از یکسو موج گرانی ناشی از افزایش قیمتهای حاملهای انرژی تازه شروع شده و ازدیگر سو جریانی هدفمند و حساب شده همچنان در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در کوره حواشی و اتفاقات انتظاری آن میدمد! بر این اساس بررسی افزایش قیمت حاملهای انرژی و تبعات آن از جهات مختلف ضروری است.
شهدای ایران:با گذشت حدود یک هفته از گران شدن ناگهانی بنزین، حواشی و آثار این موضوع هنوز هم تازه و قابل بررسی است. از یکسو موج گرانی ناشی از افزایش قیمتهای حاملهای انرژی تازه شروع شده و ازدیگر سو جریانی هدفمند و حساب شده همچنان در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در کوره حواشی و اتفاقات انتظاری آن میدمد! بر این اساس بررسی افزایش قیمت حاملهای انرژی و تبعات آن از جهات مختلف ضروری است.
یکی از این وجوه، نحوه عمل دولت در این ماجراست.بسیاری از تحلیلگران منصف اقتصادی بر این باورند که دولت برای جبران کسری بودجه هنگفت خود،چارهای جز افزایش قیمت حاملهای انرژی ندارد. آنها معتقدند وقتی فروش نفت کم شده و بازگشت پول همان مقدار فروخته شده هم به سختی ممکن است و وقتی راههای تبادل تجاری ما با دیگر کشورها توسط دشمنانمان تنگ وتنگتر شده، باید اقداماتی در داخل و در جهت صرفه جویی و حذف برخی مخارج صورت پذیرد. در مقابل، برخی معتقدند دولت در فقره اخیر به بدترین شکل ممکن و با بیسلیقگی عمل کرد! ضمن آنکه بهتر بود به جای آزاد ساختن قیمت بنزین، به حذف یارانه 5 دهک برخوردار جامعه بپردازد تا هم اغنیا از سر سفره بیت المال بلند شوند و هم موج گرانی ناشی از افزایش قیمت حاملهای انرژی، همه جامعه را در بر نگیرد.
اما صرفنظر از نظرات منتقدان و موافقان این اقدام و صرفنظر از اینکه حذف یارانه ثروتمندان مقدم بود یا آزادسازی قیمت بنزین،اقدام دولت و تبعات آن از دو منظر دیگر هم قابل ارزیابی است.نخست نحوه اطلاع رسانی دولت و سپس بررسی جریانی که در پوشش حمایت از مردم،بدنبال ایجاد آشوب وهرج ومرج بود!
اطلاع رسانی به سبک نوبخت!
آخرین بار یک ماه قبل بود که سخنگوی دولت با قاطعیت تمام اعلام کرد:« دولت امسال قیمت بنزین را افزایش نخواهد داد» اما ظاهرا دولت یازدهم معیار سنجش همه چیز را تغییر داده است و همانگونه که در این دولت دو ساعت کار در هفته، به معنی اشتغال تلقی میشود، سی روز هم یک سال قلمداد شد و لابد با پایان یک ماه،سال مورد نظر نوبخت تمام شده ودولت میتواند بنزین را گران کند! اما بجز این موضوع، نحوه عمل دولت هم نامناسب بود. آنها بدون کمترین اعلام قبلی ،سهمیه بنزین خرداد را به کارتها واریز نکردند، مردم در مراجعات مکرر به پمپ بنزینها سرگردان شدند و پس از کلی بحث و بگو مگو، تازه برخی مقامات دولتی ،خیلی نرم و آرام شروع به اطلاع رسانی کردند! رییس اتحادیه صنف جایگاه داران این رفتار دولت را سبب رواج دروغ دانست! بیژن حاج محمد رضایی معتقد است عدم اطلاع رسانی به موقع دولت باعث شد که کارگران پمپ بنزینهای سراسر کشور، مجبور شوند به مردم دروغ بگویند! ماجرا آنجا تلختر شد که یک مقام مسئول در شرکت پخش و پالایش عدم شارژکارت سوخت خودروها را به دلیل عدم ابلاغ دولت اعلام کرد و کوشید موضوع را به این شکل توجیه کند!
این رفتارها که آشکارا مردم را سردر گم میکرد با شایعات و گمانه زنیهای فراوانی همراه شد. شایعه قطع سهمیه بنزین، شایعه حذف سوخت ذخیره شده در کارتها ،شایعه قیمت گذاری جدید بنزین و اعلام قیمتهای متعدد تا دو هزار تومان و دهها شایعه دیگر مردم را آزرده خاطر و ناراحت کرد.
سرانجام پس از چند روز التهاب و بیخبری، دولت رسما درباره این موضوع اطلاع رسانی کرد و نشان داد که برخلاف همه شعارهای پیشین، تدبیری در کار نیست و تازه بعد از قطع سهمیهها نشستی برای بررسی و تعیین قیمتهای جدید تشکیل شد ! همزمانی این تصمیم با افزایش پانزده درصدی قیمت گاز، دلخوریها را بیشتر کرد. ماجرا وقتی بدتر شد که سخنگوی دولت برای توضیح ماوقع به میان خبرنگاران آمد و با لحنی که درآن آشکارا به سر مردم منت میگذاشت گفت قرار بود بنزین 1500 تومان بشود ولی رئیس جمهور موافقت نکرد! شاید نوبخت میخواست به مردم ضرورت شکرگزاری برای داشتن چنین رئیس جمهوری را یاد آورشود اما قصد او هرچه بود ،این سخن سخن خوبی نبود و مردم را دلخور کرد. او البته به سبک گذشته یک وعده مهم هم داد وآن اینکه «قیمت کالاهای مصرفی افزایش نخواهد یافت»!! بیان سخنانی از این دست در گذشته و حال ،سبب شد تا فعالان فضای مجازی نوبخت را «پدر تکذیب ایران» بنامند!
عملیات روانی برای ناراضی سازی!
همه آنچه درباب نحوه عملکرد دولت در بحث آزادسازی قیمت بنزین گفته شد و تقارن آن با سوم خرداد سالروز آزادی خرمشهر قهرمان، در سادهترین و خوشبینانهترین نگاه ،حاکی از بیسلیقگی و بیتدبیری دولت است. اما برخی شواهد نشان میدهد همین بیسلیقگی احتمالی، آثار خاص خودش را در جامعه بدنبال داشته است. همزمان با آغاز سکوت دولت در بحث بنزین و سرگردانی مردم در جایگاه ها،شبکهای منسجم و هم سو- که منطقا باید از مرجع واحدی اداره شود- در فضای مجازی و غیرمجازی شروع به القا نارضایتی و دلخوری، پمپاژ شایعه و حتی اعلام اخبار دروغ از ناآرامی و آشوب کرد! این شبکه حساب شده میکوشید با قلب واقعیات و با اطلاع رسانی جهتدار و کذب، جامعه را به سوی نارضایتی فراگیر سوق دهد! تیترهای برخی روزنامهها در آن ایام نوعی القای نارضایتی را به ذهن متبادر میکرد. بعنوان نمونه برخی روزنامهها حرف عجیب وزیر کشور را - که متاسفانه مثل بعضی حرفهای دیگر او همچون پول کثیف و... بیمبنا بود و فقط به درد جنگ روانی میخورد- تیتر کردند که« آستانه تحمل مردم پایین آمده است!» اما در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی وضع به مراتب بدتر بود. تلاش هدفمند برای تشدید نارضایتی در مردم در این فضا کاملا مشهود بود. حتی اعضای یک خبرگزاری دولتی در یکی از شبکههای اجتماعی، با انتشار عکس یک خودروی سوخته در یک پمپ بنزین، آنرا به نا آرامی های! ناشی از گران شدن بنزین نسبت دادند! در حالیکه خبر از اساس دروغ بود وتصویر مربوط به حادثه آتش سوزی یک پمپ بنزین در سه سال قبل بود!بررسی و بیان مصادیق منتشره، هم از حوصله این نوشتار خارج است و هم موجب نشر دوباره آنها میشود اما یک نکته را نمیشود فراموش کرد و آن اینکه بسیاری از کارشناسان فضای مجازی و عملیات روانی معتقدند جریانی هدفمند با دست آویز قرار دادن رفتار نامناسب دولت در آزادسازی قیمت بنزین میکوشید نا آرامی را به سطح جامعه بیاورد و یا میکوشید با تشدید نارضایتی در مردم، اینگونه القا کند که کشور درگیر مشکلات و مصائب متعدد ولاینحل است و برای برون رفت از این مشکلات باید از مواضع اصولی کوتاه بیاییم و حرفی نزنیم که به استمرار و تشدید تحریمها منجر شود بلکه برعکس باید در مذاکرات به خواستههای دشمنان تمکین کنیم !
حواشی آزاد شدن قیمت بنزین و بخصوص تلاش برخی جریانات برای استفاده ابزاری از آن بمنظور نا راضی نشان دادن مردم و بهرهبرداری از آن برای جهت دادن به مذاکرات ،نتیجهای نداشت و مردم عاقلانه و صبور ،از کنار این تحریکها گذشتند. اما جا دارد مسئولان دولتی پاسخ دهند که چرا همیشه پای رفتار غلط آنها در چنین پروژههایی در میان است!؟چرا برای یک کار ساده مثل این،بدترین روشها انتخاب میشود!؟ روز سوم خرداد،قطع ناگهانی،بخشنامه معاون اول در فروردین مبنی بر کنترل قیمتها،اظهارات نوبخت مبنی بر عدم افزایش قیمت بنزین ونمونههای متعدد دیگر! آیا دولتمردان تدبیر و امید قصد ندارند برای این بیتدبیریها فکری بکنند تا زمینه برای سوءاستفاده جریانات فرصت طلب بیش از این فراهم نشود!؟
*کیهان
یکی از این وجوه، نحوه عمل دولت در این ماجراست.بسیاری از تحلیلگران منصف اقتصادی بر این باورند که دولت برای جبران کسری بودجه هنگفت خود،چارهای جز افزایش قیمت حاملهای انرژی ندارد. آنها معتقدند وقتی فروش نفت کم شده و بازگشت پول همان مقدار فروخته شده هم به سختی ممکن است و وقتی راههای تبادل تجاری ما با دیگر کشورها توسط دشمنانمان تنگ وتنگتر شده، باید اقداماتی در داخل و در جهت صرفه جویی و حذف برخی مخارج صورت پذیرد. در مقابل، برخی معتقدند دولت در فقره اخیر به بدترین شکل ممکن و با بیسلیقگی عمل کرد! ضمن آنکه بهتر بود به جای آزاد ساختن قیمت بنزین، به حذف یارانه 5 دهک برخوردار جامعه بپردازد تا هم اغنیا از سر سفره بیت المال بلند شوند و هم موج گرانی ناشی از افزایش قیمت حاملهای انرژی، همه جامعه را در بر نگیرد.
اما صرفنظر از نظرات منتقدان و موافقان این اقدام و صرفنظر از اینکه حذف یارانه ثروتمندان مقدم بود یا آزادسازی قیمت بنزین،اقدام دولت و تبعات آن از دو منظر دیگر هم قابل ارزیابی است.نخست نحوه اطلاع رسانی دولت و سپس بررسی جریانی که در پوشش حمایت از مردم،بدنبال ایجاد آشوب وهرج ومرج بود!
اطلاع رسانی به سبک نوبخت!
آخرین بار یک ماه قبل بود که سخنگوی دولت با قاطعیت تمام اعلام کرد:« دولت امسال قیمت بنزین را افزایش نخواهد داد» اما ظاهرا دولت یازدهم معیار سنجش همه چیز را تغییر داده است و همانگونه که در این دولت دو ساعت کار در هفته، به معنی اشتغال تلقی میشود، سی روز هم یک سال قلمداد شد و لابد با پایان یک ماه،سال مورد نظر نوبخت تمام شده ودولت میتواند بنزین را گران کند! اما بجز این موضوع، نحوه عمل دولت هم نامناسب بود. آنها بدون کمترین اعلام قبلی ،سهمیه بنزین خرداد را به کارتها واریز نکردند، مردم در مراجعات مکرر به پمپ بنزینها سرگردان شدند و پس از کلی بحث و بگو مگو، تازه برخی مقامات دولتی ،خیلی نرم و آرام شروع به اطلاع رسانی کردند! رییس اتحادیه صنف جایگاه داران این رفتار دولت را سبب رواج دروغ دانست! بیژن حاج محمد رضایی معتقد است عدم اطلاع رسانی به موقع دولت باعث شد که کارگران پمپ بنزینهای سراسر کشور، مجبور شوند به مردم دروغ بگویند! ماجرا آنجا تلختر شد که یک مقام مسئول در شرکت پخش و پالایش عدم شارژکارت سوخت خودروها را به دلیل عدم ابلاغ دولت اعلام کرد و کوشید موضوع را به این شکل توجیه کند!
این رفتارها که آشکارا مردم را سردر گم میکرد با شایعات و گمانه زنیهای فراوانی همراه شد. شایعه قطع سهمیه بنزین، شایعه حذف سوخت ذخیره شده در کارتها ،شایعه قیمت گذاری جدید بنزین و اعلام قیمتهای متعدد تا دو هزار تومان و دهها شایعه دیگر مردم را آزرده خاطر و ناراحت کرد.
سرانجام پس از چند روز التهاب و بیخبری، دولت رسما درباره این موضوع اطلاع رسانی کرد و نشان داد که برخلاف همه شعارهای پیشین، تدبیری در کار نیست و تازه بعد از قطع سهمیهها نشستی برای بررسی و تعیین قیمتهای جدید تشکیل شد ! همزمانی این تصمیم با افزایش پانزده درصدی قیمت گاز، دلخوریها را بیشتر کرد. ماجرا وقتی بدتر شد که سخنگوی دولت برای توضیح ماوقع به میان خبرنگاران آمد و با لحنی که درآن آشکارا به سر مردم منت میگذاشت گفت قرار بود بنزین 1500 تومان بشود ولی رئیس جمهور موافقت نکرد! شاید نوبخت میخواست به مردم ضرورت شکرگزاری برای داشتن چنین رئیس جمهوری را یاد آورشود اما قصد او هرچه بود ،این سخن سخن خوبی نبود و مردم را دلخور کرد. او البته به سبک گذشته یک وعده مهم هم داد وآن اینکه «قیمت کالاهای مصرفی افزایش نخواهد یافت»!! بیان سخنانی از این دست در گذشته و حال ،سبب شد تا فعالان فضای مجازی نوبخت را «پدر تکذیب ایران» بنامند!
عملیات روانی برای ناراضی سازی!
همه آنچه درباب نحوه عملکرد دولت در بحث آزادسازی قیمت بنزین گفته شد و تقارن آن با سوم خرداد سالروز آزادی خرمشهر قهرمان، در سادهترین و خوشبینانهترین نگاه ،حاکی از بیسلیقگی و بیتدبیری دولت است. اما برخی شواهد نشان میدهد همین بیسلیقگی احتمالی، آثار خاص خودش را در جامعه بدنبال داشته است. همزمان با آغاز سکوت دولت در بحث بنزین و سرگردانی مردم در جایگاه ها،شبکهای منسجم و هم سو- که منطقا باید از مرجع واحدی اداره شود- در فضای مجازی و غیرمجازی شروع به القا نارضایتی و دلخوری، پمپاژ شایعه و حتی اعلام اخبار دروغ از ناآرامی و آشوب کرد! این شبکه حساب شده میکوشید با قلب واقعیات و با اطلاع رسانی جهتدار و کذب، جامعه را به سوی نارضایتی فراگیر سوق دهد! تیترهای برخی روزنامهها در آن ایام نوعی القای نارضایتی را به ذهن متبادر میکرد. بعنوان نمونه برخی روزنامهها حرف عجیب وزیر کشور را - که متاسفانه مثل بعضی حرفهای دیگر او همچون پول کثیف و... بیمبنا بود و فقط به درد جنگ روانی میخورد- تیتر کردند که« آستانه تحمل مردم پایین آمده است!» اما در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی وضع به مراتب بدتر بود. تلاش هدفمند برای تشدید نارضایتی در مردم در این فضا کاملا مشهود بود. حتی اعضای یک خبرگزاری دولتی در یکی از شبکههای اجتماعی، با انتشار عکس یک خودروی سوخته در یک پمپ بنزین، آنرا به نا آرامی های! ناشی از گران شدن بنزین نسبت دادند! در حالیکه خبر از اساس دروغ بود وتصویر مربوط به حادثه آتش سوزی یک پمپ بنزین در سه سال قبل بود!بررسی و بیان مصادیق منتشره، هم از حوصله این نوشتار خارج است و هم موجب نشر دوباره آنها میشود اما یک نکته را نمیشود فراموش کرد و آن اینکه بسیاری از کارشناسان فضای مجازی و عملیات روانی معتقدند جریانی هدفمند با دست آویز قرار دادن رفتار نامناسب دولت در آزادسازی قیمت بنزین میکوشید نا آرامی را به سطح جامعه بیاورد و یا میکوشید با تشدید نارضایتی در مردم، اینگونه القا کند که کشور درگیر مشکلات و مصائب متعدد ولاینحل است و برای برون رفت از این مشکلات باید از مواضع اصولی کوتاه بیاییم و حرفی نزنیم که به استمرار و تشدید تحریمها منجر شود بلکه برعکس باید در مذاکرات به خواستههای دشمنان تمکین کنیم !
حواشی آزاد شدن قیمت بنزین و بخصوص تلاش برخی جریانات برای استفاده ابزاری از آن بمنظور نا راضی نشان دادن مردم و بهرهبرداری از آن برای جهت دادن به مذاکرات ،نتیجهای نداشت و مردم عاقلانه و صبور ،از کنار این تحریکها گذشتند. اما جا دارد مسئولان دولتی پاسخ دهند که چرا همیشه پای رفتار غلط آنها در چنین پروژههایی در میان است!؟چرا برای یک کار ساده مثل این،بدترین روشها انتخاب میشود!؟ روز سوم خرداد،قطع ناگهانی،بخشنامه معاون اول در فروردین مبنی بر کنترل قیمتها،اظهارات نوبخت مبنی بر عدم افزایش قیمت بنزین ونمونههای متعدد دیگر! آیا دولتمردان تدبیر و امید قصد ندارند برای این بیتدبیریها فکری بکنند تا زمینه برای سوءاستفاده جریانات فرصت طلب بیش از این فراهم نشود!؟
*کیهان
بدون برنامه ریزی کار کردن یعنی همین
برویم ار آلمانیها زندگی کردن بیاموزیم که برای پنجاه سال بعد ابتدا برنامه ریزی می کنند و بعد کار می کنند**