رئیس جمهور گفت توافقی که انجام شد در تاریخ ماندگار شد.
به گزارش شهدای ایران به نقل از کیهان، حسن روحانی در جلسه هیئت دولت اظهار داشت: قضاوت من این است که با این توافق تاریخ ایران ورق خورده است و تصور غلطی که از اول انقلاب تا امروز در سطح افکار عمومی غرب و مسئولین بلندپایه سیاسی آن به جمهوری اسلامی ایران مطرح بود، تغییر کرده است.
رئیس جمهوری خاطرنشان کرد: در مقطع سال 82 که از یک طرف طالبان و از طرف دیگر صدام از بین رفت و حامیان آنها در منطقه تضعیف شدند بهترین فرصت تاریخی برای ایران فراهم شد که میتوانست بزرگترین و مؤثرترین قدرت منطقه باشد اما تحت عنوان ساخت سلاح هستهای و با اتهامات و پروندهسازیهایی ما را وارد ماجرایی خسارتبار کردند و درست در زمانی که میشد به این پرونده سامان بخشید دو مرتبه، حوادثی اتفاق افتاد که تا امروز ادامه پیدا کرده و 12 سال خسارت دیدیم.
رئیس جمهور با قدردانی از حمایتها و رهنمودهای دقیق مقام معظم رهبری نسبت به مذاکرات اظهار داشت: حضرت آقا با دقت مسأله را پیگیری میکردند و به طور دقیق بر آن نظارت داشتند و انصافاً مسئولیت سنگینتری در این زمینه بر دوش گرفتند.
رئیس جمهوری همچنین گفت: به فرض اگر این توافق هیچ دستاوردی هم نداشته باشد فینفسه انجام این مذاکرات یک پیروزی حقوقی، سیاسی و فنی برای ایران محسوب میشود و نشان میدهد که جمهوری اسلامی ایران در سطح بالایی میتواند به مذاکره بپردازد.
درباره این اظهارات چند نکته قابل تأمل است. 1- اینکه با یک توافق تصور افکار عمومی و مقامات غربی نسبت به ایران تغییر کند، تحلیل دقیق و درستی به نظر نمیرسد. سند این ادعا امضای توافق سعدآباد در سال 82 و سپس توافق پاریس و بروکسل حد فاصل سالهای 82 تا 84 است که اتفاقاً موجب گستاخی و افزایش بیشتر فشارهای غرب شد؛ هم تهدید به حمله نظامی و قرار دادن ایران در موضع محور شرارت و هم نقض تعهدات نسبت به ایران.
2- آقای روحانی به طور سربسته به سال 82 و فرصت تاریخی اشاره میکند که از دست رفت. وی در کتاب خاطرات خود (امنیت ملی و دیپلماسی هستهای) در این باره مینویسد: «اروپا در مذاکرات تهران تعهد کرده بود تا زمانی که فعالیت نطنز آغاز نشده است، از ارجاع پرونده هستهای به شورای امنیت جلوگیری کند ولی در بهمن 1384 در شرایطی پرونده هستهای به شورای امنیت ارجاع شد که نطنز در تعلیق بود بنابراین اروپا تعهد خود را نقض کرده بود.»(ص 599)
روحانی در قسمت دیگری از این کتاب نیز مینویسد: «در دولت نهم هم تعلیق نطنز هشت ماه ادامه یافت و حتی اگر شورای حکام به دلیل راهاندازی یوسیاف اصفهان، پرونده را به شورای امنیت ارجاع نمیداد و پرونده در آژانس میماند بیتردید نطنز به آن زودی راهاندازی نمیشد و مسیر مذاکرات ادامه مییافت. راهاندازی نطنز در واقع پاسخ به اقدام غیرمنطقی شورای حکام آژانس بود... اساساً دولت نهم در هیچ موردی تعلیق را به انتخاب خود نشکست، تعلیق اصفهان که در دولت هشتم شکسته شد و تعلیق نطنز هم به دلیل ارجاع پرونده به شورای امنیت شکسته شد.» ص 611
معنای روشن این خاطرات آن است که با یک توافق اتفاق اساسی نمیافتد و غرب لااقل به اعتبار سابقه خود قابل اعتماد نیست. بنابراین توافق فعلی را نیز اولاً باید مطابق محتوای آن و ثانیاً وفاداری یا بدعهدی طرف مقابل سنجید. بنابراین این سخن هم که «اگر توافق هیچ دستاوردی نداشته باشد فینفسه انجام مذاکرات یک پیروزی برای ایران محسوب میشود» سخن صحیح و منطبق با واقعیت نیست.
3- قطعاً بدون حمایت رهبر معظم انقلاب، راه مذاکرات مطلوب دولت هموار نمیشد همچنان که راهنماییهای ایشان و تأکید بر خطوط قرمز موجب بسط ید تیم مذاکرهکننده و قدرت مانور بیشتر در برابر طرف زیادهخواه شد. اما این بدان معنا نیست که الزاماً متن توافق، همان مطالبات و خطوط قرمز رهبری است و جزئیات امر مورد تأیید ایشان است. به همین دلیل هم معظمله بارها فرمودهاند در جزئیات دخالت نمیکنند.
به تعبیر دیگر برای اثبات مفید بودن توافق نمیتوان از رهبری هزینه کرد بلکه این خود محتوای توافق و سرانجام اجرای آن است که معلوم میکند توافق به مصلحت کشور بوده یا خیر.
رئیس جمهوری خاطرنشان کرد: در مقطع سال 82 که از یک طرف طالبان و از طرف دیگر صدام از بین رفت و حامیان آنها در منطقه تضعیف شدند بهترین فرصت تاریخی برای ایران فراهم شد که میتوانست بزرگترین و مؤثرترین قدرت منطقه باشد اما تحت عنوان ساخت سلاح هستهای و با اتهامات و پروندهسازیهایی ما را وارد ماجرایی خسارتبار کردند و درست در زمانی که میشد به این پرونده سامان بخشید دو مرتبه، حوادثی اتفاق افتاد که تا امروز ادامه پیدا کرده و 12 سال خسارت دیدیم.
رئیس جمهور با قدردانی از حمایتها و رهنمودهای دقیق مقام معظم رهبری نسبت به مذاکرات اظهار داشت: حضرت آقا با دقت مسأله را پیگیری میکردند و به طور دقیق بر آن نظارت داشتند و انصافاً مسئولیت سنگینتری در این زمینه بر دوش گرفتند.
رئیس جمهوری همچنین گفت: به فرض اگر این توافق هیچ دستاوردی هم نداشته باشد فینفسه انجام این مذاکرات یک پیروزی حقوقی، سیاسی و فنی برای ایران محسوب میشود و نشان میدهد که جمهوری اسلامی ایران در سطح بالایی میتواند به مذاکره بپردازد.
درباره این اظهارات چند نکته قابل تأمل است. 1- اینکه با یک توافق تصور افکار عمومی و مقامات غربی نسبت به ایران تغییر کند، تحلیل دقیق و درستی به نظر نمیرسد. سند این ادعا امضای توافق سعدآباد در سال 82 و سپس توافق پاریس و بروکسل حد فاصل سالهای 82 تا 84 است که اتفاقاً موجب گستاخی و افزایش بیشتر فشارهای غرب شد؛ هم تهدید به حمله نظامی و قرار دادن ایران در موضع محور شرارت و هم نقض تعهدات نسبت به ایران.
2- آقای روحانی به طور سربسته به سال 82 و فرصت تاریخی اشاره میکند که از دست رفت. وی در کتاب خاطرات خود (امنیت ملی و دیپلماسی هستهای) در این باره مینویسد: «اروپا در مذاکرات تهران تعهد کرده بود تا زمانی که فعالیت نطنز آغاز نشده است، از ارجاع پرونده هستهای به شورای امنیت جلوگیری کند ولی در بهمن 1384 در شرایطی پرونده هستهای به شورای امنیت ارجاع شد که نطنز در تعلیق بود بنابراین اروپا تعهد خود را نقض کرده بود.»(ص 599)
روحانی در قسمت دیگری از این کتاب نیز مینویسد: «در دولت نهم هم تعلیق نطنز هشت ماه ادامه یافت و حتی اگر شورای حکام به دلیل راهاندازی یوسیاف اصفهان، پرونده را به شورای امنیت ارجاع نمیداد و پرونده در آژانس میماند بیتردید نطنز به آن زودی راهاندازی نمیشد و مسیر مذاکرات ادامه مییافت. راهاندازی نطنز در واقع پاسخ به اقدام غیرمنطقی شورای حکام آژانس بود... اساساً دولت نهم در هیچ موردی تعلیق را به انتخاب خود نشکست، تعلیق اصفهان که در دولت هشتم شکسته شد و تعلیق نطنز هم به دلیل ارجاع پرونده به شورای امنیت شکسته شد.» ص 611
معنای روشن این خاطرات آن است که با یک توافق اتفاق اساسی نمیافتد و غرب لااقل به اعتبار سابقه خود قابل اعتماد نیست. بنابراین توافق فعلی را نیز اولاً باید مطابق محتوای آن و ثانیاً وفاداری یا بدعهدی طرف مقابل سنجید. بنابراین این سخن هم که «اگر توافق هیچ دستاوردی نداشته باشد فینفسه انجام مذاکرات یک پیروزی برای ایران محسوب میشود» سخن صحیح و منطبق با واقعیت نیست.
3- قطعاً بدون حمایت رهبر معظم انقلاب، راه مذاکرات مطلوب دولت هموار نمیشد همچنان که راهنماییهای ایشان و تأکید بر خطوط قرمز موجب بسط ید تیم مذاکرهکننده و قدرت مانور بیشتر در برابر طرف زیادهخواه شد. اما این بدان معنا نیست که الزاماً متن توافق، همان مطالبات و خطوط قرمز رهبری است و جزئیات امر مورد تأیید ایشان است. به همین دلیل هم معظمله بارها فرمودهاند در جزئیات دخالت نمیکنند.
به تعبیر دیگر برای اثبات مفید بودن توافق نمیتوان از رهبری هزینه کرد بلکه این خود محتوای توافق و سرانجام اجرای آن است که معلوم میکند توافق به مصلحت کشور بوده یا خیر.