در دوره مناظرات هم، آقای روحانی برآشفت و عصبانیتش، طعنه و کنایه یکی از رقبا را به دنبال داشت. البته زود بر خود مسلط شد و گفت تنها با صدای رسا حرف زده است نه عصبانیت! امروز هم در مقام توجیه عصبانیت اخیر برآمده و صحبت از افراد مریخی یا نامرئی میکند که از اتاق فکر به اتاق عملیات، کوچ کردهاند! گو این که چنین توهماتی گاهی سراغ مسؤلان میآید!
شهدای ایران: یکی از دلایل عمدهای که به جناب حاج شیخ حسن روحانی رأی ندادم، تندخویی و عصبانیت ایشان بود! گرچه معتقد بودم جناب ایشان بسیار دیر به کارزار انتخابات وارد شد و بهترین گزینه راستیها در انتخابات دوم خرداد 76 میتوانست باشد. آن روزهای شگفت و پر هیجان، راستیها همه محاسباتشان را روی جناب ناطق نوری انجام دادند و البته از جانب کارگزاران، رودست خوردند و از حریف باختند. باور داشتم که آقای روحانی در آن گود انتخاباتی، بهتر از آقای ناطق نوری میتوانست کشتی بگیرد که در مصاحبه با بیبیسی، مردم را متهم کرد که بر اساس حروف الفبا رای میدهند!
به هر حال چماق دوم خرداد، هشت سال بر سر منتقدان زده شد تا این که مردی از جنس دیگری پیدا شد که نه به راست وابسته بود نه به چپ. هشت سال هم آن چنان گذشت که دانی! در انتخابات اخیر اما نگارنده طی مقالهای تحلیلی « بایستگی اجماع اصولگرایان در انتخابات» همراه با نمودار، با پیشبینی اختلاف اصولگرایان که بخشی از آن را «مهندسی انتخابات» میدانم، نوشتم که شانس پیروزی دکتر عارف بیشتر از شیخ حسن روحانی است و تاکید کردم باید کاری کرد که منتخب ملت، آرای بیشتری داشته باشد تا با قدرت به این مقام برسد و از عهده مسئولیت برآید. اما سوگمندانه دیدیم که این بار کارگزارانیها حساب خود را با چپیها صاف کردند و گزینه راستی خود را بر گزینه چپی، رجحان دادند. همین « مهندسی انتخابات» باعث شد جناب روحانی، با اندکی رای بیشتر، و نه رأی قاطع و جامع، به ریاست جمهوری برسد.
فردای انتخابات بود که هر کسی خودش را پیروز میدان میدانست بیآن که سهم و اندازه خود را در جریان انتخابات، سنجیده باشد. بدتر این که جریانها و اصحاب با نفوذ، کمتر به ویژگیها و توانمندیهای رئیس جمهور منتخب، توجه میکردند و تو گویی منتخب ملت را مهرهای وابسته میدیدند که از خود هیچ استقلال و جوششی ندارد! این شد که برای توصیف بهتر و بیشتر شخص جناب رئیس جمهور، مقاله « مفاتیح شیخ حسن روحانی» را منتشر کردم. این مقاله پیش از آن که فیلم « من روحانی هستم» تولید شود، در پی آن بود که نسبت جناب روحانی با خودش، با اصلاحطلبان، اصولگرایان، آقای رفسنجانی و مقام معظم رهبری را توضیح دهد. در همانجا بود که خلق تند و عصبانیت وی را باز یادآور شدم.
جناب روحانی، در رویکرد خارجی خود، گفتمان گفتگو با کدخدا را مطرح کرد تا محور چرخ زندگی مردم را به محور سانتریفیوژها جوش بزند و در رویکرد داخلی خود، گفتمان اعتدال را مطرح کرد تا معتدلین هر جناح ( به جز طرفداران دکتر احمدی نژاد) را برای یاری دولت فرا بخواند.
در رویکرد خارجی اما به جز یک تماس تلفنی نابجا با رئیس جمهور آمریکا و چند دوره مذاکره که هنوز فوائد آن برای ملت، شفاف نشده، چیز دندان گیری عاید دولت نشده و وزیران هم اندک اندک فهمیدند نباید چندان امیدی به دلارهای آزاد شده داشته باشند و گمان برند به زودی گشایشی از این جهت حاصل خواهد شد. در این باره گفتنیهایی بود که در « شیردال هستهای» نوشتم. آمریکاییهای جاسوس البته به نماینده دولت در سازمان ملل هم اجازه ورود ندادند تا بفهمانند هم لبخندهایشان به جا است هم اخمهایشان و گزینهها روی میز است و این ایران است که باید تصمیمات سختی بگیرد! مبالغ به ظاهر آزاد شده را هم با توقیف اموال بنیاد علوی و پرونده کرسنت و امثالهم، جبران میکنند.
در رویکرد داخلی هم اعتدال، به روشی آرام با شیب ملایم، تعبیر شد که به جای هیاهو و چماق به دستی، به تدریج و بی سر و صدا، مدیران سابق را عزل و مدیران جدید و گاه مسئله دار را جایگزین میکند، یعنی پنهان کردن داس و نشان دادن کلید! همان گونه که قیمتها روبه فزونی میگذارد و چیزی جز تکدر خاطر همایونی به ارمغان نمیآورد!
آزاد کردن قیمتها و نیافزودن به مبلغ یارانه و تحقیر ملت، با تکرار واژه «نیازمند» و صفهای نابسامان سبد کالا پس از سه دهه از انقلاب و دوران جنگ! هم یکی دیگر از مظاهر اعتدال دولتی را به نمایش میگذارد. در این باره هم مطالبی را در « از گداپروری تا گداپنداری! » یاد آور شدم.
اما در این میان، برخورد تند و خلاف اخلاق رئیس محترم جمهور با منتقدان، دارد به یک روند عادی و پیاپی تبدیل میشود! این نکتهای است که دستیار محترم رئیس جمهور هم به آن اشاره داشت؛ آن جا که جناب شیخ یونسی گفت: « روحانی باید سعی کند عصبانی نشود و اعتدال را حفظ کند و مطمئن باشد زمان به نفع روحانی و به ضرر رقبای اوست. این وعده امید را که به همه داده است باید به خوش هم بدهد که پیروز است. کسانی که رقیب روحانی هستند به فکر دوره بعد هم نباشد و باید به فکر انتخابات 1400باشند. من علایم عصبانیت نمی بینم. البته دوبار عصبانی شد. یکبار در دانشگاه به منتقدان گفت بی سواد البته مسلط به کار خودش است و تا حالا از کوره در نرفته است.می خواهند او را در تله بیاندازند.»
در دوره مناظرات هم، آقای روحانی برآشفت و عصبانیتش، طعنه و کنایه یکی از رقبا را به دنبال داشت. البته زود بر خود مسلط شد و گفت تنها با صدای رسا حرف زده است نه عصبانیت! امروز هم در مقام توجیه عصبانیت اخیر برآمده و صحبت از افراد مریخی یا نامرئی میکند که از اتاق فکر به اتاق عملیات، کوچ کردهاند! گو این که چنین توهماتی گاهی سراغ مسؤلان میآید! پس از روز سیاه مجلس و ماجرای 22 بهمن قم بود که آقای لاریجانی و اعوان و انصارش هم خواستند بگویند یک جمع 20 نفره توانستهاند ایشان را با حضور چندین هزار نفر از شبستان حرم حضرت معصومه بیرون کنند!
این که گاه منتقدان را بیسواد و بیشناسنامه بخوانیم و گاه بیکار و قیمِ بهشت، از روی تهی بودن دستان از استدلال و منطق گفتگو است و فراموشی شعارِ دهان پر کن « زنده باد مخالف من». این همان غرش شیر سکهای است که بازار ندارد! اما روی دیگر سکه خط دیگری کشیدهاند! به نظر میرسد در چکاچک مذاکرات نفسگیر هستهای که حریف، به هر لبخند قهرمانانه، اخم جانانه تحویل میدهد، مجموعه دولت حوصله شماتت کسی را ندارد. کسانی که دستان چدنی حریف را به گرمی فشردهاند، امروز سردتر از آن هستند که توان پاسخهای منطقی را داشته باشند. آنها در پشت سر، هیچ مشوق و هواداری هم نمیبینند جز تیتر چند روزنامه که میدانند آبی به آن گرم نمیشود. دانشمندان و اساتید هم اگرچه دل در گرو دولتمردان داشته باشند هنوز حرکت مثبتی نمیبینند که بخواهند حماسه سرایی کنند!
واقعیت این است که مذاکرات هستهای، در پشت سر خود میان منتقدان دلسوز و موافقان مردد، تنها یک مدافع و حامی دارد و آن شخص مقام معظم رهبری است! حضرت ایشان هم این مذاکرات را خواسته دولت پیشین و فعلی دانسته و با شرایطی با آن مخالفت نکردهاند! همچنان که بدبینی خود را نسبت به کدخدا ( آمریکای جهانخوار ) اعلام کردهاند. در موارد لازم و خروج از خط هم تذکر داده و در مواقع حساس و بزنگاهها هم نظر قطعی نظام را مطرح کردهاند. هرچند برخی میخواهند این حمایتهای مشروط و محاسبه شده را نشانه اطاعت از رهبری جا بزنند اما کیست که نداند برای مذاکره با آمریکا و اذنابش، دستوری مولوی و ارشادی صادر نشده که بخواهد اطاعت بشود یا نشود!
اشتباه راهبردی دولت جدید این است که اعتماد زیادی به قابلیتهای خود، باور شدیدی به منطقی بودن حریف و کملطفی زیادی به جریان انقلابی داخل کشور دارد. همین چینش افراطی است که راهی برای بازگشت دولتمردان از جاده یک طرفه مذاکرات، باقی نگذاشتهاست. حریف غربی نه تنها از شکست مذاکرات، خشمگین نخواهد شد که با بوقهای تبلیغاتی تلاش خواهد کرد طرف ایرانی را مقصر اعلام کند و زمینههای آن را هم فراهم کرده است. اما طرف ایرانی همه چیز را برباد رفته خواهد دید. آن روز که جناب روحانی میخواست رأی جمع کند هرگز نمیگفت اگر مذاکرات به جایی نرسید ما چیزی از دست ندادهایم! او سخن از گفتگو با کدخدا میراند و چرخاندن چرخ زندگی مردم! پس راهی به جز پیروزی در مذاکرات باقی نمانده است. حیثیت دولت، به این مذاکرات گره خورده و راه دیگری هم نیست. با این همه انتقاد داخلی و تحریمهای بعدی، راهی هم برای کوتاه آمدن و امتیاز دادن نمانده است. رئیس جمهور هم اهل خیانت نیست اما با شکست چه باید کرد؟ صحبت از سختی صلح و نوشیدن جام زهر هم امروز، خریدار ندارد چه این که آب از سر گذشته و تحریم کامل شده است. با نمایش قهرمانی مردم غزه هم دیگر جایی برای اشک ریختن بر مشکلات مردم نیازمند(!) ایران باقی نمانده است.
میخواهم چه بگویم؟! نمیخواهم بگویم دولت را رها کنیم تا با ضعفهایش شکست بخورد، نمیخواهم بگویم، نقطههای قوت را نبینیم و نقطههای ضعف را بزرگ کنیم، میخواهم بگویم دولت باید خودش را از مخمصه نجات دهد! راه نجات این نیست که هروقت در مذاکره یا حل مشکلات، کم آوردیم نیروهای داخلی و خودی را بنوازیم! کافی است صادقانه بگوییم راهی که گمان میکردیم درست است، اشتباه بوده و تلاش مخلصانه ما به نتیجه نرسیده است. هیچ آدم منطقی و سیاستورزی نیست که حتی به نتیجه پیروزی مذاکرات با غربیها دلخوش کرده باشد چرا که حتی در این صورت، جورچین غربیها تکههای دیگری دارد و بهانههای بنیاسرائیلی در راه است.
اما دلواپسی و دلنگرانی این است که این خیرخواهیها به گوش دولت نرود و مشی متفرعنانه همچنان ادامه پیدا کند! آن وقت است که باید گفت: « آقای روحانی! از دست ما عصبانی باش لکن ما را به جهنم نبر، بهشت پیش کش! »
سخنی هم درباره هواداران دولت که تلاش کردند قیافه مصلحانه به خود بگیرند و از رئیس جمهور بخواهند، عذر خواهی کند! آنها خواستند بگویند این نوع گفتار از جنس دولت سابق بوده اما فراموش کردند وقتی دکتر احمدی نژاد، حماسه چهل میلیونی ملت را ارج نهاد و آشوبگران را خس و خاشاک خواند، چه سر و صدایی به راه انداختند و وقتی قانونشکنیهای فرزند آذربایجان و داماد لرستان را دیدند یک بار هم نگفتند از ملت، عذر خواهی کند! این نشانه خوبی است برای جناب حاج شیخ حسن روحانی که نیت جماعت اطرافش را بخواند!
والسلام
حامد عبداللهی
بایستگی اجماع اصولگرایان:
http://www.rasanews.ir/NSite/FullStory/Print/?Id=169442
مفاتیح شیخ حسن روحانی: http://www.rasanews.ir/NSite/FullStory/Print/?Id=178567
از گدا پروری تا گدا پنداری: http://rasanews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=203086
/903/702/ع
منبع: رسابه هر حال چماق دوم خرداد، هشت سال بر سر منتقدان زده شد تا این که مردی از جنس دیگری پیدا شد که نه به راست وابسته بود نه به چپ. هشت سال هم آن چنان گذشت که دانی! در انتخابات اخیر اما نگارنده طی مقالهای تحلیلی « بایستگی اجماع اصولگرایان در انتخابات» همراه با نمودار، با پیشبینی اختلاف اصولگرایان که بخشی از آن را «مهندسی انتخابات» میدانم، نوشتم که شانس پیروزی دکتر عارف بیشتر از شیخ حسن روحانی است و تاکید کردم باید کاری کرد که منتخب ملت، آرای بیشتری داشته باشد تا با قدرت به این مقام برسد و از عهده مسئولیت برآید. اما سوگمندانه دیدیم که این بار کارگزارانیها حساب خود را با چپیها صاف کردند و گزینه راستی خود را بر گزینه چپی، رجحان دادند. همین « مهندسی انتخابات» باعث شد جناب روحانی، با اندکی رای بیشتر، و نه رأی قاطع و جامع، به ریاست جمهوری برسد.
فردای انتخابات بود که هر کسی خودش را پیروز میدان میدانست بیآن که سهم و اندازه خود را در جریان انتخابات، سنجیده باشد. بدتر این که جریانها و اصحاب با نفوذ، کمتر به ویژگیها و توانمندیهای رئیس جمهور منتخب، توجه میکردند و تو گویی منتخب ملت را مهرهای وابسته میدیدند که از خود هیچ استقلال و جوششی ندارد! این شد که برای توصیف بهتر و بیشتر شخص جناب رئیس جمهور، مقاله « مفاتیح شیخ حسن روحانی» را منتشر کردم. این مقاله پیش از آن که فیلم « من روحانی هستم» تولید شود، در پی آن بود که نسبت جناب روحانی با خودش، با اصلاحطلبان، اصولگرایان، آقای رفسنجانی و مقام معظم رهبری را توضیح دهد. در همانجا بود که خلق تند و عصبانیت وی را باز یادآور شدم.
جناب روحانی، در رویکرد خارجی خود، گفتمان گفتگو با کدخدا را مطرح کرد تا محور چرخ زندگی مردم را به محور سانتریفیوژها جوش بزند و در رویکرد داخلی خود، گفتمان اعتدال را مطرح کرد تا معتدلین هر جناح ( به جز طرفداران دکتر احمدی نژاد) را برای یاری دولت فرا بخواند.
در رویکرد خارجی اما به جز یک تماس تلفنی نابجا با رئیس جمهور آمریکا و چند دوره مذاکره که هنوز فوائد آن برای ملت، شفاف نشده، چیز دندان گیری عاید دولت نشده و وزیران هم اندک اندک فهمیدند نباید چندان امیدی به دلارهای آزاد شده داشته باشند و گمان برند به زودی گشایشی از این جهت حاصل خواهد شد. در این باره گفتنیهایی بود که در « شیردال هستهای» نوشتم. آمریکاییهای جاسوس البته به نماینده دولت در سازمان ملل هم اجازه ورود ندادند تا بفهمانند هم لبخندهایشان به جا است هم اخمهایشان و گزینهها روی میز است و این ایران است که باید تصمیمات سختی بگیرد! مبالغ به ظاهر آزاد شده را هم با توقیف اموال بنیاد علوی و پرونده کرسنت و امثالهم، جبران میکنند.
در رویکرد داخلی هم اعتدال، به روشی آرام با شیب ملایم، تعبیر شد که به جای هیاهو و چماق به دستی، به تدریج و بی سر و صدا، مدیران سابق را عزل و مدیران جدید و گاه مسئله دار را جایگزین میکند، یعنی پنهان کردن داس و نشان دادن کلید! همان گونه که قیمتها روبه فزونی میگذارد و چیزی جز تکدر خاطر همایونی به ارمغان نمیآورد!
آزاد کردن قیمتها و نیافزودن به مبلغ یارانه و تحقیر ملت، با تکرار واژه «نیازمند» و صفهای نابسامان سبد کالا پس از سه دهه از انقلاب و دوران جنگ! هم یکی دیگر از مظاهر اعتدال دولتی را به نمایش میگذارد. در این باره هم مطالبی را در « از گداپروری تا گداپنداری! » یاد آور شدم.
اما در این میان، برخورد تند و خلاف اخلاق رئیس محترم جمهور با منتقدان، دارد به یک روند عادی و پیاپی تبدیل میشود! این نکتهای است که دستیار محترم رئیس جمهور هم به آن اشاره داشت؛ آن جا که جناب شیخ یونسی گفت: « روحانی باید سعی کند عصبانی نشود و اعتدال را حفظ کند و مطمئن باشد زمان به نفع روحانی و به ضرر رقبای اوست. این وعده امید را که به همه داده است باید به خوش هم بدهد که پیروز است. کسانی که رقیب روحانی هستند به فکر دوره بعد هم نباشد و باید به فکر انتخابات 1400باشند. من علایم عصبانیت نمی بینم. البته دوبار عصبانی شد. یکبار در دانشگاه به منتقدان گفت بی سواد البته مسلط به کار خودش است و تا حالا از کوره در نرفته است.می خواهند او را در تله بیاندازند.»
در دوره مناظرات هم، آقای روحانی برآشفت و عصبانیتش، طعنه و کنایه یکی از رقبا را به دنبال داشت. البته زود بر خود مسلط شد و گفت تنها با صدای رسا حرف زده است نه عصبانیت! امروز هم در مقام توجیه عصبانیت اخیر برآمده و صحبت از افراد مریخی یا نامرئی میکند که از اتاق فکر به اتاق عملیات، کوچ کردهاند! گو این که چنین توهماتی گاهی سراغ مسؤلان میآید! پس از روز سیاه مجلس و ماجرای 22 بهمن قم بود که آقای لاریجانی و اعوان و انصارش هم خواستند بگویند یک جمع 20 نفره توانستهاند ایشان را با حضور چندین هزار نفر از شبستان حرم حضرت معصومه بیرون کنند!
این که گاه منتقدان را بیسواد و بیشناسنامه بخوانیم و گاه بیکار و قیمِ بهشت، از روی تهی بودن دستان از استدلال و منطق گفتگو است و فراموشی شعارِ دهان پر کن « زنده باد مخالف من». این همان غرش شیر سکهای است که بازار ندارد! اما روی دیگر سکه خط دیگری کشیدهاند! به نظر میرسد در چکاچک مذاکرات نفسگیر هستهای که حریف، به هر لبخند قهرمانانه، اخم جانانه تحویل میدهد، مجموعه دولت حوصله شماتت کسی را ندارد. کسانی که دستان چدنی حریف را به گرمی فشردهاند، امروز سردتر از آن هستند که توان پاسخهای منطقی را داشته باشند. آنها در پشت سر، هیچ مشوق و هواداری هم نمیبینند جز تیتر چند روزنامه که میدانند آبی به آن گرم نمیشود. دانشمندان و اساتید هم اگرچه دل در گرو دولتمردان داشته باشند هنوز حرکت مثبتی نمیبینند که بخواهند حماسه سرایی کنند!
واقعیت این است که مذاکرات هستهای، در پشت سر خود میان منتقدان دلسوز و موافقان مردد، تنها یک مدافع و حامی دارد و آن شخص مقام معظم رهبری است! حضرت ایشان هم این مذاکرات را خواسته دولت پیشین و فعلی دانسته و با شرایطی با آن مخالفت نکردهاند! همچنان که بدبینی خود را نسبت به کدخدا ( آمریکای جهانخوار ) اعلام کردهاند. در موارد لازم و خروج از خط هم تذکر داده و در مواقع حساس و بزنگاهها هم نظر قطعی نظام را مطرح کردهاند. هرچند برخی میخواهند این حمایتهای مشروط و محاسبه شده را نشانه اطاعت از رهبری جا بزنند اما کیست که نداند برای مذاکره با آمریکا و اذنابش، دستوری مولوی و ارشادی صادر نشده که بخواهد اطاعت بشود یا نشود!
اشتباه راهبردی دولت جدید این است که اعتماد زیادی به قابلیتهای خود، باور شدیدی به منطقی بودن حریف و کملطفی زیادی به جریان انقلابی داخل کشور دارد. همین چینش افراطی است که راهی برای بازگشت دولتمردان از جاده یک طرفه مذاکرات، باقی نگذاشتهاست. حریف غربی نه تنها از شکست مذاکرات، خشمگین نخواهد شد که با بوقهای تبلیغاتی تلاش خواهد کرد طرف ایرانی را مقصر اعلام کند و زمینههای آن را هم فراهم کرده است. اما طرف ایرانی همه چیز را برباد رفته خواهد دید. آن روز که جناب روحانی میخواست رأی جمع کند هرگز نمیگفت اگر مذاکرات به جایی نرسید ما چیزی از دست ندادهایم! او سخن از گفتگو با کدخدا میراند و چرخاندن چرخ زندگی مردم! پس راهی به جز پیروزی در مذاکرات باقی نمانده است. حیثیت دولت، به این مذاکرات گره خورده و راه دیگری هم نیست. با این همه انتقاد داخلی و تحریمهای بعدی، راهی هم برای کوتاه آمدن و امتیاز دادن نمانده است. رئیس جمهور هم اهل خیانت نیست اما با شکست چه باید کرد؟ صحبت از سختی صلح و نوشیدن جام زهر هم امروز، خریدار ندارد چه این که آب از سر گذشته و تحریم کامل شده است. با نمایش قهرمانی مردم غزه هم دیگر جایی برای اشک ریختن بر مشکلات مردم نیازمند(!) ایران باقی نمانده است.
میخواهم چه بگویم؟! نمیخواهم بگویم دولت را رها کنیم تا با ضعفهایش شکست بخورد، نمیخواهم بگویم، نقطههای قوت را نبینیم و نقطههای ضعف را بزرگ کنیم، میخواهم بگویم دولت باید خودش را از مخمصه نجات دهد! راه نجات این نیست که هروقت در مذاکره یا حل مشکلات، کم آوردیم نیروهای داخلی و خودی را بنوازیم! کافی است صادقانه بگوییم راهی که گمان میکردیم درست است، اشتباه بوده و تلاش مخلصانه ما به نتیجه نرسیده است. هیچ آدم منطقی و سیاستورزی نیست که حتی به نتیجه پیروزی مذاکرات با غربیها دلخوش کرده باشد چرا که حتی در این صورت، جورچین غربیها تکههای دیگری دارد و بهانههای بنیاسرائیلی در راه است.
اما دلواپسی و دلنگرانی این است که این خیرخواهیها به گوش دولت نرود و مشی متفرعنانه همچنان ادامه پیدا کند! آن وقت است که باید گفت: « آقای روحانی! از دست ما عصبانی باش لکن ما را به جهنم نبر، بهشت پیش کش! »
سخنی هم درباره هواداران دولت که تلاش کردند قیافه مصلحانه به خود بگیرند و از رئیس جمهور بخواهند، عذر خواهی کند! آنها خواستند بگویند این نوع گفتار از جنس دولت سابق بوده اما فراموش کردند وقتی دکتر احمدی نژاد، حماسه چهل میلیونی ملت را ارج نهاد و آشوبگران را خس و خاشاک خواند، چه سر و صدایی به راه انداختند و وقتی قانونشکنیهای فرزند آذربایجان و داماد لرستان را دیدند یک بار هم نگفتند از ملت، عذر خواهی کند! این نشانه خوبی است برای جناب حاج شیخ حسن روحانی که نیت جماعت اطرافش را بخواند!
والسلام
حامد عبداللهی
بایستگی اجماع اصولگرایان:
http://www.rasanews.ir/NSite/FullStory/Print/?Id=169442
مفاتیح شیخ حسن روحانی: http://www.rasanews.ir/NSite/FullStory/Print/?Id=178567
از گدا پروری تا گدا پنداری: http://rasanews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=203086
/903/702/ع