برچسب: سرباز عراقی
کد خبر: ۲۳۰۳۶۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۰۵
محمد سادگی با بیان خاطرهای از روزهای پایانی جنگ تحمیلی گفت: یک سرباز عراقی به سمت اسرا آمد و پرسید که کدام یک از شما عربی یا انگلیسی بلد هستید؟ اسرا من را نشان دادند. او به سمت من آمد و از اینکه ما به اسارت رژیم بعث درآمدیم و عراق بعد از قبول قطعنامه از سوی ایران مجدد تجاوزات مرزی را آغاز کرده است، ابراز تاسف کرد.
کد خبر: ۱۶۹۸۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۰۳
کد خبر: ۱۶۷۸۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۳
کد خبر: ۱۵۶۴۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۰۲
همرزم سردار شهید علی چیتسازیان گفت:هنر " علی آقا " این بود که از دل قهوهخانهها و زورخانهها ، افراد شجاع که از نظر اعتقادی در سطح ضعیفی بودند و حتی برخی از آنها نماز نمیخواندند را انتخاب کرده و از آنان رزمندگانی شجاع و مخلص پرورش میداد.
کد خبر: ۱۵۴۳۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۷
کد خبر: ۱۵۳۹۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۳
کد خبر: ۱۴۵۵۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۴/۱۰
کد خبر: ۱۳۹۷۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۰۸
کد خبر: ۱۳۱۹۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۰۷
مادر و دختر به هر طرف که میدویدند با سربازان ما مواجه میشدند یا انفجار خمپارهای آنان را به زمین میچسباند.
کد خبر: ۱۳۱۴۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۲۷
تیپ جالب سرباز ارتش عراق در عملیات آزادسازی موصل
کد خبر: ۱۳۰۰۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۰۹
کد خبر: ۱۲۱۵۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۳۱
سید احمد قشمی گفت: سید علی اکبر ابوترابی فرد برای سر زدن به تمام اردوگاههای اسرا از سرباز عراقی خواست تا او را بزند.
کد خبر: ۱۲۰۰۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۷
کد خبر: ۱۱۹۹۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۱۶
کد خبر: ۱۰۹۸۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۱۱
بلافاصله فرمانده با چند سرباز چوب به دست سراسیمه وارد اردوگاه شدند و پشت پنجره اطاق ما ارشد اطاق ما را خواستند و گفتند:(شینو هذا تمرینات ریاضیه) این تمرینات ورزشی چه هست که...
کد خبر: ۸۱۶۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۱۳
شهید تفحص «مجید پازوکی» متولد اول فروردین ماه سال ۱۳۴۶ است؛ وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت بسیج مسجد لرزاده درآمد و برای گذراندن دوره آموزشی در سال ۱۳۶۱ به عنوان تخریبچی، وارد جبهه شد؛ وی در این مسیر یک بار از ناحیه دست راست مصدوم شد و بار دیگر از ناحیه شکم؛ حالش خوب نبود اما درد را با خنده پذیرایی میکرد.
کد خبر: ۴۷۵۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۲۹
کد خبر: ۴۳۱۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۱۱
وقتی مجدداً رفتم که او را بیدار کنم تا نمازش قضا نشود، یک لحظه متوجه شدم این بابایی که دیشب با هم زیر یک پتو خوابیده بودیم از نیروهای عراقی است.
کد خبر: ۵۷۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۱/۱۸