مانند "شاخ های اینستاگرام" استفاده کرده
اند. منظور آن است که این میتینگ مربوط به "شاخ های اینستاگرام" بود. جمع
چندصد نفره ای که دختران و پسران نوجوان و اغلب دبیرستانی با اشکال و
ظاهرهایی خارج از عرف و فرهنگ اسلامی - ایرانی، یکدیگر را به واسطه شبکه
های اجتماعی در مکانی عمومی ملاقات می کنند و به اصطلاح خود، میتینگ برگزار
می کنند. در برخی از کلیپ های این میتینگ مشاهده می شود، چند دختر و پسر
با یکدیگر درگیر می شوند و از الفاظ رکیک و بسیار زشت نیز استفاده می کنند.
ناهنجاری و ازدحام این جمع باعث می شود تا پلیس مداخله کند و نوجوانان را
از آن مکان دور کند!
ورای
مباحثی مانند لزوم برنامه ریزی برای نوجوانان در اوقات فراغت یا طرحی برای
شناخت نسل جدید و رفع دغدغه های آنها، بحث انتقال هنجارشکنی های فضای
مجازی به دنیای واقعی و سطح جامعه در میان است. گشت و گذاری در شبکه های
اجتماعی مانند اینستاگرام و تلگرام، نشان می دهد، اقدامات کاملا خارج از
شئون اسلامی و منطبق با فرهنگ ایرانی توسط برخی از کاربران در حال وقوع است
و کمترین نظارتی نیز بر آنها نه توسط خانواده ها و نه توسط دستگاه های
مسئول صورت نمی گیرد. شبکه سازی میان کاربران و ایجاد گروه هایی با موضوعات
کاملا خلاف عرف و فرهنگ جامعه اسلامی در فضای شبکه های اجتماعی به دلیل بی
قاعده بودن این فضا روی می دهد ولی تعمیم آن به دنیای واقعی، می تواند
تبعات جدی تری را به دنبال داشته باشد و به بسیاری از هنجارهای پذیرفته شده
در عرف جامعه خدشه وارد سازد و به نوعی عادی سازی هنجارشکنی در دستور کار
قرار گیرد.
یکی
از معضلات اصلی شبکه های اجتماعی در کشور، گسترده شدن سبک هایی از زندگی
است که کمترین همخوانی با فرهنگ جامعه اسلامی - ایرانی ندارند و نوجوانان و
نسل های جدید به دلیل تجربه کم و زیر بمباران شدید فناوری های جدید
ارتباطی و محتویات سطحی شبکه های اجتماعی، به این سبک ها گرایش پیدا می
کنند. آسیب شناسی اقداماتی چون ماجرای "میتینگ" و رفتارهایی که نوجوانان در
برخورد با این پدیده و پدیده های مشابه از خود بروز می دهند، می بایست در
دستور کار سازمان ها و نهادهای آموزشی، فرهنگی و اجتماعی قرار گیرد. "ماس
ماسک های" ارتباطی که قرار بود به عنوان ابزاری برای رفاه و راحتی شهروندان
به کار رود، در حال حاضر جنبه هایی از خود را به نمایش گذاشته که می تواند
رفاه و راحتی را نیز قربانی کند!