این روزها دیدن تالکشوهای وطنی که با مناسبت و بیمناسبت روی آنتن میروند، فقط و فقط بر یک نکته صحه میگذارد: «مجری سالاری»، اعمال سلائق سیاسی مجریان در ادارهی برنامه و نبود نظارت.
به گزارش شهدای ایران، با فرا رسیدن دههی ولایت و اعیاد مبارک قربان و غدیر، رسانهی ملی در روزهای اخیر برنامهی گفتگومحور جدیدی به نام «بعضیا» را روی آنتن برد که مجری آن، این بار علاوه بر مجریگری در قامت تهیهکنندهی برنامه هم حاضر شده بود. «بعضیا» از همان برنامهی نخست، سعی کرد با دعوت از مهمانان به قول مجری «جریانساز» مشهور، مخاطبین را جذب برنامه کند. اما فارغ از اجرای عجیب مجری که ظاهراً تقلیدی است از دیگر مجریان موفق سیما، در همین چند برنامهی نخست، اعمال سلائق سیاسی مجری-تهیهکنندهی برنامه روی آنتن هفتاد میلیونی، مخاطبین رسانهی ملی را آزرده خاطر کرد.
ماجرای این اعمال سلائق سیاسی از همان نخستین برنامه شروع شد؛ آنجا که مجری برنامهی «بعضیا» همسو با برخی رسانهها که مطابق معمول به سراغ بازیگران رده چندم سریال «معراجیها» میروند تا شاید علیه دهنمکی حرفی بزنند، تمام سعی خود را کرد تا با پرسیدن سوالات جهتدار، از زیر زبان «اکبر عبدی» حرفی علیه دهنمکی بیرون بکشد.
از همین رو، مجری برنامه در اواسط برنامه از «عبدی» میپرسد چرا در شرایطی که خیلیها حاضر به بازی کردن در کارهای «دهنمکی» نبودند، شما در «اخراجیها» بازی کردید؟ «اکبر عبدی» هم صادقانه پاسخ او را چنین میدهد: «چرا نباید کار کنم؟ ما از هر کسی هم که پرسیدیم او چکار کرده، یک حرفهای میزند که مثلا او با دانشجوها فلان کار را کرده. میپرسم دیدی؟ میگوید نه! فلان کس گفته است. خلاصه من وقتی از کسانی که به این بنده خدا ایراد میگیرند، میپرسم که خداوکیلی حالا که او این جا نیست، مگر دیده که مسعود دهنمکی کسی را اذیت کند؟ میگوید نه!»
اما آقای مجری که ظاهراً به هدفش نرسیده است، شبههی جدیدی مطرح میکند: «نه! من منظورم این بود که ایشان به دلیل نداشتن تجربه، شایعاتی در موردشان درست شد که آقای شریفینیا «اخراجیها 1 را جمع کرده است...» و این بار هم «عبدی» در جواب میگوید: «آقای شریفینیا اصلا کجا بودن؟ ایشان سر فیلمبرداری نمیرسید حاضر شود. چون چند جای دیگر فیلمبرداری داشت. کجا بود آقای شریفینیا؟ اینها فقط حرف است.»
به هر حال، برنامهی نخست «بعضیا» با این حواشی به پایان رسید و عدهای، این سوالات چالشی را گذاشتند به پای اینکه مجری برنامه قرار است برنامهی جنجالی روی آنتن بفرستد و با این استدلال، که مجری قصد داشته تا با مطرح کردن شبهات پیرامون دهنمکی، آنها را از زبان مهمانان برنامه پاسخ دهد، سعی کردند حسنظن پیشه کنند.
اما این روند با شدت و ضعف در برنامههای بعدی هم تکرار شد. چنانچه اگر برنامهی «حمید سوریان» و سوال مجری در مورد اهدای مدال او به رئیسجمهور را هم نادیده بگیریم، نمیشود سوالات جانبدارانهی مجری برنامه در گفتگو با مسعود دهنمکی را اتفاقی دانست.
برنامهی «بعضیا» با حضور دهنمکی مصداق اعمال سلیقهی سیاسی مجری –تهیهکنندهی یک برنامهی گفتگو محور در شبکهی 3 در جهت تخریب فیلمسازی بود که اثرش با همه ضعفها و قوتها از شبکهی یک همین رسانه در حال پخش است. تا جایی که موضع برنامه از همان از ویدئوی معرفی مهمان برنامه و ارجاع دادن مخاطبان به ماجرای اعتراض دهنمکی به فیلم «آدم برفی» مشخص شد و نشان داد ماجرا، ارتباطی به چالشی بودن گفتگو ندارد. چرا که اگر قرار بود حرفهای برخورد شود، ویدوی معرفی مهمان برنامه به متلکگویی نمیپرداخت.
اما در ادامهی برنامه، مجری-تهیهکنندهی عصبانی با پرسیدن سوالاتی نظیر اینکه «آقای دهنمکی! شما اس ام اسهای اون موقع (زمان ساخت اخراجیها 1) رو برداشتید فیلم کردید» یا «شما مجلهای داشتید که در آن به راست راست راه رفتن آدمها هم گیر میدادید» و ... نشان داد که قادر نیست موضع سیاسی خود را لااقل در رویکردی حرفهای در لفافهی سوالات پنهان کند. هر چند که حاضرجوابی دهنمکی، جلسهی محاکمهی یک طرفهی مجری را بر هم ریخت.
بدین ترتیب، مشخص شد هدف برنامهی «بعضیا» نه صرفاً طراحی یک گفتگوی چالشی که به تناسب اعتقادات و جبههبندی سیاسی مجری برنامه، گاه انتقامگیری از مهمان برنامه خواهد بود. و اگرنه جملاتی مثل «اخراجیهای 1 مجموعهای از چند اس ام اس است» در هیچ مجموعهی رسانهای در هیچ نقطهای از عالم به عنوان سوال شناخته نمیشود، بلکه نوعی صدور حکم به شمار میرود.
جالب اینکه مجری برنامه حتی در حین صحبتهای «دهنمکی» پیرامون قوت سکانسهای جنگی معراجیها هم از متلکگویی بابت مرگ شش نفر از عوامل این سریال –که بدیهی است کارگردان در وقوع آن هیچ نقشی ندارد- دریغ نکرد و نشان داد که قبل از انجام این گفتگو، پستهای زرد برخی کاربران فیسبوک را خوب مطالعه کرده است.
عجیبتر آنکه ظاهراً سیاست شبکهی سوم سیما بر آن است که فقط به شرط حضور یکی از اعضای جناح فرهنگی مومن، به بهانهی گفتگوی چالشی، بساط محاکمه به راه بیندازد و با با ذکر سوابق و انتقادات فیسبوکی، به شکلی مذبوحانه سعی در توهین به مهمان خود نماید. و اگرنه در سایر اوقات، به ویژه اگر مهمان برنامه از نوع شبهروشنفکر باشد، عموماً مجریان برنامههای این شبکه حتی قادر به کوچکترین انتقادی نخواهند بود. چنانکه پیش از این، این مورد را در گفتگوهای «گبرلو» با مهمانان «خاص» سینماییاش دیدهایم.
در این میان، حتی اگر بشود لحن بیادبانهی سوالات و ویدئوهای تمسخرآمیز معرفی مهمان را فراموش کرد، همچنان سوالی که به ذهن خطور می کند این است که به طور مثال، مدیران شبکهی سوم سیما و به طور اخص دستاندرکاران برنامهی «بعضیا» حاضرند با همین لحن، از دیگر سینماگران ایرانی نیز سوال بپرسند؟ آیا «مجری-تهیهکنندهی این برنامه جرأت دارد «تهمینه میلانی» را به بهانهی اکران فیلمش به استودیو دعوت کند و با او بر سر اینکه چرا در برنامهی «هفت»، تمام مردم ایران را عقدهای خوانده است، چالش کند؟ یا همین مجری که ظاهراً در طرح سوالات فیسبوکی مهارت بالایی دارد، میتواند «مسعود کیمیایی» را دعوت کرده و پیرامون ماجرای شستن «فروغ فرخزاد» از او سوال بپرسد؟ آیا او قادر است از «اصغر فرهادی» با همین لحن در مورد ماجرای کمپین دوپلهوی «لطفا کشتن همنوعان خود را متوقف کنید» بپرسد؟ آیا او میتواند کارگردانان دیگر را هم به واسطهی اکران فیلمهایشان دعوت کند و با همین لحن منفی در مورد فیلمهایشان گفتگوی چالشی بگیرد؟
البته در سیمای جمهوری اسلامی، وقتی در تنها برنامهی سینمایی آن، هیچ کس حاضر نیست حتی یک موضع حداقلی در برابر اظهارات توهینآمیز کیارستمی پیرامون دفاع مقدس بگیرد، پاسخ سوالات بالا هم قابل پیشبینی خواهد بود. اصولاً به نظر میرسد در رسانهی ملی، نقد جناح فرهنگی مومن روی آنتن به یک ارزش تبدیل شده است؛ چنانکه در برنامهی «هفت» پس از اظهارات «حاتمیکیا» چندین و چند نفر، بدون حضور در مخالفت با او ابراز نظر کردند.
بدتر اینکه مجریها با علائق سیاسی خاص خود، تهیهکننده و سردبیر شدهاند و هیچ نظارتی هم روی کار آنها وجود ندارد. مدیرانی مثل «دارابی» هم به حضور چهرههای مشهور در این برنامهها رضایت دارند و چندان به باقی مسائل نمیاندیشند. از همین رو، مجری-تهیهکنندهها با هر کس که در فیسبوک محبوب باشد، در برنامه مهربان خواهند بود و اگرنه، جلسهی گفتگو با مهمانان خود را به جلسهی محاکمه تبدیل خواهند کرد.
یک بار دیگر شعار امسال را مرور میکنیم و سیمای رسانهی ملی در سال 93 را از نظر میگذرانیم. آیا تقویت جناح مومن فرهنگی روی آنتن از سطح یک لقلقهی زبان فراتر رفت؟
* رجانیوز
ماجرای این اعمال سلائق سیاسی از همان نخستین برنامه شروع شد؛ آنجا که مجری برنامهی «بعضیا» همسو با برخی رسانهها که مطابق معمول به سراغ بازیگران رده چندم سریال «معراجیها» میروند تا شاید علیه دهنمکی حرفی بزنند، تمام سعی خود را کرد تا با پرسیدن سوالات جهتدار، از زیر زبان «اکبر عبدی» حرفی علیه دهنمکی بیرون بکشد.
از همین رو، مجری برنامه در اواسط برنامه از «عبدی» میپرسد چرا در شرایطی که خیلیها حاضر به بازی کردن در کارهای «دهنمکی» نبودند، شما در «اخراجیها» بازی کردید؟ «اکبر عبدی» هم صادقانه پاسخ او را چنین میدهد: «چرا نباید کار کنم؟ ما از هر کسی هم که پرسیدیم او چکار کرده، یک حرفهای میزند که مثلا او با دانشجوها فلان کار را کرده. میپرسم دیدی؟ میگوید نه! فلان کس گفته است. خلاصه من وقتی از کسانی که به این بنده خدا ایراد میگیرند، میپرسم که خداوکیلی حالا که او این جا نیست، مگر دیده که مسعود دهنمکی کسی را اذیت کند؟ میگوید نه!»
اما آقای مجری که ظاهراً به هدفش نرسیده است، شبههی جدیدی مطرح میکند: «نه! من منظورم این بود که ایشان به دلیل نداشتن تجربه، شایعاتی در موردشان درست شد که آقای شریفینیا «اخراجیها 1 را جمع کرده است...» و این بار هم «عبدی» در جواب میگوید: «آقای شریفینیا اصلا کجا بودن؟ ایشان سر فیلمبرداری نمیرسید حاضر شود. چون چند جای دیگر فیلمبرداری داشت. کجا بود آقای شریفینیا؟ اینها فقط حرف است.»
به هر حال، برنامهی نخست «بعضیا» با این حواشی به پایان رسید و عدهای، این سوالات چالشی را گذاشتند به پای اینکه مجری برنامه قرار است برنامهی جنجالی روی آنتن بفرستد و با این استدلال، که مجری قصد داشته تا با مطرح کردن شبهات پیرامون دهنمکی، آنها را از زبان مهمانان برنامه پاسخ دهد، سعی کردند حسنظن پیشه کنند.
اما این روند با شدت و ضعف در برنامههای بعدی هم تکرار شد. چنانچه اگر برنامهی «حمید سوریان» و سوال مجری در مورد اهدای مدال او به رئیسجمهور را هم نادیده بگیریم، نمیشود سوالات جانبدارانهی مجری برنامه در گفتگو با مسعود دهنمکی را اتفاقی دانست.
برنامهی «بعضیا» با حضور دهنمکی مصداق اعمال سلیقهی سیاسی مجری –تهیهکنندهی یک برنامهی گفتگو محور در شبکهی 3 در جهت تخریب فیلمسازی بود که اثرش با همه ضعفها و قوتها از شبکهی یک همین رسانه در حال پخش است. تا جایی که موضع برنامه از همان از ویدئوی معرفی مهمان برنامه و ارجاع دادن مخاطبان به ماجرای اعتراض دهنمکی به فیلم «آدم برفی» مشخص شد و نشان داد ماجرا، ارتباطی به چالشی بودن گفتگو ندارد. چرا که اگر قرار بود حرفهای برخورد شود، ویدوی معرفی مهمان برنامه به متلکگویی نمیپرداخت.
اما در ادامهی برنامه، مجری-تهیهکنندهی عصبانی با پرسیدن سوالاتی نظیر اینکه «آقای دهنمکی! شما اس ام اسهای اون موقع (زمان ساخت اخراجیها 1) رو برداشتید فیلم کردید» یا «شما مجلهای داشتید که در آن به راست راست راه رفتن آدمها هم گیر میدادید» و ... نشان داد که قادر نیست موضع سیاسی خود را لااقل در رویکردی حرفهای در لفافهی سوالات پنهان کند. هر چند که حاضرجوابی دهنمکی، جلسهی محاکمهی یک طرفهی مجری را بر هم ریخت.
بدین ترتیب، مشخص شد هدف برنامهی «بعضیا» نه صرفاً طراحی یک گفتگوی چالشی که به تناسب اعتقادات و جبههبندی سیاسی مجری برنامه، گاه انتقامگیری از مهمان برنامه خواهد بود. و اگرنه جملاتی مثل «اخراجیهای 1 مجموعهای از چند اس ام اس است» در هیچ مجموعهی رسانهای در هیچ نقطهای از عالم به عنوان سوال شناخته نمیشود، بلکه نوعی صدور حکم به شمار میرود.
جالب اینکه مجری برنامه حتی در حین صحبتهای «دهنمکی» پیرامون قوت سکانسهای جنگی معراجیها هم از متلکگویی بابت مرگ شش نفر از عوامل این سریال –که بدیهی است کارگردان در وقوع آن هیچ نقشی ندارد- دریغ نکرد و نشان داد که قبل از انجام این گفتگو، پستهای زرد برخی کاربران فیسبوک را خوب مطالعه کرده است.
عجیبتر آنکه ظاهراً سیاست شبکهی سوم سیما بر آن است که فقط به شرط حضور یکی از اعضای جناح فرهنگی مومن، به بهانهی گفتگوی چالشی، بساط محاکمه به راه بیندازد و با با ذکر سوابق و انتقادات فیسبوکی، به شکلی مذبوحانه سعی در توهین به مهمان خود نماید. و اگرنه در سایر اوقات، به ویژه اگر مهمان برنامه از نوع شبهروشنفکر باشد، عموماً مجریان برنامههای این شبکه حتی قادر به کوچکترین انتقادی نخواهند بود. چنانکه پیش از این، این مورد را در گفتگوهای «گبرلو» با مهمانان «خاص» سینماییاش دیدهایم.
در این میان، حتی اگر بشود لحن بیادبانهی سوالات و ویدئوهای تمسخرآمیز معرفی مهمان را فراموش کرد، همچنان سوالی که به ذهن خطور می کند این است که به طور مثال، مدیران شبکهی سوم سیما و به طور اخص دستاندرکاران برنامهی «بعضیا» حاضرند با همین لحن، از دیگر سینماگران ایرانی نیز سوال بپرسند؟ آیا «مجری-تهیهکنندهی این برنامه جرأت دارد «تهمینه میلانی» را به بهانهی اکران فیلمش به استودیو دعوت کند و با او بر سر اینکه چرا در برنامهی «هفت»، تمام مردم ایران را عقدهای خوانده است، چالش کند؟ یا همین مجری که ظاهراً در طرح سوالات فیسبوکی مهارت بالایی دارد، میتواند «مسعود کیمیایی» را دعوت کرده و پیرامون ماجرای شستن «فروغ فرخزاد» از او سوال بپرسد؟ آیا او قادر است از «اصغر فرهادی» با همین لحن در مورد ماجرای کمپین دوپلهوی «لطفا کشتن همنوعان خود را متوقف کنید» بپرسد؟ آیا او میتواند کارگردانان دیگر را هم به واسطهی اکران فیلمهایشان دعوت کند و با همین لحن منفی در مورد فیلمهایشان گفتگوی چالشی بگیرد؟
البته در سیمای جمهوری اسلامی، وقتی در تنها برنامهی سینمایی آن، هیچ کس حاضر نیست حتی یک موضع حداقلی در برابر اظهارات توهینآمیز کیارستمی پیرامون دفاع مقدس بگیرد، پاسخ سوالات بالا هم قابل پیشبینی خواهد بود. اصولاً به نظر میرسد در رسانهی ملی، نقد جناح فرهنگی مومن روی آنتن به یک ارزش تبدیل شده است؛ چنانکه در برنامهی «هفت» پس از اظهارات «حاتمیکیا» چندین و چند نفر، بدون حضور در مخالفت با او ابراز نظر کردند.
بدتر اینکه مجریها با علائق سیاسی خاص خود، تهیهکننده و سردبیر شدهاند و هیچ نظارتی هم روی کار آنها وجود ندارد. مدیرانی مثل «دارابی» هم به حضور چهرههای مشهور در این برنامهها رضایت دارند و چندان به باقی مسائل نمیاندیشند. از همین رو، مجری-تهیهکنندهها با هر کس که در فیسبوک محبوب باشد، در برنامه مهربان خواهند بود و اگرنه، جلسهی گفتگو با مهمانان خود را به جلسهی محاکمه تبدیل خواهند کرد.
یک بار دیگر شعار امسال را مرور میکنیم و سیمای رسانهی ملی در سال 93 را از نظر میگذرانیم. آیا تقویت جناح مومن فرهنگی روی آنتن از سطح یک لقلقهی زبان فراتر رفت؟
* رجانیوز