وی بیش از بیست سال است که مدیر مسئول کیهان است و در طول این سالها بجد رسالت رسانهای خود را در این روزنامه دنبال کرده و از آرمانهای انقلاب و امام دفاع کرده است. در حالی که فردی با سابقه و شهرت و جایگاه وی خیلی پیشتر از اینها میتوانست به دنبال سمت و مسئولیتهای مختلف دولتی و یا نمایندگی مجلس و ... باشد اما وی همانجایی که مسئولیت دارد را جدی گرفت و به گونهای رسالت رسانهای خود را در روزنامه کیهان دنبال کرد که امروز این روزنامه از تاثیرگذارترین روزنامههایی است که شهرت و تاثیرگذاری بینالمللی دارد.
شهدای ایران:حسین شریعتمداری مصداق عینی این سخن گرانبار رهبر معظم انقلاب است که فرمودند: «در جمهوری اسلامی، هر جا که قرار گرفتهاید، همانجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همهی کارها به شما متوجه است.» وی بیش از بیست سال است که مدیر مسئول کیهان است و در طول این سالها بجد رسالت رسانهای خود را در این روزنامه دنبال کرده و از آرمانهای انقلاب و امام دفاع کرده است. در حالی که فردی با سابقه و شهرت و جایگاه وی خیلی پیشتر از اینها میتوانست به دنبال سمت و مسئولیتهای مختلف دولتی و یا نمایندگی مجلس و ... باشد اما وی همانجایی که مسئولیت دارد را جدی گرفت و به گونهای رسالت رسانهای خود را در روزنامه کیهان دنبال کرد که امروز این روزنامه از تاثیرگذارترین روزنامههایی است که شهرت و تاثیرگذاری بینالمللی دارد.
به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران؛ علی اکبر عباسی در یادداشتی نوشته است: اگر واقعیت همان چیزی باشد که رسانههای متعدد ضدانقلاب خارج از کشور و همچنین برخی از رسانههای داخلی میگویند و اگر آنها در قضاوتهایشان صادق باشند، درست این است که من هم به هتاکی و فحاشی علیه حسین شریعتمداری بپردازم و وی را آماج تهمتها و هجمهها قرار دهم. یا اگر هم چنین نمیکنم، چند برچسب به وی بزنم و او را فردی افراطی و تندرو خظاب کنم و اگر چنین هم نمیکنم حداقل دیگر از وی دفاع نکنم. برای من رسانههای یاد شده ملاک واقعیت نیستند اما معیار قضاوت هستند. نه فقط برای من که برای خیلیها واضح است که این رسانهها قرار نیست بیانگر واقعیتها باشند و با مخاطبان صادقانه تا نمایند و اتفاقا همین امر موجب شده تا اینها را ملاک قضاوت قرار دهم. ملاک قضاوت هستند به این معنی که هر کسی را این رسانهها مورد هجمه و تخریب قرار دادند به حقانیت و درستی وی پی ببرم. اصلا این همان ملاکی است که حضرت امام هم بر آن تاکید کردهاند.
به راستی در جمهوری اسلامی چند نفر هستند که به اندازه حسین شریعتمداری توسط رسانههای ضد انقلاب -رسانههایی که حتی از بیان آشکارای وابستگیشان به دستگاه استکباری و صهیونیستی هم ابایی ندارند- با این وسعت مورد هجمه قرار بگیرند؟! آیا این میزان هجمه و تهمت و فحاشی علیه یک نفر توسط این رسانهها میتواند بیدلیل باشد؟! چگونه است که افرادی در داخل همین کشور ما هستند که مورد تعریف و تمجید این رسانهها قرار میگیرند اما شخصی چون شریعتمداری مدام مورد هجمه آنهاست؟! واقعا ملاک تعریف و تمجیدها و یا تخریب و هجمهها علیه افراد توسط این رسانهها چیست؟! البته شکی نیست که معیار دفاع از فردی چون شریعتمداری صرفا رویکرد رسانههای صهیونیستی و ضدانقلاب و به تبع آن برخی از رسانههای خاص داخلی نیست؛ هرچند که همین یک دلیل هم برای دفاع از وی یا هر کسی دیگری کفایت میکند.
ایستادگی مثالزدنی و پایبندی مستحکم شریعتمداری به اصول انقلاب اسلامی و آرمانهای حضرت امام در کنار تیزبینی و تحلیلهای دقیق وی موجب شده تا کسانی که که در واقع کینه اصلی را نسبت به انقلاب و حضرت امام دارند، از کینهتوزی و تخریب و هجمههای شدید علیه حسین شریعتمداری چیزی کم نگذارند و وی را آماج شدیدترین و تندترین تخریبها قرار دهند.
اصلیترین عاملی که مخالفان شریعتمداری را به شدت عصبانی کرده این است که آنها به خوبی میدانند که فردی چون حسین شریعتمداری تکلیفش با خودش کاملا روشن است. آنها به خوبی میدانند که همه انتقادها و یادداشتهای شریعتمداری مبتنی بر اصول خاصی است. آنها دقیقا آگاهند که معیار قضاوتهای شریعتمداری افراد نیستند بلکه وی بر اساس گفتمانی مشخص عملکردها و مواضع افراد و جریانها را زیر تیغ انتقاد قرار میدهد.
همین پایبندی بر اصول ثابت موجب شده که وی زمانی که مواضع هاشمی رفسنجانی در راستای اهداف انقلاب است از آنها دفاع کند و زمانی که این مواضع مغایر با اصول انقلاب و امام است آنها را مورد انتقاد قرار دهد. همین پایبندی به اصول مشخص، موجب شده که وی زمانی که محمود احمدینژاد شعارهای انقلاب را سر دست میگیرد و آرمانهای امام و انقلاب را مطرح میکند از او حمایت کند و آنگاه که فاصله گرفتن وی از این مسیر را میبیند او را مورد انتقاد قرار دهد.
تحلیل ها و انتقادهای شریعتمداری مبتنی بر بینات و اخبار و اطلاعات آشکار است. به ویژه وی هرگاه از حضرت امام و رهبر انقلاب سخن میگوید، بر اساس مواضع و سخنان آشکار آنها تحلیل کرده و هیچگاه با بیان اطلاعات پنهان و خاطرات دو نفره با امام و رهبری و یا خواب و رویا از آنها سخن نگفته و اتفاقا منتقد چنین رویکردی است. اما حسین شریعتمداری از سوی کسانی که خود مروج خاطرهگویی و یا بیان مواضع و اخبار پنهانی از زبان امام و رهبری هستند و به راحتی مطالبی را در تضاد با مواضع و دیدگاههای آشکار و رسمی رهبران انقلاب بیان میکنند و اصرار داند چنین مطالب و اخباری را به عنوان مواضع ایشان به مخاطبان و جامعه ارائه دهند، مورد تخریب و انتقاد قرار میگیرد.
حسین شریعتمداری مصداق عینی این سخن گرانبار رهبر معظم انقلاب است که فرمودند: «در جمهوری اسلامی، هر جا که قرار گرفتهاید، همانجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همهی کارها به شما متوجه است.» وی بیش از بیست سال است که مدیر مسئول کیهان است و در طول این سالها بجد رسالت رسانهای خود را در این روزنامه دنبال کرده و از آرمانهای انقلاب و امام دفاع کرده است. در حالی که فردی با سابقه و شهرت و جایگاه وی خیلی پیشتر از اینها میتوانست به دنبال سمت و مسئولیتهای مختلف دولتی و یا نمایندگی مجلس و ... باشد اما وی همانجایی که مسئولیت دارد را جدی گرفت و به گونهای رسالت رسانهای خود را در روزنامه کیهان دنبال کرد که امروز این روزنامه از تاثیرگذارترین روزنامههایی است که شهرت و تاثیرگذاری بینالمللی دارد. در واقع همین مسئولیتپذیری و نگاه جدی شریعتمداری به کارش موجب شده که روزنامه کیهان همواره مورد توجه همگان قرار بگیرد. برای پی بردن به تاثیرگذاری این روزنامه کافی است آن را با همتای خود یعنی روزنامه اطلاعات مقایسه کرد که اگر در قطارها و برخی جاهای دیگر به طور رایگان پخش نشود بعید بود که اصلا کسی خبر داشته باشد چنین روزنامهای هم در کشور وجود دارد!
طبیعی است که مواضع و دیدگاههای فردی چون حسین شریعتمداری برای کسانی که نان را به نرخ روز میخورند تند و افراطی باشد. برای کسانی که در منش آنها هدف وسیله را توجیه میکند حسین شریعتمداری غیر قابل انعطاف است. برای کسانی که برای نیل به اغراض سیاسی به هر کاری حاضرند دست بزنند شریعتمداری یک تندرو محسوب میشود. در نگاه شبکه گسترده رسانهای ضد انقلاب و برخی از رسانههای داخلی حسین شریعتمداری افراطی است و باید مورد فحاشی و هتاکی قرار بگیرد. اما همین رسانهها خیلی خوب میدانند چرا باید شریعتمداری را افراطی بنامند و وی را مورد هتاکی قرار دهند.
در واقع آنان که حسین شریعتمداری را آماج تهمت های خود قرار می دهند به خوبی میدانند که تفاوت شریعتمداری با دیگران کجاست. آنها به وضوح میدانند که: فقط حسین شریعتمداری حسین شریعتمداری است؛ همچنان که فقط حسن رحیمپور حسن رحیمپور است و همچنان که فقط علیرضا پناهیان علیرضا پناهیان است و همچنان که فقط قاسم سلیمانی قاسم سلیمانی است و همچنان که فقط محمدتقی مصباح یزدی محمدتقی مصباح یزدی است و نمیتوان برای این افراد جایگزینی انتخاب کرد. در واقع تفاوت این افراد با خیلیهای دیگر این است که به خودی خود افرادی تاثیرگذاری و مرجع در جامعه هستند. در واقع تاثیرگذاری این افراد نه بخاطر مسئولیتهای اداری و جایگاه حقوقیشان، که بر اساس تخصص و توانمندیهای شخصی و کارآمدیهای خودشان است. افراد یاد شده کسانی هستند که در کنار متعهد و انقلابی بودن، متخصص و تیزبین نیز هستند و همین امر موجب شده تا بیش از هر کسی آماج تهمت و افترا قرار بگیرند. این در حالی است که در این کشور هستند افرادی که اگر اهمیتی هم دارند و یا مورد توجه هستند صرفا به خاطر مسئولیت و جایگاه حقوقیشان است. یعنی اگر دیگرانی هم جای آنها و در مسئولیت آنها قرار بگیرند همانند این افراد و حتی شاید بهتر، ایفای نقش میکنند.
به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران؛ علی اکبر عباسی در یادداشتی نوشته است: اگر واقعیت همان چیزی باشد که رسانههای متعدد ضدانقلاب خارج از کشور و همچنین برخی از رسانههای داخلی میگویند و اگر آنها در قضاوتهایشان صادق باشند، درست این است که من هم به هتاکی و فحاشی علیه حسین شریعتمداری بپردازم و وی را آماج تهمتها و هجمهها قرار دهم. یا اگر هم چنین نمیکنم، چند برچسب به وی بزنم و او را فردی افراطی و تندرو خظاب کنم و اگر چنین هم نمیکنم حداقل دیگر از وی دفاع نکنم. برای من رسانههای یاد شده ملاک واقعیت نیستند اما معیار قضاوت هستند. نه فقط برای من که برای خیلیها واضح است که این رسانهها قرار نیست بیانگر واقعیتها باشند و با مخاطبان صادقانه تا نمایند و اتفاقا همین امر موجب شده تا اینها را ملاک قضاوت قرار دهم. ملاک قضاوت هستند به این معنی که هر کسی را این رسانهها مورد هجمه و تخریب قرار دادند به حقانیت و درستی وی پی ببرم. اصلا این همان ملاکی است که حضرت امام هم بر آن تاکید کردهاند.
به راستی در جمهوری اسلامی چند نفر هستند که به اندازه حسین شریعتمداری توسط رسانههای ضد انقلاب -رسانههایی که حتی از بیان آشکارای وابستگیشان به دستگاه استکباری و صهیونیستی هم ابایی ندارند- با این وسعت مورد هجمه قرار بگیرند؟! آیا این میزان هجمه و تهمت و فحاشی علیه یک نفر توسط این رسانهها میتواند بیدلیل باشد؟! چگونه است که افرادی در داخل همین کشور ما هستند که مورد تعریف و تمجید این رسانهها قرار میگیرند اما شخصی چون شریعتمداری مدام مورد هجمه آنهاست؟! واقعا ملاک تعریف و تمجیدها و یا تخریب و هجمهها علیه افراد توسط این رسانهها چیست؟! البته شکی نیست که معیار دفاع از فردی چون شریعتمداری صرفا رویکرد رسانههای صهیونیستی و ضدانقلاب و به تبع آن برخی از رسانههای خاص داخلی نیست؛ هرچند که همین یک دلیل هم برای دفاع از وی یا هر کسی دیگری کفایت میکند.
ایستادگی مثالزدنی و پایبندی مستحکم شریعتمداری به اصول انقلاب اسلامی و آرمانهای حضرت امام در کنار تیزبینی و تحلیلهای دقیق وی موجب شده تا کسانی که که در واقع کینه اصلی را نسبت به انقلاب و حضرت امام دارند، از کینهتوزی و تخریب و هجمههای شدید علیه حسین شریعتمداری چیزی کم نگذارند و وی را آماج شدیدترین و تندترین تخریبها قرار دهند.
اصلیترین عاملی که مخالفان شریعتمداری را به شدت عصبانی کرده این است که آنها به خوبی میدانند که فردی چون حسین شریعتمداری تکلیفش با خودش کاملا روشن است. آنها به خوبی میدانند که همه انتقادها و یادداشتهای شریعتمداری مبتنی بر اصول خاصی است. آنها دقیقا آگاهند که معیار قضاوتهای شریعتمداری افراد نیستند بلکه وی بر اساس گفتمانی مشخص عملکردها و مواضع افراد و جریانها را زیر تیغ انتقاد قرار میدهد.
همین پایبندی بر اصول ثابت موجب شده که وی زمانی که مواضع هاشمی رفسنجانی در راستای اهداف انقلاب است از آنها دفاع کند و زمانی که این مواضع مغایر با اصول انقلاب و امام است آنها را مورد انتقاد قرار دهد. همین پایبندی به اصول مشخص، موجب شده که وی زمانی که محمود احمدینژاد شعارهای انقلاب را سر دست میگیرد و آرمانهای امام و انقلاب را مطرح میکند از او حمایت کند و آنگاه که فاصله گرفتن وی از این مسیر را میبیند او را مورد انتقاد قرار دهد.
تحلیل ها و انتقادهای شریعتمداری مبتنی بر بینات و اخبار و اطلاعات آشکار است. به ویژه وی هرگاه از حضرت امام و رهبر انقلاب سخن میگوید، بر اساس مواضع و سخنان آشکار آنها تحلیل کرده و هیچگاه با بیان اطلاعات پنهان و خاطرات دو نفره با امام و رهبری و یا خواب و رویا از آنها سخن نگفته و اتفاقا منتقد چنین رویکردی است. اما حسین شریعتمداری از سوی کسانی که خود مروج خاطرهگویی و یا بیان مواضع و اخبار پنهانی از زبان امام و رهبری هستند و به راحتی مطالبی را در تضاد با مواضع و دیدگاههای آشکار و رسمی رهبران انقلاب بیان میکنند و اصرار داند چنین مطالب و اخباری را به عنوان مواضع ایشان به مخاطبان و جامعه ارائه دهند، مورد تخریب و انتقاد قرار میگیرد.
حسین شریعتمداری مصداق عینی این سخن گرانبار رهبر معظم انقلاب است که فرمودند: «در جمهوری اسلامی، هر جا که قرار گرفتهاید، همانجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همهی کارها به شما متوجه است.» وی بیش از بیست سال است که مدیر مسئول کیهان است و در طول این سالها بجد رسالت رسانهای خود را در این روزنامه دنبال کرده و از آرمانهای انقلاب و امام دفاع کرده است. در حالی که فردی با سابقه و شهرت و جایگاه وی خیلی پیشتر از اینها میتوانست به دنبال سمت و مسئولیتهای مختلف دولتی و یا نمایندگی مجلس و ... باشد اما وی همانجایی که مسئولیت دارد را جدی گرفت و به گونهای رسالت رسانهای خود را در روزنامه کیهان دنبال کرد که امروز این روزنامه از تاثیرگذارترین روزنامههایی است که شهرت و تاثیرگذاری بینالمللی دارد. در واقع همین مسئولیتپذیری و نگاه جدی شریعتمداری به کارش موجب شده که روزنامه کیهان همواره مورد توجه همگان قرار بگیرد. برای پی بردن به تاثیرگذاری این روزنامه کافی است آن را با همتای خود یعنی روزنامه اطلاعات مقایسه کرد که اگر در قطارها و برخی جاهای دیگر به طور رایگان پخش نشود بعید بود که اصلا کسی خبر داشته باشد چنین روزنامهای هم در کشور وجود دارد!
طبیعی است که مواضع و دیدگاههای فردی چون حسین شریعتمداری برای کسانی که نان را به نرخ روز میخورند تند و افراطی باشد. برای کسانی که در منش آنها هدف وسیله را توجیه میکند حسین شریعتمداری غیر قابل انعطاف است. برای کسانی که برای نیل به اغراض سیاسی به هر کاری حاضرند دست بزنند شریعتمداری یک تندرو محسوب میشود. در نگاه شبکه گسترده رسانهای ضد انقلاب و برخی از رسانههای داخلی حسین شریعتمداری افراطی است و باید مورد فحاشی و هتاکی قرار بگیرد. اما همین رسانهها خیلی خوب میدانند چرا باید شریعتمداری را افراطی بنامند و وی را مورد هتاکی قرار دهند.
در واقع آنان که حسین شریعتمداری را آماج تهمت های خود قرار می دهند به خوبی میدانند که تفاوت شریعتمداری با دیگران کجاست. آنها به وضوح میدانند که: فقط حسین شریعتمداری حسین شریعتمداری است؛ همچنان که فقط حسن رحیمپور حسن رحیمپور است و همچنان که فقط علیرضا پناهیان علیرضا پناهیان است و همچنان که فقط قاسم سلیمانی قاسم سلیمانی است و همچنان که فقط محمدتقی مصباح یزدی محمدتقی مصباح یزدی است و نمیتوان برای این افراد جایگزینی انتخاب کرد. در واقع تفاوت این افراد با خیلیهای دیگر این است که به خودی خود افرادی تاثیرگذاری و مرجع در جامعه هستند. در واقع تاثیرگذاری این افراد نه بخاطر مسئولیتهای اداری و جایگاه حقوقیشان، که بر اساس تخصص و توانمندیهای شخصی و کارآمدیهای خودشان است. افراد یاد شده کسانی هستند که در کنار متعهد و انقلابی بودن، متخصص و تیزبین نیز هستند و همین امر موجب شده تا بیش از هر کسی آماج تهمت و افترا قرار بگیرند. این در حالی است که در این کشور هستند افرادی که اگر اهمیتی هم دارند و یا مورد توجه هستند صرفا به خاطر مسئولیت و جایگاه حقوقیشان است. یعنی اگر دیگرانی هم جای آنها و در مسئولیت آنها قرار بگیرند همانند این افراد و حتی شاید بهتر، ایفای نقش میکنند.