هاشمی رفسنجانی در بخشی از سخنان اخیر خود که گفته میشود مخاطب آن علامه مصباح بوده، بیان کرده که “ایشان (آیتالله مصباح) پیش از انقلاب مبارزه با شاه را حرام دانستهاند!”
شهدای ایران: در آن زمان که سازمان التقاطی مجاهدین خلق، اعضای مبارز خود را در تشکیلات مخوف خویش هضم کرده بود و مبارزین مسلمان یکی یکی به دام "مارکسیسم” کشانده میشدند، خوشخیالانی نظیر حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی با سطح تحلیل پایین خود، به نام مبارزه علیه استبداد به کمک و حمایت از این سازمان میپرداختند.
متاسفانه برخی مبارزین شهیر که پس از پیروزی انقلاب نیز صاحب عنوان شدند با وجود اینکه التقاط و انحراف سازمان از همان ابتدای دهه پنجاه و حتی پیش از آن تا حدود زیادی بر آگاهان روشن بود تا لحظهای که سازمان استحاله ایدئولوژیک خود را در سال ۵۴ رسماً علنی نکرد از حمایت خود دست برنداشتند. برخی مانند آقای هاشمی رفسنجانی با وجود اینکه از مبارزین مطرح حوزههای علمیه بودند اما با تحلیلهای کاملاً خوشبینانه و کممایه خود، هدف نیمه مشترک را عامل پیوند مبارزین میدانستند و خطر انحراف و التقاط سازمان مجاهدین را یا درک نمیکردند و یا جدی نمیپنداشتند.
اگر حمایتهای این بزرگان و به تبع اینها حمایتهای مردم از سازمان سیاه مجاهدین نبود این تشکیلات تا به این اندازه فرصت بروز و ظهور پیدا نمیکرد و به نام «مبارزه» جوانان مسلمان را به کام انحطاط نمیکشانید. اما از همه اینها که بگذریم نکته تلخ ماجرا آن است که اندک بزرگانی که آن زمان این خطر را درک کردند و با بصیرت و قاطعیت مثال زدنی، حمایت از سازمان را حرام دانستند و اختلافات بزرگی با اشخاصی نظیر آقای هاشمی رفسنجانی در مسیر مبارزه داشتهاند امروز توسط همین قشرِ بازی خورده تخریب میشوند و متهم به اعلام "حرمتِ” مبارزه علیه شاه میگردند.
هاشمی رفسنجانی در بخشی از سخنان اخیر خود که گفته میشود مخاطب آن آیتالله مصباح بوده، بیان کرده که
"ایشان (آیتالله مصباح) پیش از انقلاب مبارزه با شاه را حرام دانستهاند!”
اختلافات آقای هاشمی و آیتالله مصباح در دهه ۴۰ و ۵۰ بر هیچکس پوشیده نیست اما "دروغ” عجیب و بزرگ هاشمی این است که او این اختلافات را بر سر مبارزه علیه شاه ذکر کرده است در حالی که این اختلافات نه مربوط به مبارزه یا عدم مبارزه که بر سر "حمایت یا عدم حمایت از سازمان مجاهدین خلق” در مسیر مبارزه است.
از بعد از انقلاب هنگامی که اختلاف و مبارزه فکری آیتالله مصباح علیه انحرافات و جریانهای ناهمسو با اسلام و انقلاب آغاز گردید، بسیاری از چهرههای مطرح جناح چپ و برخی از شخصیتهای راستگرا با وارونه جلوه دادن یا کتمان کردنِ اقدامات علامه در جریان مبارزه علیه نظام سلطنتی سعی در تخریب چهره ایشان در بین مردم داشتند و دارند، که با پا عقب نگذاشتن و تشدید مبارزه فکری علامه در دوران ۸ ساله اصلاحات، این تخریبهای ناجوانمردانه روند صعودی به خود گرفت.
آن چه که تاریخ به ما نشان میدهد این است که حتی معاویه با دستگاه تبلیغاتی عظیم خود که برپایه دروغ و فریب و واقعیتسازی استوار بود تنها توانست به صورت کوتاهمدت به طور نسبی به اهداف شیطانی خود برسد اما اکنون بعد از ۱۳-۱۴ قرن آنچه به قوت باقیست اسلام ناب محمدیست، نه اسلام تحریف شده و دروغین جریانهای باطل. جریانهای سیاسی ماکیاولیستیِ امروز کشور نیز شاید در کوتاه مدت بتوانند با دروغپردازی و دغلبازی اندکی خود را بالا بکشند و چند صباحی رخ عیان کنند اما آنچه باقی میماند حق و حقیقت است و باطل ذاتاً زوال پذیر و نابود شدنیست. "انّ الباطِلَ کانَ زَهوقاً”.
*همت نیوز
متاسفانه برخی مبارزین شهیر که پس از پیروزی انقلاب نیز صاحب عنوان شدند با وجود اینکه التقاط و انحراف سازمان از همان ابتدای دهه پنجاه و حتی پیش از آن تا حدود زیادی بر آگاهان روشن بود تا لحظهای که سازمان استحاله ایدئولوژیک خود را در سال ۵۴ رسماً علنی نکرد از حمایت خود دست برنداشتند. برخی مانند آقای هاشمی رفسنجانی با وجود اینکه از مبارزین مطرح حوزههای علمیه بودند اما با تحلیلهای کاملاً خوشبینانه و کممایه خود، هدف نیمه مشترک را عامل پیوند مبارزین میدانستند و خطر انحراف و التقاط سازمان مجاهدین را یا درک نمیکردند و یا جدی نمیپنداشتند.
اگر حمایتهای این بزرگان و به تبع اینها حمایتهای مردم از سازمان سیاه مجاهدین نبود این تشکیلات تا به این اندازه فرصت بروز و ظهور پیدا نمیکرد و به نام «مبارزه» جوانان مسلمان را به کام انحطاط نمیکشانید. اما از همه اینها که بگذریم نکته تلخ ماجرا آن است که اندک بزرگانی که آن زمان این خطر را درک کردند و با بصیرت و قاطعیت مثال زدنی، حمایت از سازمان را حرام دانستند و اختلافات بزرگی با اشخاصی نظیر آقای هاشمی رفسنجانی در مسیر مبارزه داشتهاند امروز توسط همین قشرِ بازی خورده تخریب میشوند و متهم به اعلام "حرمتِ” مبارزه علیه شاه میگردند.
هاشمی رفسنجانی در بخشی از سخنان اخیر خود که گفته میشود مخاطب آن آیتالله مصباح بوده، بیان کرده که
"ایشان (آیتالله مصباح) پیش از انقلاب مبارزه با شاه را حرام دانستهاند!”
اختلافات آقای هاشمی و آیتالله مصباح در دهه ۴۰ و ۵۰ بر هیچکس پوشیده نیست اما "دروغ” عجیب و بزرگ هاشمی این است که او این اختلافات را بر سر مبارزه علیه شاه ذکر کرده است در حالی که این اختلافات نه مربوط به مبارزه یا عدم مبارزه که بر سر "حمایت یا عدم حمایت از سازمان مجاهدین خلق” در مسیر مبارزه است.
از بعد از انقلاب هنگامی که اختلاف و مبارزه فکری آیتالله مصباح علیه انحرافات و جریانهای ناهمسو با اسلام و انقلاب آغاز گردید، بسیاری از چهرههای مطرح جناح چپ و برخی از شخصیتهای راستگرا با وارونه جلوه دادن یا کتمان کردنِ اقدامات علامه در جریان مبارزه علیه نظام سلطنتی سعی در تخریب چهره ایشان در بین مردم داشتند و دارند، که با پا عقب نگذاشتن و تشدید مبارزه فکری علامه در دوران ۸ ساله اصلاحات، این تخریبهای ناجوانمردانه روند صعودی به خود گرفت.
آن چه که تاریخ به ما نشان میدهد این است که حتی معاویه با دستگاه تبلیغاتی عظیم خود که برپایه دروغ و فریب و واقعیتسازی استوار بود تنها توانست به صورت کوتاهمدت به طور نسبی به اهداف شیطانی خود برسد اما اکنون بعد از ۱۳-۱۴ قرن آنچه به قوت باقیست اسلام ناب محمدیست، نه اسلام تحریف شده و دروغین جریانهای باطل. جریانهای سیاسی ماکیاولیستیِ امروز کشور نیز شاید در کوتاه مدت بتوانند با دروغپردازی و دغلبازی اندکی خود را بالا بکشند و چند صباحی رخ عیان کنند اما آنچه باقی میماند حق و حقیقت است و باطل ذاتاً زوال پذیر و نابود شدنیست. "انّ الباطِلَ کانَ زَهوقاً”.
*همت نیوز