شنیده بودم که خاک سرد است؛ اما می دانم که برای شهدا صدق نمی کند، چون شهدا زندهاند، پس این انسان ها هستند که فراموش کارند؛ اما چطور ...
گروه اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛ گمنام شما نیستید، گمنام مائیم که در آسمان ها ناممان گم است. نیاز به جستجو نیست، نیاز به دلیل و استدلال نیست، برای درک اهمال کاریهای مسئولان، تنها کافی است کمی دل آشوبی هایت را به گلزار شهدای گمنام دانشگاه آزاد ببری. تنها کافی است، کمی به آن سوتر نظر کنی و ببینی که نه!!! سرانه ساخت و ساز خیلی هم مربوط به شهدا نیست.
نه اینکه فقط قصد آن را داشته باشیم تا از کوتاهی دانشگاه بگوئیم؛ که بعضا ارگان هایی که یاد و خاطره شهدا را نیز به دوش می کشند، تقصیرشان کم رنگ نیست! مجادله ای که همه وظیفه را از گردن خود ساقط می کنند و به عهده دیگر ارگان ها می گذارند.
در این میان آزار دهنده ترین موضوع، بی توجهی و اهمالی است که دامنگیر وضعیت گلزار شهدای گمنام دانشگاه آزاد نیشابور شده است. شهری که مدعی است بیشترین شهید را به فراخور جمعیتش به اسلام و انقلاب تقدیم کرده است؛ اکنون شرمنده شهدای گمنام است؛ که پس از گذشت یک سال از مهمان شهرمان بودن، غربت غریب و تاریکی مزارشان را در برگرفته است.
به عظمت شهدا که بنگری، این وضعیت جز سرافکندگی را چیزی حاصل نیست. به شان نیشابور که نظاره کنی این بی توجهی و اهمال را چطور می شود، توجیه کرد.
اول اردیبهشت سال گذشته بود که خبر دفن دو شهید فاطمی فضای شهرستان نیشابور و بخصوص دانشگاه آزاد را در برگرفت و باعث ایجاد امید و نشاط در جمع دانشجویان و مردم شهرستان شد.
دو شهید فاطمی به دانشگاه می رفتند، تا دانشجویان و دانشگاهیان را به سوی راه خود هدایت کنند.
امیدها ادامه داشت و قول های مسئولان یکی پس از دیگری در فضای رسانه ای شهرستان جولان می داد. سخن از ساخت شش ماهه بنای یادبود امید را به تمام خانواده شهدا بازگرداند که شهدا در یادها باقی هستند.
و اما 10روز بعد، دانشگاه مرکز توجه تمام مردم شهرستان شده بود، روزی که دانشگاه آزاد آن را هرگز از یاد نخواهد برد.
دیگر تمام دانشجویان، بسیجیان، اعضای هیئت مذهبی و کانون های دانشگاه یکی شده بودند و همه یک نام را برای خود برگزیده بودند و آن خادم الشهدا بود و دو شهید آرمیدند.
شنیده بودم که خاک سرد است؛ اما می دانم که این برای شهدا صدق نمی کند، چون شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند پس انسان ها هستند که فراموش کارند، اما چگونه می توان آنقدر فراموش کار بود که قول های سال گذشته خود در جمع تشیع کنننده ها را فراموش کرد، چطور می توان هر روز از سر مزار شهدای گمنامی بگذری که قول ساخت شش ماهه بنای یادبودشان گوش فلک را کر کرده بود؛ اما امروز سخن از اولویت ساخت و سازهای اطراف دانشگاه را بزنی.
دانشجویان هرگز از مطالبه گری دست بر نخواهند داشت، این جمله یکی از دانشجویان فعال دانشگاه بود که نشان از وجود امید در دل دانشجویان برای به ثمر رساندن خواسته بر حقشان دارد.
خواسته ای که نه شخصی است و نه انفرادی بلکه خواسته تمام مردم یک شهرستان است.
دانشجوی دختر ترم چهار عمران می گوید: شهدا همیشه برایم آرامش بخش بوده اند و از وقتی که به دانشگاه آمده اند، احساس راحتی بیشتری در فضای دانشگاه دارم و آن احساس بی روحی حاکم بر درس دیگر از بین رفته است. همیشه قبل از شروع امتحان با دوستان بر سر مزار شهدا می رویم و برای طوفان امتحان آماده می شودیم.
بهزاد دانشجوی ترم 8 مهندسی مواد می گوید: این ترم آخرین ترم حضور من در این دانشگاه است و امیدوارم تا قبل از اتمام تحصیلم بتوانم بنای یادبود شهدا را ببیینم، هرچند طبق صحبت های بین دانشجویان و نقل قول های مسئولان، این امر را غیر قابل دسترس می بینم.
محمد دانشجوی ترم 4 حسابداری که می گوید: دیگر قشنگ ترین مکان دانشگاه دفتر ریاست نیست، الان همه زیبایی دانشگاه قطعه زمینی خاکی در مرکز و دو قبر ساده آن است که امروز مرکزی برای برنامه های همه تشکل های دانشجویی شده است.
یکی از اساتید بومی دانشگاه به نکته جالبی اشاره می کند که نشان از بی توجهی مسئولان نیشابور به شهدای گمنام است. وی با کنایه می گفت: شما چه انتظاری از دانشگاه دارید؟ وقتی پنج شهید گمنام در این شهر، پس از گذشت 11 سال از تدفین هنوز بنای یادبود ندارند، انتظار دارید این جا که هنوز فقط یک سال گذشته، آماده شده باشد، عدم توجه به شهدای گمنام در این شهر عادی شده است و بهتر است پیگیری وضع پنج شهید گمنام را هم در گزارش خود اضافه کنید.
او راست می گفت که شهدای گمنام در نیشابور، گمنام تر از زمانی اند که در مناطق جنگی هشت سال دفاع مقدس بودند و پیکرهایشان سال ها زیر آفتاب بود؛ اما همه می دانند که آری، مزار شهدا تا ابد میعادگاه عاشقان و پناه دلسوختگان خواهد بود.