نقش خانواده بهعنوان کوچکترین واحد اجتماعی میتواند هم در جنبه مثبت آن یعنی ایجاد کانون آرامش و هم در جنبه منفیاش یعنی ایجاد آسیب اجتماعی بسیار مهم و تاثیرگذار باشد.
پسلرزه شبکههای اجتماعی در خانواده
به گزارش شهدای ایران، نقش خانواده بهعنوان کوچکترین واحد اجتماعی میتواند هم در جنبه مثبت آن یعنی ایجاد کانون آرامش و هم در جنبه منفیاش یعنی ایجاد آسیب اجتماعی بسیار مهم و تاثیرگذار باشد. از جمله وجوه منفی پدیدآمده از درون این نهاد اجتماعی، بروز آسیبی تحت عنوان «طلاق» است که آثار مخرب آن در ابعاد اجتماعی فوقالعاده زیاد بوده و موجب ایجاد ناهنجاریهای اجتماعی بسیاری میشود. در پیدایش این معضل، عوامل شناختهشده و ناشناختهای دست به دست هم داده و موجب ناسازگاری زناشویی و انحلال خانواده و بالا رفتن نرخ طلاق در جامعه ایرانی بویژه در سالهای اخیر شده است. این پدیده از طرف متخصصان رشتههای مختلف علوم انسانی به گونههای متفاوتی مورد تحلیل و تبیین قرار میگیرد. یکی از این عوامل احتمالی تاثیرگذار بر افزایش روند طلاق در بین زوجین، «شبکههای اجتماعی» هستند. این پژوهش نیز به بررسی همین موضوع در دنیای واقعی پرداخته است.
بیان مسأله
جوامع امروزی با مشکلات و معضلات اجتماعی متعددی روبهرو هستند اما در همه جوامع برخی مسائل و مشکلات از درجه اهمیت بالاتری برخوردار هستند که به واسطه میزان آسیبی که بر پیکره جامعه وارد میکنند، میتوان به اهمیت آنها پی برد. یقینا یکی از مهمترین این معضلات، پدیده «طلاق» است؛ چرا که صدمههای وارده از این معضل بر پیکره خانواده که مرکز ثقل جامعه محسوب میشود، وارد میآید. همانطور که میدانیم خانواده اولین و بنیادیترین نهاد اجتماعی موجود در جامعه است که هم ضامن سلامت و هم بقای آن تلقی میشود. از سوی دیگر شخصیت فرزندان در خانواده شکل گرفته و آنان را منطبق و سازگار با الگوهای جامعه بار میآورد. اما خانواده همیشه قادر به نگهداشت، انسجام و هدایت اعضا به سمت یک هدف نیست و برخی اوقات دچار گسست در بین اعضای خود میشود که در نهایت این فاصله و گسست میتواند منجر به فروپاشی این نهاد بسیار مهم شود. در سالهای اخیر روند بروز این پدیده در کشور بشدت در حال افزایش بوده است به نحوی که سیر صعودی طلاق در کشور در حال جابهجا کردن رکوردهای جهانی است. طبق برآوردهای غیررسمی، ایران در زمینه آمار طلاق به رتبه چهارم جهان صعود کرده است. در ۵ سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ آمار طلاق از ۹۴ هزار به ۱۴۳ هزار افزایش یافته و در سال ۱۳۹۲ این آمار به بیش از ۱۴۴ هزار مورد رسیده است. آمار طلاق رسمی و ثبتشده تهران نیز از ۱۶۵۶۷ مورد در سال ۱۳۸۳ به ۲۶۶۶۲ مورد در سال ۱۳۹۲ رسیده است. (آیندهبان، ۱۳۹۳: صفحه ۵۲) سال ۹۲ میزان طلاقها ۴/۳ درصد نسبت به سال ۹۱ از افزایش برخوردار بوده است که ۲/۱۴ درصد طلاقها مربوط به سال اول زندگی و حدود ۵۰ درصد طلاقها مربوط به ۵ سال اول زندگی است. سال ۹۲ به طور متوسط در ازای هر ۵ ازدواج، یک طلاق و در مقابل هر صد ازدواج، ۱/۲۰ طلاق به ثبت رسیده است.(محزون، ۱۳۹۳) در میان عوامل اعلامشده برای علل طلاق در کشور، رقم قابل توجه یعنی ۴۲ درصد از طلاقها تحت تاثیر عوامل اعلامنشده دستهبندی میشوند. بسیاری معتقدند بخش قابل توجهی از این عوامل اعلامنشده در زمینه نابهنجاریهای عاطفی و جنسی است.
بسیاری از روانشناسان و متخصصان مشاوره خانواده، ناهنجاریها و اختلافهای زوجین در مسائل عاطفی و جنسی را یکی از عوامل جدی و قابل توجه افزایش آمار طلاق در کشور میدانند و افزایش این نابهنجاریها و اختلافها را زنگ خطری برای تحکیم نهاد خانواده توصیف میکنند. (آیندهبان، ۱۳۹۳: صفحه ۵۴) به نظر میرسد عدم جامعهپذیری صحیح زوجین ریشه عمده چنین مسائلی باشد، بدین معنا که عدم آشنایی مناسب و صحیح فرد با الگوها، هنجارها، تکالیف و انتظارات خود در زندگی زناشویی میتواند زمینهساز بسیاری از مشکلات و ناهنجاریها شود. آنچه بدیهی به نظر میرسد آن است که در زمان گذشته نهاد خانواده به عنوان تنها نهاد کارگزار جامعهپذیری افراد محسوب میشد، اما با توجه به تغییرات صورتگرفته و رشد فناوری و بروز پدیدههای نوظهوری چون اینترنت، ماهواره، رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی، شاهد پیدایش رقبای جدی در کنار خانواده در امر جامعهپذیری افراد هستیم. از میان رسانههای متنوع و نوین میتوان از شبکههای اجتماعی بهعنوان یکی از پرمخاطبترین رسانهها در سراسر دنیا یاد کرد که بویژه با رشد فناوری تلفنهای همراه هوشمند و تسهیل دسترسی افراد به این شبکهها ضریب نفوذ اعضای آن به سرعت در حال افزایش است. تعداد کاربران اینترنت کشور در سال ۹۱ برابر با ۴۶ میلیون و ۲۷۶ نفر اعلام شده که در این راستا ضریب نفوذ کاربران اینترنت در سال ۹۱ برابر با ۵۷/۶۱ درصد برآورد میشود. در این میان بیشترین دسترسی مربوط به اتصال تلفن همراه است که با تعداد ۳۲ میلیون و ۱۳ هزار و ۴۹۴ کاربر معادل ۷۳/۴۹ درصد از کاربران را شامل میشود. بنابراین آمار، تعداد کاربران اینترنت تلفن همراه در سال ۹۱ نسبت به سال ۹۰ بیش از ۶۳/۶۰ درصد رشد را نشان میدهد. (مرکز مدیریت توسعه ملی اینترنت، ۱۳۹۲) تعداد اعضای بزرگترین شبکه اجتماعی دنیا یعنی فیسبوک تنها پس از گذشت ۸ سال از شروع فعالیت (۴ فوریه ۲۰۰۶) در ماه سپتامبر سال ۲۰۱۲ از مرز یک میلیارد نفر گذشت و امروز از هر ۷ انسان یک نفر در آن عضو است.
(Social Media Today, ۲۰۱۳) گسترش شبکههای اجتماعی در میان جوامع امروزی بهگونهای است که اصلا امکان کنترل سبک زندگی با این رسانههای جدید وجود ندارد، یعنی سبک زندگیای که در یک جامعه آرمانی و مطلوب چه دینی و چه غیردینی تصور میکنید، قابلیت سازگار شدن با شبکههای اجتماعی که فراگیر است و هیچگونه کنترل و محدودیتی بر آن نیست را ندارد. حریم خصوصی غیرمطمئن از لوازم فرهنگی این شبکههای اجتماعی است. بین هویت حقیقی و هویت مجازی افراد در شبکههای اجتماعی شکاف وجود دارد و این کاملا با آنچه در فرهنگ و سبک زندگی اسلامی و محیط خانواده بهعنوان جامعه آرمانی به آن نگاه میکنید تفاوت دارد. شبکههای اجتماعی به دلیل اینکه افراد را به یک حریم خصوصی میبرد، اصلا نمیتواند با آن اساس کار که حداقل درخور تعلیم و تربیت و زندگی با سبک ایرانی - اسلامی خانواده است، سازگار باشد. با آمدن شبکههای اجتماعی مجازی، شکل جدیدی از زندگی در فضای مجازی پدید آمد و روابط میان افراد با شکل سنتی آن تغییر کرد و تاثیر غیرقابل انکاری بر روابط اجتماعی بر جای گذاشت. شبکههای اجتماعی یکی از پرطرفدارترین رسانهها هستند که مخاطبان بسیاری بویژه از قشر جوان دارند. ویژگیهای تعاملی و شکلگیری بستر برای ایجاد روابط اجتماعی از دلایل مورد استقبال واقع شدن شبکههای اجتماعی است. شبکههای اجتماعی با قابلیتهایی که در اختیار کاربران خود قرار میدهند به ۵ اولویت اول کاربران اینترنت تبدیل شدهاند. (اسلامی، ۱۳۹۲، صفحه ۱۷) فرد در شبکههای اجتماعی با طیف وسیعی از افراد در ارتباط است و علایق خود در زمینههای مختلف را با آنها به اشتراک میگذارد. افراد در شبکههای اجتماعی میتوانند هویتی کاملا دلخواه داشته باشند و بر پایه همان هویت دلخواه ارتباط مجازی خود را با دیگران گسترش دهند. ظاهر این شبکهها جمعگراست. امروز تغییرات فرهنگی موجب شده مردم ترجیح دهند در عین تنهایی، ارتباطات گستردهای هم با جهان پیرامون خود داشته باشند. شبکههای اجتماعی این خواسته را فراهم میکند. (امیر بارانی، ۱۳۹۰) شبکههای اجتماعی مختلف با سرویسها و خدمات مختلفی که در اختیار کاربران خود قرار میدهند، موجب تاثیرگذاری بیشتر روی زندگی آنها و جامعه و رفتارهای اجتماعی میشوند. شبکههای اجتماعی در حوزههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و سایر حوزههای مهم تاثیر میگذارند. به عنوان مثال شبکه اجتماعی فیسبوک با وجود امکانات و خدمات ویژه و جدیدی که دارد و با اینکه کاربران بسیاری را جذب کرده است، اما یکی از تاثیرات منفیاش روی روابط بین فردی است؛ بهعنوان مثال، مطالعهای در انگلستان نشان داده است حدود یکسوم طلاقها در این کشور با شبکه اجتماعی فیسبوک در ارتباط است. (مهدوی، ۱۳۹۰) رشد فزاینده شبکههای اجتماعی، نسبت به جدا شدن نسل جدید و حتی نسل قدیم از روابط اجتماعی خارج از فضای نت و فرورفتن در دنیای مجازی خودساخته، هشدار میدهد. نتایج بررسیهای محققان دانشگاه شیلی نشان میدهد گذراندن زمان در شبکههای اجتماعی باعث تخریب زندگی زناشویی همچنین بروز افسردگی در افراد میشود. بر همین اساس، میزان طلاق و جدایی در افرادی که زمان زیادی را در شبکههای اجتماعی میگذرانند، به مراتب بیشتر از افرادی است که زندگی را بدون شبکههای اجتماعی تجربه میکنند. دکتر «کواتور سباستین» استاد دانشگاه کاتولیگ شیلی میگوید: «شبکههای اجتماعی به دلیل اعتیادآور بودن، باعث کاهش توجه زوجین به یکدیگر میشوند، بنابراین باعث کمرنگ شدن نقش افراد در زندگی زناشویی میشوند و ایجاد دلسردی میکنند».
پژوهشهای مشابه پیشین
در پژوهشی توسط گایر (۲۰۱۰، ترجمه هنریان ویونی، ۱۳۹۰، ص ۳۴) که روی ۴۰۲ مسلمان مطلقه در آمریکای شمالی انجام شد، نتایج زیر به دست آمد: در اکثر موقعیتها زنان متقاضی طلاق بودند، دلایل طلاق به ترتیب اهمیت عبارت بودند از: ناسازگاری، خشونت عاطفی، کلامی، فیزیکی و جنسی، سوءاستفاده مالی، دخالت خانواده و خیانت. علیمحمد جوادی و مریم جوادی (۱۳۹۰) در پژوهشی با عنوان گرایش به طلاق و عوامل موثر بر آن در بین مراجعهکنندگان به دادگاههای خانواده در شهرستانهای ایوان غرب و گیلان غرب به نتایج زیر رسیدند: عدم مسؤولیتپذیری، دخالت خانواده همسر، ناتوانی در برقراری روابط عاطفی، بیعلاقگی به همسر، بیوفایی به همسر، مشکل داشتن در برقراری روابط جنسی مطلوب و برآورده نکردن انتظارات یکدیگر از عوامل اصلی طلاق بوده است. ساموئل چان و محمد ساریف مصطفی (۲۰۰۸) طی پژوهشی با عنوان «طلاق در مالزی» ۳ عامل اصلی طلاق در این کشور را: ۱- خیانت (داشتن رابطه جنسی با کسی غیر از همسر خود) ۲- عشق به فرد دیگر و ۳- مشکل عاطفی (خشونت کلامی و جسمی) عنوان کردهاند. البته محققان عوامل دیگری مانند اعتیاد به مواد مخدر، مشکلات جنسی، مشکلات ارتباطی، ازدواج در سنین پایین و درگیریهای شغلی را نیز نام بردهاند. محمدرضا نعیمی(۱۳۸۷) در یک پژوهش به بررسی تاثیر تعامل خانواده و ماهواره در بروز پدیده طلاق (مطالعه موردی شهرستان گرگان) پرداخته است و نتایج بهدستآمده نشاندهنده تاثیر ماهواره در ایجاد ارزشهای مدرن در زوجین و تاثیر بر خانواده در پیدایی ارزشهای سنتی زوجین بوده است. همچنین نتایج حاکی از آن بود که برای ایجاد توازن در ارزشهای مسلط در زوجین و جلوگیری از تغییرات ناگهانی یا تضاد ارزشی در بین آنها باید تعاملی سنجیده بین این دو بال مهم جامعهپذیری صورت گیرد. در تحقیق دیگری تحت عنوان «تحلیل جامعهشناختی میزان گرایش به طلاق» (مطالعه موردی شهرستان کرمانشاه) توسط ریاحی و همکارانش(۱۳۸۶)، محققان با استفاده از نظریههای همسانهمسری، مبادله و شبکه سعی در تحلیل جامعهشناختی میزان گرایش به طلاق داشتهاند. نتایج این پژوهش نشان میدهد برآورده نشدن انتظارات همسران از یکدیگر، میزان تصور مثبت از پیامدهای طلاق، دخالت دیگران در زندگی زوجین، تفاوت سنی، تفاوت تحصیلی و تفاوت عقاید همسران به صورتهای مستقیم و غیرمستقیم بر میزان گرایش به طلاق تاثیر دارند.
نتایج بهدست آمده از یک پژوهش علمی درباره تأثیر شبکههای اجتماعی در بروز پدیده طلاق
آیا اصولا میتوان بین بروز طلاق در خانوادههای ایرانی و شبکههای اجتماعی رابطهای متصور شد؟ اگر پاسخ مثبت باشد، این رابطه به چه نحو است و چه نتایجی را به دنبال خواهد داشت و راهکارهای مقابله با آن چیست؟پژوهش حاضر براساس هدف، تحقیقی- کاربردی و کمی است و براساس چگونگی جمعآوری دادههای مورد نیاز توصیفی- تحلیلی است، چرا که میخواهیم تأثیر شبکههای اجتماعی در بروز پدیده طلاق را از نظر افراد متقاضی در شهر تهران مورد مطالعه قرار دهیم. جامعه آماری آن، شامل ۵۰ نفر از افرادی است که نیمه اول سال ۹۳ متقاضی طلاق بودهاند و جهت انجام این امر به دادگاههای خانواده شهر تهران مراجعه داشتهاند.
نتیجهگیری
نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد هر چه میزان حضور افراد در شبکههای اجتماعی بیشتر باشد، به همان اندازه گرایش به سبک زندگی مدرن نیز بیشتر میشود و همچنین تفاوت معناداری در سبک زندگی افراد عضو شبکههای اجتماعی و متقاضی طلاق نسبت به افراد غیرعضو وجود دارد. همچنین رابطه معناداری بین تقاضای طلاق و عضویت یکی از زوجین متقاضی طلاق در شبکههای اجتماعی وجود دارد. این نتایج با پژوهشهای محمدرضا نعیمی (۱۳۸۷) که در یک پژوهش به بررسی تاثیر تعامل خانواده و ماهواره در بروز پدیده طلاق (مطالعه موردی شهرستان گرگان) پرداخته است و نتایج نشاندهنده تاثیر ماهواره در ایجاد ارزشهای مدرن در زوجین و تاثیر خانواده در پیدایی ارزشهای سنتی زوجین بوده است، همخوانی دارد. تکنولوژیهای ارتباطی تعاملی و مجازی بویژه «شبکههای اجتماعی» الزامهای جدی را بر هویتیابی افراد داشته است. ریسکپذیری، انتقالی بودن احساسات و عواطف، دادن فرصت بازاندیشی، تقویت فردی بودن، استقلال عمل و انتخابی بودن، ایجاد تعارض، دوسویگی و بحران در هویت، جبران کردن برخی کاستیهای فضای عمومی و حقیقی، خصوصی کردن دنیای زندگی، فراغتی ساختن رسانه و فردی ساختن هویت، پیچیدگی در هویت، زیباسازی زندگی روزمره، جزءجزء کردن هویت، ارزشمند کردن تمایز و اهمیت دادن به سبک زندگی از جمله تأثیرات مفروض فضای مجازی بر ارزشها، هویت و گرایشهای افراد جامعه بویژه زوجینی است که در سالهای اولیه و بحرانی پس از ازدواج به سر میبرند. امروز به دلیل افزایش ضریب نفوذ شبکههای اجتماعی بویژه با گسترش تلفنهای همراه هوشمند در بین افراد جامعه، نمیتوان کارکرد شبکههای اجتماعی را به عنوان یکی از کارگزاران جامعهپذیری نادیده گرفت یا حذف کرد بلکه باید با تعامل درست با این پدیده نوظهور مواجه شد تا از این طریق بتوان از الگوپذیریهای متفاوت و آسیبهای بنیادین بر نهاد خانواده که در صورت جدی نگرفتن آن منجر به طلاق بین زوجین میشود، جلوگیری کرد. راه مقابله با آسیبهای ناشی از شبکههای اجتماعی و ممانعت از شکلگیری تضاد الگوها و ارزشهای سنتی و مدرن بین زوجین آن است که خانوادهها خود به شناخت دقیق الگوها و ارزشهای مهم موجود بپردازند و نحوه درست استفاده کردن از شبکههای اجتماعی را به فرزندان و جوانان خود بیاموزند و با توجه به نفوذ قابل توجه نهاد خانواده در انتقال هنجارها و ارزشها، با استفاده از سبک انتقالی درونیسازی و متقاعد کردن، به صورت ملایم، چنین سبکی را در انتقال الگوهای مورد نظرشان مدنظر داشته باشند.
*وطن امروز
بیان مسأله
جوامع امروزی با مشکلات و معضلات اجتماعی متعددی روبهرو هستند اما در همه جوامع برخی مسائل و مشکلات از درجه اهمیت بالاتری برخوردار هستند که به واسطه میزان آسیبی که بر پیکره جامعه وارد میکنند، میتوان به اهمیت آنها پی برد. یقینا یکی از مهمترین این معضلات، پدیده «طلاق» است؛ چرا که صدمههای وارده از این معضل بر پیکره خانواده که مرکز ثقل جامعه محسوب میشود، وارد میآید. همانطور که میدانیم خانواده اولین و بنیادیترین نهاد اجتماعی موجود در جامعه است که هم ضامن سلامت و هم بقای آن تلقی میشود. از سوی دیگر شخصیت فرزندان در خانواده شکل گرفته و آنان را منطبق و سازگار با الگوهای جامعه بار میآورد. اما خانواده همیشه قادر به نگهداشت، انسجام و هدایت اعضا به سمت یک هدف نیست و برخی اوقات دچار گسست در بین اعضای خود میشود که در نهایت این فاصله و گسست میتواند منجر به فروپاشی این نهاد بسیار مهم شود. در سالهای اخیر روند بروز این پدیده در کشور بشدت در حال افزایش بوده است به نحوی که سیر صعودی طلاق در کشور در حال جابهجا کردن رکوردهای جهانی است. طبق برآوردهای غیررسمی، ایران در زمینه آمار طلاق به رتبه چهارم جهان صعود کرده است. در ۵ سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰ آمار طلاق از ۹۴ هزار به ۱۴۳ هزار افزایش یافته و در سال ۱۳۹۲ این آمار به بیش از ۱۴۴ هزار مورد رسیده است. آمار طلاق رسمی و ثبتشده تهران نیز از ۱۶۵۶۷ مورد در سال ۱۳۸۳ به ۲۶۶۶۲ مورد در سال ۱۳۹۲ رسیده است. (آیندهبان، ۱۳۹۳: صفحه ۵۲) سال ۹۲ میزان طلاقها ۴/۳ درصد نسبت به سال ۹۱ از افزایش برخوردار بوده است که ۲/۱۴ درصد طلاقها مربوط به سال اول زندگی و حدود ۵۰ درصد طلاقها مربوط به ۵ سال اول زندگی است. سال ۹۲ به طور متوسط در ازای هر ۵ ازدواج، یک طلاق و در مقابل هر صد ازدواج، ۱/۲۰ طلاق به ثبت رسیده است.(محزون، ۱۳۹۳) در میان عوامل اعلامشده برای علل طلاق در کشور، رقم قابل توجه یعنی ۴۲ درصد از طلاقها تحت تاثیر عوامل اعلامنشده دستهبندی میشوند. بسیاری معتقدند بخش قابل توجهی از این عوامل اعلامنشده در زمینه نابهنجاریهای عاطفی و جنسی است.
بسیاری از روانشناسان و متخصصان مشاوره خانواده، ناهنجاریها و اختلافهای زوجین در مسائل عاطفی و جنسی را یکی از عوامل جدی و قابل توجه افزایش آمار طلاق در کشور میدانند و افزایش این نابهنجاریها و اختلافها را زنگ خطری برای تحکیم نهاد خانواده توصیف میکنند. (آیندهبان، ۱۳۹۳: صفحه ۵۴) به نظر میرسد عدم جامعهپذیری صحیح زوجین ریشه عمده چنین مسائلی باشد، بدین معنا که عدم آشنایی مناسب و صحیح فرد با الگوها، هنجارها، تکالیف و انتظارات خود در زندگی زناشویی میتواند زمینهساز بسیاری از مشکلات و ناهنجاریها شود. آنچه بدیهی به نظر میرسد آن است که در زمان گذشته نهاد خانواده به عنوان تنها نهاد کارگزار جامعهپذیری افراد محسوب میشد، اما با توجه به تغییرات صورتگرفته و رشد فناوری و بروز پدیدههای نوظهوری چون اینترنت، ماهواره، رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی، شاهد پیدایش رقبای جدی در کنار خانواده در امر جامعهپذیری افراد هستیم. از میان رسانههای متنوع و نوین میتوان از شبکههای اجتماعی بهعنوان یکی از پرمخاطبترین رسانهها در سراسر دنیا یاد کرد که بویژه با رشد فناوری تلفنهای همراه هوشمند و تسهیل دسترسی افراد به این شبکهها ضریب نفوذ اعضای آن به سرعت در حال افزایش است. تعداد کاربران اینترنت کشور در سال ۹۱ برابر با ۴۶ میلیون و ۲۷۶ نفر اعلام شده که در این راستا ضریب نفوذ کاربران اینترنت در سال ۹۱ برابر با ۵۷/۶۱ درصد برآورد میشود. در این میان بیشترین دسترسی مربوط به اتصال تلفن همراه است که با تعداد ۳۲ میلیون و ۱۳ هزار و ۴۹۴ کاربر معادل ۷۳/۴۹ درصد از کاربران را شامل میشود. بنابراین آمار، تعداد کاربران اینترنت تلفن همراه در سال ۹۱ نسبت به سال ۹۰ بیش از ۶۳/۶۰ درصد رشد را نشان میدهد. (مرکز مدیریت توسعه ملی اینترنت، ۱۳۹۲) تعداد اعضای بزرگترین شبکه اجتماعی دنیا یعنی فیسبوک تنها پس از گذشت ۸ سال از شروع فعالیت (۴ فوریه ۲۰۰۶) در ماه سپتامبر سال ۲۰۱۲ از مرز یک میلیارد نفر گذشت و امروز از هر ۷ انسان یک نفر در آن عضو است.
(Social Media Today, ۲۰۱۳) گسترش شبکههای اجتماعی در میان جوامع امروزی بهگونهای است که اصلا امکان کنترل سبک زندگی با این رسانههای جدید وجود ندارد، یعنی سبک زندگیای که در یک جامعه آرمانی و مطلوب چه دینی و چه غیردینی تصور میکنید، قابلیت سازگار شدن با شبکههای اجتماعی که فراگیر است و هیچگونه کنترل و محدودیتی بر آن نیست را ندارد. حریم خصوصی غیرمطمئن از لوازم فرهنگی این شبکههای اجتماعی است. بین هویت حقیقی و هویت مجازی افراد در شبکههای اجتماعی شکاف وجود دارد و این کاملا با آنچه در فرهنگ و سبک زندگی اسلامی و محیط خانواده بهعنوان جامعه آرمانی به آن نگاه میکنید تفاوت دارد. شبکههای اجتماعی به دلیل اینکه افراد را به یک حریم خصوصی میبرد، اصلا نمیتواند با آن اساس کار که حداقل درخور تعلیم و تربیت و زندگی با سبک ایرانی - اسلامی خانواده است، سازگار باشد. با آمدن شبکههای اجتماعی مجازی، شکل جدیدی از زندگی در فضای مجازی پدید آمد و روابط میان افراد با شکل سنتی آن تغییر کرد و تاثیر غیرقابل انکاری بر روابط اجتماعی بر جای گذاشت. شبکههای اجتماعی یکی از پرطرفدارترین رسانهها هستند که مخاطبان بسیاری بویژه از قشر جوان دارند. ویژگیهای تعاملی و شکلگیری بستر برای ایجاد روابط اجتماعی از دلایل مورد استقبال واقع شدن شبکههای اجتماعی است. شبکههای اجتماعی با قابلیتهایی که در اختیار کاربران خود قرار میدهند به ۵ اولویت اول کاربران اینترنت تبدیل شدهاند. (اسلامی، ۱۳۹۲، صفحه ۱۷) فرد در شبکههای اجتماعی با طیف وسیعی از افراد در ارتباط است و علایق خود در زمینههای مختلف را با آنها به اشتراک میگذارد. افراد در شبکههای اجتماعی میتوانند هویتی کاملا دلخواه داشته باشند و بر پایه همان هویت دلخواه ارتباط مجازی خود را با دیگران گسترش دهند. ظاهر این شبکهها جمعگراست. امروز تغییرات فرهنگی موجب شده مردم ترجیح دهند در عین تنهایی، ارتباطات گستردهای هم با جهان پیرامون خود داشته باشند. شبکههای اجتماعی این خواسته را فراهم میکند. (امیر بارانی، ۱۳۹۰) شبکههای اجتماعی مختلف با سرویسها و خدمات مختلفی که در اختیار کاربران خود قرار میدهند، موجب تاثیرگذاری بیشتر روی زندگی آنها و جامعه و رفتارهای اجتماعی میشوند. شبکههای اجتماعی در حوزههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و سایر حوزههای مهم تاثیر میگذارند. به عنوان مثال شبکه اجتماعی فیسبوک با وجود امکانات و خدمات ویژه و جدیدی که دارد و با اینکه کاربران بسیاری را جذب کرده است، اما یکی از تاثیرات منفیاش روی روابط بین فردی است؛ بهعنوان مثال، مطالعهای در انگلستان نشان داده است حدود یکسوم طلاقها در این کشور با شبکه اجتماعی فیسبوک در ارتباط است. (مهدوی، ۱۳۹۰) رشد فزاینده شبکههای اجتماعی، نسبت به جدا شدن نسل جدید و حتی نسل قدیم از روابط اجتماعی خارج از فضای نت و فرورفتن در دنیای مجازی خودساخته، هشدار میدهد. نتایج بررسیهای محققان دانشگاه شیلی نشان میدهد گذراندن زمان در شبکههای اجتماعی باعث تخریب زندگی زناشویی همچنین بروز افسردگی در افراد میشود. بر همین اساس، میزان طلاق و جدایی در افرادی که زمان زیادی را در شبکههای اجتماعی میگذرانند، به مراتب بیشتر از افرادی است که زندگی را بدون شبکههای اجتماعی تجربه میکنند. دکتر «کواتور سباستین» استاد دانشگاه کاتولیگ شیلی میگوید: «شبکههای اجتماعی به دلیل اعتیادآور بودن، باعث کاهش توجه زوجین به یکدیگر میشوند، بنابراین باعث کمرنگ شدن نقش افراد در زندگی زناشویی میشوند و ایجاد دلسردی میکنند».
پژوهشهای مشابه پیشین
در پژوهشی توسط گایر (۲۰۱۰، ترجمه هنریان ویونی، ۱۳۹۰، ص ۳۴) که روی ۴۰۲ مسلمان مطلقه در آمریکای شمالی انجام شد، نتایج زیر به دست آمد: در اکثر موقعیتها زنان متقاضی طلاق بودند، دلایل طلاق به ترتیب اهمیت عبارت بودند از: ناسازگاری، خشونت عاطفی، کلامی، فیزیکی و جنسی، سوءاستفاده مالی، دخالت خانواده و خیانت. علیمحمد جوادی و مریم جوادی (۱۳۹۰) در پژوهشی با عنوان گرایش به طلاق و عوامل موثر بر آن در بین مراجعهکنندگان به دادگاههای خانواده در شهرستانهای ایوان غرب و گیلان غرب به نتایج زیر رسیدند: عدم مسؤولیتپذیری، دخالت خانواده همسر، ناتوانی در برقراری روابط عاطفی، بیعلاقگی به همسر، بیوفایی به همسر، مشکل داشتن در برقراری روابط جنسی مطلوب و برآورده نکردن انتظارات یکدیگر از عوامل اصلی طلاق بوده است. ساموئل چان و محمد ساریف مصطفی (۲۰۰۸) طی پژوهشی با عنوان «طلاق در مالزی» ۳ عامل اصلی طلاق در این کشور را: ۱- خیانت (داشتن رابطه جنسی با کسی غیر از همسر خود) ۲- عشق به فرد دیگر و ۳- مشکل عاطفی (خشونت کلامی و جسمی) عنوان کردهاند. البته محققان عوامل دیگری مانند اعتیاد به مواد مخدر، مشکلات جنسی، مشکلات ارتباطی، ازدواج در سنین پایین و درگیریهای شغلی را نیز نام بردهاند. محمدرضا نعیمی(۱۳۸۷) در یک پژوهش به بررسی تاثیر تعامل خانواده و ماهواره در بروز پدیده طلاق (مطالعه موردی شهرستان گرگان) پرداخته است و نتایج بهدستآمده نشاندهنده تاثیر ماهواره در ایجاد ارزشهای مدرن در زوجین و تاثیر بر خانواده در پیدایی ارزشهای سنتی زوجین بوده است. همچنین نتایج حاکی از آن بود که برای ایجاد توازن در ارزشهای مسلط در زوجین و جلوگیری از تغییرات ناگهانی یا تضاد ارزشی در بین آنها باید تعاملی سنجیده بین این دو بال مهم جامعهپذیری صورت گیرد. در تحقیق دیگری تحت عنوان «تحلیل جامعهشناختی میزان گرایش به طلاق» (مطالعه موردی شهرستان کرمانشاه) توسط ریاحی و همکارانش(۱۳۸۶)، محققان با استفاده از نظریههای همسانهمسری، مبادله و شبکه سعی در تحلیل جامعهشناختی میزان گرایش به طلاق داشتهاند. نتایج این پژوهش نشان میدهد برآورده نشدن انتظارات همسران از یکدیگر، میزان تصور مثبت از پیامدهای طلاق، دخالت دیگران در زندگی زوجین، تفاوت سنی، تفاوت تحصیلی و تفاوت عقاید همسران به صورتهای مستقیم و غیرمستقیم بر میزان گرایش به طلاق تاثیر دارند.
نتایج بهدست آمده از یک پژوهش علمی درباره تأثیر شبکههای اجتماعی در بروز پدیده طلاق
آیا اصولا میتوان بین بروز طلاق در خانوادههای ایرانی و شبکههای اجتماعی رابطهای متصور شد؟ اگر پاسخ مثبت باشد، این رابطه به چه نحو است و چه نتایجی را به دنبال خواهد داشت و راهکارهای مقابله با آن چیست؟پژوهش حاضر براساس هدف، تحقیقی- کاربردی و کمی است و براساس چگونگی جمعآوری دادههای مورد نیاز توصیفی- تحلیلی است، چرا که میخواهیم تأثیر شبکههای اجتماعی در بروز پدیده طلاق را از نظر افراد متقاضی در شهر تهران مورد مطالعه قرار دهیم. جامعه آماری آن، شامل ۵۰ نفر از افرادی است که نیمه اول سال ۹۳ متقاضی طلاق بودهاند و جهت انجام این امر به دادگاههای خانواده شهر تهران مراجعه داشتهاند.
نتیجهگیری
نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد هر چه میزان حضور افراد در شبکههای اجتماعی بیشتر باشد، به همان اندازه گرایش به سبک زندگی مدرن نیز بیشتر میشود و همچنین تفاوت معناداری در سبک زندگی افراد عضو شبکههای اجتماعی و متقاضی طلاق نسبت به افراد غیرعضو وجود دارد. همچنین رابطه معناداری بین تقاضای طلاق و عضویت یکی از زوجین متقاضی طلاق در شبکههای اجتماعی وجود دارد. این نتایج با پژوهشهای محمدرضا نعیمی (۱۳۸۷) که در یک پژوهش به بررسی تاثیر تعامل خانواده و ماهواره در بروز پدیده طلاق (مطالعه موردی شهرستان گرگان) پرداخته است و نتایج نشاندهنده تاثیر ماهواره در ایجاد ارزشهای مدرن در زوجین و تاثیر خانواده در پیدایی ارزشهای سنتی زوجین بوده است، همخوانی دارد. تکنولوژیهای ارتباطی تعاملی و مجازی بویژه «شبکههای اجتماعی» الزامهای جدی را بر هویتیابی افراد داشته است. ریسکپذیری، انتقالی بودن احساسات و عواطف، دادن فرصت بازاندیشی، تقویت فردی بودن، استقلال عمل و انتخابی بودن، ایجاد تعارض، دوسویگی و بحران در هویت، جبران کردن برخی کاستیهای فضای عمومی و حقیقی، خصوصی کردن دنیای زندگی، فراغتی ساختن رسانه و فردی ساختن هویت، پیچیدگی در هویت، زیباسازی زندگی روزمره، جزءجزء کردن هویت، ارزشمند کردن تمایز و اهمیت دادن به سبک زندگی از جمله تأثیرات مفروض فضای مجازی بر ارزشها، هویت و گرایشهای افراد جامعه بویژه زوجینی است که در سالهای اولیه و بحرانی پس از ازدواج به سر میبرند. امروز به دلیل افزایش ضریب نفوذ شبکههای اجتماعی بویژه با گسترش تلفنهای همراه هوشمند در بین افراد جامعه، نمیتوان کارکرد شبکههای اجتماعی را به عنوان یکی از کارگزاران جامعهپذیری نادیده گرفت یا حذف کرد بلکه باید با تعامل درست با این پدیده نوظهور مواجه شد تا از این طریق بتوان از الگوپذیریهای متفاوت و آسیبهای بنیادین بر نهاد خانواده که در صورت جدی نگرفتن آن منجر به طلاق بین زوجین میشود، جلوگیری کرد. راه مقابله با آسیبهای ناشی از شبکههای اجتماعی و ممانعت از شکلگیری تضاد الگوها و ارزشهای سنتی و مدرن بین زوجین آن است که خانوادهها خود به شناخت دقیق الگوها و ارزشهای مهم موجود بپردازند و نحوه درست استفاده کردن از شبکههای اجتماعی را به فرزندان و جوانان خود بیاموزند و با توجه به نفوذ قابل توجه نهاد خانواده در انتقال هنجارها و ارزشها، با استفاده از سبک انتقالی درونیسازی و متقاعد کردن، به صورت ملایم، چنین سبکی را در انتقال الگوهای مورد نظرشان مدنظر داشته باشند.
*وطن امروز