بعد از 27 سال
بیست و هفت سال پس از ارتحال امام خمینی(ره) هنوز سخن از مکتب امام و راه امام است. راهی نورانی که نه فقط ایران، بلکه جهان اسلام را تحت تاثیر خود قرار داد.
به گزارش سرویس سیاسی شهدای ایران؛ بیتردید اگر نبود رهبری هوشمندانه جانشین رهبر کبیر انقلاب که راه بنیانگذار انقلاب اسلامی را بخوبی ادامه دادند، امروز ایران اسلامی چونان الگویی عینی برای هدایت جهان اسلام، پیشروی ملتهای مسلمان نبود. ملتهایی که برخلاف دولتهای عمدتا وابسته خود، بر بیداری اسلامی و مبارزه با دیکتاتوری تاکید میکنند.
از آنجا که یکی از مهمترین راهها برای تداوم راه رهبر کبیر انقلاب، شناخت ابعاد اندیشه امام راحل است، بهنظر میرسد برای کسب این شناخت باید سراغ چشمه زلالی رفت که بدون هرگونه انحراف، بدرستی توان عرضه ابعاد اندیشه بنیانگذار انقلاب را داشته باشد. حضرت آیتالله خامنهای، جانشین برحق حضرت امام خمینی(ره)، شاگرد نمونه ایشان و پیرو صدیق راه آن بزرگوار، در قریب به سه دهه گذشته از رحلت امام خمینی(ره) با بیانات روشنگرشان، بخوبی توانستهاند ابعاد اندیشه رهبر کبیر انقلاب را معرفی کنند. اقدامی ارزشمند که بویژه تاثیر مهمی بر اندیشه نسل جدید انقلاب داشته است.
نظم سیاسی براساس عقلانیت اسلامی
رهبر معظم انقلاب سال 1393 در سالروز رحلت امام خمینی(ره) به ترسیم نقشه امام(ره) پرداخته و میفرمایند: «درباره امام خیلی حرف زدهایم، شاید بعضیها خیال کردهاند ما با اغراق و مبالغه حرف میزنیم؛ ولی نه، آنچه درباره امام بزرگوارمان گفتهایم، نه اغراق است، نه مبالغه؛ بخشی از واقعیت است؛ بیش از آنچه توصیف کردهایم و توانستهایم ارائه بدهیم، امام بزرگوار و عزیز ما دارای مضمون و معنا و مغز بود. آنچه در اختیار ملت ایران و در معرض دید و فکر ملتها در سراسر عالم است، ساخته و پرداخته آن دست تواناست. ما برای این که راه را درست برویم، باید نقشه معمار را بدانیم... اگر نقشه را ندانستیم، زاویه پیدا میکنیم؛ وقتی زاویه پیدا شد، روزبهروز هرچه پیش برویم، از راه اصلی و صراط مستقیم دور میشویم؛ وقتی از صراط مستقیم دور شدیم، از هدفها دور میشویم... نقشه امام، کار اصلی امام، بنای یک نظم مدنی ـ سیاسی براساس عقلانیت اسلامی بود... در بنای آن نظم مدنی و سیاسی دو نکته اساسی وجود دارد که این دو نکته به هم پیوند خورده است؛ به یک معنا دو روی یک حقیقت است: یکی عبارت است از سپردن کار کشور به مردم از طریق مردمسالاری و از طریق انتخابات و دوم این که این حرکت ـ که خود از اسلام سرچشمه گرفته بود و هر آنچه ناشی از حرکت مردمسالاری و سپردن کار به مردم است ـ باید در چارچوب شریعت اسلامی باشد. این، دو بخش است، یا با یک نگاه، دو بُعد از یک حقیقت است...».
رهبر انقلاب بر عنصر عقلانیت در اندیشه امام خمینی(ره) تاکیدی ویژه دارند. رهبر انقلاب در چهاردهم خرداد 1390 تاکید میکنند: «مکتب امام یک بسته کامل است، یک مجموعه است، دارای ابعادی است؛ این ابعاد را باید با هم دید، با هم ملاحظه کرد. دو بُعد اصلی در مکتب امام بزرگوار ما، بُعد معنویت و بُعد عقلانیت است.» (14/3/1384)
حضرت آیتالله خامنهای، همچنین دو عنصر مردمسالاری و عدالت اجتماعی را در مکتب سیاسی امام برجسته میدانند. با این وجود تاکید دارند این عناصر برخاسته از یک چارچوب دینی است: «افرادی گمان نکنند که امام بزرگوار ما، انتخابات را از فرهنگ غربی گرفت و آن را قاطی کرد با تفکر اسلامی و شریعت اسلامی؛ نه، اگر انتخابات و مردمسالاری و تکیه به آراء مردم، جزو دین نمیبود و از شریعت اسلامی استفاده نمیشد، امام هیچ تقیدی نداشت؛ آن آدم صریح و قاطع، مطلب را بیان میکرد. این جزو دین است، لذا شریعت اسلامی چارچوب است؛ در همه قانونگذاریها و اجراها و عزل و نصبها و رفتارهای عمومی که تابع این نظم سیاسی و مدنی است، باید شریعت اسلامی رعایت شود و گردش کار در این نظام بهوسیله مردمسالاری است.» (14/3/93)
بیاعتمادی امام خمینی(ره) به جبهه استکبار
حضرت آیتالله خامنهای بر بیاعتمادی امام راحل به مستکبران تاکیدی ویژه دارند. ایشان میفرمایند: «اتکال به قدرت پروردگار و اعتماد به او، موجب میشد امام بزرگوار در مواضع انقلابی خود صریح باشد. امام با صراحت صحبت میکرد؛ آنچه را مورد اعتقاد او بود صریح بیان میکرد، چون اتکا به خدا داشت، نه این که نمیدانست قدرتها بدشان میآید، نه این که نمیدانست آنها عصبانی میشوند، میدانست، اما به قدرت الهی، به کمک الهی، به نصرت الهی باور داشت. در برابر حوادث، دچار رودربایستی نشد؛ به یکی از نامهها ـ امام شاید به دو نامه از نامههای سران مستکبر دنیا یا وابستگان به مستکبر ـ که به او نوشته بودند جواب داد، امام به آن نامه، با صراحت تمام، مطلب را جواب داد که همانوقت در صدا و سیمای جمهوریاسلامی پخش شد. البته امام مؤدبانه حرف میزد، اما مواضع قاطع و روشن خود را در آن نامهها بیان کرد و این توکل خود را امام مثل خونی در شریان ملت جاری کرد؛ ملت هم اهل توکل به خدای متعال شد، به نصرت الهی معتقد و در این راه وارد شد. این که امام به مستکبران هیچ اعتمادی و هیچ اعتقادی نداشت، موجب میشد به وعدههای آنها اعتنایی نکند. رئیسجمهور آمریکا ـ ریگان که رئیسجمهور مقتدری هم بود ـ به امام نامه نوشت و پیغام فرستاد و آدم فرستاد، امام پاسخی به او نداد و اعتنایی نکرد و وعدهای را که او داده بود، امام به هیچ گرفت.» (14/3/94)
ایشان در همان سخنرانی تاکید میکنند: «امام صریحا در جبهه مخالف قلدران بینالمللی و مستکبران قرار داشت، هیچ ملاحظهای نمیکرد. این است که امام در مقابله میان قلدران و مستکبران و قدرتهای زورگوی عالم با مظلومان، در جبهه مظلومان بود؛ صریح و بدون ملاحظه و بیتقیه این را بیان میکرد. طرفدار جدی مظلومان جهان بود. امام با مستکبران سرِ آشتی نداشت. واژه «شیطان بزرگ» برای آمریکا، ابداع عجیبی از سوی امام بود. امتداد معرفتی و عملی این تعبیر شیطان بزرگ خیلی زیاد است. وقتی شما یک کسی را، یک دستگاهی را شیطان دانستید، معلوم است که باید رفتار شما در مقابل او چگونه باشد، باید احساسات شما نسبت به او چگونه باشد؛ امام تا روز آخر، نسبت به آمریکا همین احساس را داشت؛ عنوان شیطان بزرگ را، هم به کار میبرد، هم از بن دندان اعتقاد به این معنا داشت.» رهبر معظم انقلاب در جایی دیگر میفرمایند: «امام در قضیه مقابله با شبکه صهیونیستی خطرناکی که بر دنیا میخواهد حکومت بکند، هیچ ملاحظهای نکردند، حرفی را پوشیده نگذاشتند، صراحتا در مقابل صهیونیسم موضع گرفت.» (19/11/1392)
تداوم مکتب امام(ره)
نکته مهم در بیانات رهبر انقلاب، تداوم همان ارزشهای دوران امام خمینی(ره) در عصر حاضر است. ایشان در اولین سالروز رحلت بنیانگذار انقلاب میفرمایند: «دشمن تبلیغ میکند که با رفتن امام، دوران امام تمام شد! دشمن غلط میکند. ما هم گفتیم، اعلامیه دادیم، حرف زدیم، همه مردم هم اثبات کردند که نخیر، دوران امام، با رفتن جسمانی و ظاهری ایشان تمام نشد و نخواهد شد. این ثابت شد، اما این دشمن است که میگوید. مبادا یک عده دوست نادان در داخل کشور، به عنوان دلسوزی، به عقل ناقص خودشان چیزی را در گوشهای نشان کنند که خیال نمایند این با خط امام و انقلاب نمیسازد و شیون سر بدهند که دوران امام تمام شد. اگر چنین سخنی و لو با اشاره از زبان کسی صادر بشود، دشمن شاد خواهد شد؛ مواظب باشید.» (15/3/1369)
ایشان همچنین دو هفته پس از رحلت امام خمینی(ره) توصیه میکنند: «امام کبیر ما عصر جدیدی را آغاز کرد و امروز که دلها و جان هامان لبالب از حسرت فقدان آن عزیز بیهمتای امت اسلامی است، بزرگ ترین وظیفه ما این است که مشخصات عصری را که امام(ره) آغاز کردند و ملت را درفضای آن قرار دادند و به جهان اعلام فرمودند، بدانیم و این مشخصهها را حفظ کنیم. عزاداری واقعی وقتی است که ما به این فریضه عمل کنیم.» (28/3/68).
رهبر انقلاب بهدرستی میفرمایند: «راه امام خمینی(ره)، راه نجات این کشور، هم در آغاز انقلاب، هم در دوران حیات آن بزرگوار بود و هم امروز هست.» (14/3/1378) به نظر حضرت آیتالله خامنهای، «راه میان تحجر و خودباختگی، راهی بود که امام انتخاب کرد. این درس بزرگ امام بود و توانست این انقلاب را نجات دهد.» (14/3/1376) و البته به همه مدعیان حرکت در این راه هشدار میدهند: «راه امام، فقط با اخلاص طیشدنی است.» (16/3/1369)
مجموعه این فرمایشات، چراغ راهی برای درک راه امام و تداوم آن در شرایط کنونی کشور است. شرایطی که بیش از هر زمان به حرکت در چارچوب مکتب خمینی کبیر(ره) نیاز داریم.
از آنجا که یکی از مهمترین راهها برای تداوم راه رهبر کبیر انقلاب، شناخت ابعاد اندیشه امام راحل است، بهنظر میرسد برای کسب این شناخت باید سراغ چشمه زلالی رفت که بدون هرگونه انحراف، بدرستی توان عرضه ابعاد اندیشه بنیانگذار انقلاب را داشته باشد. حضرت آیتالله خامنهای، جانشین برحق حضرت امام خمینی(ره)، شاگرد نمونه ایشان و پیرو صدیق راه آن بزرگوار، در قریب به سه دهه گذشته از رحلت امام خمینی(ره) با بیانات روشنگرشان، بخوبی توانستهاند ابعاد اندیشه رهبر کبیر انقلاب را معرفی کنند. اقدامی ارزشمند که بویژه تاثیر مهمی بر اندیشه نسل جدید انقلاب داشته است.
نظم سیاسی براساس عقلانیت اسلامی
رهبر معظم انقلاب سال 1393 در سالروز رحلت امام خمینی(ره) به ترسیم نقشه امام(ره) پرداخته و میفرمایند: «درباره امام خیلی حرف زدهایم، شاید بعضیها خیال کردهاند ما با اغراق و مبالغه حرف میزنیم؛ ولی نه، آنچه درباره امام بزرگوارمان گفتهایم، نه اغراق است، نه مبالغه؛ بخشی از واقعیت است؛ بیش از آنچه توصیف کردهایم و توانستهایم ارائه بدهیم، امام بزرگوار و عزیز ما دارای مضمون و معنا و مغز بود. آنچه در اختیار ملت ایران و در معرض دید و فکر ملتها در سراسر عالم است، ساخته و پرداخته آن دست تواناست. ما برای این که راه را درست برویم، باید نقشه معمار را بدانیم... اگر نقشه را ندانستیم، زاویه پیدا میکنیم؛ وقتی زاویه پیدا شد، روزبهروز هرچه پیش برویم، از راه اصلی و صراط مستقیم دور میشویم؛ وقتی از صراط مستقیم دور شدیم، از هدفها دور میشویم... نقشه امام، کار اصلی امام، بنای یک نظم مدنی ـ سیاسی براساس عقلانیت اسلامی بود... در بنای آن نظم مدنی و سیاسی دو نکته اساسی وجود دارد که این دو نکته به هم پیوند خورده است؛ به یک معنا دو روی یک حقیقت است: یکی عبارت است از سپردن کار کشور به مردم از طریق مردمسالاری و از طریق انتخابات و دوم این که این حرکت ـ که خود از اسلام سرچشمه گرفته بود و هر آنچه ناشی از حرکت مردمسالاری و سپردن کار به مردم است ـ باید در چارچوب شریعت اسلامی باشد. این، دو بخش است، یا با یک نگاه، دو بُعد از یک حقیقت است...».
رهبر انقلاب بر عنصر عقلانیت در اندیشه امام خمینی(ره) تاکیدی ویژه دارند. رهبر انقلاب در چهاردهم خرداد 1390 تاکید میکنند: «مکتب امام یک بسته کامل است، یک مجموعه است، دارای ابعادی است؛ این ابعاد را باید با هم دید، با هم ملاحظه کرد. دو بُعد اصلی در مکتب امام بزرگوار ما، بُعد معنویت و بُعد عقلانیت است.» (14/3/1384)
حضرت آیتالله خامنهای، همچنین دو عنصر مردمسالاری و عدالت اجتماعی را در مکتب سیاسی امام برجسته میدانند. با این وجود تاکید دارند این عناصر برخاسته از یک چارچوب دینی است: «افرادی گمان نکنند که امام بزرگوار ما، انتخابات را از فرهنگ غربی گرفت و آن را قاطی کرد با تفکر اسلامی و شریعت اسلامی؛ نه، اگر انتخابات و مردمسالاری و تکیه به آراء مردم، جزو دین نمیبود و از شریعت اسلامی استفاده نمیشد، امام هیچ تقیدی نداشت؛ آن آدم صریح و قاطع، مطلب را بیان میکرد. این جزو دین است، لذا شریعت اسلامی چارچوب است؛ در همه قانونگذاریها و اجراها و عزل و نصبها و رفتارهای عمومی که تابع این نظم سیاسی و مدنی است، باید شریعت اسلامی رعایت شود و گردش کار در این نظام بهوسیله مردمسالاری است.» (14/3/93)
بیاعتمادی امام خمینی(ره) به جبهه استکبار
حضرت آیتالله خامنهای بر بیاعتمادی امام راحل به مستکبران تاکیدی ویژه دارند. ایشان میفرمایند: «اتکال به قدرت پروردگار و اعتماد به او، موجب میشد امام بزرگوار در مواضع انقلابی خود صریح باشد. امام با صراحت صحبت میکرد؛ آنچه را مورد اعتقاد او بود صریح بیان میکرد، چون اتکا به خدا داشت، نه این که نمیدانست قدرتها بدشان میآید، نه این که نمیدانست آنها عصبانی میشوند، میدانست، اما به قدرت الهی، به کمک الهی، به نصرت الهی باور داشت. در برابر حوادث، دچار رودربایستی نشد؛ به یکی از نامهها ـ امام شاید به دو نامه از نامههای سران مستکبر دنیا یا وابستگان به مستکبر ـ که به او نوشته بودند جواب داد، امام به آن نامه، با صراحت تمام، مطلب را جواب داد که همانوقت در صدا و سیمای جمهوریاسلامی پخش شد. البته امام مؤدبانه حرف میزد، اما مواضع قاطع و روشن خود را در آن نامهها بیان کرد و این توکل خود را امام مثل خونی در شریان ملت جاری کرد؛ ملت هم اهل توکل به خدای متعال شد، به نصرت الهی معتقد و در این راه وارد شد. این که امام به مستکبران هیچ اعتمادی و هیچ اعتقادی نداشت، موجب میشد به وعدههای آنها اعتنایی نکند. رئیسجمهور آمریکا ـ ریگان که رئیسجمهور مقتدری هم بود ـ به امام نامه نوشت و پیغام فرستاد و آدم فرستاد، امام پاسخی به او نداد و اعتنایی نکرد و وعدهای را که او داده بود، امام به هیچ گرفت.» (14/3/94)
ایشان در همان سخنرانی تاکید میکنند: «امام صریحا در جبهه مخالف قلدران بینالمللی و مستکبران قرار داشت، هیچ ملاحظهای نمیکرد. این است که امام در مقابله میان قلدران و مستکبران و قدرتهای زورگوی عالم با مظلومان، در جبهه مظلومان بود؛ صریح و بدون ملاحظه و بیتقیه این را بیان میکرد. طرفدار جدی مظلومان جهان بود. امام با مستکبران سرِ آشتی نداشت. واژه «شیطان بزرگ» برای آمریکا، ابداع عجیبی از سوی امام بود. امتداد معرفتی و عملی این تعبیر شیطان بزرگ خیلی زیاد است. وقتی شما یک کسی را، یک دستگاهی را شیطان دانستید، معلوم است که باید رفتار شما در مقابل او چگونه باشد، باید احساسات شما نسبت به او چگونه باشد؛ امام تا روز آخر، نسبت به آمریکا همین احساس را داشت؛ عنوان شیطان بزرگ را، هم به کار میبرد، هم از بن دندان اعتقاد به این معنا داشت.» رهبر معظم انقلاب در جایی دیگر میفرمایند: «امام در قضیه مقابله با شبکه صهیونیستی خطرناکی که بر دنیا میخواهد حکومت بکند، هیچ ملاحظهای نکردند، حرفی را پوشیده نگذاشتند، صراحتا در مقابل صهیونیسم موضع گرفت.» (19/11/1392)
تداوم مکتب امام(ره)
نکته مهم در بیانات رهبر انقلاب، تداوم همان ارزشهای دوران امام خمینی(ره) در عصر حاضر است. ایشان در اولین سالروز رحلت بنیانگذار انقلاب میفرمایند: «دشمن تبلیغ میکند که با رفتن امام، دوران امام تمام شد! دشمن غلط میکند. ما هم گفتیم، اعلامیه دادیم، حرف زدیم، همه مردم هم اثبات کردند که نخیر، دوران امام، با رفتن جسمانی و ظاهری ایشان تمام نشد و نخواهد شد. این ثابت شد، اما این دشمن است که میگوید. مبادا یک عده دوست نادان در داخل کشور، به عنوان دلسوزی، به عقل ناقص خودشان چیزی را در گوشهای نشان کنند که خیال نمایند این با خط امام و انقلاب نمیسازد و شیون سر بدهند که دوران امام تمام شد. اگر چنین سخنی و لو با اشاره از زبان کسی صادر بشود، دشمن شاد خواهد شد؛ مواظب باشید.» (15/3/1369)
ایشان همچنین دو هفته پس از رحلت امام خمینی(ره) توصیه میکنند: «امام کبیر ما عصر جدیدی را آغاز کرد و امروز که دلها و جان هامان لبالب از حسرت فقدان آن عزیز بیهمتای امت اسلامی است، بزرگ ترین وظیفه ما این است که مشخصات عصری را که امام(ره) آغاز کردند و ملت را درفضای آن قرار دادند و به جهان اعلام فرمودند، بدانیم و این مشخصهها را حفظ کنیم. عزاداری واقعی وقتی است که ما به این فریضه عمل کنیم.» (28/3/68).
رهبر انقلاب بهدرستی میفرمایند: «راه امام خمینی(ره)، راه نجات این کشور، هم در آغاز انقلاب، هم در دوران حیات آن بزرگوار بود و هم امروز هست.» (14/3/1378) به نظر حضرت آیتالله خامنهای، «راه میان تحجر و خودباختگی، راهی بود که امام انتخاب کرد. این درس بزرگ امام بود و توانست این انقلاب را نجات دهد.» (14/3/1376) و البته به همه مدعیان حرکت در این راه هشدار میدهند: «راه امام، فقط با اخلاص طیشدنی است.» (16/3/1369)
مجموعه این فرمایشات، چراغ راهی برای درک راه امام و تداوم آن در شرایط کنونی کشور است. شرایطی که بیش از هر زمان به حرکت در چارچوب مکتب خمینی کبیر(ره) نیاز داریم.