ترکیب بازیگرانی همچون صابر ابر، شبنم مقدمی، محمدرضا غفاریان و پانتهآ پناهیها انتظارات مخاطب را از این اثر بالا برده بود، انتظاری که با دیدن فیلمی کشدار با ریتمی فوقالعاده کند و فاقد عنصر تعلیق، تبدیل به یاس میشود.
شهدای ایران: اولین ساخته کیارش اسدیزاده یک ماقبل فیلم به تمام معناست که نام آن را «گس» گذاشتهاند. اثری پریشان که نه خط سیر داستان منسجمی دارد و نه حتی بازی قابل قبولی در آن وجود دارد که بشود دل را به آن خوش کرد و اصلا معلوم نیست چه اصراری برای اکران این اثر ضعیف بوده است!
«گس» با نمایی از خزیدن کودکی معلول بر روی زمین یک مرکز نگهداری کودکان معلوم آغاز میشود؛ نمایی که به شدت یادآور فیلم «پرواز برفراز آشیانه فاخته» میلوش فورمن است. محور اصلی داستان فیلم خیانت مردان به زنان است، یکبار این خیانت در خانوادهای قدیمی از جانب یک دکتر مسن و هوسباز به همسرش میشود، یکبار هم این خیانت از جانب یک مربی آموزش رانندگی میانسال به همسرش که یک منشی است، تحمیل میشود و بار دیگر هم پسرجوان و دانشجو به نامزدش خیانت میکند.
فیلم با وصل کردن این داستانهای به ظاهر جدا و اتصال ماجرای دختر دانشجو که نامزدش به او خیانت کرده به داستان دکتر هوسباز که در واقع پدر این دختر است، میخواهد مصداق آن ضربالمثل قدیمی باشد که «از هر دستی بدهی از همان دست میگیری»!
البته این اتفاق به بدترین شکل ممکن به نمایش درآمده است؛ تا آنجا که وقتی فیلم تمام شد و آیهای از قرآن کریم در ارتباط با این موضوع بر پرده سینما نقش بست، همهی تماشاگران یک صدا خندیدند و از بیربط بودن اینهمه خیانت به این آیه قرآن گفتند! در واقع تیم سازندهی این فیلم برای نمایش این موضوع درست، بدترین قالب که همان خیانت و هوسبازی است را انتخاب کردهاند.
ترکیب بازیگرانی همچون صابر ابر، شبنم مقدمی، محمدرضا غفاریان و پانتهآ پناهیها انتظارات مخاطب را از این اثر بالا برده بود، انتظاری که با دیدن فیلمی کشدار با ریتمی فوقالعاده کند و فاقد عنصر تعلیق، تبدیل به یاس میشود.
یکی دیگر از موضوعاتی که در مورد این فیلم جلب توجه میکند، این است که اصلاً دلیل توقیف این فیلم در طول این چند ساله چه بوده است؟! فیلمی که در سال 91 تولید شده و از آن زمان تاکنون توقیف بوده است! و البته همین توقیف چند ساله باعث شده که این فیلم از جانب گروهی از روشنفکران حمایت شود. هرچند که حتما خود آنها نیز از پول و وقتی که برای دیدن این فیلم صرف کردهاند، پشیمان خواهند شد!
*حلقه وصل
«گس» با نمایی از خزیدن کودکی معلول بر روی زمین یک مرکز نگهداری کودکان معلوم آغاز میشود؛ نمایی که به شدت یادآور فیلم «پرواز برفراز آشیانه فاخته» میلوش فورمن است. محور اصلی داستان فیلم خیانت مردان به زنان است، یکبار این خیانت در خانوادهای قدیمی از جانب یک دکتر مسن و هوسباز به همسرش میشود، یکبار هم این خیانت از جانب یک مربی آموزش رانندگی میانسال به همسرش که یک منشی است، تحمیل میشود و بار دیگر هم پسرجوان و دانشجو به نامزدش خیانت میکند.
فیلم با وصل کردن این داستانهای به ظاهر جدا و اتصال ماجرای دختر دانشجو که نامزدش به او خیانت کرده به داستان دکتر هوسباز که در واقع پدر این دختر است، میخواهد مصداق آن ضربالمثل قدیمی باشد که «از هر دستی بدهی از همان دست میگیری»!
البته این اتفاق به بدترین شکل ممکن به نمایش درآمده است؛ تا آنجا که وقتی فیلم تمام شد و آیهای از قرآن کریم در ارتباط با این موضوع بر پرده سینما نقش بست، همهی تماشاگران یک صدا خندیدند و از بیربط بودن اینهمه خیانت به این آیه قرآن گفتند! در واقع تیم سازندهی این فیلم برای نمایش این موضوع درست، بدترین قالب که همان خیانت و هوسبازی است را انتخاب کردهاند.
ترکیب بازیگرانی همچون صابر ابر، شبنم مقدمی، محمدرضا غفاریان و پانتهآ پناهیها انتظارات مخاطب را از این اثر بالا برده بود، انتظاری که با دیدن فیلمی کشدار با ریتمی فوقالعاده کند و فاقد عنصر تعلیق، تبدیل به یاس میشود.
یکی دیگر از موضوعاتی که در مورد این فیلم جلب توجه میکند، این است که اصلاً دلیل توقیف این فیلم در طول این چند ساله چه بوده است؟! فیلمی که در سال 91 تولید شده و از آن زمان تاکنون توقیف بوده است! و البته همین توقیف چند ساله باعث شده که این فیلم از جانب گروهی از روشنفکران حمایت شود. هرچند که حتما خود آنها نیز از پول و وقتی که برای دیدن این فیلم صرف کردهاند، پشیمان خواهند شد!
*حلقه وصل