این سخن را علی(ع) در شورای شش نفره منتخب از جانب خلیفه دوم هنگامی که دید می خواهند با عثمان بیعت کنند و او را به خلافت برگزینند، ایراد فرمود.
به گزارش شهدای ایران؛امام علی (ع) علاوه بر توصیه کلامی به وحدت اسلامی، در عمل نیز برای اجرای این مهم فعالیت هایی داشتند. به نمونه ای از این فعالیت ها اشاره می کنیم:
1 - «لقد علمتم أنی أحق الناس بها من غیری، و وا لأ سلمن ما سلمت امور المسلمین، و لم یکن فیها جور ألا علی خاصةً، التماساً جز ذلک و فضله، و زهداً فیما تنا فستموه من زخرفه و زبرجه؛(1) قطعاً شما خود می دانید که من از دیگران شایسته تر و احق به
خلافت هستم، ولی به خدا سوگند من تسلیم هستم و مخالفتی ندارم، مادامی که امور مسلمانان روبه راه باشد و تنها به من ستم شود. و در این کار أجر و فضل خدا و هم پرهیز از آنچه از زر و زیور دنیا در آن اختلاف دارید را مسئلت دارم.»
این سخن را علی(ع) در شورای شش نفره منتخب از جانب خلیفه دوم هنگامی که دید می خواهند با عثمان بیعت کنند و او را به خلافت برگزینند، ایراد فرمود. علی(ع) با تأکید بر حق خود و اینکه با انتخاب دیگری به جای وی به حق او تعدی و ستم نموده و درباره اش
جفا و جور رواداشته اند، اما اگر با این وصف وحدت و مصالح جامعة اسلامی محفوظ باشد او با این بیعت موافق است. و از حق غصب شدة خود در راه مصالح عمومی سکوت می کند.
2 -«فأمسکت یدی حتی رأیت راجعة الناس قد رجعت عن الأسلام یدعوت اًلی محق دین محمد صلی ا علیه و آله و سلم فخشیت أن لم أنصر الأسلام و أهله أن أری فیه ثَلماً او هدماتکون المصیبة به علی أعظم من فوت ولایتکم... فنهضت فی تلک الأ حداث حتی زاح
الباطل و زهق و اطمأنالدین و تَنَهنَهَ؛(2) من دست خود را (از بیعت با ابوبکر) نگه داشتم تا اینکه مشاهده کردم مردمی را که از اسلام برگشتند و به نابودی دین محمد دعوت می کنند، پس ترسیدم اگر اسلام و اهلش را یاری نکنم، رخنه و یا خرابی در بنای اسلام ببینم
که مصیبت آن برای من عظیم تر است از اینکه حکومت و ولایت شما را از دست بدهم، پس در آن حوادث ناگوار قیام کردم تا اینکه باطل، از میان رفت و دین اسلام ثبات و قوام یافت
این عبارت بخشی از نامه ای است که علی(ع) برای اهالی مصر همراه مالک اشتر فرستاد. البته این نامه کوتاه است و غیر از فرمان طولانی آن حضرت برای مالک اشتر است. در آغاز این نامه، علی(ع) جهت اطلاع مردم مصر از اوضاع و احوال پس از رحلت رسول
اکرم، شمه ای از اختلافات مردم در جانشینی پیغمبر و بیعتشان را با دیگری بجای او درحالی که فکر نمی کرد مردم در جانشینی پیغمبر و بیعتشان را با دیگری بجای او در حالی که فکر نمی کرد مردم کسی غیر از او را انتخاب کنند، می گوید:
«من ابتدا از بیعت خودداری کردم، تا اینکه ارتدادِ جماعتی را از اسلام و کوششان را علیه دین مشاهده کردم در این هنگام برای حفظ اسلام با خلیفه همراهی کردم تا خطر از اسلام مرتفع گردید.»
در این سخن اشاره می کند که اختلاف مردم دربارة خلافت، کار نادرستی بود و حق خاندان پیغمبر را از میان بردند و طبعاً برای احقاق حق خود باید مقاومت می کردم، اما حفظ اسلام برای من مهم تر از خلافت بود. علی(ع) در جاهای دیگر هم به مسئلة سکوت از
حق خود به لحاظ پرهیز از تفرقه و به خاطر حفظ اسلام پرداخته است: ابن ابی الحدید در شرح خطبه 119 از عبدالله بن جناده نقل می کند که علی(ع) در روزهای اول خلافتش در مسجد مدینه طی خطبه ای از انحراف امت پس از رحلت رسول اکرم، و غصب کردن حق
خاندان پیغمبر فرمود:
«بخدا قسم اگر از تفرقه مسلمانان و برگشت کفر و نابود شدن دین اسلام نمی ترسیدم، هر آینه رفتار ما با آنان بجز آن بود که انجام دادیم.»(3)
همچنین ابن ابی الحدید از کلبی نقل می کند که علی(ع) پیش از حرکت به بصره، فرمود:
«قریش پس از رسول خدا حق ما را از ما گرفت و به خود اختصاص داد. پس من دیدم صبر بر این امر، از تفرقة کلمة مسلمین، و ریختن خون هایشان، بهتر است در حالی که مردم همه مسلمان اند و دین همچون مشکی متلاطم است که کمترین سستی، آن را نابود و
کوچک ترین فردی آن را وارونه می کند.»(4)
ابن ابی الحدید در ذیل خطبه 65 نقل می کند که یکی از فرزندان ابولهب اشعاری در فضیلت علی(ع) و ذم مخالفانش و در اثبات حق علی(ع) سرود، علی(ع) فرمود: «بقای دین (اسلام) از هر چیز دیگری نزد ما محبوبتر است.»(5)
پی نوشت ها:
1 ��" نهج البلاغه (نسخه صبحی صالح)، خطبه 74
2 ��" نهج البلاغه (نسخه صبحی صالح)، نامه 62
3 - سیری در نهج البلاغه: 179. در این سه نقل ترجمه از من است.
4 - سیری در نهج البلاغه: 180.
5 - سیری در نهج البلاغه: 181.
1 - «لقد علمتم أنی أحق الناس بها من غیری، و وا لأ سلمن ما سلمت امور المسلمین، و لم یکن فیها جور ألا علی خاصةً، التماساً جز ذلک و فضله، و زهداً فیما تنا فستموه من زخرفه و زبرجه؛(1) قطعاً شما خود می دانید که من از دیگران شایسته تر و احق به
خلافت هستم، ولی به خدا سوگند من تسلیم هستم و مخالفتی ندارم، مادامی که امور مسلمانان روبه راه باشد و تنها به من ستم شود. و در این کار أجر و فضل خدا و هم پرهیز از آنچه از زر و زیور دنیا در آن اختلاف دارید را مسئلت دارم.»
این سخن را علی(ع) در شورای شش نفره منتخب از جانب خلیفه دوم هنگامی که دید می خواهند با عثمان بیعت کنند و او را به خلافت برگزینند، ایراد فرمود. علی(ع) با تأکید بر حق خود و اینکه با انتخاب دیگری به جای وی به حق او تعدی و ستم نموده و درباره اش
جفا و جور رواداشته اند، اما اگر با این وصف وحدت و مصالح جامعة اسلامی محفوظ باشد او با این بیعت موافق است. و از حق غصب شدة خود در راه مصالح عمومی سکوت می کند.
2 -«فأمسکت یدی حتی رأیت راجعة الناس قد رجعت عن الأسلام یدعوت اًلی محق دین محمد صلی ا علیه و آله و سلم فخشیت أن لم أنصر الأسلام و أهله أن أری فیه ثَلماً او هدماتکون المصیبة به علی أعظم من فوت ولایتکم... فنهضت فی تلک الأ حداث حتی زاح
الباطل و زهق و اطمأنالدین و تَنَهنَهَ؛(2) من دست خود را (از بیعت با ابوبکر) نگه داشتم تا اینکه مشاهده کردم مردمی را که از اسلام برگشتند و به نابودی دین محمد دعوت می کنند، پس ترسیدم اگر اسلام و اهلش را یاری نکنم، رخنه و یا خرابی در بنای اسلام ببینم
که مصیبت آن برای من عظیم تر است از اینکه حکومت و ولایت شما را از دست بدهم، پس در آن حوادث ناگوار قیام کردم تا اینکه باطل، از میان رفت و دین اسلام ثبات و قوام یافت
این عبارت بخشی از نامه ای است که علی(ع) برای اهالی مصر همراه مالک اشتر فرستاد. البته این نامه کوتاه است و غیر از فرمان طولانی آن حضرت برای مالک اشتر است. در آغاز این نامه، علی(ع) جهت اطلاع مردم مصر از اوضاع و احوال پس از رحلت رسول
اکرم، شمه ای از اختلافات مردم در جانشینی پیغمبر و بیعتشان را با دیگری بجای او درحالی که فکر نمی کرد مردم در جانشینی پیغمبر و بیعتشان را با دیگری بجای او در حالی که فکر نمی کرد مردم کسی غیر از او را انتخاب کنند، می گوید:
«من ابتدا از بیعت خودداری کردم، تا اینکه ارتدادِ جماعتی را از اسلام و کوششان را علیه دین مشاهده کردم در این هنگام برای حفظ اسلام با خلیفه همراهی کردم تا خطر از اسلام مرتفع گردید.»
در این سخن اشاره می کند که اختلاف مردم دربارة خلافت، کار نادرستی بود و حق خاندان پیغمبر را از میان بردند و طبعاً برای احقاق حق خود باید مقاومت می کردم، اما حفظ اسلام برای من مهم تر از خلافت بود. علی(ع) در جاهای دیگر هم به مسئلة سکوت از
حق خود به لحاظ پرهیز از تفرقه و به خاطر حفظ اسلام پرداخته است: ابن ابی الحدید در شرح خطبه 119 از عبدالله بن جناده نقل می کند که علی(ع) در روزهای اول خلافتش در مسجد مدینه طی خطبه ای از انحراف امت پس از رحلت رسول اکرم، و غصب کردن حق
خاندان پیغمبر فرمود:
«بخدا قسم اگر از تفرقه مسلمانان و برگشت کفر و نابود شدن دین اسلام نمی ترسیدم، هر آینه رفتار ما با آنان بجز آن بود که انجام دادیم.»(3)
همچنین ابن ابی الحدید از کلبی نقل می کند که علی(ع) پیش از حرکت به بصره، فرمود:
«قریش پس از رسول خدا حق ما را از ما گرفت و به خود اختصاص داد. پس من دیدم صبر بر این امر، از تفرقة کلمة مسلمین، و ریختن خون هایشان، بهتر است در حالی که مردم همه مسلمان اند و دین همچون مشکی متلاطم است که کمترین سستی، آن را نابود و
کوچک ترین فردی آن را وارونه می کند.»(4)
ابن ابی الحدید در ذیل خطبه 65 نقل می کند که یکی از فرزندان ابولهب اشعاری در فضیلت علی(ع) و ذم مخالفانش و در اثبات حق علی(ع) سرود، علی(ع) فرمود: «بقای دین (اسلام) از هر چیز دیگری نزد ما محبوبتر است.»(5)
پی نوشت ها:
1 ��" نهج البلاغه (نسخه صبحی صالح)، خطبه 74
2 ��" نهج البلاغه (نسخه صبحی صالح)، نامه 62
3 - سیری در نهج البلاغه: 179. در این سه نقل ترجمه از من است.
4 - سیری در نهج البلاغه: 180.
5 - سیری در نهج البلاغه: 181.