موضوعی که آیت الله بهجت به عنوان یک درمان و مرهم به روی آن تأکید می کنند این است که: "اصلاح نماز، مستلزم اصلاح ظاهر و باطن و دوری از منکرات ظاهریّه و باطنیّه است."
به گزارش شهدای ایران، آیت الله بهجت به نکته دقیقی اشاره می کنند که ممکن است این نکته پرسش و شبهه بسیاری از آدم ها باشد. این که چه حکمتی در تکرار نماز نهفته است. چرا ما هر روز این آیه ها و سجده ها و رکوع ها را تکرار می کنیم. هر روز این سلام های ثابت را می فرستیم. اما پاسخ این گونه است: "شاید حکمت تکرار نماز - علاوه بر تثبیت - سیر باشد؛ به این نحو که هر نمازی از نماز قبلی بهتر، و نماز قبلی زمینهساز نماز بعدی باشد." این سخن یادآور آن نکته زیبا از حضرت رسول (ص) است که اگر هر دو روز یک مسلمان مثل هم باشد - فردای او بهتر از امروزش نباشد - او دچار خسران شده است. حال اگر مصداقی به این بیان نورانی رسول مکرم اسلام توجه کنیم مسلما مهم ترین نشانه احتراز از این اتفاقی این است که نمازهای یک مسلمان رو به صعود داشته باشد. مثل نردبامی که شخصی از آن به سمت بالا صعود می کند. اگر آن شخص هر روز در یک پله از نردبان در جا بزند دچار خسران شده است و اگر روز بعد پایش را به جای گذاشتن بر پله بالاتر بر پله پایین تر بگذارد دچار خسران عظیم تری شده است. نماز هم این گونه است.
بزرگان اهل معنا و معرفت و شخصیت های قرآنی و معنوی توجه شایانی به اهمیت نماز داشته اند و این موضوع البته مایه تعجب نیست. وقتی از زبان معصوم علیه السلام می شنویم و می خوانیم که نماز، معراج مؤمن است پس شگفت آور نخواهد بود که شخصیت های شیعه بارها به این اصل مهم و عمود خیمه مسلمانی توجه نشان دهند.
عارف بالله، آیت الله بهجت نیز از جمله شخصیت هایی است که به مناسبت های مختلف در دیدارهایشان با مشتاقان عالم معنا و معرفت از جمله تقاضا برای موعظه و پند نکات دقیق و مهمی در باره نماز ارائه می کنند. آچه در ادامه می آید شرح مختصری بر این عبارت های کوتاه اما مهم و کلیدی در سیر و سلوک معنوی به سمت محبوب است: "وقتی بنده از پیشگاه مقدس حضرت حق باز میگردد، اولین چیزی را که سوغات میآورد، سلام از ناحیه او است. در دعای مسجد کوفه آمده است: «اَللهُمَّ اَنتَ السَّلامُ، وَ مِنکَ السَّلامُ، وَ اِلیکَ یَرجِعُ، وَ یَعُودُ السُّلامُ، حَیِّنا رَبَّنا مِنکَ السَّلام؛ خداوندا، تو خود سلامی و سلام از ناحیه تو است و به سوی تو باز میگردد. پروردگارا، ما را به سلام از ناحیه خود تحیّت گوی!"
حقیقت آن است که نماز در اصل یک سفر و عروج معنوی و روحانی است. گشت و گذاری در سپهر جان و هنگامی که عبد مخلص از این سفر روحانی برمی گردد مثل هر سفر محسوس دیگری چیزهایی با خود می آورد و دستاوردهایی از سفر خود دارد. به تعبیر عامه با خود از سفر سوغاتی می آورد اما این سوغاتی چیست؟ از منظر آیت الله بهجت این سوغاتی، سلامی از جانب خدا و ناحیه الله است. نمازگزار نماز خود را با سلام و تحیت و درود تمام می کند که از ناحیه خداست و به سوی او برمی گردد.
بالاترین لذت ها در نماز جمع شده است
اما آن ها که مشام جان شان بیدار و هشیار است، عطر این سلام ها و حقیقت آن ها را برحسب ظرف معرفتی شان می چشند و حس می کنند و لذت های نماز را درمی یابند.
همچنان که این عالم دینی در بخش دیگری از اظهارات شان چنین می گویند که: "نماز، جامی است از اَلَذّ لذایذ که چنین خمری خوشگوار در عالمِ وجود نیست! نماز ، اعظم مظاهر عبودیّت است که در آن، توجه به حقّ میشود. تمام لذتها روحی است و آنچه از لذات که در طیب [عطر] و یا از راه نساء به صورت حلال تکوینا ً مطلوب است، بیش از آن و به مراتب بالاتر، در نماز است... اما اگر کسی با وجود این همه مشوِّقات از قرآن و اخبار برای سیر و کمال، از آنها بهرهمند نشود، در عقل او خلل است. نماز خواندن برای اهلش مانند حلوا خوردن است؛ لذا از نماز خواندن، خسته نمیشوند. "
در این بخش هم آیت الله بهجت به ظرایف زیبایی اشاره می کند که عموما مبتلابه و دامنگیر عامه است. این که امکان دارد و محتمل است که بسیاری حظ و التذاذی از نماز خواندن شان نبرند و صرفا برای این که یک تکلیف مشقت بار دینی را به جا بیاورند از رختخواب کنده شوند و سر سجاده بنشینند اما اگر نمازگزار حقیقی و اهل، سر سجاده بنشیند در واقع سر سفره نشسته است و همان التذاذی را که اهل دنیا از خور و خواب می برند و خوردن را نه به عنوان یک امر مشقت بار که به عنوان امر شادی آور و لذت بخش دنبال می کنند او نیز نماز را به مثابه امری شادی آور و لذت بخش دنبال می کند. تعبیری که آیت الله بهجت در این باره به کار می برند تعبیر زیبایی است: "نماز خواندن برای اهلش مانند حلوا خوردن است." مثل این می ماند کسی از این که در راه حق کشته شود واهمه دارد و از این که از این حیات زمینی جدا شود وحشت دارد اما کسی که به آن معنای اصیل و اصلی حیات حقیقی دست یافته، مرگ در راه خدا را مثل خوردن حلوا و چشیدن شهد می بیند همچنان که از اولیا و بزرگان و معصومین علیه السلام شنیده ایم و نمونه اش همان عبارت زیبایی است که حضرت قاسم ابن الحسن خطاب به عموی گرامی شان می فرماید: "احلی من العسل / این چنین مرگی در نزد من از عسل شیرین تر است."
این همان لذت فوق تصور ذهن ها و روح های غرق شده در محاسبات مادی و تنگ نظرانه است که از همه لذایذ زندگی در محسوسات فراتر می رود چون اصل و اساس لذت ها روحی است: "تمام لذتها روحی است و آنچه از لذات که در طیب [عطر] و یا از راه نساء به صورت حلال تکوینا ً مطلوب است، بیش از آن و به مراتب بالاتر، در نماز است."
چه رمزی در این تکرار نهفته است؟
اما آیت الله بهجت در ادامه به یک نکته دقیق هم اشاره می کنند که ممکن است این نکته پرسش و شبهه بسیاری از آدم ها باشد. این که چه حکمتی در تکرار نماز نهفته است. چرا ما هر روز این آیه ها و سجده ها و رکوع ها را تکرار می کنیم. هر روز این سلام های ثابت را می فرستیم. اما پاسخ این گونه است: "شاید حکمت تکرار نماز - علاوه بر تثبیت - سیر باشد؛ به این نحو که هر نمازی از نماز قبلی بهتر، و نماز قبلی زمینهساز نماز بعدی باشد."
این سخن یادآور آن نکته زیبا از حضرت رسول (ص) است که اگر هر دو روز یک مسلمان مثل هم باشد - فردای او بهتر از امروزش نباشد - او دچار خسران شده است. حال اگر مصداقی به این بیان نورانی رسول مکرم اسلام توجه کنیم مسلما مهم ترین نشانه احتراز از این اتفاقی این است که نمازهای یک مسلمان رو به صعود داشته باشد. مثل نردبامی که شخصی از آن به سمت بالا صعود می کند. اگر آن شخص هر روز در یک پله از نردبان در جا بزند دچار خسران شده است و اگر روز بعد پایش را به جای گذاشتن بر پله بالاتر بر پله پایین تر بگذارد دچار خسران عظیم تری شده است. نماز هم این گونه است. ما نمازها را تکرار می کنیم مثل کسی که بر نردبامی قرار گرفته و پاهایش را از روی پله ای به پله ای دیگر می گذارد و حکمت این تکرار همان حکمت تکرار حرکت بر روی نردبام است. ما این حرکت را تکرار می کنیم نه به معنای آن که پایمان را بر همان جای پای پیشین بگذاریم بلکه تکرار می کنیم که نماز روز فردایمان کامل تر از نماز امروزمان باشد.
منبع: شبستان
بزرگان اهل معنا و معرفت و شخصیت های قرآنی و معنوی توجه شایانی به اهمیت نماز داشته اند و این موضوع البته مایه تعجب نیست. وقتی از زبان معصوم علیه السلام می شنویم و می خوانیم که نماز، معراج مؤمن است پس شگفت آور نخواهد بود که شخصیت های شیعه بارها به این اصل مهم و عمود خیمه مسلمانی توجه نشان دهند.
عارف بالله، آیت الله بهجت نیز از جمله شخصیت هایی است که به مناسبت های مختلف در دیدارهایشان با مشتاقان عالم معنا و معرفت از جمله تقاضا برای موعظه و پند نکات دقیق و مهمی در باره نماز ارائه می کنند. آچه در ادامه می آید شرح مختصری بر این عبارت های کوتاه اما مهم و کلیدی در سیر و سلوک معنوی به سمت محبوب است: "وقتی بنده از پیشگاه مقدس حضرت حق باز میگردد، اولین چیزی را که سوغات میآورد، سلام از ناحیه او است. در دعای مسجد کوفه آمده است: «اَللهُمَّ اَنتَ السَّلامُ، وَ مِنکَ السَّلامُ، وَ اِلیکَ یَرجِعُ، وَ یَعُودُ السُّلامُ، حَیِّنا رَبَّنا مِنکَ السَّلام؛ خداوندا، تو خود سلامی و سلام از ناحیه تو است و به سوی تو باز میگردد. پروردگارا، ما را به سلام از ناحیه خود تحیّت گوی!"
حقیقت آن است که نماز در اصل یک سفر و عروج معنوی و روحانی است. گشت و گذاری در سپهر جان و هنگامی که عبد مخلص از این سفر روحانی برمی گردد مثل هر سفر محسوس دیگری چیزهایی با خود می آورد و دستاوردهایی از سفر خود دارد. به تعبیر عامه با خود از سفر سوغاتی می آورد اما این سوغاتی چیست؟ از منظر آیت الله بهجت این سوغاتی، سلامی از جانب خدا و ناحیه الله است. نمازگزار نماز خود را با سلام و تحیت و درود تمام می کند که از ناحیه خداست و به سوی او برمی گردد.
بالاترین لذت ها در نماز جمع شده است
اما آن ها که مشام جان شان بیدار و هشیار است، عطر این سلام ها و حقیقت آن ها را برحسب ظرف معرفتی شان می چشند و حس می کنند و لذت های نماز را درمی یابند.
همچنان که این عالم دینی در بخش دیگری از اظهارات شان چنین می گویند که: "نماز، جامی است از اَلَذّ لذایذ که چنین خمری خوشگوار در عالمِ وجود نیست! نماز ، اعظم مظاهر عبودیّت است که در آن، توجه به حقّ میشود. تمام لذتها روحی است و آنچه از لذات که در طیب [عطر] و یا از راه نساء به صورت حلال تکوینا ً مطلوب است، بیش از آن و به مراتب بالاتر، در نماز است... اما اگر کسی با وجود این همه مشوِّقات از قرآن و اخبار برای سیر و کمال، از آنها بهرهمند نشود، در عقل او خلل است. نماز خواندن برای اهلش مانند حلوا خوردن است؛ لذا از نماز خواندن، خسته نمیشوند. "
در این بخش هم آیت الله بهجت به ظرایف زیبایی اشاره می کند که عموما مبتلابه و دامنگیر عامه است. این که امکان دارد و محتمل است که بسیاری حظ و التذاذی از نماز خواندن شان نبرند و صرفا برای این که یک تکلیف مشقت بار دینی را به جا بیاورند از رختخواب کنده شوند و سر سجاده بنشینند اما اگر نمازگزار حقیقی و اهل، سر سجاده بنشیند در واقع سر سفره نشسته است و همان التذاذی را که اهل دنیا از خور و خواب می برند و خوردن را نه به عنوان یک امر مشقت بار که به عنوان امر شادی آور و لذت بخش دنبال می کنند او نیز نماز را به مثابه امری شادی آور و لذت بخش دنبال می کند. تعبیری که آیت الله بهجت در این باره به کار می برند تعبیر زیبایی است: "نماز خواندن برای اهلش مانند حلوا خوردن است." مثل این می ماند کسی از این که در راه حق کشته شود واهمه دارد و از این که از این حیات زمینی جدا شود وحشت دارد اما کسی که به آن معنای اصیل و اصلی حیات حقیقی دست یافته، مرگ در راه خدا را مثل خوردن حلوا و چشیدن شهد می بیند همچنان که از اولیا و بزرگان و معصومین علیه السلام شنیده ایم و نمونه اش همان عبارت زیبایی است که حضرت قاسم ابن الحسن خطاب به عموی گرامی شان می فرماید: "احلی من العسل / این چنین مرگی در نزد من از عسل شیرین تر است."
این همان لذت فوق تصور ذهن ها و روح های غرق شده در محاسبات مادی و تنگ نظرانه است که از همه لذایذ زندگی در محسوسات فراتر می رود چون اصل و اساس لذت ها روحی است: "تمام لذتها روحی است و آنچه از لذات که در طیب [عطر] و یا از راه نساء به صورت حلال تکوینا ً مطلوب است، بیش از آن و به مراتب بالاتر، در نماز است."
چه رمزی در این تکرار نهفته است؟
اما آیت الله بهجت در ادامه به یک نکته دقیق هم اشاره می کنند که ممکن است این نکته پرسش و شبهه بسیاری از آدم ها باشد. این که چه حکمتی در تکرار نماز نهفته است. چرا ما هر روز این آیه ها و سجده ها و رکوع ها را تکرار می کنیم. هر روز این سلام های ثابت را می فرستیم. اما پاسخ این گونه است: "شاید حکمت تکرار نماز - علاوه بر تثبیت - سیر باشد؛ به این نحو که هر نمازی از نماز قبلی بهتر، و نماز قبلی زمینهساز نماز بعدی باشد."
این سخن یادآور آن نکته زیبا از حضرت رسول (ص) است که اگر هر دو روز یک مسلمان مثل هم باشد - فردای او بهتر از امروزش نباشد - او دچار خسران شده است. حال اگر مصداقی به این بیان نورانی رسول مکرم اسلام توجه کنیم مسلما مهم ترین نشانه احتراز از این اتفاقی این است که نمازهای یک مسلمان رو به صعود داشته باشد. مثل نردبامی که شخصی از آن به سمت بالا صعود می کند. اگر آن شخص هر روز در یک پله از نردبان در جا بزند دچار خسران شده است و اگر روز بعد پایش را به جای گذاشتن بر پله بالاتر بر پله پایین تر بگذارد دچار خسران عظیم تری شده است. نماز هم این گونه است. ما نمازها را تکرار می کنیم مثل کسی که بر نردبامی قرار گرفته و پاهایش را از روی پله ای به پله ای دیگر می گذارد و حکمت این تکرار همان حکمت تکرار حرکت بر روی نردبام است. ما این حرکت را تکرار می کنیم نه به معنای آن که پایمان را بر همان جای پای پیشین بگذاریم بلکه تکرار می کنیم که نماز روز فردایمان کامل تر از نماز امروزمان باشد.
منبع: شبستان