در اوايل دهه هشتاد در مطبوعات ورزشي رسم بود ستاره ها را تحت عنوان "مهمان تلفني" دعوت مي كردند تا خوانندگان نشريه ساعتي از طريق تلفن با او صحبت كنند.
به گزارش شهدای ایران، در آن ايام عليرضا نيكبخت واحدي كه بازيكن استقلال بود در اوج محبوبيت قرار داشت. روزي "علي نيكي" را دعوت كرديم تا از ساعت سيزده تا پانزده با مردم حرف بزند. هنوز خاطرات آن ساعات را به ياد دارم. دختركاني كه با صداي لرزان پاي تلفن هق هق گريه و به آقاي ستاره ابراز عشق مي كردند!
براي عليرضا نحوه برخورد با آنان به شدت سخت بود. چه بايد مي گفت؟ شروع كرد به استفاده از كلمه "خواهرم" براي مخاطب قرار دادن خانم هاي جواني كه پشت تلفن اشك مي ريختند ، بلكه بتواند ماجرا را كنترل كند. اما اكثر خانم هاي مخاطب با پرخاش به او تذكر مي دادند كه از فكر "عشق افلاطوني" خارج شود و به "عشق زميني" فكر کند!
طفلك نيكبخت نمي دانست چه كند ، فقط پي در پي مي گفت:
"شما لطف داريد ، لطفاً گريه نكنيد"
آن روز "علي نيكي" مجبور شد تا نزديك ساعت هفده جواب تلفن بدهد و حتي فرصت نكرد نهار بخورد. به دليل آن كه تمرين داشت ، با عجله سوار خودرويش شد و الفرار. اما تا دو سه روز آن دو خط تلفني كه براي گفتگو با نيكبخت اختصاص يافته بود بي وقفه زنگ مي خورد ، حتي ساعت چهار بامداد. دختركان با نا اميدي اين شماره ها را مي گرفتند بلكه صداي علي را بشنوند.
در همان ايام به كميسيون فرهنگي مجلس دعوت شدم ، بحث پيرامون معضلات فرهنگي فوتبال و رفتارِ به زعم آنها نامناسبِ ستاره ها بود. در آن جلسه به حاضران گفتم:
اين كه يك ستاره "بايد" خودش را كنترل كند صد در صد صحيح است ، اما رفتارهايي كه با ستاره ها مي شود هم تاثير بسياري دارد. يكي مثل "علي نيكبخت" صد برابر ، بلكه هزار برابر يك مرد عادي بايد در برابر وسوسه ها مقاومت كند. آنها هر كجا پاي مي گذارند با پيشنهاداتي مواجه مي شوند كه باور كردني نيست.
جالب اين كه جذب شدن توسط ستاره ها متعلق به تمام اقشار اقتصادي و اجتماعي است. تنها كساني مصونيت دارند كه از سطح فرهنگ مناسبي برخوردارند ، وگرنه فرزندان پولدار و فقير ، كاسب و پزشك ، تهراني و شهرستاني و... به طرز شگفت انگيزي به سمت ستاره ها ميل مي كنند.
اصلاح اين رفتارها به ارتقا فرهنگ عمومي جامعه منوط است ، كه كار دشواري به نظر مي رسد. شايد حتي ناشدني.
علی حق شناس/روزنامه نگار
براي عليرضا نحوه برخورد با آنان به شدت سخت بود. چه بايد مي گفت؟ شروع كرد به استفاده از كلمه "خواهرم" براي مخاطب قرار دادن خانم هاي جواني كه پشت تلفن اشك مي ريختند ، بلكه بتواند ماجرا را كنترل كند. اما اكثر خانم هاي مخاطب با پرخاش به او تذكر مي دادند كه از فكر "عشق افلاطوني" خارج شود و به "عشق زميني" فكر کند!
طفلك نيكبخت نمي دانست چه كند ، فقط پي در پي مي گفت:
"شما لطف داريد ، لطفاً گريه نكنيد"
آن روز "علي نيكي" مجبور شد تا نزديك ساعت هفده جواب تلفن بدهد و حتي فرصت نكرد نهار بخورد. به دليل آن كه تمرين داشت ، با عجله سوار خودرويش شد و الفرار. اما تا دو سه روز آن دو خط تلفني كه براي گفتگو با نيكبخت اختصاص يافته بود بي وقفه زنگ مي خورد ، حتي ساعت چهار بامداد. دختركان با نا اميدي اين شماره ها را مي گرفتند بلكه صداي علي را بشنوند.
در همان ايام به كميسيون فرهنگي مجلس دعوت شدم ، بحث پيرامون معضلات فرهنگي فوتبال و رفتارِ به زعم آنها نامناسبِ ستاره ها بود. در آن جلسه به حاضران گفتم:
اين كه يك ستاره "بايد" خودش را كنترل كند صد در صد صحيح است ، اما رفتارهايي كه با ستاره ها مي شود هم تاثير بسياري دارد. يكي مثل "علي نيكبخت" صد برابر ، بلكه هزار برابر يك مرد عادي بايد در برابر وسوسه ها مقاومت كند. آنها هر كجا پاي مي گذارند با پيشنهاداتي مواجه مي شوند كه باور كردني نيست.
جالب اين كه جذب شدن توسط ستاره ها متعلق به تمام اقشار اقتصادي و اجتماعي است. تنها كساني مصونيت دارند كه از سطح فرهنگ مناسبي برخوردارند ، وگرنه فرزندان پولدار و فقير ، كاسب و پزشك ، تهراني و شهرستاني و... به طرز شگفت انگيزي به سمت ستاره ها ميل مي كنند.
اصلاح اين رفتارها به ارتقا فرهنگ عمومي جامعه منوط است ، كه كار دشواري به نظر مي رسد. شايد حتي ناشدني.
علی حق شناس/روزنامه نگار