سعید حجاریان به تازگی در روزنامه اصلاحطلب آرمان، مقالهای را تحت عنوان «فرهنگ عاشورا، فرهنگ اربعین» منتشر کرده که طی آن مدعی می شود فرهنگ عاشورا قابلیت ساطع کردن برداشتهای متفاوتی از قبیل برداشت تسلی بخش، برداشت تضحیه و برداشت تهاجمی را دارد.
به گزارش شهدای ایران، او سپس در تبیین منطق تضحیه مینویسد: منطق تضحیه این است که اندیشه لزوما احتیاجی به عوامل مادی ندارد یعنی حتی اگر محمل مادی اندیشه از بین برود، اندیشه میتواند باقی بماند.
حجاریان همچنین در ادامه با اشاره به امر به معروف و نهی از منکر مینویسد: باید احتمال ضرر نباشد و ... از درون آن فرهنگ فنا بیرون نمیآید. عنصر فنا و فدا را امام خمینی احتمالا از عرفان بیرون کشیده است. در عرفان است که عقل در مقابل عشق قرار میگیرد و دیگر محاسبه عقلایی جایی ندارد و باید عاشقانه عمل کرد. عشق با عقلانیت و محاسبه و حسابگری و مصلحتاندیشی سروکار ندارد.
وی میافزاید: آیا ما مکلف به حفظ محمل مادی نیستیم؟ تا زمانی که حفظ اندیشه اوجب واجبات بود و این یعنی فرهنگ عاشورایی. از زمانی دیگر به این نتیجه رسیدیم که باید نظام را حفظ کنیم و این ظرف باید باشد تا آن مظروف باقی بماند. آن مظروف بدون ظرف کاری از پیش نمیبرد. فکر میکنم در پایان جنگ ما به این نتیجه رسیدیم؛ پذیرش قطعنامه 598 در این زمینه یک نقطه عطف مهم است. در فرهنگ اربعین حفظ نظام اصل است و دیدگاههای معتقد به بقا و توسعه نظام رشد میکند و گسترش مییابد. بعد از شهادت خود امام حسین(ع) در تشیع هم همین اتفاق افتاد. یعنی بعد از اربعین، ائمه به تربیت شاگرد و تدارکات سیاسی پرداختند و جهتگیری حرکتها بر مبنای محاسبات عقلانی صورت گرفت. استراتژی بقا ملزومات خویش را دارد. امام تا قبل از انقلاب حرکتهای عاشوراگونه زیاد داشت. امام(ره) عارف پس از انقلاب کمکم در یک تحول فرهنگی فقیهی پیشتاز میشود و فقاهت او دوباره قدرت میگیرد و ولایت مطلقه فقیه مطرح میشود.
*فارس
حجاریان همچنین در ادامه با اشاره به امر به معروف و نهی از منکر مینویسد: باید احتمال ضرر نباشد و ... از درون آن فرهنگ فنا بیرون نمیآید. عنصر فنا و فدا را امام خمینی احتمالا از عرفان بیرون کشیده است. در عرفان است که عقل در مقابل عشق قرار میگیرد و دیگر محاسبه عقلایی جایی ندارد و باید عاشقانه عمل کرد. عشق با عقلانیت و محاسبه و حسابگری و مصلحتاندیشی سروکار ندارد.
وی میافزاید: آیا ما مکلف به حفظ محمل مادی نیستیم؟ تا زمانی که حفظ اندیشه اوجب واجبات بود و این یعنی فرهنگ عاشورایی. از زمانی دیگر به این نتیجه رسیدیم که باید نظام را حفظ کنیم و این ظرف باید باشد تا آن مظروف باقی بماند. آن مظروف بدون ظرف کاری از پیش نمیبرد. فکر میکنم در پایان جنگ ما به این نتیجه رسیدیم؛ پذیرش قطعنامه 598 در این زمینه یک نقطه عطف مهم است. در فرهنگ اربعین حفظ نظام اصل است و دیدگاههای معتقد به بقا و توسعه نظام رشد میکند و گسترش مییابد. بعد از شهادت خود امام حسین(ع) در تشیع هم همین اتفاق افتاد. یعنی بعد از اربعین، ائمه به تربیت شاگرد و تدارکات سیاسی پرداختند و جهتگیری حرکتها بر مبنای محاسبات عقلانی صورت گرفت. استراتژی بقا ملزومات خویش را دارد. امام تا قبل از انقلاب حرکتهای عاشوراگونه زیاد داشت. امام(ره) عارف پس از انقلاب کمکم در یک تحول فرهنگی فقیهی پیشتاز میشود و فقاهت او دوباره قدرت میگیرد و ولایت مطلقه فقیه مطرح میشود.
*فارس