نشست نقد و بررسی «خندوانه» صبح امروز با حضور رامبد جوان و دو تن از اساتید دانشگاه، سیدمحسن بنیهاشم و حسن شهرستانی در دانشکده صدا و سیما برگزار شد.
به گزارش شهدای ایران، نشست نقد و بررسی برنامه «خندوانه» امروز در دانشگاه صدا وسیما برگزار شد. رامبد جوان که با اندکی تاخیر در این نشست حاضر شد، درباره خندوانه گفت: همیشه برای کارهایی که انجام میدهم به این فکر میکنم که از لحاظ فرم و محتوا چه تازگیای میتواند داشته باشد و چه تغییری در مسیر برنامهسازی میتواند ایجاد کند. من با تیم ایدهپرداز دغدغهام را مطرح میکنم تا تغییر در برنامه به تدریج ایجاد شود و برنامه به آن چیزی که مدنظرم بود برسد. این برنامه یک شو تلویزیونی است که مثل دیگر جاهای دنیا نیازمند آن هستیم.
جوان ادامه داد: مجری در این نوع برنامهها به لحاظ موضوعی برنامه را جلو میبرد و مخاطبان از زاویه نگاه او به برنامه نگاه میکنند. به عبارت دیگر مخاطب با ادبیات و گرامر یک فرد خاص مثل مجری آشنا میشود و کدگذاریهایی در ذهن خود انجام میدهد و میتواند رفتار مجری را پیشبینی کند یا اینکه این روال تغییر میکند و مخاطب غافلگیر میشود. ما در تلویزیون از این برنامهها کم داریم. موضوع خندیدن همیشه دغدغهام بوده است و من درگیر آن بودم که داشتن روحیه شاد یا دغدغه شادی به چه معناست؟
کارگردان برنامه خندوانه با بیان خاطرهای از دکتر حسابی عنوان کرد: افرادی که شوخطبی و درک شوخی دارند جزو فرهیختگان و اندیشمندان جامعه میتوانند باشند. هر آدم موفقی قطعا شوخطب است؛ در غیر این صورت اگر عبوس باشند و موفقیتی کسب کنند، برای ما هیچ اهمیتی ندارد. چیزی بیش از ۱۰۰ برنامه در حضور افراد نخبه نشستهام و به نظرم با عبوس بودن و بداخلاقی امکان رشد وجود ندارد. دوره آن گذشته که بگوییم آدمهای عمیق عبوستر هستند. قصدم کشف این مسائل بوده و نمیخواستم نظریه ارائه دهم. میخواستم کشف کنم چرا شوخطبی یکی از مهمترین نکات یک انسان موفق است اما واقعیت این است که این مسیر بعد از ۱۱۵ برنامه ادامه دارد.
رامبد جوان در ادامه در پاسخ به سوال حاضران در نشست در خصوص اینکه ۵ ثانیه خنده به نظر تصنعی میرسد، توضیح داد: در این ۵ ثانیه لبخند عمدی وجود دارد و ما از میهمان میخواهیم ۵ ثانیه درباره آنچه بسیار از آن صحبت کردیم، کاری انجام دهد و میخواهیم ببینیم تا چه اندازه میتواند رفتار خود را مدیریت کند و لبخند بزند. هیچ وقت چالشی بین من و میهمان وجود ندارد. ما در حال نشان دادن یکی از روشهای معاشرت هستیم و قصد بازجویی نداریم.
وی افزود: رسانه در حال یاد دادن خصلت بیآبرو کردن است و ما کاری به این مسائل نداریم. مخاطب نباید احساس کند که هر چه میگوید، علیهاش استفاده میشود بلکه باید احساس امنیت کند. گاهی میهمان در حال صحبت کردن است و میزبان بیادبی میکند و این باعث میشود مخاطب الگو بگیرد. اما متاسفانه در تلویزیون ما این مسئله رعایت یا آسیبشناسی نمیشود. شاید این ۵ ثانیه خنده جزو معدود بخشهایی است که در آن شیطنت به خرج میدهد که میهمان به لنز نگاه کند و لبخند بزند. این کار بیشتر شبیه این است که چقدر خودمان را مدیریت کنیم.
وی همچنین در پاسخ به اینکه چرا گاهی رفتار تماشاچیان رباتگونه میشود تشریح کرد: یکی از معضلات جدی برنامههای تلویزیونی کمبود مخاطب در استودیوست. اگر مخاطب در استودیو حضور داشته باشد، فکر میکند جایی در استودیو دارد. ترکیب افراد حاضر در استودیو بسیار از نظر من و تیم خندهوانه اهمیت دارد. ما قبل از شروع برنامه فراخوان تست خنده در بوستان آب و آتش دادیم و هیچ کس معنای آن را متوجه نمیشد. از بین ۴۰۰ نفر ۱۰۰ نفر را انتخاب کردیم و انتخابمان بر این اساس بود که افراد آراسته به نظر برسند چون تماشاچی دوست دارد آراستگی و تمیزی بصری ببیند.
طراح برنامه خندهوانه افزود: چیدمان تماشاچیان حاضر در برنامه ماجرا و تمرین داشت و به تدریج بعد از پخش برنامه علاقهمندان حضور در استودیو زیاد شدند و در حال حاضر۳۰۰ هزار نفر متقاضی حضور در برنامه داریم. بعد از این برای اینکه ایراد گرفته نشود که تماشاچیان ثابت هستند تعدادی دیگر از تماشاچیان را به استودیوم آوردیم که آموزش ندیده بودند و تبدیل به همان موجودات رباطی شدند که گاهی به نظر میرسد که تصنعی دست میزنند. به هر حال این ۱۱۵ برنامه ما یک تجربه شد.
رامبد جوان همچنین درباره ثابت بودن قاب دوربین در گزارشهای مردمی توضیح داد: میخواستیم در گزارشهای مردمی شوخطبعی داشته باشیم و این از لحاظ پلان گرفتن بامزه به نظر میرسید و همچنین باعث برانگیخته شدن واکنشهای متفاوت در مخاطبان میشود.
وی در پاسخ به اینکه چقدر مرز لودگی و طنز در این برنامه رعایت شده و تاچه اندازه نقش بازی میکنید، تشریح کرد: معیار تعیین کردن برای لودگی سخت است اما از لودگی پرهیز میکنم و اگر حرکات من نشانه لودگی است آن را نمیپذیریم. کمدی و شوخی کردن مرز عجیبی دارد و برای من که سالهاست در آن کار میکنم تعیین مرز بین این دو کار دشواری است. اگر مرز شوخی از یک میزان نگذرد کسی متوجه آن نمیشود و این شبیه بندبازی است. من معتقد به بازی جمعی هستم. یکی ازمهمترین کارکردهای بازی این است که کمتر غیبت میکنیم و انجام کار گروهی را یاد میگیریم.
جوان افزود: چند وقت است که یک باور شدید پیدا کردم و آن این است که هنرمند اگر در زندگیاش چیزهایی که میخواهد بگوید را انجام ندهد اصلا ارزشی ندارد و یک روز عیان میشود که دروغ گفته است. سالیان سال داشتم کمدی کار میکردم و الان دو سه سالی است که آن را باور کردم. خندهوانه باور و اعتقاد من است و لبخند زدن خیلی بهتر از بیحرمتیکردن به جامعه است؛ به عنوان شهروند به این جامعه و برنامه احتیاج مبرم و عمیقی دارم.
وی در پایان صحبتهای خود، گفت: من آزار میبینم مردم من عبوس و نسبت به محیط زیست و بچهها بیاهمیت هستند. در سن ۴۳ سالگی احساس تلخی شدید دارم و تنها انتخابم این بوده که تلاش میکنم به جامعه بگویم تا این اندازه بیاهمیت و بیرحم نباشیم و دروغ نگوییم. علاوه بر این سعی میکنم در برنامههای بعدی اندازه زمانی موسیقی را بیشتر کنم.
در ادامه این نشست سیدمحسن بنیهاشمی استاد دانشگاه صداوسیما درباره برنامههای نشاطآور گفت: اگر بخواهیم درباره برنامههای نشاطآور و طنز صحبت کنیم، باید تفاوت آنها را بدانیم. الزاما یک برنامه نشاطآور طنز نیست و هر برنامه طنزی هم نشاطآور نیست. هنگامی که از این منظر به برنامههای نشاطآور مثل خندوانه نگاه میکنیم میبینیم که این اولین و آخرین برنامه نشاطآور نیست. یکی از وظایف ما بررسی برنامههای رسانه ملی است که باید خوبیهای برنامه را ارتقاء دهیم و کمبودهای آن را برای رسیدن به کمال گوشزد کنیم. نگاه فلسفی به موضوع نشاط یکی از کارکردهای برنامه طنز است. در احکام دین در همه حال توصیه شده که باید با نشاط باشیم و این در ماموریت بارز پیامبر اسلام(ص) در حسن خلق و آیات و روایات دیده شده است.
وی ادامه داد: یکی از چیزهایی که شیطان دوست ندارد، این است که فرزندان آدم شاد باشند. هر چیزی که ارزش داشته باشد طبیعتا نوع قلابیاش نیز وجود دارد و این درباره شادی در برنامههای صدا و سیما هم صدق میکند. ایجاد نوعی نشاط علاوه بر شادی باعث باروری روح انسان میشود اما اینکه این شادی از چه مجرایی تامین شود، اهمیت دارد.
بنی هاشمی درباره خندوانه توضیح داد: برنامه خندوانه صرف نظر از اقبال مخاطبان، از نظر من و دانشجویان نه اولین برنامه پرنشاط و نه آخرین آن است اما به نظرم یک جنس متفاوت دارد که در برنامههای دیگر کمتر دیده شده است و به نظر میرسد دارای یک پشتوانه فکری است. ترجیح میدهم این برنامه را نشاطآور بدانم. به نظر میرسد سعی شده در این برنامه نگاه آموزشی نیز وجود داشته باشد. مخاطبان هیجان خود را در این برنامه مدیریت میکنند. با دیدن فرد عبوس یک احساس آئینهوار در ما به وجود میآید. دوستی در تعلیمات قرآنی کار کرده و میگفت که تعلیمات دینی ما نیز از این اثر آئینه وار استفاده کرده است. در حقیقت صداقت و آرامش در این وضعیت آئینهوار منتقل میشود.
این استاد دانشگاه عنوان کرد: علم اسفشناسی معتقد است که میتوانیم شادی را ابراز کنیم و به تدریج به آن دست پیدا کنیم. زمانی که غم را به جامعه پمپاژ کنیم، ممکن است غمگین یا پرخاشگر شویم. آدمهایی که اهل طنازی هستند میتوانند غم خود را کنترل کنند.
وی در پایان صحبتهای خود گفت: خندوانه سعی کرده از رنگ، نوع، صدا و حرکت به خوبی استفاده کند.
در ادامه این نشست شهرستانی استاد دانشگاه درباره طنز گفت: من از نظر ادبیات به طنز نگاه میکنم. طنز یکی از فاخرترین انواع ادبی است که هم در ادبیات غربی و هم ادبیات ایرانی وجود دارد و معادل کمدی است که ارسطو آن را به کار میبرد. ما اصطلاح هزل، هجو، لودگی، مسخرگی و حتی فصلی در ادبیات به نام شهرآشوب داریم که آشوبی در ادبیات ایجاد میکند. خود طنز حتما باید پیام داشته باشد، طنز در ادبیات به خصوص در ادبیات حکمی ما جریان دارد. ما عرفان طایفهای بایزید و مولانا داریم که عرفان طربناک است.
وی در پایان صحبتهای خود گفت: طنز مولانا ویژگی خاصی دارد که متفاوت با دیگر طنزهاست. مولوی در طول قصه شما را میخنداند اما در پایان قصه شما را بغض زده میکند و یا میگریاند. ویژگی خاص طنز که بر سایر بخشهای آن برتری دارد ایجاز است.
*تسنیم
جوان ادامه داد: مجری در این نوع برنامهها به لحاظ موضوعی برنامه را جلو میبرد و مخاطبان از زاویه نگاه او به برنامه نگاه میکنند. به عبارت دیگر مخاطب با ادبیات و گرامر یک فرد خاص مثل مجری آشنا میشود و کدگذاریهایی در ذهن خود انجام میدهد و میتواند رفتار مجری را پیشبینی کند یا اینکه این روال تغییر میکند و مخاطب غافلگیر میشود. ما در تلویزیون از این برنامهها کم داریم. موضوع خندیدن همیشه دغدغهام بوده است و من درگیر آن بودم که داشتن روحیه شاد یا دغدغه شادی به چه معناست؟
کارگردان برنامه خندوانه با بیان خاطرهای از دکتر حسابی عنوان کرد: افرادی که شوخطبی و درک شوخی دارند جزو فرهیختگان و اندیشمندان جامعه میتوانند باشند. هر آدم موفقی قطعا شوخطب است؛ در غیر این صورت اگر عبوس باشند و موفقیتی کسب کنند، برای ما هیچ اهمیتی ندارد. چیزی بیش از ۱۰۰ برنامه در حضور افراد نخبه نشستهام و به نظرم با عبوس بودن و بداخلاقی امکان رشد وجود ندارد. دوره آن گذشته که بگوییم آدمهای عمیق عبوستر هستند. قصدم کشف این مسائل بوده و نمیخواستم نظریه ارائه دهم. میخواستم کشف کنم چرا شوخطبی یکی از مهمترین نکات یک انسان موفق است اما واقعیت این است که این مسیر بعد از ۱۱۵ برنامه ادامه دارد.
رامبد جوان در ادامه در پاسخ به سوال حاضران در نشست در خصوص اینکه ۵ ثانیه خنده به نظر تصنعی میرسد، توضیح داد: در این ۵ ثانیه لبخند عمدی وجود دارد و ما از میهمان میخواهیم ۵ ثانیه درباره آنچه بسیار از آن صحبت کردیم، کاری انجام دهد و میخواهیم ببینیم تا چه اندازه میتواند رفتار خود را مدیریت کند و لبخند بزند. هیچ وقت چالشی بین من و میهمان وجود ندارد. ما در حال نشان دادن یکی از روشهای معاشرت هستیم و قصد بازجویی نداریم.
وی افزود: رسانه در حال یاد دادن خصلت بیآبرو کردن است و ما کاری به این مسائل نداریم. مخاطب نباید احساس کند که هر چه میگوید، علیهاش استفاده میشود بلکه باید احساس امنیت کند. گاهی میهمان در حال صحبت کردن است و میزبان بیادبی میکند و این باعث میشود مخاطب الگو بگیرد. اما متاسفانه در تلویزیون ما این مسئله رعایت یا آسیبشناسی نمیشود. شاید این ۵ ثانیه خنده جزو معدود بخشهایی است که در آن شیطنت به خرج میدهد که میهمان به لنز نگاه کند و لبخند بزند. این کار بیشتر شبیه این است که چقدر خودمان را مدیریت کنیم.
وی همچنین در پاسخ به اینکه چرا گاهی رفتار تماشاچیان رباتگونه میشود تشریح کرد: یکی از معضلات جدی برنامههای تلویزیونی کمبود مخاطب در استودیوست. اگر مخاطب در استودیو حضور داشته باشد، فکر میکند جایی در استودیو دارد. ترکیب افراد حاضر در استودیو بسیار از نظر من و تیم خندهوانه اهمیت دارد. ما قبل از شروع برنامه فراخوان تست خنده در بوستان آب و آتش دادیم و هیچ کس معنای آن را متوجه نمیشد. از بین ۴۰۰ نفر ۱۰۰ نفر را انتخاب کردیم و انتخابمان بر این اساس بود که افراد آراسته به نظر برسند چون تماشاچی دوست دارد آراستگی و تمیزی بصری ببیند.
طراح برنامه خندهوانه افزود: چیدمان تماشاچیان حاضر در برنامه ماجرا و تمرین داشت و به تدریج بعد از پخش برنامه علاقهمندان حضور در استودیو زیاد شدند و در حال حاضر۳۰۰ هزار نفر متقاضی حضور در برنامه داریم. بعد از این برای اینکه ایراد گرفته نشود که تماشاچیان ثابت هستند تعدادی دیگر از تماشاچیان را به استودیوم آوردیم که آموزش ندیده بودند و تبدیل به همان موجودات رباطی شدند که گاهی به نظر میرسد که تصنعی دست میزنند. به هر حال این ۱۱۵ برنامه ما یک تجربه شد.
رامبد جوان همچنین درباره ثابت بودن قاب دوربین در گزارشهای مردمی توضیح داد: میخواستیم در گزارشهای مردمی شوخطبعی داشته باشیم و این از لحاظ پلان گرفتن بامزه به نظر میرسید و همچنین باعث برانگیخته شدن واکنشهای متفاوت در مخاطبان میشود.
وی در پاسخ به اینکه چقدر مرز لودگی و طنز در این برنامه رعایت شده و تاچه اندازه نقش بازی میکنید، تشریح کرد: معیار تعیین کردن برای لودگی سخت است اما از لودگی پرهیز میکنم و اگر حرکات من نشانه لودگی است آن را نمیپذیریم. کمدی و شوخی کردن مرز عجیبی دارد و برای من که سالهاست در آن کار میکنم تعیین مرز بین این دو کار دشواری است. اگر مرز شوخی از یک میزان نگذرد کسی متوجه آن نمیشود و این شبیه بندبازی است. من معتقد به بازی جمعی هستم. یکی ازمهمترین کارکردهای بازی این است که کمتر غیبت میکنیم و انجام کار گروهی را یاد میگیریم.
جوان افزود: چند وقت است که یک باور شدید پیدا کردم و آن این است که هنرمند اگر در زندگیاش چیزهایی که میخواهد بگوید را انجام ندهد اصلا ارزشی ندارد و یک روز عیان میشود که دروغ گفته است. سالیان سال داشتم کمدی کار میکردم و الان دو سه سالی است که آن را باور کردم. خندهوانه باور و اعتقاد من است و لبخند زدن خیلی بهتر از بیحرمتیکردن به جامعه است؛ به عنوان شهروند به این جامعه و برنامه احتیاج مبرم و عمیقی دارم.
وی در پایان صحبتهای خود، گفت: من آزار میبینم مردم من عبوس و نسبت به محیط زیست و بچهها بیاهمیت هستند. در سن ۴۳ سالگی احساس تلخی شدید دارم و تنها انتخابم این بوده که تلاش میکنم به جامعه بگویم تا این اندازه بیاهمیت و بیرحم نباشیم و دروغ نگوییم. علاوه بر این سعی میکنم در برنامههای بعدی اندازه زمانی موسیقی را بیشتر کنم.
در ادامه این نشست سیدمحسن بنیهاشمی استاد دانشگاه صداوسیما درباره برنامههای نشاطآور گفت: اگر بخواهیم درباره برنامههای نشاطآور و طنز صحبت کنیم، باید تفاوت آنها را بدانیم. الزاما یک برنامه نشاطآور طنز نیست و هر برنامه طنزی هم نشاطآور نیست. هنگامی که از این منظر به برنامههای نشاطآور مثل خندوانه نگاه میکنیم میبینیم که این اولین و آخرین برنامه نشاطآور نیست. یکی از وظایف ما بررسی برنامههای رسانه ملی است که باید خوبیهای برنامه را ارتقاء دهیم و کمبودهای آن را برای رسیدن به کمال گوشزد کنیم. نگاه فلسفی به موضوع نشاط یکی از کارکردهای برنامه طنز است. در احکام دین در همه حال توصیه شده که باید با نشاط باشیم و این در ماموریت بارز پیامبر اسلام(ص) در حسن خلق و آیات و روایات دیده شده است.
وی ادامه داد: یکی از چیزهایی که شیطان دوست ندارد، این است که فرزندان آدم شاد باشند. هر چیزی که ارزش داشته باشد طبیعتا نوع قلابیاش نیز وجود دارد و این درباره شادی در برنامههای صدا و سیما هم صدق میکند. ایجاد نوعی نشاط علاوه بر شادی باعث باروری روح انسان میشود اما اینکه این شادی از چه مجرایی تامین شود، اهمیت دارد.
بنی هاشمی درباره خندوانه توضیح داد: برنامه خندوانه صرف نظر از اقبال مخاطبان، از نظر من و دانشجویان نه اولین برنامه پرنشاط و نه آخرین آن است اما به نظرم یک جنس متفاوت دارد که در برنامههای دیگر کمتر دیده شده است و به نظر میرسد دارای یک پشتوانه فکری است. ترجیح میدهم این برنامه را نشاطآور بدانم. به نظر میرسد سعی شده در این برنامه نگاه آموزشی نیز وجود داشته باشد. مخاطبان هیجان خود را در این برنامه مدیریت میکنند. با دیدن فرد عبوس یک احساس آئینهوار در ما به وجود میآید. دوستی در تعلیمات قرآنی کار کرده و میگفت که تعلیمات دینی ما نیز از این اثر آئینه وار استفاده کرده است. در حقیقت صداقت و آرامش در این وضعیت آئینهوار منتقل میشود.
این استاد دانشگاه عنوان کرد: علم اسفشناسی معتقد است که میتوانیم شادی را ابراز کنیم و به تدریج به آن دست پیدا کنیم. زمانی که غم را به جامعه پمپاژ کنیم، ممکن است غمگین یا پرخاشگر شویم. آدمهایی که اهل طنازی هستند میتوانند غم خود را کنترل کنند.
وی در پایان صحبتهای خود گفت: خندوانه سعی کرده از رنگ، نوع، صدا و حرکت به خوبی استفاده کند.
در ادامه این نشست شهرستانی استاد دانشگاه درباره طنز گفت: من از نظر ادبیات به طنز نگاه میکنم. طنز یکی از فاخرترین انواع ادبی است که هم در ادبیات غربی و هم ادبیات ایرانی وجود دارد و معادل کمدی است که ارسطو آن را به کار میبرد. ما اصطلاح هزل، هجو، لودگی، مسخرگی و حتی فصلی در ادبیات به نام شهرآشوب داریم که آشوبی در ادبیات ایجاد میکند. خود طنز حتما باید پیام داشته باشد، طنز در ادبیات به خصوص در ادبیات حکمی ما جریان دارد. ما عرفان طایفهای بایزید و مولانا داریم که عرفان طربناک است.
وی در پایان صحبتهای خود گفت: طنز مولانا ویژگی خاصی دارد که متفاوت با دیگر طنزهاست. مولوی در طول قصه شما را میخنداند اما در پایان قصه شما را بغض زده میکند و یا میگریاند. ویژگی خاص طنز که بر سایر بخشهای آن برتری دارد ایجاز است.
*تسنیم