شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۷۶۰۵
تاریخ انتشار: ۲۱ فروردين ۱۳۹۲ - ۰۰:۰۰
آنچه كه موجب تأسف و تأثر من شد فقدان یك چهرة‌ نورانی است؛ كه سال‌ها پیش‌روی من در این جلسه شرکت می‏کرد. او با دقت تمام گوش می‏کرد و مطالب را هم ثبت و ضبط می‌كرد و گاهی هم به من مراجعه می‌كرد و سؤال می‏پرسید. ما ایشان را از دست دادیم و برای همیشه در دنیا ا
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

به گزارش گروه سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی صبح روز ۲۱ فروردین سال ۱۳۷۸ بدست عوامل منافقین در مقابل منزل خود ترور شد و به شهادت رسید. نام صیاد شیرازی از دوره جنگ با وظیفه شناسی، تکلیف‌گرایی، ولایتمداری، تواضع و دین‌داری عجین شده بود و یکی از شاگردان ثابت جلسات اخلاق حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی نیز بود.

بولتن نیوز در سالروز شهادت صیاد شیرازی، بیانات منتشر نشده‌ای از آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی را که یک هفته پس از وقوع شهادت ایراد شده است، منتشر می‌کند:

«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ‏ الْخَوْفِ‏ وَ الْجُوعِ‏ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرین الَّذینَ‏ إِذا أَصابَتْهُمْ‏ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون‏»؛[۱]

آنچه كه موجب تأسف و تأثر من شد فقدان یك چهرة‌ نورانی است؛ كه سال‌ها پیش‌روی من در این جلسه شرکت می‏کرد. او با دقت تمام گوش می‏کرد و مطالب را هم ثبت و ضبط می‌كرد و گاهی هم به من مراجعه می‌كرد و سؤال می‏پرسید. ما ایشان را از دست دادیم و برای همیشه در دنیا از دیدارش محروم شدم. شهید صیاد شیرازی(رضوان‏الله‏تعالی‏علیه) به عالم ارواح و انوار پیوست و به هدف خلقتش رسید و او « عِنْدَ رَبِّهِمْ‏ یُرْزَقُون‏»[۲] است. طبق موازینی كه ما در دست داریم، ارواح نورانی اینها در نشئه برزخ، انقطاع كلی از این عالم ندارند. آنها با آن اموری که مورد علاقه‏شان است یک نوع رابطه برقرار می‌كنند. لذا اگر ادّعا كنم كه روح منوّرش با توجه به علاقۀ شدیدی که به این جلسات داشت، الآن در این جلسه حضور دارد، گزاف نگفته‌ام. دیدگان برزخی من از دیدارش محروم است. ولی او شاهد و من مشهود او هستم. در صورتی که در گذشته من شاهد او بودم و او مشهود بود. او شهید است و من محروم. باید این تعبیر را باور كنیم که «عَاشَ‏ سَعِیداً وَ مَاتَ‏ شَهِیدا».[۳]

این حادثه مرا در یك وادی تفكر فرو برد كه چه شده است كه دشمنان اسلام نظیر این افراد را هدف قرار می‌دهند؟ من نسبت به تاریخ صدر اسلام در ذهنم یک سیر اجمالی كردم و حوادث نظیر این حادثه را پیش كشیدم و روی آن تأمل كردم. به این نتیجه رسیدم که دلیل اینکه این‌گونه افراد، هدف دشمنان اسلام قرار می‌گیرند این است كه اینها افراد مؤثّر و كارآیی در دفاع از حریم اسلام هستند و از طرفی دیگر قابل معامله نیستند و نمی‌شود با اینها معامله كرد. به تعبیر دیگر به هیچ‏وجه قابل خریدن نیستند.

من یک مرور گذرایی بر تاریخ صدر اسلام کردم و دیدم كه كسانی هستند كه اینها نامشان در تاریخ اسلام به عنوان صحابة پیغمبر ثبت و ضبط شده است، ولی اهل معامله بودند. مثلاً در زمان معاویه، كه شیطان بزرگ آن عصر بود، طلحه‌ها و زبیرها بودند که چه بسا سوابق مصاحبتی زیادی هم با پیغمبر و حتّی امیرالمؤمنین داشتند ولی سرانجام معامله و مبایعه كردند و در باب سوداگری افتادند. البتّه برخی با پول معامله می‌کردند، چه کم و چه زیاد، بعضی هم با پست و مقام از اسلام دست می‌کشیدند. حتّی برخی از آنان حاضر شدند نسبت به بعضی از مسائل اسلامی تحریف کنند و روایاتی را جعل کنند. این مسائلی که من می‏گویم مسائلی كلی است و کسانی كه اهل تاریخ و رجال هستند می‏فهمند که من چه می‌گویم. یک دسته از این افراد نه تنها نسبت احادیث تحریف و جعلیاتی داشتند، حتّی نسبت به آیات می‏خواستند که تحریف ایجاد کنند. یكی از آن افراد، ثمره‏بن‏جندب است كه نام این شخص را به عنوان صحابه‌ای از پیغمبر اکرم می‌نویسند و قضایای او با پیغمبر اكرم در تاریخ هست. همچنین قضایای او با معاویه که او با ثمره وارد معامله‏گری می‏شود که باید در مسائل قرآن تحریف ایجاد کند كه به عنوان مثال نعوذبالله آیه‏ای که مصداق بارزش ابن‏ملجم است را به علی(علیه‏السلام) نسبت بدهد و آیه‌ای را كه مصداق بارزش علی(علیه السلام)‌ و در شأن وی نازل گردیده است که معروف به آیة «لیله‌المبیت» است، ‏را به ابن‏ملجم نسبت دهد. «‌وَ مِنَ‏ النَّاسِ‏ مَنْ‏ یُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یُشْهِدُ اللَّهَ عَلى‏ ما فی‏ قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ وَ إِذا تَوَلَّى‏ سَعى‏ فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فیها وَ یُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الْفَساد وَ إِذا قیلَ‏ لَهُ‏ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهاد»؛[۴] از جملۀ مردم كسانی هستند كه از نظر گفتار و چاپلوسی و تملق‌گویی، تو را به شگفت می‌آورند و خدا را گواه می‌گیرند كه راست می‌گویند درحالی كه دروغ می‌گویند و در عین حال با حق دشمنند و به‌دنبال ضربه زدن به دین الهی‌اند و... مصداق بارز این آیات ابن‌ملجم است که معاویه می‌خواست ثمره بگوید دربارۀ علی نازل شده است. معاویه به ثمره‏بن‏جندب می‏گوید كه بگو این آیه‌ای كه در شأن علی(علیه‌السلام)‌ نازل شده است؛ «وَ مِنَ‏ النَّاسِ‏ مَنْ‏ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد»؛[۵] كه مربوط به لیله‌المبیت است، درباره ابن‌ملجم است.

ابن‌أبی‌الحدید این قضیه‏ای را که تعریف کردم نقل می‏کند و می‌گوید: زمانی که ثمره می‌خواست دستمزدش را بگیرد، با معاویه سر قیمت بحثش شد. اول معاویه به او می‌گوید که هزار درهم می‌دهم، ثمره می‏گوید که نه خیلی کم است. سپس معاویه می‏گوید که صد هزار درهم و همین‏طور بالا می‏رود دویست هزار و سیصد هزار، تا اینکه به چهارصد هزار درهم می‏رسد و ثمره قبول می‌کند. سپس ثمره به عنوان صحابی پیغمبر در میان مردم می‌آید و حدیث جعل می‌کند.

در تاریخ راجع‌به به درك واصل شدن ثمره، اختلاف وجود دارد که سال پنجاه و هفت بود یا پنجاه و هشت بود یا پنجاه و نه یا شصت بود. ولی ابن‏ابی‏الحدید می‌گوید این شخص از آن كسانی بود كه در واقعة كربلا هم بود و جزو سپاه عبیدالله‏بن‏زیاد در لشکر یزید شرکت کرد و و زمانی که حسین(علیه‌السلام) به سمت كربلا می‏آمد، مردم را بر علیه حسین(علیه‌السلام) تحریص می‌كرد. من نمی‏خواهم که تاریخ بگویم، من اهل تاریخ نیستم. فقط برای روشن شدن مطلب می‌گویم که دشمن روی چه عناصری دست می‌گذارد و با آن‌ها معامله می‌کند.

دشمن از این افراد خوفی نداشتند. چرا؟ چون اینها مانعی بر سر راه آنان محسوب نمی‏شدند و انسان‏های معامله‏گری بودند و خلاصه اینکه مبلغ را كم و زیاد می‏کردند و كنار می‏آمدند و سازش می‏کردند. آنها از كسانی بیم دارند كه اهل معامله نیستند! اینها را مانع می‌بینند و می‌خواهند که از سر راهشان بردارند. لذا معاویه(لعنت‏الله‏علیه) این خبیث، با حجرها و رُشیدها چه‌ كرد؟! هر کاری کرد، نتوانست که با اینها كنار بیاید. او حاضر بود که همه‏گونه با اینها سازش کند ولی اینها سازش‌گر نبودند. وقتی معاویه حكومت بصره را برای مدت شش ماه به زیاد‏بن‏ابیه واگذار كرد و او در این مدّت آن‌طور که در تاریخ ثبت شده، هشت هزار شیعة علی(علیه‏السلام) را كشت. امثال حجرها و رشیدها برای دنیاداران مانع بر سر راه اهداف شیطانی این‏ها هستند ولی کسانی مانند ثمره‏بن‏جندب، افرادی سازش‏کار هستند و خطری برای دشمن ندارند.

خب در اینجا این مطلب مطرح می‏شود که چرا اینها معامله نمی‌كنند؟ چرا نرمش و سازش نمی‌كنند؟ جواب ساده و همگانی آن این است که در هر معامله‌ای انسان باید كالایی داشته باشد، اگر كسی دستش خالی از كالا باشد، آیا این شخص می‌تواند معامله کند؟ معامله در جایی است که من چیزی داشته باشم تا بتوانم عرضه كنم. حالا ارزان یا گران بفروشم. آیا كسی که چیزی در دست ندارد می‌تواند که معامله کند؟ نه‌اینكه نمی‌تواند، بلکه نمی‌خواهد. اینها كسانی بودند كه آنچه را كه داشتند، قبلاً پیش فروش كرده بودند و دیگر چیزی نداشتند. مثل این است كه یك مشتری سراغ جنسی بیاید و بگوید که فلانی این جنس چیست؟ در جواب بگوییم که ما قبلاً این جنس را فروختیم و پولش را هم گرفتیم. اینكه این اشخاص، اهل مبایعه نبودند برای این است که چیزی در دست نداشتند و نمی‌خواستند جنس پیش‌فروش شده خود را به دیگری بدهند.

خداوند در سورة توبه می‏فرماید: «إِنَ‏ اللَّهَ‏ اشْتَرى‏ مِنَ‏ الْمُؤْمِنینَ‏ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ»؛ برخی مؤمنین همه چیزشان را در إزای بهشت به خداوند فروخته‌اند، «یُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ»؛ اینها در راه خداوند جهاد می‌كنند، می‌كشند و كشته می‌شوند، «وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِكُمُ الَّذی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیم»؛[۶] همه چیزشان را پیش فروش كردند و دیگر هیچی ندارند. اهل معامله نیستند چون قبلاً فروختند و به تعبیر ساده، پولش را هم گرفتند. بعد خداوند این اشخاص را توصیف می‌كند، «التَّائِبُونَ‏ الْعابِدُونَ‏ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنین»؛[۷] اینها سست‌عنصر نیستند، بلکه افرادی پاك‌باخته و صادق هستند که آنچه را که داشتند در طبق اخلاص گذاشتند. تاریخ هم گویای همین مطلب است.

من چند نمونه گفتم كه یک مقدار مسائل برای شما روشن‏تر شود. وقتی که به صدر اسلام هم مراجعه كردم همین بوده است و غیر از این هم نباید باشد. این افرادی كه در زمرة صحابه هستند را مراجعه کنید، در تاریخ هم شده است که اینها همه چیزشان را در طبق اخلاص گذاشته‏ بودند. ‌ امّا بعد از پیغمبر اكثر آن افراد معامله كردند. داستان كربلا[۸] و این وقایع و حوادث تاریخی، در اسلام گویای همین معنا است.

این‏طور نبود كه كفّار از بیرون بیایند و مزاحم مسلمین شوند. اصلاً بعد از آنكه اسلام گسترش پیدا كرد، ما چنین مزاحمت‌هایی را از جانب کفّار نداشتیم. آنچه كه بود از داخل بود. یعنی كسانی كه بر سر سفره اسلام و نظام اسلامی تغذیه می‌كردند، همان‏ها بودند که مزاحم مسلمین می‏شدند. همان‏ها این ضربه‌ها را می‌زدند. اصحاب علی(علیه‏السلام) در اقلیّت بود. شما ببینید کسانی كه در تاریخ مطرح بودند و با این معامله‌گرها درگیر بودند، چه كشیدند؟! «کالجبل الراسخ لا یحرك العواصف»؛ كه من تعبیر قرآنی كردم که پیش فروش كرده بودند.

در روایاتی كه از علی (علیه‏السلام) نقل شده است که حضرت می‏فرماید: ممکن است برای شما ثمنهایی قرار بدهند، اما مواظب باشید که خود را ارزان نفروشید. خودتان را به پول و ریاست نفروشید، مواظب باشید! کسانی که خودشان را می‏فروشند خودفروش هستند. بعضی‌ها خود را به پایین‌تنه می‌فروشند، برخی به پول و برخی به مقام! امّا بدبخت‏تر از همه کسانی هستند که خود را برای دنیای دیگری می‌فروشند؛ مثل ابن‌ملجم.

تو گران قیمت هستی. مشتری تو خداست. ارزش تو جنّت است، «إِنَ‏ لِأَنْفُسِكُمْ‏ أَثْمَاناً فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِالْجَنَّة»؛[۹] برای جانهای شما ثمنهای مختلفی وجود دارد. هم ریاست، هم پول، همه چیز می‌شود، امّا مواظب باش و خود را جز به بهشت نفروش! «أَلَا إِنَّهُ‏ لَیْسَ‏ لِأَنْفُسِكُمْ‏ ثَمَنٌ‏ إِلَّا الْجَنَّةُ فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا»؛[۱۰] چقدر زیبا می‌گوید! هان آگاه باش برای جانهای شما ثمنی جز بهشت نیست، پس آنها را مگر به بهشت نفروشید. خودت را به خدا بفروش. بگذار که مشتریت خدا باشد. بگذار که خداوند تو را بخرد.

ولی چه كنیم که این صحنه‌های دردناك تاریخ كه پیش می‌آید، برای همین خودفروشی‌ها است. وقتی مسلم‌بن‌عقیل می‌آید و وارد کوفه می‏شود نزدیک به دوازده هزار نامه به حسین(علیه‏السلام) نوشته و ارسال شده بود. امّا شعار و حرف فراوان است امّا مرد عمل کم است. «یُعجِبك قولهُ»؛[۱۱] امّا عمل نمی‌کنند.

من در یك قطعة تاریخی دیدم كه وقتی عبیدالله (لعنت‏الله‏علیه) وارد كوفه شد، مردم او را نشناختند و مردم خیال كردند که امام حسین (علیه‏السلام) آمده است. ‌غوغایی به پا شد. صورتش را بسته بود. یك نفر رو کرد به او و گفت که: ای پسر پیغمبر ما چهل هزار نفر هستیم که با مسلم بیعت كردیم و همه آماده هستیم. ده‌ها هزار نفر با مسلم بیعت كردند، امّا بعد چه شد؟ وقتی بنا شد معامله که شود، اشراف كوفه را دعوت كرد و برای فریب مردم راه‏های مختلفی را پیش کشید. كار به جایی رسید كه وقتی مسلم وارد مسجد كوفه می‏شود و نمازش را می‏خواند و می‏بیند که سی نفر بیشتر همراه او نیستند. مسجد كوفه‌ای كه مملو از جمعیت بود. بعد در تاریخ دارد که نماز که تمام شد، خواست بیرون بیاید دید که در صحن مسجد ده‌ نفر شدند. از در مسجد که بیرون آمد نگاه كرد و دید که یک نفر هم نیست. بحث چه بود؟ همین بود که معامله كردند. هر کسی یک‏طور امتحان می‏شود. «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ‏ الْخَوْفِ‏ وَ الْجُوعِ‏ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرین».[۱۲]


[۱]. سورة بقره آیات ۱۵۵و۱۵۶

[۲]. سورة آل عمران آیة ۱۶۹

[۳]. بحار الأنوار، ج‏ ۵۰، ص ۲۱۵

[۴]. سورة بقره آیات ۲۰۴ تا ۲۰۶

[۵]. سورة بقره آیة ۲۰۷

[۶]. سورة توبه آیة ۱۱۱

[۷]. سورة توبه آیة ۱۱۲

[۸]. ان‏شاءالله بحثم در آینده راجع‏به آزمایشهای الهی است که می‏رسیم. این بحث را به مناسبت ایّام انتخاب كردم. گفتم شاید بیش از ده سال گذشته این بحث را مطرح کردم ولی مطرح کردن دوبارة بحث چه بسا مفید فایده باشد.

[۹]. تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، ص ۱۶۸

[۱۰]. تصنیف غرر الحكم و درر الكلم، ص ۲۳۲

[۱۱]. سورة بقره آیة ۲۰۴

[۱۲]. سورة بقره آیات ۱۵۵و

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار