به گزارش گروه اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛و به این ترتیب، نخستین اشغال مهران پایان یافت اما در تاریخ بیست و هفتم اردیبهشت ماه ۶۵، عراق در چارچوب آنچه بعدها آن را 'دفاع متحرك' خواند، در منطقه مهران، دست به تهاجم زد و قسمت های زیادی از این شهر، حومه و برخی از ارتفاعات آن را تصرف كرد.
یكی از افسران عراقی در نقل خاطره ای از مهران می گوید:در منطقه مهران یك میدان وسیع مین تدارك دیده بودیم و شش سنگر هم در پیشانی این میدان ساخته بودیم تا نیروهای ایرانی را بهتر زیر نظر بگیریم و از نفوذ آنها برای خنثی كردن مین ها جلوگیری كنیم.
یك روز فرمانده لشگر به من دستور داد تا به این سنگرها برویم و ببینیم چرا این سنگرها منفجر می شود، من خیلی از موضوع تعجب كردم و به اتفاق چند سرباز به این سنگرها رفتم، وقتی داخل یكی از سنگرها شدم، دیدم آنجا مین گذاری شده، وقتی مین ها را بیرون كشیدم، با حیرت زیادی دیدم، آنها ایرانی است، من نمی دانم چه كسی این مین ها را داخل سنگرها كاشته است ولی می توانم بگویم این مساله شبیه معجزه است زیرا اصلا امكان نداشت نیروهای ایرانی بتوانند تا این حد به موضع ما نفوذ كنند.
هنوز هم نمی دانم مین ها از كجا آمده بودند كه با انفجار آنها شش نفر از سربازان من قطعه قطعه شدند البته این سنگرها نگهبان داشت و ۲۴ ساعته از آنجا پاسداری می شد ولی هیچكس نفهمید، این مین ها چطور در عمق سنگرهای ما كار گذاشته شده بود.
به گزارش ایرنا، هنوز چند وقت از ماجرای مین ها نگذشته بود كه نامه ای از بالا آمد و دستور داده بودند تا مواضع مین گذاری شده را از عمق ۲۰۰ متر به ۱۲۰۰ متر برسانیم و ضمنا محاسبه كنیم، خنثی كردن این مسافت مین گذاری شده چند ساعت تاخیر در حمله نیروهای ایرانی ایجاد می كند.
در قرارگاه فرمانده لشگر، فرماندهان تشكیل جلسه دادند و بعد از محاسبات فراوان به این نتیجه رسیدند كه وسعت میدان مین در حدود یك ساعت و نیم باعث تاخیر نیروهای ایرانی در حمله می شود اما می دانید چه اتفاقی افتاد، شب حمله كه در تاریخ نهم مرداد ماه ۶۲ بود، بعد از گذشت ۱۰ دقیقه ایرانی ها در مقر فرمانده لشگر بودند در صورتی كه این یك ساعت و نیم حداقل تاخیر بود كه ما محاسبه كرده بودیم.
منبع:ایرنا