مهدی موسوی این به اصطلاح شاعر متخصص در امور عرفان اروتیک و رفیق شفیق شاهین نجفی (خوانندهی مرتد) چند صباحی است که نامش بر سر زبانها افتاده، آنهم بهخاطر انتشار عکسهای بیاخلاقی در شبکههای مجازی.
به گزارش شهدای ایران، داروسازی خوانده، به شدت مغرور و بددهن است، این را میتوان از مصاحبههایش فهمید. خود را پدر عنوان جعلی «غزل پست مدرن» میداند و با همین عنوان مقادیر زیادی دَم و دستگاه مرشد بازی و مرشد پروری به راه انداخته و از همین راه سالها است که به نشر مطالب مبتذل و سخیف میپردازد که در تاریخ ادبیات بیسابقه است.
مهدی موسوی این به اصطلاح شاعر متخصص در امور عرفان اروتیک! و رفیق شفیق شاهین نجفی (خوانندهی مرتد) چند صباحی است که نامش بر سر زبانها افتاده، آنهم نه به خاطر اشعار سطحی و مبتذلی که دارد، و نه بخاطر اباطیلی که تحت عنوان مقاله چاپ میکند، بلکه بخاطر ارتباطات خاص با جریانات هنجار شکن و فرهنگ ستیز و نیز روابط خارج از عرفی که هیچ ابایی از ترویج و انتشار آن ندارد.
اگرچه برخیها گمان میکردند تنها اشعار و اباطیل موزون وی حاوی این دست مضامین هنجارشکنانه و غیراخلاقی است، اما واقعیت ان است که زندگی شخصی ایشان هم به همان ابتذال اشعار اوست. مهدی موسوی گمان میکند هرکار هنجارشکنانهای که میکند میتواند به آن لقب «پست مدرن» داد، و هر چقدر که مضامین غیر اخلاقی و هنجارشکن را ضمیمهی کار خود کند مدرنتر و به اصطلاح روشنفکرتر میشود. وی خیال می کند با انتشار اشعار مبتذل و با ترویج و انتشار افکار سکسوالیته و اروتیسمی می تواند خود را بر سر زبانها بیاندازد.
بد نیست به همین مناسبت برخی از اشعار مغایر فرهنگ و مبتذل وی را مرور کنیم:
«...» آدم معمولی زمانش بود/ بدون دغدغهی «...» تناسلی اش!!
بدون فکر به بار زنانهی کلمات/ به فکر راحتی اش بود و «...» گل-گلی اش!!
بخش دیگری از اشعار مبتذل:
« چیزی وجود داشت ته گلدان/ که سعی داشت سبز شود هر سال
که تشنه بود مثل زنی تشنه/ در تختخواب یک غریبه پس از «...»!!!
به نظر میرسد تمام این رفتارهای هنجارشکنانه تنها بهخاطر اعتراض به سبک و روش ادبیات کهن پارسی (که همواره در نظر مردم، ادیب و شاعر آدمی مبادی آداب بوده است) باشد، بلکه احتمالاً وی به اعتقاد کارشناسان از نوعی بیماری مازوخیستی رنج میبرد که حاضر به انجام اینچنین خودنماییهایی در فضای مجازی میشود.
جالبتر آن جماعت بینوایی هستند که به دنبال آقای داروساز راه افتادند و از تفکرات این فرد تأثیر میپذیرند! در آثار مهدی موسوی علاوه بر نشان دادن روابط غیر اخلاقی که ذکر آن رفت؛ مضامینی علیه دین، مذهب و اخلاق نیز وجود دارد. شاعر به صورت مستقیم مسلمانان را مسخره میکند و حتی بعضی اوقات نه تنها مسلمانان بلکه به مردم عادی جامعه هم توهین کرده و رفتارهایشان را قابل ترحم و تحقیر میداند! به نظر میرسد این دست برخوردهای او هم از غرور بیجا و خودبرتر بینی و پز روشنفکریای که میدهد سرچشمه میگیرد.
درحالی که زندگی خود او آنقدر مشمئز کننده و قابل ترحم است که ایشان را در موقعیتی قرار نمیدهد که بخواهد در مورد دیگران تعیین تکلیف کند و مردم شریف جامعه را بدبخت و توسری خور و عقب مانده بداند.
در خصوص مقالاتی هم که در خصوص مکتب جعلی خود راه انداخته باید گفت که سراسر تناقض و تضاد است. به اعتقاد برخی کارشناسان با خواندن حتی یکی از این مقالات میتوان به بیمایه بودن افکارش پی برد و درک کرد که به قول شفیعی کدکنی؛ ایشان تنها کاریکاتور شاعران پیشین هستند.
از کمسوادی و بیمایگی افکار او که بگذریم، رفاقت و همکاریهای متعدد وی با خوانندهی هتاک مرتد و هنجار شکن شاهین نجفی، بخش دیگری از دوسیهی سیاه وی را تشکیل میدهد. او همواره شاهین نجفی را برادر خود مینامد و در آثار او نقش تعیین کنندهای داشته به نحوی که همواره و در هر آلبومی که از شاهین نجفی منتشر میشود حداقل دو الی سه قطعه از مُهملاتی است که مهدی موسوی سروده. همچنین او نقش زیادی در روشنفکر و باسواد نشان دادن و به اصطلاح «باد کردن» شاهین نجفی دارد. این دو به همراه هم میکوشند هنجارهای اخلاقی جامعه را زیر پا گذاشته و همچنین دین و مذهب را که مهمترین باور اجتماعی مردم است را از بین برده و تفکرات خود را که چیزی جز برداشت سطحی از مفاهیم فلسفی غرب نیست جانشین آن کنند.
«فاطمه اختصاری» همسر مهدی موسوی هم، پا به پای همسرش در تمامی این سالها کوشیده تا مروج روابط غیرانسانی، هنجارشکنی و قبح زدایی از مضامین فرهنگی باشد. ایشان علاوه بر ارادتی که به آقای داروساز دارد، دستی هم بر فعالیتهای فمنیستی داشته و کتابی هم که به چاپ رسانده در همین مورد است. حتی به اصطلاح اشعاری هم که برای شاهین نجفی گفته اغلب حاوی مطالب اینچنینی است.
رفاقت وی با شاهین منحصر در سرودن ترانهی آثار نیست میزان این علاقه و رفاقت را در این عکس ها می توان دید:
در نهایت اینکه به نظر میرسد آقای داروساز و همسرش در طول این سالها کاری جز ترویج ابتذال و مقابله با فرهنگ نکرده اند، و کمتر کسی حاضر است از این به اصطلاح روشنفکرنماهای بی اخلاق دفاع کند.
مهدی موسوی این به اصطلاح شاعر متخصص در امور عرفان اروتیک! و رفیق شفیق شاهین نجفی (خوانندهی مرتد) چند صباحی است که نامش بر سر زبانها افتاده، آنهم نه به خاطر اشعار سطحی و مبتذلی که دارد، و نه بخاطر اباطیلی که تحت عنوان مقاله چاپ میکند، بلکه بخاطر ارتباطات خاص با جریانات هنجار شکن و فرهنگ ستیز و نیز روابط خارج از عرفی که هیچ ابایی از ترویج و انتشار آن ندارد.
اگرچه برخیها گمان میکردند تنها اشعار و اباطیل موزون وی حاوی این دست مضامین هنجارشکنانه و غیراخلاقی است، اما واقعیت ان است که زندگی شخصی ایشان هم به همان ابتذال اشعار اوست. مهدی موسوی گمان میکند هرکار هنجارشکنانهای که میکند میتواند به آن لقب «پست مدرن» داد، و هر چقدر که مضامین غیر اخلاقی و هنجارشکن را ضمیمهی کار خود کند مدرنتر و به اصطلاح روشنفکرتر میشود. وی خیال می کند با انتشار اشعار مبتذل و با ترویج و انتشار افکار سکسوالیته و اروتیسمی می تواند خود را بر سر زبانها بیاندازد.
بد نیست به همین مناسبت برخی از اشعار مغایر فرهنگ و مبتذل وی را مرور کنیم:
«...» آدم معمولی زمانش بود/ بدون دغدغهی «...» تناسلی اش!!
بدون فکر به بار زنانهی کلمات/ به فکر راحتی اش بود و «...» گل-گلی اش!!
بخش دیگری از اشعار مبتذل:
« چیزی وجود داشت ته گلدان/ که سعی داشت سبز شود هر سال
که تشنه بود مثل زنی تشنه/ در تختخواب یک غریبه پس از «...»!!!
به نظر میرسد تمام این رفتارهای هنجارشکنانه تنها بهخاطر اعتراض به سبک و روش ادبیات کهن پارسی (که همواره در نظر مردم، ادیب و شاعر آدمی مبادی آداب بوده است) باشد، بلکه احتمالاً وی به اعتقاد کارشناسان از نوعی بیماری مازوخیستی رنج میبرد که حاضر به انجام اینچنین خودنماییهایی در فضای مجازی میشود.
جالبتر آن جماعت بینوایی هستند که به دنبال آقای داروساز راه افتادند و از تفکرات این فرد تأثیر میپذیرند! در آثار مهدی موسوی علاوه بر نشان دادن روابط غیر اخلاقی که ذکر آن رفت؛ مضامینی علیه دین، مذهب و اخلاق نیز وجود دارد. شاعر به صورت مستقیم مسلمانان را مسخره میکند و حتی بعضی اوقات نه تنها مسلمانان بلکه به مردم عادی جامعه هم توهین کرده و رفتارهایشان را قابل ترحم و تحقیر میداند! به نظر میرسد این دست برخوردهای او هم از غرور بیجا و خودبرتر بینی و پز روشنفکریای که میدهد سرچشمه میگیرد.
درحالی که زندگی خود او آنقدر مشمئز کننده و قابل ترحم است که ایشان را در موقعیتی قرار نمیدهد که بخواهد در مورد دیگران تعیین تکلیف کند و مردم شریف جامعه را بدبخت و توسری خور و عقب مانده بداند.
در خصوص مقالاتی هم که در خصوص مکتب جعلی خود راه انداخته باید گفت که سراسر تناقض و تضاد است. به اعتقاد برخی کارشناسان با خواندن حتی یکی از این مقالات میتوان به بیمایه بودن افکارش پی برد و درک کرد که به قول شفیعی کدکنی؛ ایشان تنها کاریکاتور شاعران پیشین هستند.
از کمسوادی و بیمایگی افکار او که بگذریم، رفاقت و همکاریهای متعدد وی با خوانندهی هتاک مرتد و هنجار شکن شاهین نجفی، بخش دیگری از دوسیهی سیاه وی را تشکیل میدهد. او همواره شاهین نجفی را برادر خود مینامد و در آثار او نقش تعیین کنندهای داشته به نحوی که همواره و در هر آلبومی که از شاهین نجفی منتشر میشود حداقل دو الی سه قطعه از مُهملاتی است که مهدی موسوی سروده. همچنین او نقش زیادی در روشنفکر و باسواد نشان دادن و به اصطلاح «باد کردن» شاهین نجفی دارد. این دو به همراه هم میکوشند هنجارهای اخلاقی جامعه را زیر پا گذاشته و همچنین دین و مذهب را که مهمترین باور اجتماعی مردم است را از بین برده و تفکرات خود را که چیزی جز برداشت سطحی از مفاهیم فلسفی غرب نیست جانشین آن کنند.
حضور در جشن تولد شاهین نجفی؛ خواننده مرتد
«فاطمه اختصاری» همسر مهدی موسوی هم، پا به پای همسرش در تمامی این سالها کوشیده تا مروج روابط غیرانسانی، هنجارشکنی و قبح زدایی از مضامین فرهنگی باشد. ایشان علاوه بر ارادتی که به آقای داروساز دارد، دستی هم بر فعالیتهای فمنیستی داشته و کتابی هم که به چاپ رسانده در همین مورد است. حتی به اصطلاح اشعاری هم که برای شاهین نجفی گفته اغلب حاوی مطالب اینچنینی است.
فاطمه اختصاری در حال تمرین آوازخوانی در جشنواره گوتنبرگ
رفاقت وی با شاهین منحصر در سرودن ترانهی آثار نیست میزان این علاقه و رفاقت را در این عکس ها می توان دید:
فاطمه اختصاری در پناه مشروب!
در نهایت اینکه به نظر میرسد آقای داروساز و همسرش در طول این سالها کاری جز ترویج ابتذال و مقابله با فرهنگ نکرده اند، و کمتر کسی حاضر است از این به اصطلاح روشنفکرنماهای بی اخلاق دفاع کند.