شهدای ایران shohadayeiran.com

به مناسبت سالگرد درگذشت سپهر
به نام آن زن بسیجی که هنگام ازدواج، همسرش به او گفت: در این دنیا هر کاری برای خوشبختی تو انجام می‌دهم و اکنون در پی سال‌ها که از آن روز می‌گذرد، هر روز با لبخندی بغض‌آلود چندین بار برای شوهر قطع نخاعی‌اش لگن می‌آورد و خم به ابرو نمی‌آورد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ آنچه در پی می‌خوانید، دست نوشته ناتمام ابوالفضل سپهر است که قرار بود به چاپ برسد اما عمرش کفاف نداد، سپهر در این دست نوشته همه علایم و نشانه‌های بسیجیان عالم است را روایت می کند.

به نام خداوند بسیجیان، از صدر اسلام تاکنون.

و به نام اول بسیجی عالم امیرالمومنین علی(ع) در روزی که فرزندش سهم عسلش از بیت‌المال را به دلیل نیاز،زودتر گرفته بود، بر خود لرزید و فرمود: عزیزم اگر شب گذشته که تو سهم خود از بیت المال گرفتی تا صبح در این شهر کسی سر گرسنه بر زمین گذاشته باشد، علی جواب خدایش را چه خواهد داد؟

روایت «ابوالفضل سپهر» از بسیجی!

و به نام آن بسیجی که تن به شمشیر داد ولی ذلت را نپذیرفت.

و به نام آن بسیجی که روزی خواهد آمد و عالم را از بند تبعیض و بردگی و جهالت نجات خواهد داد.
و به نام آن پیر بسیجی، خمینی کبیر که رهبر جهان اسلام بود و در خانه‌ای ساده می‌زیست و در گرمای تابستان وقتی خواستند پنکه‌ای برای او تهیه کنند تا بدن نحیفش از گرمای تابستان درامان بماند، می‌گوید: چون دیگران از این وسیله بی‌بهر‌ه‌اند، لازم نیست برای من پنکه بیاورید.

و به نام آن بسیجی 13 ساله که نارنجک به کمربست و به زیر شنی‌های تانک دشمن رفت و بنیانگذار عملیات شهادت‌طلبانه در عصر گریز از مرگ شد.

و به نام آن بسیجی که فرمانده گردان بود و تنها کاری که برای خانواده خود – که بر اثر حکم تخلیه صاحبخانه آواره شده بودند- انجام داد، تهیه یک چادر گروهی بود تا آنها را در یکی از خیابان‌های شهر اسکان دهد و سپس خود دوباره راهی جبهه شد.

و به نام آن بسیجی پیرمرد که وقتی فهمید به علت کهولت سن نمی‌خواهند به جبهه اعزامش کنند، با التماس گفت: ممکن است قادر به گرفتن نباشم؛ اما می‌توانید بدنم را در گونی سنگری بگذارید و برای ساخت سنگر از من استفاده کنید.

و به نام آن بسیجی که همسرش را برای حفظ دین خدا راهی جبهه کرد و پس از شهادت همسر مجاهدش، در خانه قائدان کار می‌‌کرد تا خرج معاش یگانه دخترش را تامین کند.

و به نام آن مدیر منطقه بسیجی که ایستادن در صف تلفن همگانی و اتوبوس شرکت واحد را به استفاده از موبایل و ماشین بیت‌المال ترجیح داد.

و به نام آن بسیجی که فرمانده لشکر بود، اما هنگامی که همسرش از او 5 هزار ریال پول دستی می‌خواهد، از یکی از دوستان قدیمی‌ قرض می‌گیرد و به او می‌دهد تا شرمنده همسرش نشود.

و به نام آن بسیجی بااخلاص که نماینده حضرت امام(ره) در شورای عالی دفاع بود و تمام زندگی‌اش خلاصه می شد در اتقای کوچک و ساده که در آن بر روی جعبه میوه پتویی کشیده بود و با همسرش در آنجا زندگی می‌کرد.

و به نام آن بسیجی عاشق که شهردار شهر بود و هنگام عبور از خیابان،‌وقتی دید که راه جوی آب بسته شده است، خود جارویی برداشته و به داخل جوی رفته و راه بسته شده را به تنهایی باز نمود و بعد از شهادتش، پیکرش هدف خمپاره قرار گرفت تا حتی یک متر از خاک این دنیا را برای تدفینش اشغال نکند.

و به نام آن بسیجی که در هنگام نبرد، چشمان خود را از دست داد. ولی تا پایان جنگ هیچ گاه خط مقدم را ترک نکرد و بعد از جنگ هم در جبهه علم تلاش کرد و با چشمان نابینا دکترای علوم سیاسی را از دانشگاه گرفت.

و به نام آن بسیجی دانش‌آموز که برای آن که بتواند کمپوتی به جبهه هدیه کند، روزها فاصله خانه تا مدرسه را با پای پیاده طی می‌کرد تا کرایه‌های ماشین را پس انداز کند و بتواند کمپوتی را برای شیران جبهه حق خریداری کند.

و به نام آن زن بسیجی که هنگام ازدواج، همسرش به او گفت: در این دنیا هر کاری برای خوشبختی تو انجام می‌دهم و اکنون در پی سال‌ها که از آن روز می‌گذرد، هر روز با لبخندی بغض‌آلود چندین بار برای شوهر قطع نخاعی‌اش لگن می‌آورد و خم به ابرو نمی‌آورد.

و به نام آن زن بسیجی که هر وقت همسر جانبازش تعادل عصبی‌اش را از دست می‌دهد، فرزندانش را در اتاقی محبوس می‌کند و خود را مقابل شوهر قرار می‌دهد تا شوهرش آن قدر او را بزند تا به حال عادی بازگردد. وقتی از او می‌پرسند چرا خودت از جلوی او کنار نمی‌روی؟! پاسخ می‌‌دهد:اگر من مقابل او نباشم و مرا نزند، خودش را می‌زند و به خود صدمه وارد می‌‌کند.

آری، فرهنگ بسیجی این است.

برادر و خواهر بسیجی‌ام!

هدف از خلقت انسان، رسیدن به مقام بسیجی مخلص است. من و تو که خود را بسیجی می‌دانیم، مسئولیم. مبادا اشتباهات و گناهان من و تو به مقام و منزلت بسیج ضربه وارد کند، ما مسئولیم.

فرماندهان، سرداران، مسئولین، یک حرف هم با شما؛ شما که حالا در امان و آسایش تلاش و مجاهدت دیروزتان هستید، یادتا باشد عده‌ای سردار بی‌درجه هم هستند به نام  مادران و همسران شهدا و جانبازان که هنوز هم در عرصه جهاد و تلاش هستند و جبهه آنها هنوز هم ادامه دارد. به یاد و فکر آنها هم باشید...
ع. سپهر

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار