شهدای ایران shohadayeiran.com

"فیلم آموزش کودتای مخملی صربستان که به فارسی ترجمه گردیده توسط فردی به‏ نام نادر صدیقی ویراستاری و با صدای وی روایت شده است. این فرد کسی است که اولین بار آقای کیان تاج‏بخش را به آقایان حجّاریان و تاج‏‌زاده معرفی می‌‏نماید"
به گزارش شهدای ایران، در متن کیفرخواست متهمان فتنه ۸۸، به اعترافات یکی از جاسوسان بازداشت شده اشاره شده است که هم‌اینک در قالب ویژه‌نامه ۹ دی، به بازخوانی آن می‌پردازیم:

*تلاش اسرائیل برای ترویج افکار سروش

این جاسوس می‌‏گوید: «در سفری که به اسرائیل داشتم با مؤسسه‏‌ای به‏ نام مِمری آشنا شدم که متعلق به کشور آمریکاست ولی در اسرائیل مستقر می‌‏باشد و کارش در زمینه مطالعات رسانه‏‌ای خاورمیانه است. تلاش این مؤسسه مبارزه با فعالیت‏‌های ضداسرائیلی است که در دیگر کشور‌ها صورت می‌‏گیرد. این مؤسسه پروژه‏‌ای را دنبال می‌‏کند که هدف آن حمایت از اصلاح‏‌طلبان دنیای اسلام از جمله ایران است. مسئول این پروژه یکی از افسران قدیمی اطلاعات ارتش اسرائیل است که من با او دیداری داشتم. او در این دیدار به من گفت: هدف ما این است که تفکراتی مانند تفکرات عبدالکریم سروش را در ایران پرورش و ترویج دهیم».

اینجا سوس ادامه می‌‏دهد: «یکی دیگر از مؤسسات فعال در حوزه ایران مؤسسه هلندی هیووس است که من ملاقات‏‌هایی هم با مسئولین این مؤسسه داشتم. این مؤسسه ارتباط خوبی با مؤسسات وNGOهای داخل ایران دارد و حتی مبلغ ۱۰ میلیون یورو در پایان ریاست جمهوری خاتمی در ایران هزینه کرده که بیشتر آن به جنبش زنان داده شده است. مؤسسه هیووس بودجه خود را از طریق رشوه از شرکت‏‌های نفتی هلندی که می‌‏خواهند از پرداخت مالیات فرار کنند، به دست می‌‏آورد».

نامبرده در مورد نقش پایگاه رادیویی اروپای آزاد می‌‏گوید: «پایگاه رادیویی اروپای آزاد که مانند خیلی از مؤسسات براندازی نرم از زمان جنگ سرد کار خود را آغاز کرده به سازمان سیا متصل است، زمان جنگ سرد آمریکایی‏‌ها برای اینکه به شوروی فشار بیاورند از پوشش‏‌های فرهنگی- سیاسی و رسانه‏‌ای و از نام‌های زیبایی چون دموکراسی، آزادی و حقوق بشر استفاده کردند و خیلی از مؤسساتی که در حال حاضر فعالیت می‌‏کنند در زمینه براندازی نرم، بازمانده از آن زمان هستند که رادیو اروپای آزاد هم از این دسته است. بخش فارسی این رادیو به‏ نام «رادیو فردا» فعالیت می‌‏کند. این رادیو بیشتر اعتراضاتی را که در ایران رخ می‌‏دهد پوشش می‌‏دهد و به‏ شدت بزرگ‏نمایی می‌‏کند».

این جاسوس در ادامه به یکی دیگر از مؤسسات براندازی نرم به‏نام «بِرِکمَن» اشاره می‌‏کند و می‌گوید: «پروژه گِلُوبال وُیسِز Global Voices» یا‌‌ همان صداهای جهانی زیر نظر مجموعه‏‌ای به‏ نام مرکز برکمن در دانشگاه هاروارد انجام می‌‏گیرد. این پروژه از سال ۲۰۰۴ آغاز شده و من در اوّلین جلسه آن در هاروارد شرکت کرده‏‌ام. هدف این پروژه تمرکز بر تمام بلاگهای دنیا به‏ خصوص کشورهای مخالف آمریکا از جمله ایران است تا بتوانند به هدف خود که ایجاد جنگ روانی در این کشور‌ها است، برسند. منابع مالی این پروژه‏ را‏ بنیاد سُورُوس‌ تأمین می‌‏کند که به اکثر مؤسسات غیردولتی در دنیا کمک مالی می‌‏دهد. مدیر این پروژه فردی به‏ نام «اتان زوکِرمَن» است. او یک آمریکایی است که قبلاً در بنیاد سوروس فعالیت داشته، او روی استفاده از اینترنت برای براندازی نرم درکشورهای مختلف خیلی کار کرده و با نهادهای اطلاعاتی امنیتی آمریکا نیز رابطه دارد».

وی چنین ادامه می‌‏دهد: «مرکز برکمن را شخصی به‏ نام «جان پالْفِری» اداره می‌‏کند که خودش مدعی بود دایی او کِرمیت روزولت کودتای ۲۸ مرداد را مدیریت کرده است».

نامبرده در اشاره به نقش آمریکا در طرح براندازی نرم می‌‏افزاید: «آمریکا برای طرح براندازی نرم از تئوریسین‏‌های مختلف از جمله جین شارپ که۵۰ سال از عمرخود را در مؤسسه‏‌اش صرف کرده تا طرح استفاده از نقاط ضعف حکومت‏‌ها برای براندازی نرم را شناسایی کند، استفاده می‌کند. در وب‌سایت این مؤسسه متون و روش مبارزه مسالمت‏‌آمیز شاید به ۲۰ الی ۳۰ زبان زنده دنیا آموزش داده شده است. البته این زبان‌ها آلمانی، فرانسوی و یا اسپانیایی نیست بلکه به‏ زبان‏های برمه‏‌ای، چینی، عربی، فارسی و. ‏. ‏‏. است که آمریکا دوست دارد درکشورهایی که به این زبان‌ها گویش دارند انقلاب نرم صورت بگیرد.

افراد دیگری مانند «مارک پالمر» رئیس موسسه «کُنُوس» نیز در مورد ایران خیلی تحقیق کرده‏‌اند. آن‌ها حتی۲-۳ سال پیش کلاس‏‌هایی را تشکیل دادند و یک‏سری از فعالان دوم خردادی مانند عماد باقی را دعوت کرده و دوره‏‌های براندازی نرم را به آن‌ها آموزش دادند.

ریاست محترم دادگاه

تا کنون پروژه کودتای مخملی در چند کشور به مورد اجرا گذارده شده که اکثراً با موفقیت انجام شده امّا در مواردی هم ناکام مانده است. ازجمله کشورهایی که کودتای مخملی در آن‌ها با موفقیت اجرا شده عبارت است از گرجستان، لهستان، چک، کرواسی، صربستان، اوکراین و قرقیزستان، در اکثر این کشور‌ها کودتای مخملی در بستر یک انتخابات شکل گرفته و مشابهت‌های فراوانی با پروژه شکست خورده‌ کودتای مخملی ایران که به‏ بهانه انتخابات دوره دهم ریاست‌جمهوری مرحله پایانی آن کلید خورد، داشته‏‌اند. البته این توطئه با هوشیاری مردم بیدار و همیشه در صحنه و برخورد قاطع و به‏ موقع دستگاه‏‌های انتظامی و امنیتی مقتدر کشورمان سرکوب گردید.

* شباهت کودتای مخملی ایران به انقلاب مخملی صربستان

جاسوس بازداشت شده در پاسخ این سؤال که آمریکا برای براندازی نرم در ایران از چه مدلی استفاده کرده، گفت: «این مدل مبتنی بر انتخابات است و زمان آغاز آن حداقل۲ سال قبل از برگزاری یک انتخابات شروع می‌‏شود. آن‌ها ابتدا شروع به برنامه‌ریزی کرده و نامزد مورد نظر خودشان را انتخاب می‌کنند، به‏ طور نمونه آقای ساکاشویلی- رئیس جمهور فعلی گرجستان- کسی نیست که یک‌شبه در دنیای سیاست سبز شده باشد. این فرد بورسیه «فول برایت» متعلق به وزارت خارجه آمریکاست. او سال‌ها در این کشور تحصیل کرده و برای این روز‌ها تربیت شده است. پس از تعیین نامزد مورد نظر به‏ شدت روی او سرمایه‌گذاری اجتماعی می‌‏کنند. به این صورت که افراد طرفدار آن نامزد به آموزش مردم به‏ صورت شبکه‏‌ای- مدل تجاری، گلدکوئیستی- می‌‏پردازند که روش ثابت برای یارگیری در کمپین‏‌هاست. بعد از این مرحله سمبل و نماد گرافیکی و رنگی برای این نامزد انتخاب می‌‏کنند و شروع به آماده‌سازی افکار عمومی جهت رأی دادن به نامزدشان می‌‏کنند.

از طرف دیگر قبل از انتخابات خودشان را آماده می‌‏کنند تا اگر انتخابات را واگذار کردند، شروع به تشکیک در انتخابات کنند و اعلام نمایند که تقلب صورت گرفته است و اصل مشروعیت حاکمیت را زیر سؤال می‌‏برند و شروع به اعتصاب می‌‏کنند و در ‌‌نهایت انتخابات را ابطال کرده و یا مجدد با نظارت ناظران خارجی انتخابات را برگزار می‌‏کنند که در ‌‌نهایت نامزد مورد نظرشان پیروز می‌‏شود».

نامبرده ادامه می‌‏دهد: «این فرایند در کشورهای گرجستان، صربستان، اوکراین و کرواسی انجام شده و به نتیجه هم رسیده است. نکته قابل توجه اینکه‌‌ همان متون آموزشی که در صربستان مورد استفاده قرار گرفته به فارسی ترجمه شده و با تغییرات کمی در ایران مورد استفاده قرارگرفته است.

این موارد بستگی به آداب و رسوم، فرهنگ و مذهب جامعه دارد. مهم‌ترین عوامل اجرایی این انقلاب جوانان هستند که سرمایه‌گذاری خوبی بر روی آن‌ها صورت می‌‏گیرد. بر روی انرژی جوانان حساب می‌‏شود. زیرا آنان تنها افرادی هستند که ۲ تا ۳ ماه از زندگی خود را بدون پول، وقف انتخابات می‌‏کنند». وی چنین می‌‏افزاید: «کودتای مخملی ایران خیلی شبیه انقلاب مخملی صربستان است، درآن کشور گروهی به‏ نام اُوتْ پُور «OUTPOR» که گروهی دانشجو بودند ابتدا شروع به عضوگیری کردند که شباهت زیادی به موج سبز در ایران داشت.

در جزوه آموزشی که بر روی سایت آلبرت انیشتاین قرار گرفته نکته‏‌ای به‏ نام «موقعیت دشوار» وجود دارد که از مهم‏‌ترین روش‏های استراتژیک است و حکومت‏‌ها را در شرایطی قرار می‌‏دهد که نتوانند با معترضان برخورد کنند. در این نکته آمده که اعتراضات باید زیر پوشش عادت‏‌های مذهبی قرار بگیرد و حرکاتی مانند پیاده‏‌روی درخیابان را انجام دهید که هیچ دولتی نمی‌‏تواند از آن جلوگیری نماید. در انتهای این جزوه آموزشی اشاره‌ای به چند حلقه فیلم آموزشی شده که پیرامون انقلاب صربستان است و حتی فیلم‏‌ها به زبان فارسی دوبله شده و بر روی وب سایت‏‌ها قرار گرفته است.

جزوه دیگری نیز وجود دارد که در مورد نحوه تسخیر مکان‏‌ها و ساختمان‏های حساس شهر است و در آن آموزش می‌‏دهد که گروه‏های معترض چگونه بتوانند مراکز مهم را تصرف کنند.

لازم است در اینجا به نکته مهمی در محضر دادگاه اشاره نمایم و آن این است که فیلم آموزش کودتای مخملی صربستان که به فارسی ترجمه گردیده توسط فردی به‏ نام نادر صدیقی ویراستاری و با صدای وی روایت شده است. این فرد کسی است که اولین بار آقای کیان تاج‏بخش را به آقایان حجّاریان و تاج‏زاده معرفی می‌‏نماید. آقای تاج‏بخش در مورد نقش آقای نادر صدیقی می‌‏گوید: «نقش آقای نادر صدیقی واینکه چه‏‌ کسی مرا به او معرفی کرده و او به سفارش چه‏ کسی مسئول وصل من به آقای حجّاریان و تاج‏زاده گردیده، برایم گنگ است». در حال حاضر نامبرده متواری می‌‏باشد.

این جاسوس بازداشت شده که بنا به دلایل امنیتی فعلاً از اعلان نام وی معذوریم، معتقد است براندازی نرم یا‌‌ همان کودتای مخملی دارای سه بازوی فکری، رسانه‌ای و اجرایی است و تصریح می‌‏کند: «هرکدام ازبازوهای کودتای مخملی با تعدادی از مؤسسات و بنیادهای آمریکایی ارتباط دارند و در واقع نوعی تقسیم کار صورت پذیرفته است».

او در این رابطه می‌‏گوید: «در مثلث براندازی (بازوی فکری، بازوی رسانه‏‌ای و بازوی اجرایی) هرکدام از مؤسسات آمریکایی فعالیت خاصی را انجام می‌‏دهند که در ایران نیز یک سری افراد با آن‌ها همکاری دارند. مهم‌ترین آن‌ها مؤسسه‏‌ای است به‏ نام «هوفر» که زیر نظر دانشگاه استن فورد و در زمان جنگ سرد تشکیل شده است. این مؤسسه پروژه‏‌ای به‏ نام «دموکراسی در ایران» را در دستور کار قرار داده که زیر نظر سه عنصر امنیتی به‏ نام‏های: عباس میلانی، لِری دایمِند و مایکل مک فور اداره می‌‏شود.

عباس میلانی در زمان محمّدرضا پهلوی به‏ دلیل فعالیت در گروه‏‌های چپ دستگیر می‌‏شود. او بعد‌ها به یک سلطنت‏‌طلب دو آتیشه تبدیل می‌‏شود به‏ طوری که پس از انقلاب یکی- دو سال در ایران زندگی می‌‏کند اما پس از چندی کشور را به مقصد آمریکا ترک و در آنجا کتاب‏‌های متعددی را به نگارش درمی‏‌آورد و در این کتاب‏‌ها از دستاوردهای رژیم پهلوی تقدیر می‌‏کند. او کم‏‌کم به یکی از رهبران اپوزیسیون تبدیل شد که با دیگر رهبران این جریان یک تفاوت عمده داشت و آن رابطه با عناصر اصلاح‏‌طلب داخلی بود».

این جاسوس بازداشت شده می‌‏افزاید:«‌پروژه دموکراسی در ایران پیرامون فرهنگ عامه مردم ایران مانند موسیقی، وبلاگ‌ها و مسائل جنسی کار می‌‏کند. بخش دانشجویی این مؤسسه بسیار فعال است و افرادی مانند خانم حقیقت‏‌جو، آرش نراقی (از حلقه کیان و نزدیک به سروش) در کنفرانس‏‌های آن‌ها سخنرانی می‌‏کنند. در داخل ایران نیز افرادی که به حزب کارگزاران سازندگی نزدیک هستند، با این مؤسسه همکاری دارند. به‏ طور نمونه عطریانفر در هر مجله یا روزنامه‏‌ای که کار می‌‏کند، با عباس میلانی تحت پوشش یک تاریخ‏‌نگار مصاحبه می‌‏کند. اهمیت عباس میلانی برای «سیا» از رضا پهلوی هم بیشتر است زیرا او با اصلاح‏‌طلبان رابطه خوبی دارد و حتی تمام هزینه‏‌های مالی اکبر گنجی در خارج از کشور را نیز او تأمین می‌‏کند».

*متهمان تقلب در انتخابات را دروغ می‌‏دانند

بهزاد نبوی، ابطحی، مازیار بهاری، مصطفی تاج‏زاده و صفایی فراهانی، در اعترافاتشان گفته‏‌اند که در انتخابات هیچ تخلفی صورت نگرفته است. موسوی خوئینی‏‌ها گفته بود: القای تقلب را برای جِرزنی لازم دارید.

*بازوهای کودتای مخملی در ایران

جاسوس مذکور در مورد بازوهای کودتای مخملی در ایران می‌‏گوید: «مدلی که در ایران طراحی شده مانند دیگر کشور‌ها دارای سه بازوی فکری، اجرایی و رسانه‏‌ای است. هرکدام از این بازو‌ها دارای زیرمجموعه‏‌های فعالی می‌‏باشند که به‏ طور مثال بازوی فکری دارای زیر مجموعه‏‌های روشنفکری مذهبی، روشنفکری سکولار، سرمایه‏‌داری، سیاست خارجی، ادبیات و. ‏. ‏‏. می‌‏باشد که در هرکدام از این موارد مؤسساتی در خارج و داخل ایران هستند که به‏ صورت فعال نقش دارند.

بازوی اجرایی این پروژه یعنی کودتای مخملی دارای شش زیرمجموعه می‌‏باشد:
۱ - زیرمجموعه زنان که از چند طیف تشکیل شده است. مهم‏‌ترین لیدرهای این طیف خانم شادی صدر و خانم شیرین عبادی هستند. این طیف‏‌ها بیشتر
با NGOهای هلندی در تماس هستند که هزینه‏‌های این گروه‏‌ها و کمپین‏‌ها را پرداخت می‌‏کنند. طیف دیگری به ‏مسئولیت پروین اردلان، دختر علی اردلان از رهبران جبهه ملی، فعالیت می‌‏کند. طیف نوشین همدانی خراسانی که تمایلات چپ دارند از جمله این طیف‏‌ها هستند.

۲ - زیرمجموعه قومی- نژادی، بیشتر امور این کار در طیف شیرین عبادی صورت می‌‏گیرد. او با اینکه در زمینه حقوق بشر فعالیت می‌‏کند اما رگه‏‌های قومی- نژادی درآن وجود دارد. گروه‏های ملی- مذهبی نیز در این زمینه متمرکز هستند.

۳– زیرمجموعه حقوق بشر، مهم‏‌ترین چماقی که آمریکا برای رویارویی با مخالفان خود استفاده می‌‏کند، حقوق بشراست. در این زیرمجموعه چند طیف وجود دارد که این بار نیز طیف شیرین عبادی از فعالان این عرصه هستند. هادی قائمی که از عناصر فعال و امنیتی در آمریکاست از حامیان خارجی این طیف می‌‏باشد. او مدتی است که رئیس بخش ایران در سازمان صهیونیست «دیده‏‌بان حقوق بشر» بوده و با بودجه ۱۵ میلیون یورویی هلند مؤسسه‏‌ای را راه‏‌اندازی کرده که تمرکزش فقط حقوق بشر در ایران است.

۴- زیرمجموعه کارگری؛ اگر به یاد داشته باشید در سال‏های گذشته سندیکای اتوبوس‏رانی اعتصابی را ایجاد کرده بود که رهبری آن را فردی به‏ نام منصور اُصانلو به‏ عهده داشت. این جالب است که افرادی به‏ دلایل مختلف از جمله عقب افتادگی دستمزد خود دست به اعتصاب می‌‏زنند اما حواسشان نیست که مؤسسات برانداز در آمریکا مانندNED، صندوق مالی و دموکراسی و. ‏. ‏‏. به‏ صورت آشکار به مؤسسات دیگر چندین میلیون دلار پول می‌‏دهند تا به سندیکاهای کارگری در ایران کمک شود. تمامی اسناد این کمک‏‌ها در وب سایت سازمان NED موجود است. علّت دسترسی آسان به این اسناد را می‌‏توان ظاهرسازی دانست. خیلی از افراد معتقدند که این‌ها چون مخفی‏‌کاری انجام نمی‌‏دهند پس به‏ دنبال مطلب و مسئله خاصی نیستند.

۵ - NGOها؛ این زیرمجموعه در دوره دولت اصلاحات از اهمیت خاصی برخوردار شد. غرب به این نتیجه رسیده بود که باید NGOها در ایران گسترش پیدا کنند و به‏ دنبال این بود که ضعف آنان از نظر منابع انسانی، مالی و مدیریتی نیز تأمین شود. به همین دلیل مؤسساتی تأسیس شد که بیشتر آن در هلند بود. وظیفه این مؤسسات این بود که به NGOهای ایرانی خدمات آموزش پرسنل، آموزش جمع‏‌آوری پول از خارج کشور و. ‏. ‏‏. را بدهند. دو NGO برجسته در کشور با نام‌های «کنشگران» به مدیریت سهراب رزاقی (مدیر NGOها در وزارت کشور دوره اصلاحات) و «موسسه همیاران» هستند که اولی دو میلیون یورو بودجه از موسسات هلندی دریافت کرده است و دومی بعد از زلزله بم در سال ۲۰۰۳ میلادی یک سری کلاس‌های آموزشی با عنوان جذب پول از خارج از کشور در تهران برگزار کرد که مدرسان افرادی همچون هادی قائمی بودند که سابقه صهیونیستی و امنیتی دارند.

۶- زیرمجموعه دانشجویی؛ اوج فعالیت زیرمجموعه دانشجویی در جریان۱۸تیر۷۸ بود که البته مدتی بعد از آن نیز تضعیف شد. اما با گذشت زمان شاخه دانشجویی با مرکزیت دفتر تحکیم وحدت طیف علامه و شاخه‏‌های مرتبط با آن، نقش جدی در بازوی اجرایی براندازی ایفا کرد. دادگاه آغاجری، نامه به کوفی عنان، تحریم انتخابات و. ‏. ‏‏. از جمله فعالیت‏‌های این زیرمجموعه بوده است. رفتن افرادی همچون محسن سازگارا، عطری، علی افشاری و رضا دلبری به آمریکا و شاغل شدن این افراد در مؤسساتی که کار آن‌ها براندازی نظام جمهوری اسلامی است، می‌‏توان بهترین مستند برای همکاری این زیرمجموعه با پروژه کودتای مخملی در ایران دانست.

*بازوهای فکری پروژه کودتای مخملی در ایران

این جاسوس سیا در این‏ باره می‌‏گوید: «این بازو از اهمیت بالایی برخوردار است و شاید بتوان گفت قبل از هر مسئله‏‌ای کار فکری شروع می‌‏شود و سال‏‌ها طول می‌‏کشد که دیگر بازو‌ها (اجرایی و رسانه‏‌ای) به‏ کار بیفتد.

بازوی فکری در ایران از سال‏های خیلی دور یعنی از اواسط جنگ آغاز شد. در همین راستا یک تفکر روشنفکری جدید از میان نیروهای مسلمان بیرون می‌‏آید که رهبری آن به‏‌ عهده عبدالکریم سروش و مجله کیهان فرهنگی است (در آن زمان مدیریت مجموعه کیهان با سیّد محمّد خاتمی بود).

مقالاتی که سروش در این مجله به نگارش درمی‏‌آورد، موضوعات خاصی را درپی داشت به‏ طور نمونه سروش در اوّلین مقالات خود این موضوع را انتخاب می‌‏کند که چیزی به‏ عنوان غرب وجود ندارد که بخواهیم در مورد غرب‏زدگی صحبت کنیم و این‏گونه مبارزه با غرب‏زدگی را که یکی از گفتمان‏‌های مهم انقلاب بود زیر سؤال می‌‏برد.

آن‌ها زیر پایه‏‌های فرهنگی انقلاب را آرام آرام هدف گرفته و از میان می‌‏بردند. از‌‌ همان زمان یک تیپ نوچه پروری و استبداد فکری در بحث تفکرشان مطرح بود که آن را پنهان نگه می‌‏داشتند. اگر ما فرض کنیم که غرب و استبداد وجود ندارد دیگر شعارهای انقلاب از قبیل استقلال و آزادی معنا پیدا نمی‌‏کند. این روند ادامه یافته و یک به یک پایه‏‌های تفکر امام را می‌‏زند، پایه‏‌هایی مثل وحدت، دیانت و سیاست، ولایت فقیه، و بدین سان زمینه برای غربی شدن و آمریکایی شدن را فراهم نمودند».

* تئوری‌سازی منافع آمریکا در ایران توسط سریع‌القلم

وی در ادامه می‌‏گوید: «افراد دیگری مانند سریع‌القلم، ناصر هادیان و هادی سمتی با تفکرات خاصی شروع به تئوری‌سازی در زمینه تأمین منافع آمریکا در ایران کردند. آن‌ها موضوعاتی مانند انرژی اتمی و موشکی، حمایت از لبنان و فلسطین را آرام آرام مورد هجوم قرار می‌‏دادند. این تئوری‏‌ها در مراکز تحقیقاتی مختلفی در دولت اصلاحات پرداخته شد و در مطبوعات به ‏صورت گسترده در جامعه پخش می‌‏شد.

*تسنیم

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار