همه ما مرحوم شيخ احمد کافي را به عنوان واعظي شهير و محبوب مي شناسيم. با گذشت بيش از سه دهه از درگذشت ناگهاني و مشکوک او، هنوز هم سخنراني هاي گرمش، براي بسياري از مردم، جذاب است. با اين حال تنها سخنوري مرحوم کافي، عاملي براي جذب و رغبت مردم به وي نبود.
به گزارش شهدای ایران به نقل از خراسان، کافي خطيبي مردمي بود. او نيازهاي ديني، اجتماعي و اخلاقي مردم را به خوبي مي شناخت، محنت ها و رنج هاي آن ها را درک مي کرد و از همه مهم تر اينکه زبان انتقال اين مفاهيم به مردم را مي دانست. مرحوم کافي عمل را همراه علم خود کرده بود. او فقط به حرف اکتفا نمي کرد و خود پيشگام اجراي برنامه هايي بود که نسخه آن ها را در منابرش براي مردم مي پيچيد.
مرحوم کافي ناصح صِرف نبود
يکي از ويژگي هاي مرحوم کافي، عبور از نصيحت کردن صِرف بود. او تنها به نصيحت افراد اکتفا نمي کرد و فقط از بايدها و نبايدها سخن نمي گفت. مرحوم کافي هميشه براي حل مشکلات، گام اول را شخصاً بر مي داشت و هزينه مقدماتي آن را تقبل مي کرد. او در انجام امور خير، منتظر حضور خيران نمي ماند و بدون توجه به وسعت کار، تنها با توکل به خداوند، کار را شروع مي کرد. ثمره اين رويکرد، اعتماد عمومي مردم به مرحوم کافي در امور خيريه بود. به همين علت حتي زماني که به صورت تبعيد در ايلام به سر مي برد، توانست اقدامات مؤثري را براي کمک به مستمندان سازماندهي کند.
همراهي با مردم در نهضت اسلامي
مرحوم کافي مصالح اسلام و مسلمانان را فداي منافع شخصي نمي کرد. او از آن دست افرادي نبود که تن به سازش با رژيم پهلوي بدهد. در شرايطي که برخي گروه هاي به ظاهر اسلامي، با آذين بندي خيابان ها در نيمه شعبان سال 1357هـ.ش، درصدد بودند اعتصاب مردم را بشکنند، مرحوم کافي حاضر به همکاري با رژيم پهلوي نشد و با سفر به مشهد، آن هم در روز نيمه شعبان، اعتراض خود را به جنايات رژيم و تبعيد امام خميني(ره) نشان داد و با درگذشت نابهنگام و مشکوکش در اين سفر، جان را بر سر اين آرمان مقدس گذاشت. وي در سخنراني معروف خود، در شب شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)، به دفاع از حضرت امام(ره) و شخصيت بزرگ ايشان پرداخته و گفته بود:«مي خواهم دلم را خالي کنم ... بنشين!مي خواهم حرف هايم را بزنم، ناله هايم را بشنو، ... خدا! خدا! به آن ناله هاي دردناک و سوزناک و آتشين علي(ع) در اين صبح شهادت زهرا(س) قَسَمَت مي دهيم، حالا ديگر به داد روحانيت شيعه برس! آن مرجع عاليقدر شيعه، حضرت آيت ا...العظمي خميني (التهاب جمعيت)، از آن گوشه نجف، ناله مي کند، کسي ناله اش را نمي شنود؛ ... اي نسيم هوا، ناله دوستان اين مرجع تقليد را به گوشش برسان! گوش کن! آيت ا...العظمي خميني، بزرگ مرجع شيعه، افتخار قرآن، افتخار اسلام، افتخار اهل بيت(ع)، افتخار دين، افتخار روحانيت، مدافع از حريم اسلام و شيعه، با توام آقا، قربانت شوم! ... آقاجان، کنار قبر جدت علي(ع) بگو، خدا! آقا (امام زمان) کي مي آيد؟ روحانيت شيعه را، اي مردم، اگر تنها بگذاريد، يعني امام زمان(عج) را تنها گذاشته ايد... .» چنين سخناني، آن هم در جَو پرخفقان آن روزگار، مرحوم کافي را به عنوان خطيبي آگاه و شجاع به جامعه معرفي کرد و نقش مهمي در افزايش محبوبيت او داشت.
مرحوم کافي ناصح صِرف نبود
يکي از ويژگي هاي مرحوم کافي، عبور از نصيحت کردن صِرف بود. او تنها به نصيحت افراد اکتفا نمي کرد و فقط از بايدها و نبايدها سخن نمي گفت. مرحوم کافي هميشه براي حل مشکلات، گام اول را شخصاً بر مي داشت و هزينه مقدماتي آن را تقبل مي کرد. او در انجام امور خير، منتظر حضور خيران نمي ماند و بدون توجه به وسعت کار، تنها با توکل به خداوند، کار را شروع مي کرد. ثمره اين رويکرد، اعتماد عمومي مردم به مرحوم کافي در امور خيريه بود. به همين علت حتي زماني که به صورت تبعيد در ايلام به سر مي برد، توانست اقدامات مؤثري را براي کمک به مستمندان سازماندهي کند.
همراهي با مردم در نهضت اسلامي
مرحوم کافي مصالح اسلام و مسلمانان را فداي منافع شخصي نمي کرد. او از آن دست افرادي نبود که تن به سازش با رژيم پهلوي بدهد. در شرايطي که برخي گروه هاي به ظاهر اسلامي، با آذين بندي خيابان ها در نيمه شعبان سال 1357هـ.ش، درصدد بودند اعتصاب مردم را بشکنند، مرحوم کافي حاضر به همکاري با رژيم پهلوي نشد و با سفر به مشهد، آن هم در روز نيمه شعبان، اعتراض خود را به جنايات رژيم و تبعيد امام خميني(ره) نشان داد و با درگذشت نابهنگام و مشکوکش در اين سفر، جان را بر سر اين آرمان مقدس گذاشت. وي در سخنراني معروف خود، در شب شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)، به دفاع از حضرت امام(ره) و شخصيت بزرگ ايشان پرداخته و گفته بود:«مي خواهم دلم را خالي کنم ... بنشين!مي خواهم حرف هايم را بزنم، ناله هايم را بشنو، ... خدا! خدا! به آن ناله هاي دردناک و سوزناک و آتشين علي(ع) در اين صبح شهادت زهرا(س) قَسَمَت مي دهيم، حالا ديگر به داد روحانيت شيعه برس! آن مرجع عاليقدر شيعه، حضرت آيت ا...العظمي خميني (التهاب جمعيت)، از آن گوشه نجف، ناله مي کند، کسي ناله اش را نمي شنود؛ ... اي نسيم هوا، ناله دوستان اين مرجع تقليد را به گوشش برسان! گوش کن! آيت ا...العظمي خميني، بزرگ مرجع شيعه، افتخار قرآن، افتخار اسلام، افتخار اهل بيت(ع)، افتخار دين، افتخار روحانيت، مدافع از حريم اسلام و شيعه، با توام آقا، قربانت شوم! ... آقاجان، کنار قبر جدت علي(ع) بگو، خدا! آقا (امام زمان) کي مي آيد؟ روحانيت شيعه را، اي مردم، اگر تنها بگذاريد، يعني امام زمان(عج) را تنها گذاشته ايد... .» چنين سخناني، آن هم در جَو پرخفقان آن روزگار، مرحوم کافي را به عنوان خطيبي آگاه و شجاع به جامعه معرفي کرد و نقش مهمي در افزايش محبوبيت او داشت.