علی اندرزگو، جوانی از جنس مجاهدان فی سبیل الله که در ایام شهادت مولایش به دنیا آمد و در شب ضربت خوردن ایشان به شهادت رسید تا نشان دهد رهرو امیرمومنان علی(ع) است
سید علی اندرزگو در سال ۱۳۱۸ هجری خورشیدی در تهران متولد شد. او شش سال در دبستان فرخی تهران درس خواند و از ۱۲ سالگی همزمان با تحصیل در بازار تهران مشغول به کار شد. در این زمان با علاقه و اشتیاقی که به درس طلبگی داشت، مدرسه را رها و به علوم دینی روی آورد و فقه و اصول را در حوزه علمیه فرا گرفت.
وی از همان دوران نوجوانی دارای شجاعت فراوانی بود، به طوری که در ملاعام بدون هیچ هراسی اعتراض خویش را نسبت به اوضاع مملکت و شاه نشان می داد.
سید علی اندرزگو در نوجوانی با نواب صفوی آشنا و به عرصه مبارزه علیه رژیم پهلوی وارد شد. او در قیام ۱۵ خرداد در کنار دیگر مبارزان مسلمان قرار گرفت و به همین دلیل تحت تعقیب ساواک بود و در نهایت دستگیر شد، ولی از آنجایی که مدرکی علیه او نداشتند، وی را آزاد کردند. او بعد از آن رویداد به مبارزات خود رنگ و بوی جدی تر داد.
در سن ۱۹ سالگی در طرح اعدام انقلابی حسنعلی منصور، که عامل اصلی تصویب کاپیتولاسیون و تبعید امام(ره) بود، شرکت و به همین دلیل تحت تعقیب دایم ساواک قرار گرفت و این مسئله او را وادار به زندگی مخفی کرد و با اسم های مختلف در میان مردم تردد می کرد.
وی با این روش توانست رژیم را مدت ها به بازی بگیرد و سال ها به همین شکل به مبارزاتش ادامه داد و با توجه به تحت تعقیب بودن نمی توانست به طور مستقیم در مراکز آموزشی و دینی حضور یابد و به صورت مخفیانه با دانشجویان و طلاب ملاقات و به آنها درس اخلاق می داد و آنان را به مبارزه علیه رژیم دعوت می کرد.
وی مبارزی دلیر بود که در راه براندازی حکومت پهلوی و برقراری نظام جمهوری اسلامی یک لحظه آرام و قرار نداشت و در پیشرفت و ارتقای معارف مکتب اسلام آنقدر پیش رفت تا به مرز شهادت رسید.
اندرزگو که راه امام خمینی(ره) را خوب شناخته بود تلاش می کرد تا حقیقت آن را برای مردم به خصوص جوانان روشن نماید. به این منظور آنها را ترغیب میکرد تا به سربازان گمنام امام خمینی(ره)بپیوندند. با اینکه در آن زمان سازمان ها و گروه های فراوانی وجود داشت که با حکومت شاه مبارزه می کردند ولی اندرزگو هیچ گاه به آن گروه ها گرایش پیدا نکرد و ترجیح داد به عنوان یک شاگرد در کنار مراد و مرجعش، امام راحل بدون هیچ وابستگی به تشکلی مبارزه را تا سقوط طاغوت ادامه دهد.
ساواک که کماکان در تعقیب او بود با ردیابی تماس های تلفنی و دستگیری هم رزمانش توانست مکان حضور وی را شناسایی و در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، نزدیک افطار موفق به یافتن او شد. اما اندرزگو قبل از اینکه دستگیر شود تمام مدارک و اسناد را با بلعیدن از بین برد. در جریان دستگیری و طی درگیری مسلحانه، مجروح و در دوم شهریور ۱۳۵۷(۱۹ رمضان) در حالی که آتش مبارزات مردمی برای انقلابی ماندنی، روشن شده بود این مبارز از جان گذشته پرچم را برای ادامه راه به همرزمانش سپرد و با دهان روزه به شهادت رسید.
یادآوری این روز و زندگینامه این شهید مبارز نشان از اصالت مبارزات مردمی ایران اسلامی دارد که با قدرت ایمان، اعتماد به نفس و شجاعت در برابر طاغوت ایستادند و با تقدیم جان خود مسیر پیروزی را هموار ساختند.