سعید حجاریان، فعال سیاسی اصلاحطلب و کسی که گفته میشود تئوریسین جریان سیاسی خاص است، اخیراً گفتوگویی درمورد با موضوعیت «عقلانیتر شدن عملکرد ائمه اطهار پس از حادثه عاشورا» انجام داد.
به گزارش شهدای ایران؛ سعید حجاریان، فعال سیاسی اصلاحطلب و کسی که گفته میشود تئوریسین جریان سیاسی خاص است، در اشاره به یادداشت جنجالی «فرهنگ عاشورا، فرهنگ اربعین» خود که با موضوعیت «عقلانیتر شدن عملکرد ائمه اطهار پس از حادثه عاشورا»! نگاشته شد، اظهار کرد:
ابداً حرف من این نبود که عاشورا مغایر عقل بود. شما این روایت را شنیدهاید که ائمه "مصابیح الدجی و سفن النجاه"ولی درباره امام حسین فرمودهاند سفینه ایشان هم اسرع است و هم اوسع. یعنی سفینه ایشان هم سریعتر است و هم گستردهتر. همه ائمه چراغ هدایت و سفینه نجات هستند ولی سفینه حسین علیهالسلام اسرع و اوسع است. چرا سریعتر از بقیه میرود؟ چرا جادارتر است و بیشتر جا میگیرد؟ جمعیت بیشتری جا میگیرد. بخاطر ظرفیتش. بخاطر اینکه محرک این سفینه عشق است...
او افزوده است:
یک عده گفتند که حرف من به این معناست که کار امام حسین مغایر عقل است. کجا مغایر عقل بود؟ ما میگوییم. اَشٌهَدُ اَنَّکَ قَدٌ اَقَمٌتَ الصَّلاة وَ اتَیٌتَ الزَکاة وَاَمَرٌتَ بآلمَعروف ونَهَیـٌتَ عَنِ المُنکروجاهَدٌتَ فی اللهِ حَقَّ جِهادِهِ وَاَطَعٌتَ الله حتّی اَتَیکَ الیَقینِ به مرحله یقین رسیده است امام حسین. پردهها از جلوی چشمان ایشان کاملاً رفع شده است. لذاعاشق هم بوده است. رابطه امام حسین علیه السلام با خدا رابطه محب با محبوب بوده است. لذا میخواهم بگویم سفینه امام حسین هم اوسع است و هم اسرع. نسبت به بقیه ائمه.
*سعید حجاریان اگر قصد دارد صحبتهای غلطی که سال گذشته در یادداشت «فرهنگ عاشورا، فرهنگ اربعین» خود در روزنامه آرمان امروز، آنها را به افکار عمومی منتقل کرد، اصلاح کند امر مطلوبی رخ داده است اما این کار با «ابداً گفتن» و انشا خواندن میسور نیست. کما اینکه به قول خود آقای حجاریان، با منحلّه گفتن، هیچ حزبی منحل نمیشود!
او در یادداشت فرهنگ اربعین خود نوشته بود: منطق تضحیه این است که اندیشه لزوما احتیاجی به عوامل مادی ندارد یعنی حتی اگر محمل مادی اندیشه از بین برود، اندیشه میتواند باقی بماند.
حجاریان همچنین در ادامه با نقد منطق تضحیه و اشاره به امر به معروف و نهی از منکر تصریح میکند: باید احتمال ضرر نباشد...عنصر فنا و فدا را امام خمینی احتمالا از عرفان بیرون کشیده است. در عرفان است که عقل در مقابل عشق قرار میگیرد و دیگر محاسبه عقلایی جایی ندارد و باید عاشقانه عمل کرد. عشق با عقلانیت و محاسبه و حسابگری و مصلحتاندیشی سروکار ندارد.
او میافزاید: آیا ما مکلف به حفظ محمل مادی نیستیم؟ تا زمانی که حفظ اندیشه اوجب واجبات بود و این یعنی فرهنگ عاشورایی. از زمانی دیگر به این نتیجه رسیدیم که باید نظام را حفظ کنیم و این ظرف باید باشد تا آن مظروف باقی بماند. آن مظروف بدون ظرف کاری از پیش نمیبرد. فکر میکنم در پایان جنگ ما به این نتیجه رسیدیم؛ پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در این زمینه یک نقطه عطف مهم است. در فرهنگ اربعین حفظ نظام اصل است و دیدگاههای معتقد به بقا و توسعه نظام رشد میکند و گسترش مییابد. بعد از شهادت خود امام حسین(ع) در تشیع هم همین اتفاق افتاد. یعنی بعد از اربعین، ائمه به تربیت شاگرد و تدارکات سیاسی پرداختند و جهتگیری حرکتها بر مبنای محاسبات عقلانی صورت گرفت.
حجاریان البته به تازگی نیز در گفتوگو با نشریه نسیم بیداری بحث محاسبات عقلانی و شهادت را مجدداً پیش کشید و اینطور گفت:
«انسان هیچوقت با محاسبه هزینه و فایده هر عملی(و در اینجا مبارزه)، به نقطه مرگ نمیرسد...نواب صفوی و افرادی مانند او یک راه حل مذهبی داشتهاند که معادی داریم و حور و قصوری هست و ملائک به استقبال شهیدان میآیند و مانند اینها. این راه حلی بوده که روحانیت در برابر مبارزه مسلحانه، مطرح و آنرا توجیه میکرده است.»
سعید حجاریان صراحتاً منویاتی را در نقد فرهنگ شهادتطلبی شیعه به ساحت افکار عمومی پمپاژ میکند و از این میگوید که «کیش مرگ»(در اینجا یعنی شهادت) امری منبعث از فعالیت غیر عقلانی، دلخوش شده با حوری و قصر، بر باد دهنده اندیشه و بیگانه با مصلحتاندیشی است!
پس از حجاریان، «محسن رهامی» دیگر فعال سیاسی اصلاحطلب نیز مفهوم سخنان او را در مراسم عزاداری سال گذشته بنیاد امید ایرانیان تکرار کرد.
رهامی با طرح این سؤال که «چرا ائمه (ع) در هیچ یک از جهادهای پس از عاشورا نقشی ندارند»؟ گفته بود:
ائمه (ع) در هیچ کدام از این مبارزات و جنگ ها نیستند و در این جهادهای مسلحانه (پس از عاشورا) نقش ندارند. ما در هیچ کجای تاریخ نمی بینیم که امام باقر(ع) و یا امام صادق (ع) در یکی از این مبارزات شرکت داشته باشند و حتی دیده شده که در برخی از نمازجمعه ها هم شرکت می کردند. استراتژی آنها چه بود؟...ائمه معصومین ما برخلاف تعبیر دیگر شیعیان از مسلمین زمان واقعه عاشورا که آنها را به دو دسته اکثریت یزیدی و اقلیت امام حسینی تقسیم میکنند؛ معتقدند اینگونه نیست که هزاران مسلمان آن دوران که در مناطق مختلف بلاد اسلامی میزیستهاند همگی در اثر تبلیغات بنی امیه یزیدی شده بودند. هنگامی حاکمیت با خشونت عریان خود هزینه دینداری را در میان مسلمانان بالا میبرد تا جایی که راهی جز مرگ برای آنان در برابر دینداری واقعی باقی نمیگذارد؛ تعداد این افراد به اقلیتی چون ۷۲ تن واقعه عاشورا میرسند.
گفتنی ست، جریان سیاسی خاص، در ماههای اخیر بدون اشاره به شعار «هیهات منالذله» بهعنوان شعار محوری عاشورا، صحبتهایی را نظیر «درس کربلا، تعامل سازنده و مذاکره است» و «حسین(ع) تا آخرین لحظه به صلح و اخلاق دعوت میکرد»! را نیز درباره عاشورا بیان کردهاند.
ابداً حرف من این نبود که عاشورا مغایر عقل بود. شما این روایت را شنیدهاید که ائمه "مصابیح الدجی و سفن النجاه"ولی درباره امام حسین فرمودهاند سفینه ایشان هم اسرع است و هم اوسع. یعنی سفینه ایشان هم سریعتر است و هم گستردهتر. همه ائمه چراغ هدایت و سفینه نجات هستند ولی سفینه حسین علیهالسلام اسرع و اوسع است. چرا سریعتر از بقیه میرود؟ چرا جادارتر است و بیشتر جا میگیرد؟ جمعیت بیشتری جا میگیرد. بخاطر ظرفیتش. بخاطر اینکه محرک این سفینه عشق است...
او افزوده است:
یک عده گفتند که حرف من به این معناست که کار امام حسین مغایر عقل است. کجا مغایر عقل بود؟ ما میگوییم. اَشٌهَدُ اَنَّکَ قَدٌ اَقَمٌتَ الصَّلاة وَ اتَیٌتَ الزَکاة وَاَمَرٌتَ بآلمَعروف ونَهَیـٌتَ عَنِ المُنکروجاهَدٌتَ فی اللهِ حَقَّ جِهادِهِ وَاَطَعٌتَ الله حتّی اَتَیکَ الیَقینِ به مرحله یقین رسیده است امام حسین. پردهها از جلوی چشمان ایشان کاملاً رفع شده است. لذاعاشق هم بوده است. رابطه امام حسین علیه السلام با خدا رابطه محب با محبوب بوده است. لذا میخواهم بگویم سفینه امام حسین هم اوسع است و هم اسرع. نسبت به بقیه ائمه.
*سعید حجاریان اگر قصد دارد صحبتهای غلطی که سال گذشته در یادداشت «فرهنگ عاشورا، فرهنگ اربعین» خود در روزنامه آرمان امروز، آنها را به افکار عمومی منتقل کرد، اصلاح کند امر مطلوبی رخ داده است اما این کار با «ابداً گفتن» و انشا خواندن میسور نیست. کما اینکه به قول خود آقای حجاریان، با منحلّه گفتن، هیچ حزبی منحل نمیشود!
او در یادداشت فرهنگ اربعین خود نوشته بود: منطق تضحیه این است که اندیشه لزوما احتیاجی به عوامل مادی ندارد یعنی حتی اگر محمل مادی اندیشه از بین برود، اندیشه میتواند باقی بماند.
حجاریان همچنین در ادامه با نقد منطق تضحیه و اشاره به امر به معروف و نهی از منکر تصریح میکند: باید احتمال ضرر نباشد...عنصر فنا و فدا را امام خمینی احتمالا از عرفان بیرون کشیده است. در عرفان است که عقل در مقابل عشق قرار میگیرد و دیگر محاسبه عقلایی جایی ندارد و باید عاشقانه عمل کرد. عشق با عقلانیت و محاسبه و حسابگری و مصلحتاندیشی سروکار ندارد.
او میافزاید: آیا ما مکلف به حفظ محمل مادی نیستیم؟ تا زمانی که حفظ اندیشه اوجب واجبات بود و این یعنی فرهنگ عاشورایی. از زمانی دیگر به این نتیجه رسیدیم که باید نظام را حفظ کنیم و این ظرف باید باشد تا آن مظروف باقی بماند. آن مظروف بدون ظرف کاری از پیش نمیبرد. فکر میکنم در پایان جنگ ما به این نتیجه رسیدیم؛ پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در این زمینه یک نقطه عطف مهم است. در فرهنگ اربعین حفظ نظام اصل است و دیدگاههای معتقد به بقا و توسعه نظام رشد میکند و گسترش مییابد. بعد از شهادت خود امام حسین(ع) در تشیع هم همین اتفاق افتاد. یعنی بعد از اربعین، ائمه به تربیت شاگرد و تدارکات سیاسی پرداختند و جهتگیری حرکتها بر مبنای محاسبات عقلانی صورت گرفت.
حجاریان البته به تازگی نیز در گفتوگو با نشریه نسیم بیداری بحث محاسبات عقلانی و شهادت را مجدداً پیش کشید و اینطور گفت:
«انسان هیچوقت با محاسبه هزینه و فایده هر عملی(و در اینجا مبارزه)، به نقطه مرگ نمیرسد...نواب صفوی و افرادی مانند او یک راه حل مذهبی داشتهاند که معادی داریم و حور و قصوری هست و ملائک به استقبال شهیدان میآیند و مانند اینها. این راه حلی بوده که روحانیت در برابر مبارزه مسلحانه، مطرح و آنرا توجیه میکرده است.»
سعید حجاریان صراحتاً منویاتی را در نقد فرهنگ شهادتطلبی شیعه به ساحت افکار عمومی پمپاژ میکند و از این میگوید که «کیش مرگ»(در اینجا یعنی شهادت) امری منبعث از فعالیت غیر عقلانی، دلخوش شده با حوری و قصر، بر باد دهنده اندیشه و بیگانه با مصلحتاندیشی است!
پس از حجاریان، «محسن رهامی» دیگر فعال سیاسی اصلاحطلب نیز مفهوم سخنان او را در مراسم عزاداری سال گذشته بنیاد امید ایرانیان تکرار کرد.
رهامی با طرح این سؤال که «چرا ائمه (ع) در هیچ یک از جهادهای پس از عاشورا نقشی ندارند»؟ گفته بود:
ائمه (ع) در هیچ کدام از این مبارزات و جنگ ها نیستند و در این جهادهای مسلحانه (پس از عاشورا) نقش ندارند. ما در هیچ کجای تاریخ نمی بینیم که امام باقر(ع) و یا امام صادق (ع) در یکی از این مبارزات شرکت داشته باشند و حتی دیده شده که در برخی از نمازجمعه ها هم شرکت می کردند. استراتژی آنها چه بود؟...ائمه معصومین ما برخلاف تعبیر دیگر شیعیان از مسلمین زمان واقعه عاشورا که آنها را به دو دسته اکثریت یزیدی و اقلیت امام حسینی تقسیم میکنند؛ معتقدند اینگونه نیست که هزاران مسلمان آن دوران که در مناطق مختلف بلاد اسلامی میزیستهاند همگی در اثر تبلیغات بنی امیه یزیدی شده بودند. هنگامی حاکمیت با خشونت عریان خود هزینه دینداری را در میان مسلمانان بالا میبرد تا جایی که راهی جز مرگ برای آنان در برابر دینداری واقعی باقی نمیگذارد؛ تعداد این افراد به اقلیتی چون ۷۲ تن واقعه عاشورا میرسند.
گفتنی ست، جریان سیاسی خاص، در ماههای اخیر بدون اشاره به شعار «هیهات منالذله» بهعنوان شعار محوری عاشورا، صحبتهایی را نظیر «درس کربلا، تعامل سازنده و مذاکره است» و «حسین(ع) تا آخرین لحظه به صلح و اخلاق دعوت میکرد»! را نیز درباره عاشورا بیان کردهاند.