به نظر میرسد این خاطره خلاف واقع هاشمی رفسنجانی نیز مانند خیلی از خاطرههای چند سال اخیرش بیش از آنکه ریشه در واقعیات داشته باشد، ریشه در حب و بغضهای جناحی او دارد. تلاش هاشمی برای مخالف نشان دادن جامعه مدرسین با رهبری آیتاللهخامنهای و موجسواری رسانههای همسو با او با عناوینی مثل «۱۴نفر در خبرگان قصد دیگری داشتند» و «روایت آیتالله از آن ۱۴ نفر» را میتوان به نوعی انتقامکشی از دفاع اعضای جامعهمدرسین از ولایت و رهبرمعظم انقلاب در برابر اقدامات و مواضع چندسال اخیر هاشمی دانست.
شهدای ایران: سخنان صریح رهبرمعظم انقلاب در مراسم ۱۴ خرداد درباره تلاش برخی برای تحریف شخصیت امام؛ آنقدر واضح بود که همگان متوجه شدند مهمترین و برجستهترین مصداق این سخنان هاشمی رفسنجانی است، و شاید این توقع میرفت که او پس از این تذکر صریح رهبر انقلاب مدتی فتیله خاطرات خلافواقعش را پایین بکشد. اما هاشمی که این روزها با ذکر خاطرات خلاف واقع و وارونه از امام و انقلاب و در سایه سکوت قبیلهگرایانه موسسه نشر و تنظیم آثار امام؛ رهبری جریان تحریف را بر عهده دارد؛ این بار به ذکر خاطرهای خلافواقع از جلسه خبرگان برای انتخاب آیتالله خامنهای پرداخت.
به گزارش رجانیوز هاشمی رفسنجانی تنها دو روز پس از سخنان رهبر انقلاب، در آغاز جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام با ذکر خاطرهای ناقص و مبهم از جلسه خبرگان برای انتخاب رهبر پس از امام گفت: «در آن زمان ۱۴ نفر قصد داشتند جریان انتخاب رهبری را به نحو دیگری رقم بزنند که اکثریت اعضا با تصمیم قاطع خود، رهبری آیتالله خامنهای را اعلام کردند.» او در ادامه با ذکر این نکته که رهبری شورایی وفردی مورد بحث و بررسی قرار گرفت میگوید: « شخص آیتالله خامنهای در موافقت با رهبری شورایی سخنرانی کردند که در نهایت در رأیگیری، ۴۵ نفر به فرد و ۳۵ نفر به شورایی رأی دادند که در نتیجه با رد نظریه شورای رهبری، به انتخاب رهبری معظم انقلاب رسیدیم.»
این سخنان هاشمی رفسنجانی حاوی یک یا دو ایراد تاریخی از جمله «نادرست بودن ادعای سخنرانی آیتالله خامنهای در موافقت با رهبری شورایی» است که در نگاه اول میتوان آنها را به حساب ضعف حافظه راوی آن گذاشت. اما جوسازی رسانهای سایت هاشمی رفسنجانی و به تبع آن رسانههای زنجیرهای همسو با آن اتفاق افتاد نشان از عامدانه بودن آن داشت. پس از این سخنان هاشمی سایتها و رسانههای زنجیرهای که همیشه نقش تکمیلی در بازتاب مواضع تحریفی هاشمی دارند سعی در پررنگ کردن مساله ۱۴ نفر کردند و به استناد سخنان او کوشیدند اینگونه القاء کنند که ۱۴ نفری که با رهبری آیتالله خامنهای مخالف بودهاند همان ۱۴ نفری هستند که رهبری آیتالله گلپایگانی را مطرح کردهاند.
این مساله وقتی جالبتر و البته شفافتر میشود که مشخص میشود این ۱۴ نفر اعضای جامعه مدرسین هستند. تشکلی که که طی سالهای اخیر به خاطر مواضع دور از انقلاب هاشمی جزو مهمترین منتقدان و مخالفان او محسوب میشوند. هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود بخشی از جلسه انتخاب رهبری را اینگونه روایت میکند: « ابتدا به پیشنهاد اعضای جامعه مدرسین که عضو مجلس خبرگان بودند، آیتالله گلپایگانی مطرح شد. حدود ۱۴ نفر به ایشان رأی دادند. سپس پیشنهاد رهبری آیتالله خامنهای مطرح شد.»
طرح ناقص مساله ۱۴ نفر و همسانسازی آن با ۱۴ رای مخالف به رهبری آیتالله خامنهای توسط هاشمی و مانور رسانهای پس از آن؛ اینگونه مساله را جا میاندازد که لابد۱۴عضو جامعه مدرسین که پیشنهاد رهبری آیتالله گلپایگانی را مطرح کردهاند همان ۱۴ نفری هستند که به رهبری آیتالله خامنهای رای ندادهاند. به این ترتیب دوگانهای غیرواقعی و جعلی شکل میگیرد که در یک سوی آن جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به عنوان مخالفان رهبری آیتالله خامنهای و در سوی دیگر آن هاشمی رفسنجانی به عنوان مدافع رهبری ایشان قرار دارند. دوگانه غلطی که به مدد تلاش سنگین هاشمی و رسانههای همسو با او برای اثبات این نکته که خاطرهگویی او از امام نقش اصلی را در تعیین آیتالله خامنهای به رهبری داشت تکمیل میشود.
این ادعاهای هاشمی در حالی است که اولا روایات حاضرین در جلسه تاریخی خبرگان اثبات کرده هاشمی از ذکر نقل قول امام درباره آیتالله خامنهای امتناع میکرده و در نهایت با اصرار و داد و فریاد آیتالله مجتهد شبستری و چند نفر دیگر راضی به این کار شده است.
دوم اینکه اساسا دوگانهای که هاشمی و رسانههای همسو با او ترسیم کردهاند وجود خارجی نداشته و اینگونه نبوده که پیشنهاد رهبری آیتالله خامنهای در برابر پیشنهاد رهبری آیتالله خامنهای قرار گرفته باشد و موافقین آیتالله گلپایگانی مخالفین آیتالله خامنهای باشند. بلکه پس از رایآوردن فردی بودن رهبری، ابتدا رهبری آیتالله گلپایگانی و معاون رهبری بودن آیتالله خامنهای توسط یکی از اعضای جامعه مدرسین مطرح میشود اما پس از مخالفت پررنگ اعضای خبرگان؛ تنها ۱۴ و به بنا بر برخی روایات ۱۳ رای میآورد. پس از آن نام آیتالله خامنهای به عنوان گزینه رهبری برده میشود و اینجاست که پس از فریاد آیتالله مجتهد شبستری و اصرار به هاشمی برای ذکر نقل قول امام، او خاطرات را نقل میکند. آیتالله شبستری این لحظه را اینگونه روایت میکند: «پس از روشن شدن تکلیف بحث شورا افراد را مطرح کردند. عدهای آیتالله گلپایگانی را پیشنهاد کردند و من دوباره از جا برخاستم و با صدای بلند به آقای هاشمی اعتراض کردم و گفتم من یادداشتی را به شما دادهام و الان وقت قرائت آن رسیده، پس آن را بخوانید. آقای رفسنجانی نوشته مرا خواندند و گفتند آقای شبستری میخواهد من که حضور داشتم و جزو شهود بودم توصیههای امام را در مورد آیتالله خامنهای نقل کنم. آقای رفسنجانی رو به اعضای خبرگان کرد و گفت آقای شبستری از من میخواهند سخنان امام را به شما بگویم، آیا شما موافق هستید؟ همه اعضا گفتند «بله بگویید، اگر الان نگویید، پس کی میخواهید بگویید!»
سوم اینکه برخلاف آنچه هاشمی میکوشد القاء کند، چهرههای مهمی از جامعه مدرسین مثل حضرات آیات مشکینی-که حتی طرفدار رهبری شورایی بودند- خزعلی، جنتی، طاهری خرمآبادی، سیدمهدی روحانی و احمدی میانجی به رهبری آیتالله خامنهای رای مثبت دادهاند و حتی آیتالله آذریقمی که مدافع رهبری آیتالله گلپایگانی بود جزو مدافعان رهبری آیتالله خامنهای و از اصرارکنندگان به ایشان بوده است.
چهارم اینکه یکی دیگر از آفات جانبی ترسیم این دوگانه غیرواقعی، نشاندادن آیتالله گلپایگانی به عنوان شخصیتی در برابر رهبرمعظم انقلاب است. گویی که ایشان چهرهای بودند که در قطب مخالف آیتالله خامنهای قرار داشتند و در این دوقطبی آیتالله خامنهای پیروز میدان شده است. حال آنکه آیتاللهالعظمی گلپایگانی در دوران رهبری آیتالله خامنهای یکی از مویدین ایشان بودهاند.
به نظر میرسد این خاطره خلاف واقع هاشمی رفسنجانی نیز مانند خیلی از خاطرههای چند سال اخیرش بیش از آنکه ریشه در واقعیات داشته باشد، ریشه در حب و بغضهای جناحی او دارد. تلاش هاشمی برای مخالف نشان دادن جامعه مدرسین با رهبری آیتاللهخامنهای و موجسواری رسانههای همسو با او با عناوینی مثل «۱۴نفر در خبرگان قصد دیگری داشتند» و «روایت آیتالله از آن ۱۴ نفر» را میتوان به نوعی انتقامکشی از دفاع اعضای جامعهمدرسین از ولایت و رهبرمعظم انقلاب در برابر اقدامات و مواضع چندسال اخیر هاشمی دانست. تلاش هاشمی برای بیاعتبار کردن دفاع جامعهمدرسین از ولایت و رهبرمعظم انقلاب، میتواند مقدمهای برای حملات صریحتر بعدی در آستانه انتخابات خبرگان باشد. چرا که جامعه مدرسین به عنوان افرادی که مانع از ریاست هاشمی بر خبرگان شدهاند، مهمترین مانع شاخه روحانیون نزدیک به فتنه به لیدری هاشمی هستند که در سر سودای راهیابی به خبرگان و بر کرسی ریاست نشاندن هاشمی را دارند.
به گزارش رجانیوز هاشمی رفسنجانی تنها دو روز پس از سخنان رهبر انقلاب، در آغاز جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام با ذکر خاطرهای ناقص و مبهم از جلسه خبرگان برای انتخاب رهبر پس از امام گفت: «در آن زمان ۱۴ نفر قصد داشتند جریان انتخاب رهبری را به نحو دیگری رقم بزنند که اکثریت اعضا با تصمیم قاطع خود، رهبری آیتالله خامنهای را اعلام کردند.» او در ادامه با ذکر این نکته که رهبری شورایی وفردی مورد بحث و بررسی قرار گرفت میگوید: « شخص آیتالله خامنهای در موافقت با رهبری شورایی سخنرانی کردند که در نهایت در رأیگیری، ۴۵ نفر به فرد و ۳۵ نفر به شورایی رأی دادند که در نتیجه با رد نظریه شورای رهبری، به انتخاب رهبری معظم انقلاب رسیدیم.»
این سخنان هاشمی رفسنجانی حاوی یک یا دو ایراد تاریخی از جمله «نادرست بودن ادعای سخنرانی آیتالله خامنهای در موافقت با رهبری شورایی» است که در نگاه اول میتوان آنها را به حساب ضعف حافظه راوی آن گذاشت. اما جوسازی رسانهای سایت هاشمی رفسنجانی و به تبع آن رسانههای زنجیرهای همسو با آن اتفاق افتاد نشان از عامدانه بودن آن داشت. پس از این سخنان هاشمی سایتها و رسانههای زنجیرهای که همیشه نقش تکمیلی در بازتاب مواضع تحریفی هاشمی دارند سعی در پررنگ کردن مساله ۱۴ نفر کردند و به استناد سخنان او کوشیدند اینگونه القاء کنند که ۱۴ نفری که با رهبری آیتالله خامنهای مخالف بودهاند همان ۱۴ نفری هستند که رهبری آیتالله گلپایگانی را مطرح کردهاند.
این مساله وقتی جالبتر و البته شفافتر میشود که مشخص میشود این ۱۴ نفر اعضای جامعه مدرسین هستند. تشکلی که که طی سالهای اخیر به خاطر مواضع دور از انقلاب هاشمی جزو مهمترین منتقدان و مخالفان او محسوب میشوند. هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود بخشی از جلسه انتخاب رهبری را اینگونه روایت میکند: « ابتدا به پیشنهاد اعضای جامعه مدرسین که عضو مجلس خبرگان بودند، آیتالله گلپایگانی مطرح شد. حدود ۱۴ نفر به ایشان رأی دادند. سپس پیشنهاد رهبری آیتالله خامنهای مطرح شد.»
طرح ناقص مساله ۱۴ نفر و همسانسازی آن با ۱۴ رای مخالف به رهبری آیتالله خامنهای توسط هاشمی و مانور رسانهای پس از آن؛ اینگونه مساله را جا میاندازد که لابد۱۴عضو جامعه مدرسین که پیشنهاد رهبری آیتالله گلپایگانی را مطرح کردهاند همان ۱۴ نفری هستند که به رهبری آیتالله خامنهای رای ندادهاند. به این ترتیب دوگانهای غیرواقعی و جعلی شکل میگیرد که در یک سوی آن جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به عنوان مخالفان رهبری آیتالله خامنهای و در سوی دیگر آن هاشمی رفسنجانی به عنوان مدافع رهبری ایشان قرار دارند. دوگانه غلطی که به مدد تلاش سنگین هاشمی و رسانههای همسو با او برای اثبات این نکته که خاطرهگویی او از امام نقش اصلی را در تعیین آیتالله خامنهای به رهبری داشت تکمیل میشود.
این ادعاهای هاشمی در حالی است که اولا روایات حاضرین در جلسه تاریخی خبرگان اثبات کرده هاشمی از ذکر نقل قول امام درباره آیتالله خامنهای امتناع میکرده و در نهایت با اصرار و داد و فریاد آیتالله مجتهد شبستری و چند نفر دیگر راضی به این کار شده است.
دوم اینکه اساسا دوگانهای که هاشمی و رسانههای همسو با او ترسیم کردهاند وجود خارجی نداشته و اینگونه نبوده که پیشنهاد رهبری آیتالله خامنهای در برابر پیشنهاد رهبری آیتالله خامنهای قرار گرفته باشد و موافقین آیتالله گلپایگانی مخالفین آیتالله خامنهای باشند. بلکه پس از رایآوردن فردی بودن رهبری، ابتدا رهبری آیتالله گلپایگانی و معاون رهبری بودن آیتالله خامنهای توسط یکی از اعضای جامعه مدرسین مطرح میشود اما پس از مخالفت پررنگ اعضای خبرگان؛ تنها ۱۴ و به بنا بر برخی روایات ۱۳ رای میآورد. پس از آن نام آیتالله خامنهای به عنوان گزینه رهبری برده میشود و اینجاست که پس از فریاد آیتالله مجتهد شبستری و اصرار به هاشمی برای ذکر نقل قول امام، او خاطرات را نقل میکند. آیتالله شبستری این لحظه را اینگونه روایت میکند: «پس از روشن شدن تکلیف بحث شورا افراد را مطرح کردند. عدهای آیتالله گلپایگانی را پیشنهاد کردند و من دوباره از جا برخاستم و با صدای بلند به آقای هاشمی اعتراض کردم و گفتم من یادداشتی را به شما دادهام و الان وقت قرائت آن رسیده، پس آن را بخوانید. آقای رفسنجانی نوشته مرا خواندند و گفتند آقای شبستری میخواهد من که حضور داشتم و جزو شهود بودم توصیههای امام را در مورد آیتالله خامنهای نقل کنم. آقای رفسنجانی رو به اعضای خبرگان کرد و گفت آقای شبستری از من میخواهند سخنان امام را به شما بگویم، آیا شما موافق هستید؟ همه اعضا گفتند «بله بگویید، اگر الان نگویید، پس کی میخواهید بگویید!»
سوم اینکه برخلاف آنچه هاشمی میکوشد القاء کند، چهرههای مهمی از جامعه مدرسین مثل حضرات آیات مشکینی-که حتی طرفدار رهبری شورایی بودند- خزعلی، جنتی، طاهری خرمآبادی، سیدمهدی روحانی و احمدی میانجی به رهبری آیتالله خامنهای رای مثبت دادهاند و حتی آیتالله آذریقمی که مدافع رهبری آیتالله گلپایگانی بود جزو مدافعان رهبری آیتالله خامنهای و از اصرارکنندگان به ایشان بوده است.
چهارم اینکه یکی دیگر از آفات جانبی ترسیم این دوگانه غیرواقعی، نشاندادن آیتالله گلپایگانی به عنوان شخصیتی در برابر رهبرمعظم انقلاب است. گویی که ایشان چهرهای بودند که در قطب مخالف آیتالله خامنهای قرار داشتند و در این دوقطبی آیتالله خامنهای پیروز میدان شده است. حال آنکه آیتاللهالعظمی گلپایگانی در دوران رهبری آیتالله خامنهای یکی از مویدین ایشان بودهاند.
به نظر میرسد این خاطره خلاف واقع هاشمی رفسنجانی نیز مانند خیلی از خاطرههای چند سال اخیرش بیش از آنکه ریشه در واقعیات داشته باشد، ریشه در حب و بغضهای جناحی او دارد. تلاش هاشمی برای مخالف نشان دادن جامعه مدرسین با رهبری آیتاللهخامنهای و موجسواری رسانههای همسو با او با عناوینی مثل «۱۴نفر در خبرگان قصد دیگری داشتند» و «روایت آیتالله از آن ۱۴ نفر» را میتوان به نوعی انتقامکشی از دفاع اعضای جامعهمدرسین از ولایت و رهبرمعظم انقلاب در برابر اقدامات و مواضع چندسال اخیر هاشمی دانست. تلاش هاشمی برای بیاعتبار کردن دفاع جامعهمدرسین از ولایت و رهبرمعظم انقلاب، میتواند مقدمهای برای حملات صریحتر بعدی در آستانه انتخابات خبرگان باشد. چرا که جامعه مدرسین به عنوان افرادی که مانع از ریاست هاشمی بر خبرگان شدهاند، مهمترین مانع شاخه روحانیون نزدیک به فتنه به لیدری هاشمی هستند که در سر سودای راهیابی به خبرگان و بر کرسی ریاست نشاندن هاشمی را دارند.