در گفت و گو با شهدای ایران عنوان شد:
اولین باری که اعتیاد پیدا کردم در شلمچه بود که به علت قطع عصب و درد شدید بدون اینکه من دخالتی داشته باشم به من مورفین تزریق کردند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛ این روزها جانبازان بسیاری با مشکلات درمانی مواجه هستند. و برخی از دردهای جانبازان هیچ دارویی ندارد و یا اگر دارد پزشکان جز مورفین چیز دیگری تزریق نمی کنند. یکی از جانبازان می گوید: روزی که به جبهه می رفتم 11 ساله بودم و نوجوانی پاک و نمی دانستم اعتیاد چیست و حتی دور و برمان هم کسی اعتیاد نداشت. به عنوان بسیجی راهی جبهه شدم اما الان نمی دانم من را بسیجی می دانند با نه؟!
این جانباز دفاع مقدس می گوید: درعملیات های والفجر مقدماتی در فکه سال 61 و در عملیات خیبر سال 65 در جفیر شیمیایی شدم و درعملیات کربلای 5 در شلمچه به عنوان خط شکن شرکت داشتم و قطع عصب اولنار از ناحیه دست راست آرنج و کتف شدم و چندین بار دیگر هم در منطقه پاسگاه زید سردشت جزیره مجنون خندق حضور داشتم و اولین باری که اعتیاد پیدا کردم در شلمچه بود که به علت قطع عصب و درد شدید بدون اینکه من دخالتی داشته باشم به من مورفین تزریق کردند.
بعد به علت عمل های جراحی مکرر پپوند عصب پیوند چربی پیوند تاندون چندین مرحله جراحی استخوان در بیمارستان های ساسان؛ شهید معیری و فیروزگر ادامه پیدا کرد و من هم به عنوان یک بیمار جسمی هم روانی هم معتاد به دارو و مرفین تحویل جامعه داده شدم . وی می گوید: از ترس آبرویم تا حال از این درد دم نزده بودم اما نکته جالب توجه اش این است که سوابق تزریق زیاد مورفین به بدن من در بیمارستان های بنیاد شهید موجود است اما حالا دیگر درصد جانبازی هم ندارم چون در کمیسیون پزشکی بنیاد شهید بجای جانباز به من می گویند معتاد!
این جانباز اظهار داشت: در بیمارستان هایی که بستری شدم نمونه مشابه خودم هم دیده ام. جانبازان شیمایی و اعصاب و ورانی که برای آرام کردن دردهایشان مسکن های قوی و آمپول های قوی به ایشان تزریق می کنند اما بعد که در خواست تغییر و افزایش درصد جانبازی دارند به عنوان معتاد شناخته می شوند و هیچ کمکی به ایشان نمی شود.
این جانباز دفاع مقدس می گوید: درعملیات های والفجر مقدماتی در فکه سال 61 و در عملیات خیبر سال 65 در جفیر شیمیایی شدم و درعملیات کربلای 5 در شلمچه به عنوان خط شکن شرکت داشتم و قطع عصب اولنار از ناحیه دست راست آرنج و کتف شدم و چندین بار دیگر هم در منطقه پاسگاه زید سردشت جزیره مجنون خندق حضور داشتم و اولین باری که اعتیاد پیدا کردم در شلمچه بود که به علت قطع عصب و درد شدید بدون اینکه من دخالتی داشته باشم به من مورفین تزریق کردند.
بعد به علت عمل های جراحی مکرر پپوند عصب پیوند چربی پیوند تاندون چندین مرحله جراحی استخوان در بیمارستان های ساسان؛ شهید معیری و فیروزگر ادامه پیدا کرد و من هم به عنوان یک بیمار جسمی هم روانی هم معتاد به دارو و مرفین تحویل جامعه داده شدم . وی می گوید: از ترس آبرویم تا حال از این درد دم نزده بودم اما نکته جالب توجه اش این است که سوابق تزریق زیاد مورفین به بدن من در بیمارستان های بنیاد شهید موجود است اما حالا دیگر درصد جانبازی هم ندارم چون در کمیسیون پزشکی بنیاد شهید بجای جانباز به من می گویند معتاد!
این جانباز اظهار داشت: در بیمارستان هایی که بستری شدم نمونه مشابه خودم هم دیده ام. جانبازان شیمایی و اعصاب و ورانی که برای آرام کردن دردهایشان مسکن های قوی و آمپول های قوی به ایشان تزریق می کنند اما بعد که در خواست تغییر و افزایش درصد جانبازی دارند به عنوان معتاد شناخته می شوند و هیچ کمکی به ایشان نمی شود.