این یک اتفاق تاریخی در مسیر سرنوشت مهاجرین افغانستانی در ایران است.سرانجام مساله مهاجرین به جنبش دانشجویی هم رسید.بسیج دانشجویی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران با صدور بیانیهای به کلیپ شرمآور این روزها اعتراض شدیدی کرد.
به گزارش شهدای ایران؛ متن بیانیه بسیج دانشجویی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران به این شرح است:
سهمى از آن غنائم از آنِ کسانى از اهل مدینه است که هر مومنى را که از دیار شرک به سویشان هجرت مىکند، دوست مىدارند و در دل خود نیازى به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمىکنند و مهاجرین را بر خود مقدم مىدارند هر چند که خود نیز محتاج باشند.(سوره حشر-آیه 9)
پس نقل میکنند که چون مهاجرین به شهر مدینه رسیدند از خانه و کاشانه خود رانده شده بودند، هراسان بودند، بیلباس و غذا و پناه و پناه آورده به اهالی مدینه. نقل شده است که خشکسالی روزگار مدینه را در هم نوردیده بود و آب و نان به سختی یافت میشد. مردم مدینه؛ با آغوش باز پذیرای مهاجرین درمانده شدند، نانشان را نیم کردند، آبشان را دو جرعه کردند و یکی شدند.
چند صباحی که گذشت محمد(ص) عبایش را برداشت، چوب دستیاش را به دست گرفت و به میدان شهر آمد ایستاد و گفت: امروز قصد کردم شما را با یکدیگر برادر کنم که دین، نه جای جدای بودن آدمها از هم است. مهاجرین را یک به یک با انصار فراخواند به دوستی و برادری و یکی شدن. پس میان مهاجرین و انصار و حتی در ابتدا میان آنها ارث برقرار کرد و فرمود گوارا باد بر شما یکی بودن ...
....
و همینطور مهمان هایی که داریم، خوب افغانی هستند، مسلمان هستند یا فرض کنید که عراقی هستند بیچاره ها را از خانه های شان دور کردند، مال شان را بردند، خودشان را فرستادند اینجا، خوب باید چه کرد با اینها؟ نباید اینها را پذیرایی کرد؟ ما مسلمانیم، آنها هم مسلمانند، ما باید از آن ها پذیرایی کنیم، خدمت کنیم به آنها و این دولت است که دارد این کارها را می کند".
امام خمینی (ره)
...
1. بیش از چند دهه از آغاز مهاجرت برادران و خواهران مهاجر افغانستانی به خاک ایران میگذرد. سالهای سال است که ایرانی ها، سفرههای خالی یا پرشان را در موقعیتهای تاریخی مختلف با مهاجرین افغانستانی قسمت کردهاند، تلخیها و شیرینیها زیاد بوده است، اما امروز با صراحت میتوان گفت که ایرانیها و افغانستانیها به حافظه تاریخی مشترکی رسیدهاند.
افغانستانیها روزگاری به جرم «خمینیست» بودن به دست حکومت کمونیستی وقت افغانستان شهید داده بودند
35 سال قبل فریاد بلند امام خمینی در سال 1357، فریاد آرمانخواهانهای که ملیت نمیشناخت و مرز سرش نمیشد قلب همه طرفداران انسانیت و اخلاق و اسلام را به سمت ایران متمرکز کرد و افغانستانیها که روزگاری به جرم «خمینیست» بودن به دست حکومت کمونیستی وقت افغانستان شهید داده بودند و روزگاری جشن چند روزهای برای ورود امام خمینی به ایران در شهرها و روستاها برپا کرده بودند، رنج هجرت به جان خریدند و وارد «آرمانشهر» شدند و روزگار شیرینی را تجربه کردند که ارزش کسی را شناسنامه و پاسپورت مشخص نمیکرد.
به جبههها پیوستند و دو هزار مزار شهید جنگ ایران و عراق به یادگار گذاشتند که میگفتند« پرچم اسلام بلند شده است و نباید زمین بخورد و ایرانی و افغانی ندارد.»
یکی دو سالی گذشت، جنگ شد هزاران تن از آنها بلند شدند و به جبههها پیوستند و دو هزار مزار شهید جنگ ایران و عراق به یادگار گذاشتند که میگفتند« پرچم اسلام بلند شده است و نباید زمین بخورد و ایرانی و افغانی ندارد.»
2. سیاست کلی نظام جمهوری اسلامی را در مواجهه با این مهاجرین، همان سالهای اول انقلاب، امام این گونه مشخص کرد. گفت مهمانند و مسلمانند و به ما پناه آورده اند و باید پذیرایی شان کنیم. اگر امام هم صریحا نمی گفت، نظام جمهوری اسلامی بر پایه اصولی انسانی، احترام به حقوق انسانی آدم ها و عدالت انسانی پایه ریزی شده بود و بدیهی بود که نظامی که اصولا برای قیام در مقابل مناسبات ناعادلانه دنیا برپا شده است، همزبانان و هم مذهبان و هم فرهنگان مستضعف و پناه آورده به نظامشان را با بردباری قبول خواهند کرد که آنها با ایرانیها یکی بودند. تاریخ و فرهنگ و زبان و مذهب مشترک داشتند و حالا به امیدی به ایران آمده بودند.
مدیران درجه چندم میانی در همه این سالها، واضحا بدون اعتقاد به مبانی این نظام عادلانه بر مبنای گرایشات منفعت طلبانه، گرایشات خام ناسیونالیستی و نهایتا اعتقاد به یک امپراتوری بروکراسی در حال ضربه زدن به این سابقه خوش و درخشان بودند
اما این تمام ماجرا نبود، این وسط تلخیهایی هم به جا ماند. مدیران درجه چندم میانی در همه این سالها، واضحا بدون اعتقاد به مبانی این نظام عادلانه بر مبنای گرایشات منفعت طلبانه، گرایشات خام ناسیونالیستی و نهایتا اعتقاد به یک امپراتوری بروکراسی در حال ضربه زدن به این سابقه خوش و درخشان بودند و نکته تاسفبار این است که مورد بازخواست هم قرار نگرفتهاند.
همه اتفاقاتی که در همه این سالها به تصویر مثبت ایرانی ها در رفتار با افغان ها ضربه زده است و دستاویزی برای اثبات گزاره موردعلاقه رسانه های جریان اصلی فارسی زبان، «بدرفتاری ایرانی ها با افغان ها»، شده است؛ همه از سمت مدیریت محلی یا درجه چندم اجرایی بوده است و ما هیچ وقت با یک سیاست کلی و از سوی مدیریت ارشد نظام روبرو نبوده ایم. مدیریت میزپرست و بی آرمانی که اساسا به تفاوت کار کردن و تنفس در فضای جمهوری اسلامی با هر سیستم دیگری اعتقادی ندارد و نظام را فقط یک سیستم اداری بزرگ می بیند، در همه این سال ها صدمات جبران ناپذیری به چهره نظام جمهوری اسلامی و مردم ایران زده اند، با ندانم کاری ها با تصمیمات خلق الساعه، با بی احترامی ها، موقعیت ناشناسی ها و بی آرمانی ها. و رسانه ها، اصلی ترین نهادی که باید یقه آنها را در ضربه زدن به تصویر آرمانی نظام جمهوری اسلامی می گرفتند، با سکوت و بی اعتنایی کار را به جایی رساندند که امروز بخشی از ملت ایران و افغانستانی احساس جدایی میکنند.
حضرت آیتالله خامنهای، رهبر فرزانه انقلاب، دوباره فریاد آرمانخواهی 35 سال پیش امام را به یاد مسئولین مرتبط آوردهاند و به تکریم مهاجرین افغانستانی دستور دادهاند
3. در ماههای اخیر اخبار خوشایندی از توجه ویژه به مهاجرین افغانستانی در دستگاههای مرتبط به امور آنها شنیده شد که جای قدردانی و تشکر دارد. حضرت آیتالله خامنهای، رهبر فرزانه انقلاب، دوباره فریاد آرمانخواهی 35 سال پیش امام را به یاد مسئولین مرتبط آوردهاند و به تکریم مهاجرین افغانستانی دستور دادهاند. جلساتی هم با محوریت مرتبطین با مقام معظم رهبری درباره مهاجرین افغانستانی در حال تشکیل است که نتایج مبارک آن به همین زودی قابل مشاهده است. علاوه بر اینکه رویکرد مثبت جدید برخی رسانهها و صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، قابل تحسین و تشکر است.
اما به موازات این اتفاقات خوش، روزهای گذشته اخبار نامساعدی در فضای رسانهها منتشر شد. یک ویدئوی تحقیرآمیز در لب مرز که مامورینی با مهاجرین افغانستانی به طرز شرم آوری بدرفتاری میکردند و شرمساری بزرگی برای ایرانیها به بار میآوردند. و دیگری خبر دریافت شهریه از کودکان و نوجوانان افغانستانی برای تحصیل در مدارس برخلاف وعده قبلی دولت.
فرزندان خمینی کبیر معتقدند که کوچکترین انحرافی در این مسیر باید توسط خود نظام اصلاح شود، که بدخواهان نظام چشمانتظار سوءاستفاده از این موقعیتها هستند.
اخباری که دوباره دل دوستان انقلاب و فرزندان خمینی را نگران کرد که در داخل خاک جمهوری اسلامی، این چنین با آدمهایی که فقط ملیتی مشابه ما ندارند بدرفتاری میشود و سیستم نظارتکنندهای هم برای تادیب و مقابله با این انحراف دست به کار نمیشود.
واضح است که سیاستهای کلان جمهوری اسلامی، همچنان آرمانخواهانه در حال پیشرفت و تغییر جهان است و این ممانعتها، مانع بزرگی سر راه آرمانهای ملت ایران نیست، اما فرزندان خمینی کبیر معتقدند که کوچکترین انحرافی در این مسیر باید توسط خود نظام اصلاح شود، که بدخواهان نظام چشمانتظار سوءاستفاده از این موقعیتها هستند. موقعیتهایی که بیخردی و بیعقلی چند نیروی جزء اجرایی موجب ایجاد هزینه برای نظام خواهد شد.
خواسته ما، به عنوان یک تشکل دانشجویی که همچنان معتقد است دوران آرمانگرایی خمینی به پایان نرسیده است و اتفاقا دوران آرمانخواهی در دنیا آغاز شده است، از مسئولین ارشد نیروی انتظامی است
از این روز خواسته ما، به عنوان یک تشکل دانشجویی که همچنان معتقد است دوران آرمانگرایی خمینی به پایان نرسیده است و اتفاقا دوران آرمانخواهی در دنیا آغاز شده است، از مسئولین ارشد نیروی انتظامی است. از آنها خواسته میشود که بدون اتلاف وقت و بدون فرصت دادن به سوءاستفاده رسانههای بیگانه، نسبت به این انحراف رخ داده در حوزه مسئولیتشان واکنش نشان دهند و جریان امر را به اطلاع رسانهها برسانند.
بسیج دانشجویی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران این رفتارهای غیراخلاقی، غیرقانونی و غیرشرعی را محکوم میکند و معتقد است نظام جمهوری اسلامی تحمل این بیاخلاقیها را نخواهد داشت. نظام جمهوری اسلامی و مردم ایران تحمل بیتدبیریهای این مدیران و نیروهای میانی درجه چندم را نخواهند داشت و هر گونه انحرافی در داخل نظام، باید منتظر عواقب سخت آن باشد.
سهمى از آن غنائم از آنِ کسانى از اهل مدینه است که هر مومنى را که از دیار شرک به سویشان هجرت مىکند، دوست مىدارند و در دل خود نیازى به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمىکنند و مهاجرین را بر خود مقدم مىدارند هر چند که خود نیز محتاج باشند.(سوره حشر-آیه 9)
پس نقل میکنند که چون مهاجرین به شهر مدینه رسیدند از خانه و کاشانه خود رانده شده بودند، هراسان بودند، بیلباس و غذا و پناه و پناه آورده به اهالی مدینه. نقل شده است که خشکسالی روزگار مدینه را در هم نوردیده بود و آب و نان به سختی یافت میشد. مردم مدینه؛ با آغوش باز پذیرای مهاجرین درمانده شدند، نانشان را نیم کردند، آبشان را دو جرعه کردند و یکی شدند.
چند صباحی که گذشت محمد(ص) عبایش را برداشت، چوب دستیاش را به دست گرفت و به میدان شهر آمد ایستاد و گفت: امروز قصد کردم شما را با یکدیگر برادر کنم که دین، نه جای جدای بودن آدمها از هم است. مهاجرین را یک به یک با انصار فراخواند به دوستی و برادری و یکی شدن. پس میان مهاجرین و انصار و حتی در ابتدا میان آنها ارث برقرار کرد و فرمود گوارا باد بر شما یکی بودن ...
....
و همینطور مهمان هایی که داریم، خوب افغانی هستند، مسلمان هستند یا فرض کنید که عراقی هستند بیچاره ها را از خانه های شان دور کردند، مال شان را بردند، خودشان را فرستادند اینجا، خوب باید چه کرد با اینها؟ نباید اینها را پذیرایی کرد؟ ما مسلمانیم، آنها هم مسلمانند، ما باید از آن ها پذیرایی کنیم، خدمت کنیم به آنها و این دولت است که دارد این کارها را می کند".
امام خمینی (ره)
...
1. بیش از چند دهه از آغاز مهاجرت برادران و خواهران مهاجر افغانستانی به خاک ایران میگذرد. سالهای سال است که ایرانی ها، سفرههای خالی یا پرشان را در موقعیتهای تاریخی مختلف با مهاجرین افغانستانی قسمت کردهاند، تلخیها و شیرینیها زیاد بوده است، اما امروز با صراحت میتوان گفت که ایرانیها و افغانستانیها به حافظه تاریخی مشترکی رسیدهاند.
افغانستانیها روزگاری به جرم «خمینیست» بودن به دست حکومت کمونیستی وقت افغانستان شهید داده بودند
35 سال قبل فریاد بلند امام خمینی در سال 1357، فریاد آرمانخواهانهای که ملیت نمیشناخت و مرز سرش نمیشد قلب همه طرفداران انسانیت و اخلاق و اسلام را به سمت ایران متمرکز کرد و افغانستانیها که روزگاری به جرم «خمینیست» بودن به دست حکومت کمونیستی وقت افغانستان شهید داده بودند و روزگاری جشن چند روزهای برای ورود امام خمینی به ایران در شهرها و روستاها برپا کرده بودند، رنج هجرت به جان خریدند و وارد «آرمانشهر» شدند و روزگار شیرینی را تجربه کردند که ارزش کسی را شناسنامه و پاسپورت مشخص نمیکرد.
به جبههها پیوستند و دو هزار مزار شهید جنگ ایران و عراق به یادگار گذاشتند که میگفتند« پرچم اسلام بلند شده است و نباید زمین بخورد و ایرانی و افغانی ندارد.»
یکی دو سالی گذشت، جنگ شد هزاران تن از آنها بلند شدند و به جبههها پیوستند و دو هزار مزار شهید جنگ ایران و عراق به یادگار گذاشتند که میگفتند« پرچم اسلام بلند شده است و نباید زمین بخورد و ایرانی و افغانی ندارد.»
2. سیاست کلی نظام جمهوری اسلامی را در مواجهه با این مهاجرین، همان سالهای اول انقلاب، امام این گونه مشخص کرد. گفت مهمانند و مسلمانند و به ما پناه آورده اند و باید پذیرایی شان کنیم. اگر امام هم صریحا نمی گفت، نظام جمهوری اسلامی بر پایه اصولی انسانی، احترام به حقوق انسانی آدم ها و عدالت انسانی پایه ریزی شده بود و بدیهی بود که نظامی که اصولا برای قیام در مقابل مناسبات ناعادلانه دنیا برپا شده است، همزبانان و هم مذهبان و هم فرهنگان مستضعف و پناه آورده به نظامشان را با بردباری قبول خواهند کرد که آنها با ایرانیها یکی بودند. تاریخ و فرهنگ و زبان و مذهب مشترک داشتند و حالا به امیدی به ایران آمده بودند.
مدیران درجه چندم میانی در همه این سالها، واضحا بدون اعتقاد به مبانی این نظام عادلانه بر مبنای گرایشات منفعت طلبانه، گرایشات خام ناسیونالیستی و نهایتا اعتقاد به یک امپراتوری بروکراسی در حال ضربه زدن به این سابقه خوش و درخشان بودند
اما این تمام ماجرا نبود، این وسط تلخیهایی هم به جا ماند. مدیران درجه چندم میانی در همه این سالها، واضحا بدون اعتقاد به مبانی این نظام عادلانه بر مبنای گرایشات منفعت طلبانه، گرایشات خام ناسیونالیستی و نهایتا اعتقاد به یک امپراتوری بروکراسی در حال ضربه زدن به این سابقه خوش و درخشان بودند و نکته تاسفبار این است که مورد بازخواست هم قرار نگرفتهاند.
همه اتفاقاتی که در همه این سالها به تصویر مثبت ایرانی ها در رفتار با افغان ها ضربه زده است و دستاویزی برای اثبات گزاره موردعلاقه رسانه های جریان اصلی فارسی زبان، «بدرفتاری ایرانی ها با افغان ها»، شده است؛ همه از سمت مدیریت محلی یا درجه چندم اجرایی بوده است و ما هیچ وقت با یک سیاست کلی و از سوی مدیریت ارشد نظام روبرو نبوده ایم. مدیریت میزپرست و بی آرمانی که اساسا به تفاوت کار کردن و تنفس در فضای جمهوری اسلامی با هر سیستم دیگری اعتقادی ندارد و نظام را فقط یک سیستم اداری بزرگ می بیند، در همه این سال ها صدمات جبران ناپذیری به چهره نظام جمهوری اسلامی و مردم ایران زده اند، با ندانم کاری ها با تصمیمات خلق الساعه، با بی احترامی ها، موقعیت ناشناسی ها و بی آرمانی ها. و رسانه ها، اصلی ترین نهادی که باید یقه آنها را در ضربه زدن به تصویر آرمانی نظام جمهوری اسلامی می گرفتند، با سکوت و بی اعتنایی کار را به جایی رساندند که امروز بخشی از ملت ایران و افغانستانی احساس جدایی میکنند.
حضرت آیتالله خامنهای، رهبر فرزانه انقلاب، دوباره فریاد آرمانخواهی 35 سال پیش امام را به یاد مسئولین مرتبط آوردهاند و به تکریم مهاجرین افغانستانی دستور دادهاند
3. در ماههای اخیر اخبار خوشایندی از توجه ویژه به مهاجرین افغانستانی در دستگاههای مرتبط به امور آنها شنیده شد که جای قدردانی و تشکر دارد. حضرت آیتالله خامنهای، رهبر فرزانه انقلاب، دوباره فریاد آرمانخواهی 35 سال پیش امام را به یاد مسئولین مرتبط آوردهاند و به تکریم مهاجرین افغانستانی دستور دادهاند. جلساتی هم با محوریت مرتبطین با مقام معظم رهبری درباره مهاجرین افغانستانی در حال تشکیل است که نتایج مبارک آن به همین زودی قابل مشاهده است. علاوه بر اینکه رویکرد مثبت جدید برخی رسانهها و صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، قابل تحسین و تشکر است.
اما به موازات این اتفاقات خوش، روزهای گذشته اخبار نامساعدی در فضای رسانهها منتشر شد. یک ویدئوی تحقیرآمیز در لب مرز که مامورینی با مهاجرین افغانستانی به طرز شرم آوری بدرفتاری میکردند و شرمساری بزرگی برای ایرانیها به بار میآوردند. و دیگری خبر دریافت شهریه از کودکان و نوجوانان افغانستانی برای تحصیل در مدارس برخلاف وعده قبلی دولت.
فرزندان خمینی کبیر معتقدند که کوچکترین انحرافی در این مسیر باید توسط خود نظام اصلاح شود، که بدخواهان نظام چشمانتظار سوءاستفاده از این موقعیتها هستند.
اخباری که دوباره دل دوستان انقلاب و فرزندان خمینی را نگران کرد که در داخل خاک جمهوری اسلامی، این چنین با آدمهایی که فقط ملیتی مشابه ما ندارند بدرفتاری میشود و سیستم نظارتکنندهای هم برای تادیب و مقابله با این انحراف دست به کار نمیشود.
واضح است که سیاستهای کلان جمهوری اسلامی، همچنان آرمانخواهانه در حال پیشرفت و تغییر جهان است و این ممانعتها، مانع بزرگی سر راه آرمانهای ملت ایران نیست، اما فرزندان خمینی کبیر معتقدند که کوچکترین انحرافی در این مسیر باید توسط خود نظام اصلاح شود، که بدخواهان نظام چشمانتظار سوءاستفاده از این موقعیتها هستند. موقعیتهایی که بیخردی و بیعقلی چند نیروی جزء اجرایی موجب ایجاد هزینه برای نظام خواهد شد.
خواسته ما، به عنوان یک تشکل دانشجویی که همچنان معتقد است دوران آرمانگرایی خمینی به پایان نرسیده است و اتفاقا دوران آرمانخواهی در دنیا آغاز شده است، از مسئولین ارشد نیروی انتظامی است
از این روز خواسته ما، به عنوان یک تشکل دانشجویی که همچنان معتقد است دوران آرمانگرایی خمینی به پایان نرسیده است و اتفاقا دوران آرمانخواهی در دنیا آغاز شده است، از مسئولین ارشد نیروی انتظامی است. از آنها خواسته میشود که بدون اتلاف وقت و بدون فرصت دادن به سوءاستفاده رسانههای بیگانه، نسبت به این انحراف رخ داده در حوزه مسئولیتشان واکنش نشان دهند و جریان امر را به اطلاع رسانهها برسانند.
بسیج دانشجویی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران این رفتارهای غیراخلاقی، غیرقانونی و غیرشرعی را محکوم میکند و معتقد است نظام جمهوری اسلامی تحمل این بیاخلاقیها را نخواهد داشت. نظام جمهوری اسلامی و مردم ایران تحمل بیتدبیریهای این مدیران و نیروهای میانی درجه چندم را نخواهند داشت و هر گونه انحرافی در داخل نظام، باید منتظر عواقب سخت آن باشد.