بي ترديد براي دو فقيه ديگر نيز برنامهاي دارند كه به تدريج اجرا ميكنند. ولي اين جماعت مطمئن باشند كه تبليغات آنها در اصول گرايان اثر معكوس خواهد گذاشت
شهدای ایران: اين روزها بار ديگر شاهد تهاجم سنگين و غير منصفانهاي از سوي مدعيان اصلاح طلبي به آيت ا... مصباح هستيم كه در فضاي مجازي، روزنامهها و سايت هايشان در جريان است. اين عده كه به جاي ارائه سند و استدلال، بيشتر به جوسازي و هياهوي رسانهاي روي آوردهاند با ترتيب دادن مصاحبه با برخي شخصيتهاي همسو كه سرانجام به تيتر اول سايت هاشمي رفسنجاني تبديل ميشود، ميكوشند اين گونه وانمود كنند كه آيت ا... مصباح انقلابي نبوده و در انقلاب هيچ نقشي نداشته است، در جبهه و جنگ حضور نداشته و قس علي ذالك....
درباره اظهارات فوق نكاتي چند شايان توجه است:
۱. انگيزه تشديد حملات در اين برهه براي چيست؟ به نظر ميرسد باتوجه به اينكه انتخابات مجلسين خبرگان رهبري و شوراي اسلامي در پيش است و وحدت اصولگرايان با محوريت فقهاي ثلاث حضرات آيات آقايان يزدي، موحدي و مصباح يزدي در حال شكلگيري است؛ جريان مدعي اصلاحطلبي كه پيروزي خودش را در سايه اختلافافكني ميبيند و در انتخابات رياست جمهوري يازدهم نيز به دليل اختلاف افكني ميان اصول گريان با فاصله اندك و راي لب مرزي به حاجت نسبي خود رسيد، در صددند تا بار ديگر با همان استراتژي، انتخابات مجلسين را ببرند و به خيال خودشان به آرزوي تغييرات اساسي در نظام كه در فتنه ۸۸ دست نيافتند دست يابند. اين جماعت از يك سو، وحدت را هدف قرار ميدهند و با ترتيب دادن مصاحبههايي در رسانههايشان آن را غيرعملي معرفي ميكنند و از اين راه با ايجاد اميد در دل همراهانشان و دميدن روح ياس در دل اصولگرايان ميخواهند به اهداف از پيش تعيين شده برسند و از سوي ديگر با ايراد اتهامهاي فوق به آيت ا... مصباح، و ترور شخصيت ايشان يكي از پايههاي محور اصول گرايي را در هم شكسته، پشتوانه ليست را بي اعتبار كنند. البته بي ترديد براي دو فقيه ديگر نيز برنامهاي دارند كه به تدريج اجرا ميكنند. ولي اين جماعت مطمئن باشند كه تبليغات آنها در اصول گرايان اثر معكوس خواهد گذاشت؛ زيرا آنها به خوبي ميدانند دشمني جبهه مدعيان اصلاح طلبي بر ضد هر كس صورت بگيرد براي او ارزش است؛ چرا كه حمايتهاي سياسي و مالي امريكاييها از اين جماعت بسيار روشن و صريح است. مردم اينگونه دشمنيها را جداي از دشمني استكبار به حساب نميآورند.
۲. جالب است كه اتهامهاي اين جماعت نسبت به آيت ا... مصباح نيز متناقض است يك بار سايت آقاي هاشمي از مهندس غرضي نقل ميكند: «يكي از مشكلاتي كه ميان آيتا... هاشمي و آيتا... مصباح وجود دارد سر همين مسائل است. اين ايراد مال سال ۵۰ نيست، مربوط به ١٥ خرداد ۴۲ و جريان امام است. حرف آقاي هاشمي در مورد آقاي مصباح درست است. آقاي مصباح جزو كساني است كه در حوزه وقتي ماجراي ١٥ خرداد پيش ميآيد و خونريزي ميشود ايشان كنار ميرود و روش را تاييد نميكند. روش امام و مبارزه و كشته شدن را تاييد نميكند. او از سال ٤٢ به بعد ديگر وارد معركه نميشود.» ولي همان سايت به نقل از آقاي صنعتي مينويسد: «ديداري با آيتا... هاشمي رفسنجاني فراهم آمد. در آن جا از ايشان نيز كيفيت اين ماجرا را جويا شدم. حكايت ايشان از اين ماجرا گرچه با نقل قول آقاي كروبي و نيز آن چه اخيراً منتشر شده است، تفاوتهايي در برخي تعابير داشت. اما وجه مشترك همه آنها عدم همراهي آيتا... مصباح با انقلاب بود. من در آن جلسه اشكال كردم كه اعلاميههاي متعددي از سال ۴۲ وجود دارد كه حاكي از همراهي آقاي مصباح با نهضت است. آقاي هاشمي گفتند: بله! من هم در خاطراتم به برخي از فعاليتهاي ايشان اشاره كردهام اما اين مربوط به يك مقطع خاص بود و بعد ادامه پيدا نكرد. من باز اشكال كردم كه حتي در سالهاي ۵۶ و ۵۷ اعلاميههايي با امضاي ايشان موجود است. آقاي هاشمي پاسخ دادند: از سال ۴۶ تا ۵۶ چه چيزي هست؟! بعد اضافه كردند كه در سال ۵۶ و ۵۷ خيليها همراه شدند؛ اما از ۴۶ تا ۵۶ ايشان همراهي نميكردند.»
براي پاسخ به اين گونه تناقض گوييها كافي است به كتاب "جامعه مدرسين از آغاز تاكنون" مراجعه كرد. در سال ۸۷ و پس از مطرح شدن چندينباره شايعات اين چنيني عليه آيت ا... مصباح توسط علي اكبر محتشميپور، سيدمحسن صالح مدير سياسي جامعه مدرسين حوزه علميه قم كه در تدوين مجموعه ۸ جلدي "جامعه مدرسين از آغاز تاكنون" نقش اساسي دارد طي مصاحبهاي اعلام كرد: «بر خلاف ادعاي محتشمي پور كه ميگويد "آيت ا... مصباح يزدي از سال ۴۳ و در اوج قيام مردمي عليه رژيم منحوس پهلوي هيچ نقشي در نهضت امام خميني(ره) نداشته و صرفا به درس و بحثهاي علمي پرداخته است"، بيانيههاي مدرسين حوزه علميه قم در طول سالهاي ۴۲ تا ۵۷ نشان ميدهد آيت ا... مصباح يزدي بيش از برخي چهرههاي فعال سياسي پاي بيانيههاي اين تشكل را امضاء كرده است. از مجموع ۱۰۷ بيانيه جامعه مدرسين حوزه عمليه قم، ۶۰ بيانيه به صورت جمعي صادر شده و فاقد امضاء است اما از ميان ۴۰ بيانيه داراي امضاء، آيت ا... مصباح يزدي ۱۶ بيانيه را امضاء كرده است؛ در حالي كه آقاي هاشمي رفسنجاني ۶ بيانيه، آقاي قدوسي ۱۱ بيانيه و شهيد مفتح نيز ۶ بيانيه را امضاء كردهاند و اين نشان ميدهد آيت ا... مصباح يزدي بعد از آقاي خلخالي كه ۲۰ بيانيه را امضاء كرده بود، نقشي پررنگ در زمينه صدور بيانيههاي انقلابي داشتهاند.»
اما درباره ادعاي آقاي هاشمي رفسنجاني كه از سال ۴۶ تا ۵۶ امضايي وجود ندارد خوب است به همان كتاب فوق مراجعه شود؛ در اين صورت خواهيد ديد كه در اين مدت به دليل شرايط خفقاني كه وجود داشت كمتر بيانيهاي منتشر ميشد ولي اگر بيانيهاي منتشر شده امضاي آيت ا... مصباح نيز پاي آن وجود دارد. مورخ بزرگ انقلاب اسلامي آقاي سيدحميد روحاني امضاي آيت ا... مصباح پاي بيانيهها و اعلاميههاي طلاب و فضلاي حوزه در سالهاي پس از سال ۴۶ را دليلي ديگر بر رد ادعاي هاشمي مبني بر تحريم مبارزه توسط ايشان عنوان كرده و ميگويد: «ايشان در سال ۱۳۴۹ پس از رحلت آيت ا... حكيم اعلي ا... مقامه در تلگرامي كه نسخهاي از آن را اكنون ميبينيد مرجعيت امام را تأييد ميكنند آيا ايشان مبارزه با شاه را حرام ميدانستند و مرجعي را كه طلايه دار مبارزه با شاه است تأييد كردند؟! آيا ايشان در سال ۴۸ مبارزه را حرام ميدانستند و در سال ۴۹ در استواري مرجعيت امام ميكوشند؟ آقاي هاشمي در اين نسبتي كه به آقاي مصباح ميدهد كه مبارزه با شاه را حرام ميدانست صد درصد نادرست ميگويد.»
۳. نكته ديگري كه بايد مورد توجه قرار گيرد اين است كه اگر مبارز بودن اصل مهمي است كه هست، آيا همه آنهايي كه امروز در عرصه سياسي كشور اظهار نظر ميكنند داراي سوابق مبارزاتي روشني هستند؟ رئيس جمهور اسبق كه رهبري جبهه اصلاحات را به عهده دارد و ۸ سال زمام اجرايي كشور را به عهده گرفته بود و امروز نيز مورد علاقه شديد اين جبهه اصلاحات است، از چه سوابق مبارزاتي برخوردارند؟
۴. يكي ديگر از شبهات اين است كه آيت ا... مصباح در دفاع مقدس نقشي نداشته و سابقه حضور در جبهه ندارد. شكي نيست كه حضور در ميدان دفاع مقدس از افتخارات بزرگ ماست و همواره به آن افتخار ميكنيم و آيت ا... مصباح نيز در حدي كه موجب تقويت روحيه رزمندگان جبههها بشود مانند ديگر علما همچون حضرات آيات مشكيني، صدوقي، مدني در كنار رزمندگان حضور پيدا كرده اند؛ تصاوير آن نيز موجود و بعضا منتشر شده است. ولي اگر منظور از حضور در جبهه، جنگيدن باشد، كدام يك از علما و بزرگان اين گونه بودهاند و كدام كشوري اينگونه سرمايههايش را براي درگيري مسلحانه به خط مقدم ميبرد؟ آيا خود آقاي هاشمي كه جانشين فرماندهي كل قوا بوده است همانند ديگر فرماندهان و سربازان در خط مقدم ميجنگيده يا در اتاق فرماندهي وظيفه خودش را انجام ميداده است؟ بي ترديد اگر فرماندهاي كه ميتواند نقش مهمي در فرماندهي جنگ ايفا كند بخواهد همانند سرباز در خط مقدم بجنگد، مورد تاييد عقلاي عالم قرار نميگيرد. البته اگر روزي ضرورت پيدا كند همه مردم، علما و حتي مراجع عظام تقليد نيز بايد سلاح به دست بگيرند و به دفاع برخيزند ولي در حالتي كه چنين ضرورتي پيدا نشود لازم نيست همه امور كشور تعطيل شود و همه به خط مقدم جبهه بروند بلكه عدهاي به اندازه كفايت بايد به جبهه بروند و بقيه از آنها پشتيباني كرده و عدهاي براي آينده كشور و انقلاب برنامه ريزي كنند؛ همچنان كه كساني مانند شهيد بهشتي و شهيد باهنر و شهيد رجايي و دهها شخصيت برجسته ديگر در اوج دفاع مقدس به امور ديگري غير از جنگ مشغول بودند. اگر نبود فعاليتهاي آن روز بزرگان در حوزههاي علميه، امروز چه كساني در برابر شبهه پراكنيهايي كه عمدتا از سوي جريان فتنه و وابستگان به غرب و شرق برضد دين و انقلاب مطرح ميشود، به دفاع بر ميخاستند؟ البته روشن است كه انگيزه اصلي حملات اين جماعت به شخصيتهايي مانند آيت ا... مصباح اين است كه چرا چنين شخصيتهايي با تربيت شاگردان و تاليف كتابها، جلوي تاثير شبهات آنها را گرفته و نگذاشتهاند آنها به اهدافشان دست يابند.
۵. نكته مهمتر اينكه انقلابي بودن مهم است و ميتواند به عنوان يك شاخص مهم براي سنجش افراد و شخصيتها باشد ولي مهمتر از انقلابي بودن، انقلابي ماندن است. چه بسيار كساني كه در انقلابهاي بزرگ، نقشهاي مهم و كليدي داشتهاند ولي پس از انقلاب و در شرايط رسيدن به قدرت، و چشيدن چرب و شيرين دنيا، از حالت انقلابي خارج و به ضد انقلاب بلكه به عنصر وابسته به دشمن براي نابودي انقلاب تبديل شدهاند. بررسي تاريخ نشان ميدهد كساني كه سالها در ركاب پيامبر خدا(ص) شمشير كشيدند و از انقلابيون بنام آن روز بودند كه پيامبر(ص) به آنها لقب سيف الاسلام بخشيد، پس از پيامبر(ص) از انقلاب دست كشيدند و با وسوسههاي دشمنان پيامبر(ص) در برابر امام زمانشان جنگ جمل راه انداختند و چه خونها كه نريختند و چه جنايتهايي كه نكردند! برخي از آنها نيز در غصب خلافت اميرالمومنين(ع) و تشكيل شوراي رهبري كوشيدند تا آنها هم جزو اصحاب شورا باشند و باغصب خلافت، به جايي رسيدند كه براي حمل طلا و نقره هايشان دهها شتر به كار ميگرفتند. آقازادههاي برخي اصحاب مانند سعد ابي وقاص نيز در كربلا فرماندهي جنگ با اباعبدالله(ع) را به عهده گرفته و از جانباز جنگ صفين شمربن ذي الجوشن استفاده كرده و امام مظلوم را سر بريدند.
در انقلاب اسلامي ايران نيز گروهها و شخصيتهايي بودند كه در مبارزات بر ضد رژيم طاغوت چه زجرها كه نكشيدند و در زندانهاي رژيم طاغوت چه شكنجهها كه نديدند و چه تبعيدها كه تحمل نكردند؛ ولي پس از انقلاب اسلامي فتنهها كردند و خونها ريختند. براي نمونه ميتوان به اعضاي سازمان مجاهدين خلق[منافقين] كه در قبل از انقلاب مورد حمايت برخي علما و آقاي هاشمي رفسنجاني بودند و آنها را مورد حمايتهاي مالي و سياسي خود قرار ميدادند اشاره كرد كه پس از انقلاب اسلامي، به رهبري مسعود رجوي كه روزي از دوستان آقاي هاشمي بود، دستشان به خونهاي پاك بزرگاني چون شهيد بهشتي و يارانش و شهداي محراب و بيش از ۱۷ هزار نفر از مردم انقلابي ايران آغشته گرديد و در دوران جنگ تحميلي و دفاع مقدس در كنار صدام و حزب بعث عراق در ريختن خون ملت ايران نقش آفريني ميكردند و اكنون نيز سالهاست كه به نوكري مستقيم امريكا و اسرائيل بر ضد ملت انقلابي ايران مشغول توطئه هستند.
سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي نيز كه روزي در برابر سازمان منافقين به دفاع از انقلاب اسلامي ميپرداخت و اعضاي آن در پيدايش انقلاب و حفظ و بقاي آن تلاشهاي گستردهاي داشتند و در برابر كساني كه طرح رابطه با امريكا را مطرح ميكردند با صدور بيانيههاي تندي ميايستادند، در سال ۸۸ در صف اول فتنه حضور داشتند و امروز نيز از طرفداران جدي دوستي با شيطان بزرگ ميباشند. برخي اشخاص مانند حجت الاسلام لاهوتي، آيتا... منتظري، مهاجراني، كروبي، موسوي خويينيها، ميرحسين موسوي و دهها نفر ديگر نيز از انقلابيوني هستند كه در جبهه پشيمانان از انقلاب قرار دارند و بعضا در راستاي اهداف دشمن حركت ميكنند و با هماهنگي امريكا و سفارتهاي فرانسه وانگليس و مرتجعين منطقه در جهت براندازي نظام اسلامي كوشيدهاند كه البته با تودهني ملت در ۹ دي مواجه و شكست سنگيني نيز متحمل شدند. آيا آقاي هاشمي رفسنجاني كه روزي از مبارزان صف اول انقلاب بوده است، بر همان مشي انقلابي خود باقي مانده است يا در جبهه پشيمانان تعريف شده، از اينكه روزي بر ضد امريكا مبارزه كردهاند اظهار پشيماني ميكنند؟ آيا ايشان كه آن روزها درباره فلسطين كتاب مينوشتند و از آرمان فلسطين دفاع ميكردند بر همان عهد خود باقي هستند؟ يا با زير سوال بردن جبهه مقاومت، مساله اسرائيل را مرتبط با اعراب ميدانند و ميگويد ارتباطي به ما ندارد؟ آيا اظهارات آقاي هاشمي در باره ايالات متحده و كنار گذاشتن شعار مرگ بر امريكا با روحيه انقلابيگري سازگاري دارد؟ ظاهرا راز حملات اين جبهه به آيت ا... مصباح اين است كه چرا ايشان انقلابي مانده است و چرا در پشت سر رهبري ايستاده و همانند افسري آگاه و پرصلابت، به دنبال اجراي دستورات ولي فقيه زمان است.
با علي در بدر بودن شرط نيست
اي برادر نهروان در پيش روست
۶-بعد از توهین های محسن غرویان،محتشمی پور به علامه مصباح یزدی باز فردی ساده لوح تر از قبلی ها که مدعی اخلاق هم هستند،دست به تخریب شخصیت کسی زده است که رهبری او را در موردش تاکیداتی بی مانندی مطرح نمودند.
مقام معظم رهبری در اوج حملاتی که در محافل و نشریات مختلف به آیت الله مصباح وارد می شد، فرمودند:
«بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقای مصباح را می شناسم و به ایشان به عنوان یک فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحبنظر در مسائل اساسی اسلام ارادت قلبی دارم اگر خداوند متعال به نسل کنونی ما این توفیق را نداد که از شخصیت هایی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری استفاده کند، اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیم القدر، خلاء آن عزیزان را در زمان ما پر می کند.» (روزنامه ی جوان، ۱۴ شهریور ۷۸، صص۱-۲)
چیزی که از دشمنان قسم خورده روحانیت تا شخصیت پراگماتیستی هاشمی رفسنجانی و خاندان او و اعوان و انصارش و متاسفانه برخی شخصیت های ساده لوح به نقطه اشتراک رسیده اند،«تخریب شخصیت علامه مصباح یزدی» است اما رهبری ریشه همه اینها را یکی می داند و می فرمایند:
« «این هجوم های تبلیغاتی را که به شخصیت های برجسته، به انسان های والا و با اخلاق برجسته می کنند، اینها همه اش نشان دهنده ی اهداف و نیات دشمن است. یک نفر مثل جناب آقای مصباح که حقیقتاً این شخصیت عزیز، جزو شخصیت هایی است که همه ی دلسوزان اسلام و معارف اسلامی از اعماق دل بایستی قدردان و سپاسگزار این مرد عزیز باشند، مورد هجوم تبلیغاتی قرار می گیرند ... حرف رسا و نافذ، منطق قوی و مستحکم هر جایی که باشد، آنجا را دشمن زود تشخیص می دهد، چون حسابگر است دشمن آنجا را خوب می شناسد و به مقابله اش می آید با مرحوم شهید مطهری هم همین جوری برخورد کردند امروز شهید مطهری در دنیا نیست البته امروز هم بعضی ها هم شهید مطهری را رها نمی کنند حتی امروز هم به او تهاجم می کنند لکن آن روزی که زنده بود، آن کسانی که بودند و دیده اند، می دانند که با آن شهید عزیز چه کردند؛ چه اهانت ها، چه ناشایست ها و ناسزاها که به آنچه ره ی مطهر و منور زده شد...» (مجله ی اشراق اندیشه، ش اول، هفته نامه ی پرتو سخن، ۲ آذر ۷۹.)
*صابرنیوز
درباره اظهارات فوق نكاتي چند شايان توجه است:
۱. انگيزه تشديد حملات در اين برهه براي چيست؟ به نظر ميرسد باتوجه به اينكه انتخابات مجلسين خبرگان رهبري و شوراي اسلامي در پيش است و وحدت اصولگرايان با محوريت فقهاي ثلاث حضرات آيات آقايان يزدي، موحدي و مصباح يزدي در حال شكلگيري است؛ جريان مدعي اصلاحطلبي كه پيروزي خودش را در سايه اختلافافكني ميبيند و در انتخابات رياست جمهوري يازدهم نيز به دليل اختلاف افكني ميان اصول گريان با فاصله اندك و راي لب مرزي به حاجت نسبي خود رسيد، در صددند تا بار ديگر با همان استراتژي، انتخابات مجلسين را ببرند و به خيال خودشان به آرزوي تغييرات اساسي در نظام كه در فتنه ۸۸ دست نيافتند دست يابند. اين جماعت از يك سو، وحدت را هدف قرار ميدهند و با ترتيب دادن مصاحبههايي در رسانههايشان آن را غيرعملي معرفي ميكنند و از اين راه با ايجاد اميد در دل همراهانشان و دميدن روح ياس در دل اصولگرايان ميخواهند به اهداف از پيش تعيين شده برسند و از سوي ديگر با ايراد اتهامهاي فوق به آيت ا... مصباح، و ترور شخصيت ايشان يكي از پايههاي محور اصول گرايي را در هم شكسته، پشتوانه ليست را بي اعتبار كنند. البته بي ترديد براي دو فقيه ديگر نيز برنامهاي دارند كه به تدريج اجرا ميكنند. ولي اين جماعت مطمئن باشند كه تبليغات آنها در اصول گرايان اثر معكوس خواهد گذاشت؛ زيرا آنها به خوبي ميدانند دشمني جبهه مدعيان اصلاح طلبي بر ضد هر كس صورت بگيرد براي او ارزش است؛ چرا كه حمايتهاي سياسي و مالي امريكاييها از اين جماعت بسيار روشن و صريح است. مردم اينگونه دشمنيها را جداي از دشمني استكبار به حساب نميآورند.
۲. جالب است كه اتهامهاي اين جماعت نسبت به آيت ا... مصباح نيز متناقض است يك بار سايت آقاي هاشمي از مهندس غرضي نقل ميكند: «يكي از مشكلاتي كه ميان آيتا... هاشمي و آيتا... مصباح وجود دارد سر همين مسائل است. اين ايراد مال سال ۵۰ نيست، مربوط به ١٥ خرداد ۴۲ و جريان امام است. حرف آقاي هاشمي در مورد آقاي مصباح درست است. آقاي مصباح جزو كساني است كه در حوزه وقتي ماجراي ١٥ خرداد پيش ميآيد و خونريزي ميشود ايشان كنار ميرود و روش را تاييد نميكند. روش امام و مبارزه و كشته شدن را تاييد نميكند. او از سال ٤٢ به بعد ديگر وارد معركه نميشود.» ولي همان سايت به نقل از آقاي صنعتي مينويسد: «ديداري با آيتا... هاشمي رفسنجاني فراهم آمد. در آن جا از ايشان نيز كيفيت اين ماجرا را جويا شدم. حكايت ايشان از اين ماجرا گرچه با نقل قول آقاي كروبي و نيز آن چه اخيراً منتشر شده است، تفاوتهايي در برخي تعابير داشت. اما وجه مشترك همه آنها عدم همراهي آيتا... مصباح با انقلاب بود. من در آن جلسه اشكال كردم كه اعلاميههاي متعددي از سال ۴۲ وجود دارد كه حاكي از همراهي آقاي مصباح با نهضت است. آقاي هاشمي گفتند: بله! من هم در خاطراتم به برخي از فعاليتهاي ايشان اشاره كردهام اما اين مربوط به يك مقطع خاص بود و بعد ادامه پيدا نكرد. من باز اشكال كردم كه حتي در سالهاي ۵۶ و ۵۷ اعلاميههايي با امضاي ايشان موجود است. آقاي هاشمي پاسخ دادند: از سال ۴۶ تا ۵۶ چه چيزي هست؟! بعد اضافه كردند كه در سال ۵۶ و ۵۷ خيليها همراه شدند؛ اما از ۴۶ تا ۵۶ ايشان همراهي نميكردند.»
براي پاسخ به اين گونه تناقض گوييها كافي است به كتاب "جامعه مدرسين از آغاز تاكنون" مراجعه كرد. در سال ۸۷ و پس از مطرح شدن چندينباره شايعات اين چنيني عليه آيت ا... مصباح توسط علي اكبر محتشميپور، سيدمحسن صالح مدير سياسي جامعه مدرسين حوزه علميه قم كه در تدوين مجموعه ۸ جلدي "جامعه مدرسين از آغاز تاكنون" نقش اساسي دارد طي مصاحبهاي اعلام كرد: «بر خلاف ادعاي محتشمي پور كه ميگويد "آيت ا... مصباح يزدي از سال ۴۳ و در اوج قيام مردمي عليه رژيم منحوس پهلوي هيچ نقشي در نهضت امام خميني(ره) نداشته و صرفا به درس و بحثهاي علمي پرداخته است"، بيانيههاي مدرسين حوزه علميه قم در طول سالهاي ۴۲ تا ۵۷ نشان ميدهد آيت ا... مصباح يزدي بيش از برخي چهرههاي فعال سياسي پاي بيانيههاي اين تشكل را امضاء كرده است. از مجموع ۱۰۷ بيانيه جامعه مدرسين حوزه عمليه قم، ۶۰ بيانيه به صورت جمعي صادر شده و فاقد امضاء است اما از ميان ۴۰ بيانيه داراي امضاء، آيت ا... مصباح يزدي ۱۶ بيانيه را امضاء كرده است؛ در حالي كه آقاي هاشمي رفسنجاني ۶ بيانيه، آقاي قدوسي ۱۱ بيانيه و شهيد مفتح نيز ۶ بيانيه را امضاء كردهاند و اين نشان ميدهد آيت ا... مصباح يزدي بعد از آقاي خلخالي كه ۲۰ بيانيه را امضاء كرده بود، نقشي پررنگ در زمينه صدور بيانيههاي انقلابي داشتهاند.»
اما درباره ادعاي آقاي هاشمي رفسنجاني كه از سال ۴۶ تا ۵۶ امضايي وجود ندارد خوب است به همان كتاب فوق مراجعه شود؛ در اين صورت خواهيد ديد كه در اين مدت به دليل شرايط خفقاني كه وجود داشت كمتر بيانيهاي منتشر ميشد ولي اگر بيانيهاي منتشر شده امضاي آيت ا... مصباح نيز پاي آن وجود دارد. مورخ بزرگ انقلاب اسلامي آقاي سيدحميد روحاني امضاي آيت ا... مصباح پاي بيانيهها و اعلاميههاي طلاب و فضلاي حوزه در سالهاي پس از سال ۴۶ را دليلي ديگر بر رد ادعاي هاشمي مبني بر تحريم مبارزه توسط ايشان عنوان كرده و ميگويد: «ايشان در سال ۱۳۴۹ پس از رحلت آيت ا... حكيم اعلي ا... مقامه در تلگرامي كه نسخهاي از آن را اكنون ميبينيد مرجعيت امام را تأييد ميكنند آيا ايشان مبارزه با شاه را حرام ميدانستند و مرجعي را كه طلايه دار مبارزه با شاه است تأييد كردند؟! آيا ايشان در سال ۴۸ مبارزه را حرام ميدانستند و در سال ۴۹ در استواري مرجعيت امام ميكوشند؟ آقاي هاشمي در اين نسبتي كه به آقاي مصباح ميدهد كه مبارزه با شاه را حرام ميدانست صد درصد نادرست ميگويد.»
۳. نكته ديگري كه بايد مورد توجه قرار گيرد اين است كه اگر مبارز بودن اصل مهمي است كه هست، آيا همه آنهايي كه امروز در عرصه سياسي كشور اظهار نظر ميكنند داراي سوابق مبارزاتي روشني هستند؟ رئيس جمهور اسبق كه رهبري جبهه اصلاحات را به عهده دارد و ۸ سال زمام اجرايي كشور را به عهده گرفته بود و امروز نيز مورد علاقه شديد اين جبهه اصلاحات است، از چه سوابق مبارزاتي برخوردارند؟
۴. يكي ديگر از شبهات اين است كه آيت ا... مصباح در دفاع مقدس نقشي نداشته و سابقه حضور در جبهه ندارد. شكي نيست كه حضور در ميدان دفاع مقدس از افتخارات بزرگ ماست و همواره به آن افتخار ميكنيم و آيت ا... مصباح نيز در حدي كه موجب تقويت روحيه رزمندگان جبههها بشود مانند ديگر علما همچون حضرات آيات مشكيني، صدوقي، مدني در كنار رزمندگان حضور پيدا كرده اند؛ تصاوير آن نيز موجود و بعضا منتشر شده است. ولي اگر منظور از حضور در جبهه، جنگيدن باشد، كدام يك از علما و بزرگان اين گونه بودهاند و كدام كشوري اينگونه سرمايههايش را براي درگيري مسلحانه به خط مقدم ميبرد؟ آيا خود آقاي هاشمي كه جانشين فرماندهي كل قوا بوده است همانند ديگر فرماندهان و سربازان در خط مقدم ميجنگيده يا در اتاق فرماندهي وظيفه خودش را انجام ميداده است؟ بي ترديد اگر فرماندهاي كه ميتواند نقش مهمي در فرماندهي جنگ ايفا كند بخواهد همانند سرباز در خط مقدم بجنگد، مورد تاييد عقلاي عالم قرار نميگيرد. البته اگر روزي ضرورت پيدا كند همه مردم، علما و حتي مراجع عظام تقليد نيز بايد سلاح به دست بگيرند و به دفاع برخيزند ولي در حالتي كه چنين ضرورتي پيدا نشود لازم نيست همه امور كشور تعطيل شود و همه به خط مقدم جبهه بروند بلكه عدهاي به اندازه كفايت بايد به جبهه بروند و بقيه از آنها پشتيباني كرده و عدهاي براي آينده كشور و انقلاب برنامه ريزي كنند؛ همچنان كه كساني مانند شهيد بهشتي و شهيد باهنر و شهيد رجايي و دهها شخصيت برجسته ديگر در اوج دفاع مقدس به امور ديگري غير از جنگ مشغول بودند. اگر نبود فعاليتهاي آن روز بزرگان در حوزههاي علميه، امروز چه كساني در برابر شبهه پراكنيهايي كه عمدتا از سوي جريان فتنه و وابستگان به غرب و شرق برضد دين و انقلاب مطرح ميشود، به دفاع بر ميخاستند؟ البته روشن است كه انگيزه اصلي حملات اين جماعت به شخصيتهايي مانند آيت ا... مصباح اين است كه چرا چنين شخصيتهايي با تربيت شاگردان و تاليف كتابها، جلوي تاثير شبهات آنها را گرفته و نگذاشتهاند آنها به اهدافشان دست يابند.
۵. نكته مهمتر اينكه انقلابي بودن مهم است و ميتواند به عنوان يك شاخص مهم براي سنجش افراد و شخصيتها باشد ولي مهمتر از انقلابي بودن، انقلابي ماندن است. چه بسيار كساني كه در انقلابهاي بزرگ، نقشهاي مهم و كليدي داشتهاند ولي پس از انقلاب و در شرايط رسيدن به قدرت، و چشيدن چرب و شيرين دنيا، از حالت انقلابي خارج و به ضد انقلاب بلكه به عنصر وابسته به دشمن براي نابودي انقلاب تبديل شدهاند. بررسي تاريخ نشان ميدهد كساني كه سالها در ركاب پيامبر خدا(ص) شمشير كشيدند و از انقلابيون بنام آن روز بودند كه پيامبر(ص) به آنها لقب سيف الاسلام بخشيد، پس از پيامبر(ص) از انقلاب دست كشيدند و با وسوسههاي دشمنان پيامبر(ص) در برابر امام زمانشان جنگ جمل راه انداختند و چه خونها كه نريختند و چه جنايتهايي كه نكردند! برخي از آنها نيز در غصب خلافت اميرالمومنين(ع) و تشكيل شوراي رهبري كوشيدند تا آنها هم جزو اصحاب شورا باشند و باغصب خلافت، به جايي رسيدند كه براي حمل طلا و نقره هايشان دهها شتر به كار ميگرفتند. آقازادههاي برخي اصحاب مانند سعد ابي وقاص نيز در كربلا فرماندهي جنگ با اباعبدالله(ع) را به عهده گرفته و از جانباز جنگ صفين شمربن ذي الجوشن استفاده كرده و امام مظلوم را سر بريدند.
در انقلاب اسلامي ايران نيز گروهها و شخصيتهايي بودند كه در مبارزات بر ضد رژيم طاغوت چه زجرها كه نكشيدند و در زندانهاي رژيم طاغوت چه شكنجهها كه نديدند و چه تبعيدها كه تحمل نكردند؛ ولي پس از انقلاب اسلامي فتنهها كردند و خونها ريختند. براي نمونه ميتوان به اعضاي سازمان مجاهدين خلق[منافقين] كه در قبل از انقلاب مورد حمايت برخي علما و آقاي هاشمي رفسنجاني بودند و آنها را مورد حمايتهاي مالي و سياسي خود قرار ميدادند اشاره كرد كه پس از انقلاب اسلامي، به رهبري مسعود رجوي كه روزي از دوستان آقاي هاشمي بود، دستشان به خونهاي پاك بزرگاني چون شهيد بهشتي و يارانش و شهداي محراب و بيش از ۱۷ هزار نفر از مردم انقلابي ايران آغشته گرديد و در دوران جنگ تحميلي و دفاع مقدس در كنار صدام و حزب بعث عراق در ريختن خون ملت ايران نقش آفريني ميكردند و اكنون نيز سالهاست كه به نوكري مستقيم امريكا و اسرائيل بر ضد ملت انقلابي ايران مشغول توطئه هستند.
سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي نيز كه روزي در برابر سازمان منافقين به دفاع از انقلاب اسلامي ميپرداخت و اعضاي آن در پيدايش انقلاب و حفظ و بقاي آن تلاشهاي گستردهاي داشتند و در برابر كساني كه طرح رابطه با امريكا را مطرح ميكردند با صدور بيانيههاي تندي ميايستادند، در سال ۸۸ در صف اول فتنه حضور داشتند و امروز نيز از طرفداران جدي دوستي با شيطان بزرگ ميباشند. برخي اشخاص مانند حجت الاسلام لاهوتي، آيتا... منتظري، مهاجراني، كروبي، موسوي خويينيها، ميرحسين موسوي و دهها نفر ديگر نيز از انقلابيوني هستند كه در جبهه پشيمانان از انقلاب قرار دارند و بعضا در راستاي اهداف دشمن حركت ميكنند و با هماهنگي امريكا و سفارتهاي فرانسه وانگليس و مرتجعين منطقه در جهت براندازي نظام اسلامي كوشيدهاند كه البته با تودهني ملت در ۹ دي مواجه و شكست سنگيني نيز متحمل شدند. آيا آقاي هاشمي رفسنجاني كه روزي از مبارزان صف اول انقلاب بوده است، بر همان مشي انقلابي خود باقي مانده است يا در جبهه پشيمانان تعريف شده، از اينكه روزي بر ضد امريكا مبارزه كردهاند اظهار پشيماني ميكنند؟ آيا ايشان كه آن روزها درباره فلسطين كتاب مينوشتند و از آرمان فلسطين دفاع ميكردند بر همان عهد خود باقي هستند؟ يا با زير سوال بردن جبهه مقاومت، مساله اسرائيل را مرتبط با اعراب ميدانند و ميگويد ارتباطي به ما ندارد؟ آيا اظهارات آقاي هاشمي در باره ايالات متحده و كنار گذاشتن شعار مرگ بر امريكا با روحيه انقلابيگري سازگاري دارد؟ ظاهرا راز حملات اين جبهه به آيت ا... مصباح اين است كه چرا ايشان انقلابي مانده است و چرا در پشت سر رهبري ايستاده و همانند افسري آگاه و پرصلابت، به دنبال اجراي دستورات ولي فقيه زمان است.
با علي در بدر بودن شرط نيست
اي برادر نهروان در پيش روست
۶-بعد از توهین های محسن غرویان،محتشمی پور به علامه مصباح یزدی باز فردی ساده لوح تر از قبلی ها که مدعی اخلاق هم هستند،دست به تخریب شخصیت کسی زده است که رهبری او را در موردش تاکیداتی بی مانندی مطرح نمودند.
مقام معظم رهبری در اوج حملاتی که در محافل و نشریات مختلف به آیت الله مصباح وارد می شد، فرمودند:
«بنده نزدیک به چهل سال است که جناب آقای مصباح را می شناسم و به ایشان به عنوان یک فقیه، فیلسوف، متفکر و صاحبنظر در مسائل اساسی اسلام ارادت قلبی دارم اگر خداوند متعال به نسل کنونی ما این توفیق را نداد که از شخصیت هایی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری استفاده کند، اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیم القدر، خلاء آن عزیزان را در زمان ما پر می کند.» (روزنامه ی جوان، ۱۴ شهریور ۷۸، صص۱-۲)
چیزی که از دشمنان قسم خورده روحانیت تا شخصیت پراگماتیستی هاشمی رفسنجانی و خاندان او و اعوان و انصارش و متاسفانه برخی شخصیت های ساده لوح به نقطه اشتراک رسیده اند،«تخریب شخصیت علامه مصباح یزدی» است اما رهبری ریشه همه اینها را یکی می داند و می فرمایند:
« «این هجوم های تبلیغاتی را که به شخصیت های برجسته، به انسان های والا و با اخلاق برجسته می کنند، اینها همه اش نشان دهنده ی اهداف و نیات دشمن است. یک نفر مثل جناب آقای مصباح که حقیقتاً این شخصیت عزیز، جزو شخصیت هایی است که همه ی دلسوزان اسلام و معارف اسلامی از اعماق دل بایستی قدردان و سپاسگزار این مرد عزیز باشند، مورد هجوم تبلیغاتی قرار می گیرند ... حرف رسا و نافذ، منطق قوی و مستحکم هر جایی که باشد، آنجا را دشمن زود تشخیص می دهد، چون حسابگر است دشمن آنجا را خوب می شناسد و به مقابله اش می آید با مرحوم شهید مطهری هم همین جوری برخورد کردند امروز شهید مطهری در دنیا نیست البته امروز هم بعضی ها هم شهید مطهری را رها نمی کنند حتی امروز هم به او تهاجم می کنند لکن آن روزی که زنده بود، آن کسانی که بودند و دیده اند، می دانند که با آن شهید عزیز چه کردند؛ چه اهانت ها، چه ناشایست ها و ناسزاها که به آنچه ره ی مطهر و منور زده شد...» (مجله ی اشراق اندیشه، ش اول، هفته نامه ی پرتو سخن، ۲ آذر ۷۹.)
*صابرنیوز