رئیسجمهور کشورمان امروز پس از یک سفر طولانی به سازمان ملل متحد و همچنین حضور در اجلاس کشورهای ساحالی دریای خزر، به ایران بازگشت؛ سفری که حواشی زیادی داشت و اگرچه اقدام نابجای تماس تلفنی با رئیسجمهور آمریکا در آن تکرار نشد اما خالی از حاشیه هم نبود.
به گزارش شهدای ایران، دیدار آقای روحانی با دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا و سخنان توهین آمیز او علیه ایران در نطقی که در اجلاس عمومی سازمان ملل ارائه کرد، یکی از اصلیترین حواشی این سفر بود که البته از سوی آقای رئیسجمهور هم بیپاسخ ماند. حالا که آقای روحانی از سفر به تهران بازگشته، زمان مناسبی برای نقد برخی اقدامات انجام شده در این سفر است. در این زمینه ذکر چند نکته، ضروری به نظر میرسد:
۱- آقای روحانی نشان داده که در برابر منتقدان داخلی خود کوچکترین نرمشی صورت نمیدهد و سادهترین انتقادات کارشناسی از سوی اساتید و علما را نیز با شدیدترین واژهها و عبارتها پاسخ میدهد. «بیسواد» خواندن منتقدین و استفاده از لفظ «به جهنم» در برابر آنان، از جمله رویکردهایی بوده است که رئیسجمهور در واکنش به منتقدان اتخاذ کرده است.
با این حال، آقای رئیسجمهور نشان داده به هر میزان که در برابر منتقدان داخلی سرسخت است، در برابر توهینهای مسئولان خارجی با سماحت برخورد می کند. در حالی که نطق دیوید کامرون و توهین به مردم ایران، پیش از سخنرانی آقای روحانی در مجمع عمومی انجام شد و کامرون در سخنان خود به دیدارش با رئیسجمهور کشورمان نیز اشاره کرد، آقای روحانی نه تنها در سخنرانی خود در مجمع عمومی بلکه در طول مدت حضور در نیویورک و گفتگوهای مختلف رسانه ای خود، کوچکترین اشاره ای به این رفتار نکرده و پاسخ نخست وزیر انگلیس را نداد. اتفاقی که البته در قبال منتقدان داخلی به شدیدترین وجه و به صورتی کاملا متفاوت اتفاق افتاده و با تندترین ادبیات به استقبال انتقادات آنها رفته است.
آنچه در ماجرای دیدار آقای روحانی با کامرون و سپس سخنرانی وی اتفاق افتاد، به سخره گرفته شدن عزت یک ملت بود، و آقای روحانی از جیب عزت ملت این هزینه را پرداخت کرد، به نظر نمی رسد اظهار نظر هنگام ورود به ایران و در فرودگاه جبران کننده این هزینه دیپلماتیک و سیاسی باشد.
۲- مجلس شورای اسلامی طبق یک مصوبه رسمی و به اتفاق آرا تصویب کرد که به دلیل اقدامات ضدایرانی و رویکردهای مداخلهجویانه بریتانیا به ویژه در ماجرای فتنه ۸۸، سطح روابط میان دو کشور ایران و انگلستان به سطح کاردار تنزل پیدا کند و مقامات دیپلماتیک دو کشور نیز تا زمان عذرخواهی و جبران اقدامات صورت گرفته از سوی لندن، قادر به ارتقای این سطح نیستند.
با این حال، آقای روحانی بدون درنظر گرفتن این مصوبه مجلس و همچنین بدون توجه به سابقه تاریخی خیانتهای لندن علیه منافع ملی کشورمان، اقدام به تابوشکنی در این زمینه کرده است. مشخص نیست مجوز ارتقاء روابط در حد دیدار رئیس دو دولت را آقای روحانی چه زمانی از مجلس اخذ کرده است که امروز به اتاق کامرون در مقر سازمان ملل رفته و با وی دیدار می کند.
۳- آنچه در تحلیل و تفسیر این دیدار از سوی جریان رسانه ای حامی دولت و خصوصا معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور با ذوق زدگی تمام مطرح شد این بود که آقای روحانی در این دیدار موفق به تابوشکنی شده است. اما به نظر می رسد رفتاری که کامرون پس از این تابوشکنی از خود نشان داد، این موضوع را به خوبی جا انداخته باشد که عرصه دیپلماتیک، محلی برای تامین منافع ملی کشور است؛ نه جایگاهی برای اجرای نمایش و «شو»های عامهپسند. وقتی که شو سیاسی و تبلیغاتی و تابوشکنی در رفتار دیپلماتیک موضوعیت پیدا کند، آنچه در پی خواهد آمد، از دست رفتند منافع ملی در پس اجرای برخی از این نمایش های تبلیغاتی خواهد بود.
حالا آقای روحانی باید پاسخ بدهند که علت دیدار با کامرون چه بود و چه فایدهای برای کشورمان داشت؟ آیا خروجی این دیدار که با توهینهای شرمآور نخست وزیر بریتانیا همراه بود، دستاوردی فراتر از یک نمایش تابوشکنانه داشت؟
۴- آقای روحانی پس از بازگشت به ایران، در واکنش به سخنان کامرون گفتهاند که دوران استعمار قرن نوزدهمی به پایان رسیده است و انگلیس باید رفتار خود را مبتنی بر واقعیات جدید جهان تنظیم کند. این یک واقعیت کاملا روشن است که امروز انگلیس در حد یک کشور معمولی اروپایی در جهان مطرح است که تا هفته گذشته نگران جدایی بخشی از کشورش در قالب کشور جدید اسکاتلند بود. قطعا آنچه که یک استعمارگر سابق و یک کشور معمولی فعلی را به آن وادار میکند که به خوی استعمارگری خود بازگردد، رفتاری است که از جانب طرف مقابل مشاهده میکند. باید دید رفتار طرف مقابل چگونه بوده است که در سر انگلیس ضعیف امروزی، هوای استعمارگری قرن نوزدهمش را زنده کرده است.
اظهارات نخست وزیر انگلیس را باید در سه محور دستهبندی کرد و به هر کدام از آنها پاسخی مناسب داد:
الف) کامرون مدعی شد که جمهوری اسلامی ایران باید رفتار مناسبتری با مردم خود داشته باشد. در این زمینه کافیست تا تصاویر برخورد خشونت آمیز پلیس لندن با دانشجویان معترض این شهر را بازخوانی کرد تا این واقعیت مشخص شود که چه حکومتی نیاز دارد تا رفتارش نسبت به مردم را تصحیح کند. همچنین تقاضای ۴۵ درصدی مردم اسکاتلند برای خروج این کشور از زیر سایه بریتانیا، خود گواهی بر میزان محبوبیت ساکنین خانه شماره ۱۰ داونینگ استریت در میان افکار عمومی اهالی بریتانیاست.
نمونه ای از رفتار خوب دولت انگلیس با مردمش
ب) نخست وزیر انگلستان در حالی ایران را به حمایت از تروریسم متهم کرد که لندن صراحتا فرمان ترور دانشمندان هستهای ایران را در سالیان گذشته صادر کرد. «جان ساورز»، رئیس دستگاه اطلاعاتی انگلستان طی یک سخنرانی صراحتا از لزوم ترور دانشمندان ایران برای جلوگیری از پیشرفت هستهای کشورمان سخن گفت و چند روز بعد، دکتر مجید شهریاری توسط یک عامل تروریست به شهادت رسید.
این رویکرد لندن یادآور اقدامات اروپاییها در قرون وسطی است که دانشمندانی همچون گالیله را به جرم دستاوردهای علمی به دادگاه و محاکمه کشاندند. قطعا اگر بنا بر اعلام لیست کشورهای حامی تروریسم در جهان باشد، نام لندن و واشنگتن را باید در صدر آن نوشت.
ج) ادعای خطر هستهای بودن ایران و تلاش تهران برای دستیابی به سلاح هستهای نیز زمانی که از سوی یکی از دارندگان سلاح اتمی در جهان مطرح میشود، بیشتر جنبه طنز و فکاهی پیدا میکند و افکار عمومی جهان را به خنده میاندازد.
۵- این ماجرا مجددا حقانیت تئوری اسلام و انقلاب اسلامی در زمینه برخورد با مستکبرین را اثبات کرد و نشان داد که هرگونه نرمش بیجا و بدون درنظر گرفتن شرایط و جایگاه طرف مقابل، قطعا منجر به افزایش وقاحت و تمایل غرب برای ادامه سلطه و پیگیری رویکرد قلدرمآبانه خود خواهد شد.
این تجربه نشان داد که هرگونه تعامل با غرب (به ویژه آمریکا و انگلیس) باید با برنامهریزی دقیق و از سر عزت صورت بگیرد تا بتواند تاثیرگذار باشد و منافع ملی کشورمان را تامین کند. در غیر این صورت، فرجامی به جز مغرورتر شدن مستکبرین و پافشاری آنها بر خوی مداخله جویانهشان نخواهد داشت.
با در نظر گرفتن همه نکات ذکر شده، باید به آقای روحانی یادآور شد که مذاکره با طرفهای غربی موجب لرزیدن منتقدین نمیشود که آنان را به جهنم حواله میدهد؛ بلکه این رویکرد غیردیپلماتیک از سوی برخی مقامات دولتی است که سبب میشود تا کارشناسان و دلسوزان انقلاب، دلواپس و نگران فرجام این مذاکرات باشند.
*رجانیوز
۱- آقای روحانی نشان داده که در برابر منتقدان داخلی خود کوچکترین نرمشی صورت نمیدهد و سادهترین انتقادات کارشناسی از سوی اساتید و علما را نیز با شدیدترین واژهها و عبارتها پاسخ میدهد. «بیسواد» خواندن منتقدین و استفاده از لفظ «به جهنم» در برابر آنان، از جمله رویکردهایی بوده است که رئیسجمهور در واکنش به منتقدان اتخاذ کرده است.
با این حال، آقای رئیسجمهور نشان داده به هر میزان که در برابر منتقدان داخلی سرسخت است، در برابر توهینهای مسئولان خارجی با سماحت برخورد می کند. در حالی که نطق دیوید کامرون و توهین به مردم ایران، پیش از سخنرانی آقای روحانی در مجمع عمومی انجام شد و کامرون در سخنان خود به دیدارش با رئیسجمهور کشورمان نیز اشاره کرد، آقای روحانی نه تنها در سخنرانی خود در مجمع عمومی بلکه در طول مدت حضور در نیویورک و گفتگوهای مختلف رسانه ای خود، کوچکترین اشاره ای به این رفتار نکرده و پاسخ نخست وزیر انگلیس را نداد. اتفاقی که البته در قبال منتقدان داخلی به شدیدترین وجه و به صورتی کاملا متفاوت اتفاق افتاده و با تندترین ادبیات به استقبال انتقادات آنها رفته است.
آنچه در ماجرای دیدار آقای روحانی با کامرون و سپس سخنرانی وی اتفاق افتاد، به سخره گرفته شدن عزت یک ملت بود، و آقای روحانی از جیب عزت ملت این هزینه را پرداخت کرد، به نظر نمی رسد اظهار نظر هنگام ورود به ایران و در فرودگاه جبران کننده این هزینه دیپلماتیک و سیاسی باشد.
۲- مجلس شورای اسلامی طبق یک مصوبه رسمی و به اتفاق آرا تصویب کرد که به دلیل اقدامات ضدایرانی و رویکردهای مداخلهجویانه بریتانیا به ویژه در ماجرای فتنه ۸۸، سطح روابط میان دو کشور ایران و انگلستان به سطح کاردار تنزل پیدا کند و مقامات دیپلماتیک دو کشور نیز تا زمان عذرخواهی و جبران اقدامات صورت گرفته از سوی لندن، قادر به ارتقای این سطح نیستند.
با این حال، آقای روحانی بدون درنظر گرفتن این مصوبه مجلس و همچنین بدون توجه به سابقه تاریخی خیانتهای لندن علیه منافع ملی کشورمان، اقدام به تابوشکنی در این زمینه کرده است. مشخص نیست مجوز ارتقاء روابط در حد دیدار رئیس دو دولت را آقای روحانی چه زمانی از مجلس اخذ کرده است که امروز به اتاق کامرون در مقر سازمان ملل رفته و با وی دیدار می کند.
۳- آنچه در تحلیل و تفسیر این دیدار از سوی جریان رسانه ای حامی دولت و خصوصا معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور با ذوق زدگی تمام مطرح شد این بود که آقای روحانی در این دیدار موفق به تابوشکنی شده است. اما به نظر می رسد رفتاری که کامرون پس از این تابوشکنی از خود نشان داد، این موضوع را به خوبی جا انداخته باشد که عرصه دیپلماتیک، محلی برای تامین منافع ملی کشور است؛ نه جایگاهی برای اجرای نمایش و «شو»های عامهپسند. وقتی که شو سیاسی و تبلیغاتی و تابوشکنی در رفتار دیپلماتیک موضوعیت پیدا کند، آنچه در پی خواهد آمد، از دست رفتند منافع ملی در پس اجرای برخی از این نمایش های تبلیغاتی خواهد بود.
حالا آقای روحانی باید پاسخ بدهند که علت دیدار با کامرون چه بود و چه فایدهای برای کشورمان داشت؟ آیا خروجی این دیدار که با توهینهای شرمآور نخست وزیر بریتانیا همراه بود، دستاوردی فراتر از یک نمایش تابوشکنانه داشت؟
۴- آقای روحانی پس از بازگشت به ایران، در واکنش به سخنان کامرون گفتهاند که دوران استعمار قرن نوزدهمی به پایان رسیده است و انگلیس باید رفتار خود را مبتنی بر واقعیات جدید جهان تنظیم کند. این یک واقعیت کاملا روشن است که امروز انگلیس در حد یک کشور معمولی اروپایی در جهان مطرح است که تا هفته گذشته نگران جدایی بخشی از کشورش در قالب کشور جدید اسکاتلند بود. قطعا آنچه که یک استعمارگر سابق و یک کشور معمولی فعلی را به آن وادار میکند که به خوی استعمارگری خود بازگردد، رفتاری است که از جانب طرف مقابل مشاهده میکند. باید دید رفتار طرف مقابل چگونه بوده است که در سر انگلیس ضعیف امروزی، هوای استعمارگری قرن نوزدهمش را زنده کرده است.
اظهارات نخست وزیر انگلیس را باید در سه محور دستهبندی کرد و به هر کدام از آنها پاسخی مناسب داد:
الف) کامرون مدعی شد که جمهوری اسلامی ایران باید رفتار مناسبتری با مردم خود داشته باشد. در این زمینه کافیست تا تصاویر برخورد خشونت آمیز پلیس لندن با دانشجویان معترض این شهر را بازخوانی کرد تا این واقعیت مشخص شود که چه حکومتی نیاز دارد تا رفتارش نسبت به مردم را تصحیح کند. همچنین تقاضای ۴۵ درصدی مردم اسکاتلند برای خروج این کشور از زیر سایه بریتانیا، خود گواهی بر میزان محبوبیت ساکنین خانه شماره ۱۰ داونینگ استریت در میان افکار عمومی اهالی بریتانیاست.
نمونه ای از رفتار خوب دولت انگلیس با مردمش
ب) نخست وزیر انگلستان در حالی ایران را به حمایت از تروریسم متهم کرد که لندن صراحتا فرمان ترور دانشمندان هستهای ایران را در سالیان گذشته صادر کرد. «جان ساورز»، رئیس دستگاه اطلاعاتی انگلستان طی یک سخنرانی صراحتا از لزوم ترور دانشمندان ایران برای جلوگیری از پیشرفت هستهای کشورمان سخن گفت و چند روز بعد، دکتر مجید شهریاری توسط یک عامل تروریست به شهادت رسید.
این رویکرد لندن یادآور اقدامات اروپاییها در قرون وسطی است که دانشمندانی همچون گالیله را به جرم دستاوردهای علمی به دادگاه و محاکمه کشاندند. قطعا اگر بنا بر اعلام لیست کشورهای حامی تروریسم در جهان باشد، نام لندن و واشنگتن را باید در صدر آن نوشت.
ج) ادعای خطر هستهای بودن ایران و تلاش تهران برای دستیابی به سلاح هستهای نیز زمانی که از سوی یکی از دارندگان سلاح اتمی در جهان مطرح میشود، بیشتر جنبه طنز و فکاهی پیدا میکند و افکار عمومی جهان را به خنده میاندازد.
۵- این ماجرا مجددا حقانیت تئوری اسلام و انقلاب اسلامی در زمینه برخورد با مستکبرین را اثبات کرد و نشان داد که هرگونه نرمش بیجا و بدون درنظر گرفتن شرایط و جایگاه طرف مقابل، قطعا منجر به افزایش وقاحت و تمایل غرب برای ادامه سلطه و پیگیری رویکرد قلدرمآبانه خود خواهد شد.
این تجربه نشان داد که هرگونه تعامل با غرب (به ویژه آمریکا و انگلیس) باید با برنامهریزی دقیق و از سر عزت صورت بگیرد تا بتواند تاثیرگذار باشد و منافع ملی کشورمان را تامین کند. در غیر این صورت، فرجامی به جز مغرورتر شدن مستکبرین و پافشاری آنها بر خوی مداخله جویانهشان نخواهد داشت.
با در نظر گرفتن همه نکات ذکر شده، باید به آقای روحانی یادآور شد که مذاکره با طرفهای غربی موجب لرزیدن منتقدین نمیشود که آنان را به جهنم حواله میدهد؛ بلکه این رویکرد غیردیپلماتیک از سوی برخی مقامات دولتی است که سبب میشود تا کارشناسان و دلسوزان انقلاب، دلواپس و نگران فرجام این مذاکرات باشند.
*رجانیوز