پدیده واسطههای اقتصادی ایران در دوران تحریمها با واکنشهای متفاوتی در بین افکار عمومی، رسانهها و مسئولان مواجه است. عده ای آنها را کلاهبردار و فعالیتهایشان را فساد اقتصادی میدانند و عده ای نیز وجود چنین پدیده ای را در دوران تحریم نفتی و بانکی ایران اجتناب ناپذیر عنوان میکنند.
به گزارش شهدای ایران به نقل از ایسنا در بین این واسطه ها دو نام بیشتر از سایرین مطرح و شنیده شده است. بابک زنجانی و رضا ضراب. اولی که در سالهای اخیر در هر پروژه اقتصادی که تصور کنید از صادرات سالامبور گرفته تا تاسیس شرکت هواپیمایی حضور داشته و دیگری در ایران کمتر شناخته شده و در ترکیه یک تاجر شناخته شده بوده است.
روزنامه تودی زمان چاپ ترکیه در تحلیل خود مینویسد: برخلاف رسانهها و افکار عمومی در ایران، سیاستمداران ایرانی نسبت به روابط بابک زنجانی با ترکیه و همچنین روابط رضا ضراب با ایران بسیار محتاط هستند و اصلی ترین دلیل این مساله این است که نمیخواهند این امر روی روابط بین دو کشور تاثیر منفی بگذارد. حتی افرادی که پرونده زنجانی را فرصتی برای پاکسازی فساد از چند سال اخیر اقتصاد ایران میدانند، سکوت معنادار و عمیقی را درباره ضراب دارند. اما در بین حلقههای بازرگانی قضیه فرق میکند و بسیاری از تجار از جمله آنهایی که تجارت نفت و انتقال پول به ایران را در دوران تحریمها ضروری میدانند، معتقدند که اقدامات غیرقانونی زنجانی و ضراب و فعالیتهای انتقال پول آنها باید در دادگاه مورد بررسی قرار گیرد.
این روزنامه در ادامه گفتوگویی را با سید حمید حسینی، خزانه دار اتاق بازرگانی تهران درباره موضوع بابک زنجانی و رضا ضراب انجام داده است.
وی در ابتدای این مصاحبه گفت: تا جایی که من می دانم تجارت نفت و گاز طبیعی بین ایران و ترکیه در چارچوب رسمی است.
وی در عین حال از حضور افراد واسطه برای صادرات نفت ایران انتقاد کرد و گفت: پس از تحریمها، ایران شروع به فروش نفت به واسطههایی کرد که وعده دادند نفت را به کشورهای مشخصی بفروشند. ایران مجبور به انجام این کار بود. برای انتقال پول صادرات نفت به کشور افرادی نظیر بابک زنجانی و رضا ضراب بکار گرفته شدند.
واسطههایی که ایران برای دور زدن تحریمها استفاده کرد، قرار بود نفت خریداری شده از دولت ایران را بفروشند و پول آن را در قالب طلا یا ارز خارجی از طریق بانکها، بوسیله تریلی یا هواپیما به ایران انتقال دهند.برای مقامات ایران، زنجانی و ضراب مهمترین افراد در بین این واسطهها بودند.
حسینی گفت: معتقد است پرونده زنجانی یک فرصت خوب برای ایران است، اما خطرات و چالش های خاصی در میان است. مهمترین خطر تحقیقاتی است که در یک مسیر غلط در حال انجام است. ما اسناد مشخصی نداریم که نشان دهد زنجانی از طریق ترکیه پول انتقال داده است. ما تنها شک و تردیدهایی در این زمینه داریم. بنابراین ممکن است لازم شود در جای دیگری در این باره تحقیق کنیم.
خزانه دار اتاق بازرگانی تهران همچنین به افزایش حجم تجارت طلا در سالهای اخیر اشاره کرد.
وی که خود یک صراف است، خاطرنشان کرد: بخش قابل توجهی از تبادلات طلا متشکل از انتقال پول است نه یک تجارت طلای واقعی. بنابراین وی مشخصا تلاش مقامات دولت ترکیه برای تشریح صادرات طلای ترکیه به ایران که در سالهای اخیر به شکل قابل توجهی افزایش یافت و همچنین شمشهای طلای توقیف شده در یک هواپیما به عنوان تجارت طلا با ایران را رد کرد.
وی گفت: ایران از کشورهایی که به آنها نفت صادر می کرد خواست که پول آن را به طلا بپردازند. بسیاری از کشورها توان صادرات طلا نداشتند، اما ترکیه میتوانست این کار را انجام دهد بنابراین ایران از ترکیه خواست که پول نفت را به طلا بپردازد. این مبلغ بسیار بالا و در حدود 15 میلیارد دلار بود و انتقال آن از طریق دیگر کالاها ممکن نبود. حتی پرداختهای نفتی هند نیز قبل از اینکه به ایران برسد به هالک بانک ترکیه واریز میشد. هدف از این سازوکار انتقال درآمدهای نفتی به کشور بود.
سخنان حسینی درباره نقش واسطههایی نظیر ضراب این پتانسیل را دارد که مسیر تحقیقات را تغییر دهد. وی گفت: بسیاری از صرافها نظیر ضراب به مقامات ایران گفتند که ما میخواهیم در تجارت طلا حضور داشته باشیم و با استفاده از اسنادی که در اختیار داشتند به ایران پول منتقل کردند. اما بسیاری از این تراکنشها روی کاغذ بود. بخشی از این طلاها به ایران رسید و بخش دیگری نیز به دوبی منتقل شد. ایران مجبور بود از این روشها استفاده کند.
وی این روش انتقال پول به ایران را با یک مثال تشریح کرد. تصور کنید شما در هند پول دارید اما می خواهید از کشور دیگر کالا وارد کنید. شما با پرداخت یک کمیسیون پنج یا شش درصدی از انتقال پول خود به کشور دیگر مطمئن میشوید. ایران مجبور بود چنین انتقالهایی را انجام دهد. این کمیسیونها برای انتقال این پولها به صدها میلیون دلار رسید.
چه کسی به این امر علاقهمند بود؟ حسینی دراین باره گفت: بسیاری از واسطهها خواهان حضور در این تجارت بودند، اما عمدتا شکست میخوردند. اما ضراب یک گزینه ویژه بود. وی ارتباطات خوبی داشت و میتوانست از این روابط به خوبی استفاده کند. بنابراین نسبت به رقبا بالاتر قرار گرفت. ضراب از هوش خود بهره میگرفت. وی با زنجانی ارتباط گرفت و وارد تجارت سودآور دیگری (انتقال پول) شد. تجارت اصلی زنجانی قبل از ورود به بخش صادرات نفت شامل انتقال پول با دریافت کمیسیون بود و پول هنگفتی از این طریق به دست آورده بود. ایران مقرراتی را برای تسهیل کار واسطهها وضع کرد. در دو سال آخر انتقال پول از طریق واسطهها چندین بار ممنوع شد، اما این ممنوعیت سپس لغو شد. پس از لغو این ممنوعیت یک پل ارتباطی در تجارت طلا بین ترکیه و دوبی ایجاد شد. برای مثال هند مالیات یا کمیسیون بالایی را برای تجارت طلا دریافت میکند. این مالیات در زمینه صادرات طلا در ترکیه و واردات طلا در دوبی وجود نداشت. ضراب و زنجانی از این رو وارد تجارت طلا شدند.
حسینی جزییاتی را درباره سخنان ضراب که مدعی است صادرات طلا را برای پایان دادن به کسری حساب جاری ترکیه انجام داده و وارد این کار شده است مطرح کرد.
وی گفت: از آنجا که او منابع مالی کافی در اختیار داشت، با پول خودش طلا خریداری کرد و به بانک مرکزی ایران درباره این خریدها اطلاع داد. گاهی اوقات او از ارتباطات خود برای جعل سند و نشان دادن این که طلا خریداری کرده استفاده میکرد(حتی زمانی که هیچ طلایی نخریده بود) و صرفا پول منتقل میکرد. ضراب پول زیادی را از انتقال طلا یا پول که مستقیما از ترکیه یا از طریق دوبی انجام میداد به دست میآورد. هر دو آنها افراد زیرکی بودند زیرا هر دو کشور را به خوبی می شناختند. این جمله به ویژه حائز اهمیت است زیرا در دو تحقیقات مشخص شده ضراب و زنجانی ترکیه را به خوبی می شناختند و به پیچیدگیهای تجارت با مسئولان ترکیهای واقف بودند.
حسینی درباره تفاوتهای بین ضراب و زنجانی تاکید کرد: از آنجا که ضراب در تجارت نفت یا گاز طبیعی حضور نداشت ارتباطات چندانی با بانک مرکزی ایران نداشت. وی صرفا یک صراف بود و پول منتقل می کرد.
حسینی که به فضای تجارت در ایران آگاه است، معتقد است: سخنان ضراب مبنی بر اینکه "زنجانی رییس من بوده" صرفا برای منحرف کردن افکار است. آنها با یکدیگر همکاری میکردند اما فکر نمی کنم ضراب برای زنجانی کار میکرده است. در بسیاری از موارد حتی زنجانی از ارتباطات ضراب استفاده کرده است. ضراب بیشتر از آنچه که فکر می کنید اهمیت داشته است. او از یک خانواده مطرح در بین صرافان میآید و روابط نزدیکی با مقامات متعددی در ترکیه دارد. فکر میکنم مشخصه مشترک آنها این است که همانند بازیکنان خوب فوتبال میدانند چطور پاسکاری کنند.
حسینی افزود: آنچه که باعث مطرح شدن زنجانی و ضراب شد ارتباطات آنها در ترکیه و نه در ایران بود. مقامات ایران و بسیاری از بانکهای خصوصی از استفاده کردن از زنجانی و ضراب برای انتقال پول خوشحال بودند. آنها به ارتباطات آنها توجهی نداشتند. آنچه برای آنها مهم بود انتقال پول بود. ایران روزانه 30 تا 40 میلیون دلار نفت از طریق هالک بانک صادر میکرد. ترکیه هیچ مخالفتی با این موضوع نداشت زیرا طلای خود را میفروخت و سهم خود را از سود آن برمی داشت. ایران مجبور بود در دوران تحریمها از روشهای خاصی استفاده کند.
سیستم بانکی و حقوقی ایران درباره این معاملات چه میگوید؟ آیا ضراب و زنجانی نباید در ارتباط با این فعالیتها محاکمه شوند؟ حسینی در این باره گفت: اگر ضراب همانطور که به مقامات ترکیه رشوه داده در ایران نیز رشوه داده باشد، باید در ایران محاکمه شود. تا جایی که من میدانم چنین کاری در ایران صورت نگرفته است. انتقال پول ایران به کشور در دوران تحریمها به مثابه کمک به کشور محسوب میشده است. اگر زنجانی و ضراب این کار را نمیکردند افراد دیگری بودند که این کار را انجام دهند. برای مثال هند 10 میلیارد دلار به ایران بدهکار است. ما چه چیزی میتوانیم از هند بخریم؟ چین نیز 30 میلیارد دلار به ایران بدهکار است. این مبالغ چطور میتوانند به کشور بازگردند؟ افرادی نظیر زنجانی با پنج یا شش درصد حق کمیسیون این کار را انجام میدهند. این کار در ترکیه ممکن است براساس قوانین این کشور جرم باشد. بنابراین تصمیم با مسئولان ترکیه است که آنها را محاکمه کنند.
وی در پاسخ به این سوال که آیا از شنیدن اتهامات درباره ضراب متعجب شده گفت: وقتی شنیدم ضراب در ترکیه به چهار وزیر رشوه داده، حتی ذرهای تعجب نکردم. زیرا موضوع بسیار روشن است. بسیاری از واسطهها سعی داشتند با هالک بانک همکاری کنند اما این بانک مخالفت می کرد. هالک بانک فقط با همکاری با ضراب موافقت کرد. همه میدانند ضراب ارتباطات خوبی در ترکیه دارد و بسیار حفاظت شده است. مشخص بود که او با استفاده از این ارتباطات میتواند کارهایی را انجام دهد. بنابراین این مساله اصلا تعجب آور نیست.
منبع : ایران اکونا
روزنامه تودی زمان چاپ ترکیه در تحلیل خود مینویسد: برخلاف رسانهها و افکار عمومی در ایران، سیاستمداران ایرانی نسبت به روابط بابک زنجانی با ترکیه و همچنین روابط رضا ضراب با ایران بسیار محتاط هستند و اصلی ترین دلیل این مساله این است که نمیخواهند این امر روی روابط بین دو کشور تاثیر منفی بگذارد. حتی افرادی که پرونده زنجانی را فرصتی برای پاکسازی فساد از چند سال اخیر اقتصاد ایران میدانند، سکوت معنادار و عمیقی را درباره ضراب دارند. اما در بین حلقههای بازرگانی قضیه فرق میکند و بسیاری از تجار از جمله آنهایی که تجارت نفت و انتقال پول به ایران را در دوران تحریمها ضروری میدانند، معتقدند که اقدامات غیرقانونی زنجانی و ضراب و فعالیتهای انتقال پول آنها باید در دادگاه مورد بررسی قرار گیرد.
این روزنامه در ادامه گفتوگویی را با سید حمید حسینی، خزانه دار اتاق بازرگانی تهران درباره موضوع بابک زنجانی و رضا ضراب انجام داده است.
وی در ابتدای این مصاحبه گفت: تا جایی که من می دانم تجارت نفت و گاز طبیعی بین ایران و ترکیه در چارچوب رسمی است.
وی در عین حال از حضور افراد واسطه برای صادرات نفت ایران انتقاد کرد و گفت: پس از تحریمها، ایران شروع به فروش نفت به واسطههایی کرد که وعده دادند نفت را به کشورهای مشخصی بفروشند. ایران مجبور به انجام این کار بود. برای انتقال پول صادرات نفت به کشور افرادی نظیر بابک زنجانی و رضا ضراب بکار گرفته شدند.
واسطههایی که ایران برای دور زدن تحریمها استفاده کرد، قرار بود نفت خریداری شده از دولت ایران را بفروشند و پول آن را در قالب طلا یا ارز خارجی از طریق بانکها، بوسیله تریلی یا هواپیما به ایران انتقال دهند.برای مقامات ایران، زنجانی و ضراب مهمترین افراد در بین این واسطهها بودند.
حسینی گفت: معتقد است پرونده زنجانی یک فرصت خوب برای ایران است، اما خطرات و چالش های خاصی در میان است. مهمترین خطر تحقیقاتی است که در یک مسیر غلط در حال انجام است. ما اسناد مشخصی نداریم که نشان دهد زنجانی از طریق ترکیه پول انتقال داده است. ما تنها شک و تردیدهایی در این زمینه داریم. بنابراین ممکن است لازم شود در جای دیگری در این باره تحقیق کنیم.
خزانه دار اتاق بازرگانی تهران همچنین به افزایش حجم تجارت طلا در سالهای اخیر اشاره کرد.
وی که خود یک صراف است، خاطرنشان کرد: بخش قابل توجهی از تبادلات طلا متشکل از انتقال پول است نه یک تجارت طلای واقعی. بنابراین وی مشخصا تلاش مقامات دولت ترکیه برای تشریح صادرات طلای ترکیه به ایران که در سالهای اخیر به شکل قابل توجهی افزایش یافت و همچنین شمشهای طلای توقیف شده در یک هواپیما به عنوان تجارت طلا با ایران را رد کرد.
وی گفت: ایران از کشورهایی که به آنها نفت صادر می کرد خواست که پول آن را به طلا بپردازند. بسیاری از کشورها توان صادرات طلا نداشتند، اما ترکیه میتوانست این کار را انجام دهد بنابراین ایران از ترکیه خواست که پول نفت را به طلا بپردازد. این مبلغ بسیار بالا و در حدود 15 میلیارد دلار بود و انتقال آن از طریق دیگر کالاها ممکن نبود. حتی پرداختهای نفتی هند نیز قبل از اینکه به ایران برسد به هالک بانک ترکیه واریز میشد. هدف از این سازوکار انتقال درآمدهای نفتی به کشور بود.
سخنان حسینی درباره نقش واسطههایی نظیر ضراب این پتانسیل را دارد که مسیر تحقیقات را تغییر دهد. وی گفت: بسیاری از صرافها نظیر ضراب به مقامات ایران گفتند که ما میخواهیم در تجارت طلا حضور داشته باشیم و با استفاده از اسنادی که در اختیار داشتند به ایران پول منتقل کردند. اما بسیاری از این تراکنشها روی کاغذ بود. بخشی از این طلاها به ایران رسید و بخش دیگری نیز به دوبی منتقل شد. ایران مجبور بود از این روشها استفاده کند.
وی این روش انتقال پول به ایران را با یک مثال تشریح کرد. تصور کنید شما در هند پول دارید اما می خواهید از کشور دیگر کالا وارد کنید. شما با پرداخت یک کمیسیون پنج یا شش درصدی از انتقال پول خود به کشور دیگر مطمئن میشوید. ایران مجبور بود چنین انتقالهایی را انجام دهد. این کمیسیونها برای انتقال این پولها به صدها میلیون دلار رسید.
چه کسی به این امر علاقهمند بود؟ حسینی دراین باره گفت: بسیاری از واسطهها خواهان حضور در این تجارت بودند، اما عمدتا شکست میخوردند. اما ضراب یک گزینه ویژه بود. وی ارتباطات خوبی داشت و میتوانست از این روابط به خوبی استفاده کند. بنابراین نسبت به رقبا بالاتر قرار گرفت. ضراب از هوش خود بهره میگرفت. وی با زنجانی ارتباط گرفت و وارد تجارت سودآور دیگری (انتقال پول) شد. تجارت اصلی زنجانی قبل از ورود به بخش صادرات نفت شامل انتقال پول با دریافت کمیسیون بود و پول هنگفتی از این طریق به دست آورده بود. ایران مقرراتی را برای تسهیل کار واسطهها وضع کرد. در دو سال آخر انتقال پول از طریق واسطهها چندین بار ممنوع شد، اما این ممنوعیت سپس لغو شد. پس از لغو این ممنوعیت یک پل ارتباطی در تجارت طلا بین ترکیه و دوبی ایجاد شد. برای مثال هند مالیات یا کمیسیون بالایی را برای تجارت طلا دریافت میکند. این مالیات در زمینه صادرات طلا در ترکیه و واردات طلا در دوبی وجود نداشت. ضراب و زنجانی از این رو وارد تجارت طلا شدند.
حسینی جزییاتی را درباره سخنان ضراب که مدعی است صادرات طلا را برای پایان دادن به کسری حساب جاری ترکیه انجام داده و وارد این کار شده است مطرح کرد.
وی گفت: از آنجا که او منابع مالی کافی در اختیار داشت، با پول خودش طلا خریداری کرد و به بانک مرکزی ایران درباره این خریدها اطلاع داد. گاهی اوقات او از ارتباطات خود برای جعل سند و نشان دادن این که طلا خریداری کرده استفاده میکرد(حتی زمانی که هیچ طلایی نخریده بود) و صرفا پول منتقل میکرد. ضراب پول زیادی را از انتقال طلا یا پول که مستقیما از ترکیه یا از طریق دوبی انجام میداد به دست میآورد. هر دو آنها افراد زیرکی بودند زیرا هر دو کشور را به خوبی می شناختند. این جمله به ویژه حائز اهمیت است زیرا در دو تحقیقات مشخص شده ضراب و زنجانی ترکیه را به خوبی می شناختند و به پیچیدگیهای تجارت با مسئولان ترکیهای واقف بودند.
حسینی درباره تفاوتهای بین ضراب و زنجانی تاکید کرد: از آنجا که ضراب در تجارت نفت یا گاز طبیعی حضور نداشت ارتباطات چندانی با بانک مرکزی ایران نداشت. وی صرفا یک صراف بود و پول منتقل می کرد.
حسینی که به فضای تجارت در ایران آگاه است، معتقد است: سخنان ضراب مبنی بر اینکه "زنجانی رییس من بوده" صرفا برای منحرف کردن افکار است. آنها با یکدیگر همکاری میکردند اما فکر نمی کنم ضراب برای زنجانی کار میکرده است. در بسیاری از موارد حتی زنجانی از ارتباطات ضراب استفاده کرده است. ضراب بیشتر از آنچه که فکر می کنید اهمیت داشته است. او از یک خانواده مطرح در بین صرافان میآید و روابط نزدیکی با مقامات متعددی در ترکیه دارد. فکر میکنم مشخصه مشترک آنها این است که همانند بازیکنان خوب فوتبال میدانند چطور پاسکاری کنند.
حسینی افزود: آنچه که باعث مطرح شدن زنجانی و ضراب شد ارتباطات آنها در ترکیه و نه در ایران بود. مقامات ایران و بسیاری از بانکهای خصوصی از استفاده کردن از زنجانی و ضراب برای انتقال پول خوشحال بودند. آنها به ارتباطات آنها توجهی نداشتند. آنچه برای آنها مهم بود انتقال پول بود. ایران روزانه 30 تا 40 میلیون دلار نفت از طریق هالک بانک صادر میکرد. ترکیه هیچ مخالفتی با این موضوع نداشت زیرا طلای خود را میفروخت و سهم خود را از سود آن برمی داشت. ایران مجبور بود در دوران تحریمها از روشهای خاصی استفاده کند.
سیستم بانکی و حقوقی ایران درباره این معاملات چه میگوید؟ آیا ضراب و زنجانی نباید در ارتباط با این فعالیتها محاکمه شوند؟ حسینی در این باره گفت: اگر ضراب همانطور که به مقامات ترکیه رشوه داده در ایران نیز رشوه داده باشد، باید در ایران محاکمه شود. تا جایی که من میدانم چنین کاری در ایران صورت نگرفته است. انتقال پول ایران به کشور در دوران تحریمها به مثابه کمک به کشور محسوب میشده است. اگر زنجانی و ضراب این کار را نمیکردند افراد دیگری بودند که این کار را انجام دهند. برای مثال هند 10 میلیارد دلار به ایران بدهکار است. ما چه چیزی میتوانیم از هند بخریم؟ چین نیز 30 میلیارد دلار به ایران بدهکار است. این مبالغ چطور میتوانند به کشور بازگردند؟ افرادی نظیر زنجانی با پنج یا شش درصد حق کمیسیون این کار را انجام میدهند. این کار در ترکیه ممکن است براساس قوانین این کشور جرم باشد. بنابراین تصمیم با مسئولان ترکیه است که آنها را محاکمه کنند.
وی در پاسخ به این سوال که آیا از شنیدن اتهامات درباره ضراب متعجب شده گفت: وقتی شنیدم ضراب در ترکیه به چهار وزیر رشوه داده، حتی ذرهای تعجب نکردم. زیرا موضوع بسیار روشن است. بسیاری از واسطهها سعی داشتند با هالک بانک همکاری کنند اما این بانک مخالفت می کرد. هالک بانک فقط با همکاری با ضراب موافقت کرد. همه میدانند ضراب ارتباطات خوبی در ترکیه دارد و بسیار حفاظت شده است. مشخص بود که او با استفاده از این ارتباطات میتواند کارهایی را انجام دهد. بنابراین این مساله اصلا تعجب آور نیست.
منبع : ایران اکونا