هاشمی برخی مواقع نام هاشمی رفسنجانی بر زبانها افتاده و نقل محافل سیاسی و سرتیتر رسانهها میشود. مانند فضای امروز که هم فعالیتهای هاشمی بیشتر شده و هم سرتیتر روزانهی بیشتر روزنامههای اصلاحات به وی اختصاص دارد. بهراستی هاشمی در میان مردم چه پایگاه و جایگاهی دارد؟ آیا هاشمی در میان افکار عمومی یک شخصیت محبوب است؟
به گزارش شهدای ایران به نقل از برهان، اینکه هاشمی یک شخصیت تأثیرگذار و یکی از سیاستمداران مطرح تاریخ معاصر ایران، بهویژه بعد از انقلاب اسلامی است، امری بدیهی است که مخالفان و موافقان، آن را تأیید میکنند. هاشمی همانند هر سیاستمدار برجستهای، طرفداران و مخالفانی دارد. موافقانش وی را منجی ایران، امیرکبیر زمان، سردار سازندگی و مانند اینها مینامند و مخالفانش او را میانهرو، تکنوکرات، اشرافی، سازشکار، مانع حرکت اصیل انقلاب اسلامی، عالیجناب سرخپوش و... میدانند.
معمولاً در مقاطع خاصی و به دلایل متعددی، نام هاشمی رفسنجانی بیشتر بر زبانها افتاده و نقل محافل سیاسی و سرتیتر رسانهها میشود. مانند فضای سیاسی امروز که با روی کار آمدن دولت روحانی، هم فعالیتهای هاشمی بیشتر شده و هم بخش بزرگی از تحلیلها و سرتیترهای روزانهی بیشتر روزنامههای اصلاحات به هاشمی اختصاص دارد.
اما یک سؤال مهم این است که هاشمی در میان مردم چه پایگاه و جایگاهی دارد؟ در راستای این سؤال، سؤالهای دیگری هم مطرح است: آیا هاشمی در میان مردم یک شخصیت محبوب است؟ اگر چنین است، آیا این محبوبیت پایهی اعتقادی و ایدئولوژیک دارد یا سیاسی است؟ آیا محبوبیت هاشمی و پایگاه اجتماعی آن ثابت است یا مقطعی؟
یک راه برای پاسخ به این سؤالها، بررسی مقاطعی است که بهنوعی هاشمی رفسنجانی خودش را مستقیم یا غیرمستقیم در معرض قضاوت، انتخاب و گزینش مردم قرار داده است و یا پشت سر فرد یا جریانی قرار گرفته است که مردم باید نظرشان را در مورد آنها اعلام کنند.
راه دیگر پاسخ به سؤال بالا، بررسی نگرش افکار عمومی نسبت به هاشمی و جریانها و سیاستهای منتسب به وی، از طریق مطالعه در افکار و باورهای عمومی است. البته این مسیر هم پیچیده و هم نیازمند روشهایی مثل نظرسنجی افکار عمومی و... است. تمرکز این نوشتار بیشتر بر روی راه اول است، هرچند به راه دوم هم نگاهی انداخته خواهد شد.
۱. هاشمی در معرض انتخاب مردم
هاشمی رفسنجانی بعد از انقلاب اسلامی در دورههای مختلف انتخابات حضور داشته است. او تاکنون ۱۲ بار در معرض انتخاب و قضاوت مستقیم مردم قرار گرفته است. از این ۱۲ انتخابات، انتخابات مجلس خبرگان رهبری، انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات ریاستجمهوری هرکدام ۴ بار شاهد حضور هاشمی رفسنجانی بودهاند. در مورد انتخابات مجلس و ریاستجمهوری، بررسی روند صعود یا نزول آرای هاشمی نتایج جالبی به همراه دارد.
۱-۱. دورهی صعود
در انتخابات مجلس در سال ۵۹، هاشمی رفسنجانی نزدیک به ۵۴ درصد آرای حوزهی انتخابیهی خود در تهران را کسب کرد. آرای هاشمی ۴ سال بعد در سال ۶۳ و در انتخابات مجلس دوم با جهشی قابل توجه به مرز ۸۲ درصد کل آرای شرکتکنندگان تهرانی نزدیک شد. او در این دوره نیز مورد اعتماد نمایندگان مردم واقع شد. آرای او در سال ۶۷ در سومین انتخابات مجلس، از مرز ۸۲ درصد کل آرای مأخوذهی تهران گذشت.
در انتخابات ریاستجمهوری پنجم در سال ۶۸ بیش از ۹۴ درصد کل آرای شرکتکنندگان در انتخابات ریاستجمهوری در کل کشور را کسب کرد.
بسیاری از ناظران، رمز پیروزی محمد خاتمی در سال ۷۶ را تقابل با هاشمی میدانند. به عبارت دیگر، ظرفیت منفی هاشمی در آن برهه و ترویج این تحلیل که ناطق نوری ادامهی هاشمی است، بخش قابل توجهی از آرای مردم را در سال ۷۶ به سمت خاتمی هدایت کرد.
۲-۱. روند نزولی
با ورود هاشمی رفسنجانی به عرصهی اجرا و سکانداری مدیریت اجرایی کشور، کمکم برخی انتقادات نسبت به سیاست او بهویژه سیاستهای اقتصادی دولتش آغاز شد. نتیجهی اولین دورهی چهارسالهی مدیریت اجرایی کشور توسط هاشمی، نزول آرای او در انتخابات بعدی بود. در سال ۷۲ و در انتخابات ششم ریاستجمهوری، آرای هاشمی به حدود ۶۳ درصد کل آرا رسید. در انتخابات مجلس ششم، روند نزولی آرای هاشمی ادامه یافت و او در این انتخابات در ابتدا با کسب اندکی بیشتر از ۲۵ درصد آرای مردم تهران به عنوان نفر سیام انتخاب شد. البته بعد از ابطال ۷۰۰ هزار رأی صندوقهای مخدوش توسط شورای نگهبان رتبهی هاشمی از سیام به بیستم ارتقا یافت، اما در میزان نسبی آرای او تغییر چندانی حاصل نشد؛ بهطوریکه تنها بیش از ۲۸ درصد مردم تهران به او اعتماد کرده بودند. با این شرایط، هاشمی در این دوره قید حضور در مجلس را نیز زد و از نمایندگی انصراف داد.
هاشمی بعد از یک دورهی ششساله در انتخابات ریاستجمهوری هشتم، در حالی بهعنوان نفر اول به دور دوم انتخابات راه یافت که تنها ۲۱ درصد کل آرا را به دست آورده بود و در دور دوم نیز برای اولینبار در انتخابات ریاستجمهوری به رقیب نوپایش، محمود احمدینژاد باخت.[۱]
۳-۱. نفر اول تهران
اکبر هاشمی رفسنجانی در انتخابات مجلس دو بار بهعنوان نفر اول تهران انتخاب شده است. نکتهی مهم این است که بیشترین آرای رتبهی اول تهران هم به هاشمی رفسنجانی در مجلس دوم (با حدود یک میلیون و نهصد هزار رأی) اختصاص دارد. غیر از هاشمی، بهترتیب مرحوم فخرالدین حجازی، سید علیاکبر حسینی (مشهور به اخلاق در خانواده)، ناطق نوری، سید محمدرضا خاتمی و حداد عادل این عنوان را کسب کردهاند.[۲]
۴-۱. رئیسجمهوری با کمترین رأی با کمترین مشارکت
براساس بررسیها، در میان ۵ رئیسجمهور منتخب قبل از احمدینژاد (بنیصدر، شهید رجایی، آیتالله خامنهای، هاشمی و خاتمی)، حضرت آیتالله خامنهای با ۹۵.۰۳ درصد، بیشترین میزان آرا را کسب نمود. هاشمی رفسنجانی در دومین دورهی کاندیداتوری خویش، با ۶۳ درصد کمترین میزان آرا را نسبت به سایر رؤسای جمهوری ایران کسب کرده است. کمترین میزان مشارکت مردم هم در هشت انتخابات ریاستجمهوری، مربوط به ششمین دورهی ریاستجمهوری (دور دوم هاشمی)، در ۲۱ خرداد ۷۲ با ۵۰.۶۶ درصد است.[۳]
۲. ظرفیت منفی
یک بحث مفصل در مورد پایگاه اجتماعی و رأی هاشمی رفسنجانی، بحث «ظرفیت منفی» است. ظرفیت منفی به این معناست که اگر حتی مشخص نباشد که رأیدهندگان به چه کسی «میخواهند رأی دهند،» ولی مطمئن هستند که به چه کسی «نمیخواهند رأی بدهند.» به عبارت دیگر، گاه مردم برای اینکه یک فرد یا جریان خاصی پیروز نباشد، رقیب یا مخالف آن فرد یا جریان خاص را برمیگزینند، بدون اینکه خود این گزینه برایشان اهمیت داشته باشد.
بسیاری از ناظران، رمز پیروزی محمد خاتمی در سال ۷۶ را تقابل با هاشمی میدانند، چون برداشت رأیدهندگان این بود که ناطق نوری، یکی از کاندیداهای مطرح آن دوره، ادامهدهندهی راه هاشمی است. به عبارت دیگر، ظرفیت منفی هاشمی در آن برهه و ترویج این تحلیل که ناطق نوری ادامهی هاشمی است، بخش قابل توجهی از آرای مردم را در سال ۷۶ به سمت خاتمی هدایت کرد.
این ظرفیت منفی در سوم تیر ۱۳۸۴ هم خودش را نشان داد. هاشمی با همهی سابقهی انقلابی و مدیریتی و علیرغم حمایت همهی احزاب راست و چپ در برابر محمود احمدینژاد، چهرهی کمتر شناختهشدهی این دوره قرار گرفت و اینبار نیز ظرفیت منفی وی منجر شد تا رقیب با اختلاف معناداری بتواند آرای مردم را به سمت خود جلب کند. به عبارت دیگر، اگر احمدینژاد با هر فرد دیگری به دور دوم راه مییافت، احتمال شکستش بود، ولی وقتی در مقابل هاشمی قرار گرفت، پیروزیاش قطعی شد.
بررسی افکار عمومی نشان میدهد آنگونه که رسانهها نشان میدهند، هاشمی از محبوبیت در بین مردم برخوردار نیست. برعکس، وی در شرایط کنونی، دارای نوعی ظرفیت منفی است که به نفع رقبایش عمل میکند.
ظرفیت منفی هاشمی را در دورهی بعدی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ هم شاهد بودیم؛ زمانی که احمدینژاد در مناظره با موسوی از جبههی مقابل خود با محوریت هاشمی نام برد و بهجای رقبای حاضر مثل کروبی و موسوی و رضایی، هاشمی را مورد انتقادهای تندوتیز خودش قرار داد، طبق نظرسنجیها رأی احمدینژاد بهشدت بالا رفت و نهایتاً گزینهی مورد حمایت سفت و سخت هاشمی (موسوی) با کسب ۱۳ میلیون رأی در برابر ۲۴ میلیون رأی احمدینژاد، شکست خورد.
در آستانهی انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲، انجمن دانشآموختگان علوم اجتماعی دانشگاه تهران در گزارشی اقدام به سنجش و تحلیل پرظرفیتترین نامزدهای احتمالی انتخابات در کسب «آرای منفی» نموده است. در این گزارش، آقایان هاشمی و مشایی بهعنوان منفیترین نامزدهای انتخاباتی معرفی شدهاند.[۴]
۳. کانون قدرت
در مورد مقبولیت هاشمی، یکی از تحلیلهای مطرح در میان افکار عمومی، این است که چون هاشمی فرد قدرتمندی است و کانون قدرت و ثروت محسوب میشود، بنابراین راه چاره این است که مدیریت کشور را به کسانی بسپاریم که هاشمی مخالف و مانع کار آنها نباشد. در این تحلیل، علت مشکلات دوران مدیریت احمدینژاد اینگونه عنوان میشود که چون هاشمی مخالف احمدینژاد بود، عملاً طی هشت سال کارشکنیهای آشکار و پنهان داشت که احمدینژاد موفق نشود. حتی بسیاری از کسانی که به روحانی رأی دادند با این انگاره رأیشان را توجیه میکنند و معتقدند به روحانی رأی دادند چون معتمد هاشمی بود و هاشمی مانع کارش نخواهد شد.
۴. تحلیل پایگاه اجتماعی هاشمی
با نگاه تحلیلی به یافتههای مطرحشده در بالا، در مورد محبوبیت، مقبولیت و پایگاه هاشمی رفسنجانی، میتوان چند نکته را بیان کرد:
۱-۴. اگرچه مرور دورههای مختلف انتخابات که هاشمی در آنها حاضر شده است، نشاندهندهی اقبال بهنسبت بالای مردم به وی است؛ بهگونهای که دو بار بهعنوان رئیسجمهور، چهار بار بهعنوان نمایندهی مجلس (که در دو بار آن نفر اول تهران بوده است) و چهار بار بهعنوان نمایندهی مجلس خبرگان انتخاب شده است، اما تحلیل آرای وی در این دوران نشان میدهد که هاشمی از اقبال ویژهای برخوردار نبوده است. بهگونهای که رأی وی تا یک مقطعی، یعنی دور دوم ریاستجمهوریاش، سیر صعودی داشته است و از آن مقطع به بعد، شاهد سیر نزولی آرای وی هستیم. نمونهی این سیر نزولی در انتخابات مجلس ششم (نفر سیام تهران) و ریاستجمهوری نهم (شکست در برابر احمدینژاد) بود. اگرچه دو بار بهعنوان نفر اول تهران انتخاب شده، ولی در مقابل، یک بار هم فقط توانسته جایگاه نفر سیام را کسب کند. جدای از آن، افرادی مثل حدادعادل هم تاکنون دو بار بهعنوان نفر اول تهران انتخاب شدهاند و این عنوان به هاشمی اختصاص ندارد.
از سوی دیگر، اگرچه وی دو بار رئیسجمهور ایران شده است، ولی هربار نسبت به رؤسای جمهور قبل و بعد، رأی ضعیفی داشته و با مشارکت کمتری انتخاب شده است.
تأثیرگذاری، نفوذ سیاسی، اشتهار سیاسی و تعیینکننده بودن، با نفوذ معنوی، محبوبیت و مقبولیت مردمی متفاوت است. شهرت و نفوذ سیاسی، مقطعی و بیثبات است. حداقل در مورد هاشمی این مورد اثبات شده است.
۲-۴. غیر از آرای انتخاباتی، بررسی افکار عمومی هم نشان میدهد آنگونه که رسانهها نشان میدهند، هاشمی از محبوبیت در بین مردم برخوردار نیست. برعکس وی در شرایط کنونی، دارای نوعی ظرفیت منفی است که به نفع رقبایش عمل میکند. با این حال، این سؤال پیش میآید که اگر هاشمی ظرفیت منفی دارد، پس چگونه روحانی با پشتیبانی هاشمی پیروز انتخابات یازدهم شد. یکی از پاسخها به این سؤال، بحث کانون قدرت بودن هاشمی و برداشت مردم در این مورد است که در بالا مطرح شد؛ یعنی برداشت مردم این بود که کسی را انتخاب کنند که هاشمی مانع کار او نباشد. بهخصوص که تجربهی کارشکنیها در مقابل احمدینژاد را هم داشتند. البته پیروزی روحانی در انتخابات یازدهم با دلایل متعددی قابل تحلیل است و حمایت هاشمی تنها یک دلیل محسوب میگردد.
۳-۴. با همهی این مباحث، هاشمی دارای یک وجههی سیاسی و تأثیرگذار است و در مقاطعی مثل شرایط امروز، این تأثیرگذاری بیشتر میشود؛ بهگونهای که بسیاری از تحلیلگران دولت روحانی را «دولت هاشمی، به عبارت دیگر» مینامند. اما تأثیرگذاری، نفوذ سیاسی، اشتهار سیاسی و تعیینکننده بودن، با نفوذ معنوی، محبوبیت و مقبولیت مردمی متفاوت است. شهرت و نفوذ سیاسی، مقطعی و بیثبات است. حداقل در مورد هاشمی این مورد اثبات شده است. هاشمی بعد از انتخابات دوم خرداد، بهشدت مغضوب اصلاحطلبان بود ولی با روی کار آمدن احمدینژاد و تحولات بعدی، در جبههی اصلاحات قرار گرفت و امروز رهبر اصلاحات محسوب میشود.
این در حالی است که محبوبیت مردمی بهویژه اگر پایهی اعتقادی داشته باشد، هیچوقت کمرنگ نمیشود؛ چنانکه امام خمینی که در۱۲ بهمن ۵۷ با استقبال میلیونی مردم وارد ایران شدند، با همان نفوذ و محبوبیت ایدئولوژیک، انقلاب را پیش بردند، جنگ را مدیریت نمودند و در پایان عمر هم با حضور کمنظیر مردم در ۱۴ خرداد ۶۷، بدرقه شدند.
مقام معظم رهبری در دو انتخابات ریاستجمهوری با رأی بالایی، اعتماد مردم را به دست آوردهاند؛ بهگونهای که رکورد کسب بیشترین میزان آرای مشارکتکنندگان در انتخابات (۹۵.۰۳ درصد)، در میان رؤسای جمهور تاکنون به ایشان اختصاص دارد.
ایشان طی دو دهه رهبری و زعامت هم از اقبال عمومی و محبوبیت کمنظیری برخوردار بودند؛ بهگونهای که در جریان شبهکودتای ۱۸ تیر در سال ۱۳۷۸، وقتی در تلویزیون ظاهر شدند و اظهار استمداد به محضر امام زمان (عج) نمودند، ۲۳ تیرماه، میلیونها نفر از مردم به خیابانها آمدند و از ایشان و ادامهی راه انقلاب حمایت کردند. ده سال بعد، به دنبال فتنهی ۸۸ دقیقاً همان اتفاق تکرار شد و استمداد ایشان از محضر امام زمان در خطبههای نمازجمعه و فراخوانها و روشنگریهای غیرمستقیم ایشان، حضور چندین میلیونی مردم در حماسهی ۹ دی را رقم زد. بعد از ده سال، نفوذ معنوی و محبوبیت و مقبولیت ایشان کمرنگ نشده بود.
سخن آخر: هرچند امروزه بر روی هاشمی و محوریت سیاسی آن تبلیغ گستردهای میشود، ولی این محوریت ماندگار نیست و بعید نیست در زمانی نه چندان کوتاه، بخت هاشمی برگشته و مانند دوران اصلاحات، حتی از سوی حامیان امروزی هم رانده شود. «هاشمی به این بزرگی که مینمایاند بزرگ نیست.»(*)
: پی نوشت ها
[۱]. تلخیص آزاد از:بررسی روند صعود و نزول آرای هاشمی از ابتدای انقلاب تاکنون، آرای هاشمی چگونه از ۹۵ به ۲۱ درصد رسید؟، ۲۹اردیبهشت ۱۳۹۲: http://www.seratnews.ir
[۲].آمار جالب مشارکت و رتبه اولهای تهران: از رکورد هاشمی تا...، عصر ایران به نقل از بازتاب، ۱۲اسفند ۱۳۹۰، به نقل از بازتاب:
http://www.asriran.com/fa/news/۲۰۳۶۶۶
[۳].بررسی آماری ۹ دوره انتخابات ریاستجمهوری ایران، ۲۶اردیبهشت ۱۳۸۸: http://fararu.com/fa/news/۲۵۱۷۲
[۴].تحلیلی جامعهشناختی از بیشترین و کمترین آرای منفی نامزدهای انتخابات، سهشنبه هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۲:
http://satu.ir/post/۱۱۷
منبع: نماینده
معمولاً در مقاطع خاصی و به دلایل متعددی، نام هاشمی رفسنجانی بیشتر بر زبانها افتاده و نقل محافل سیاسی و سرتیتر رسانهها میشود. مانند فضای سیاسی امروز که با روی کار آمدن دولت روحانی، هم فعالیتهای هاشمی بیشتر شده و هم بخش بزرگی از تحلیلها و سرتیترهای روزانهی بیشتر روزنامههای اصلاحات به هاشمی اختصاص دارد.
اما یک سؤال مهم این است که هاشمی در میان مردم چه پایگاه و جایگاهی دارد؟ در راستای این سؤال، سؤالهای دیگری هم مطرح است: آیا هاشمی در میان مردم یک شخصیت محبوب است؟ اگر چنین است، آیا این محبوبیت پایهی اعتقادی و ایدئولوژیک دارد یا سیاسی است؟ آیا محبوبیت هاشمی و پایگاه اجتماعی آن ثابت است یا مقطعی؟
یک راه برای پاسخ به این سؤالها، بررسی مقاطعی است که بهنوعی هاشمی رفسنجانی خودش را مستقیم یا غیرمستقیم در معرض قضاوت، انتخاب و گزینش مردم قرار داده است و یا پشت سر فرد یا جریانی قرار گرفته است که مردم باید نظرشان را در مورد آنها اعلام کنند.
راه دیگر پاسخ به سؤال بالا، بررسی نگرش افکار عمومی نسبت به هاشمی و جریانها و سیاستهای منتسب به وی، از طریق مطالعه در افکار و باورهای عمومی است. البته این مسیر هم پیچیده و هم نیازمند روشهایی مثل نظرسنجی افکار عمومی و... است. تمرکز این نوشتار بیشتر بر روی راه اول است، هرچند به راه دوم هم نگاهی انداخته خواهد شد.
۱. هاشمی در معرض انتخاب مردم
هاشمی رفسنجانی بعد از انقلاب اسلامی در دورههای مختلف انتخابات حضور داشته است. او تاکنون ۱۲ بار در معرض انتخاب و قضاوت مستقیم مردم قرار گرفته است. از این ۱۲ انتخابات، انتخابات مجلس خبرگان رهبری، انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات ریاستجمهوری هرکدام ۴ بار شاهد حضور هاشمی رفسنجانی بودهاند. در مورد انتخابات مجلس و ریاستجمهوری، بررسی روند صعود یا نزول آرای هاشمی نتایج جالبی به همراه دارد.
۱-۱. دورهی صعود
در انتخابات مجلس در سال ۵۹، هاشمی رفسنجانی نزدیک به ۵۴ درصد آرای حوزهی انتخابیهی خود در تهران را کسب کرد. آرای هاشمی ۴ سال بعد در سال ۶۳ و در انتخابات مجلس دوم با جهشی قابل توجه به مرز ۸۲ درصد کل آرای شرکتکنندگان تهرانی نزدیک شد. او در این دوره نیز مورد اعتماد نمایندگان مردم واقع شد. آرای او در سال ۶۷ در سومین انتخابات مجلس، از مرز ۸۲ درصد کل آرای مأخوذهی تهران گذشت.
در انتخابات ریاستجمهوری پنجم در سال ۶۸ بیش از ۹۴ درصد کل آرای شرکتکنندگان در انتخابات ریاستجمهوری در کل کشور را کسب کرد.
بسیاری از ناظران، رمز پیروزی محمد خاتمی در سال ۷۶ را تقابل با هاشمی میدانند. به عبارت دیگر، ظرفیت منفی هاشمی در آن برهه و ترویج این تحلیل که ناطق نوری ادامهی هاشمی است، بخش قابل توجهی از آرای مردم را در سال ۷۶ به سمت خاتمی هدایت کرد.
۲-۱. روند نزولی
با ورود هاشمی رفسنجانی به عرصهی اجرا و سکانداری مدیریت اجرایی کشور، کمکم برخی انتقادات نسبت به سیاست او بهویژه سیاستهای اقتصادی دولتش آغاز شد. نتیجهی اولین دورهی چهارسالهی مدیریت اجرایی کشور توسط هاشمی، نزول آرای او در انتخابات بعدی بود. در سال ۷۲ و در انتخابات ششم ریاستجمهوری، آرای هاشمی به حدود ۶۳ درصد کل آرا رسید. در انتخابات مجلس ششم، روند نزولی آرای هاشمی ادامه یافت و او در این انتخابات در ابتدا با کسب اندکی بیشتر از ۲۵ درصد آرای مردم تهران به عنوان نفر سیام انتخاب شد. البته بعد از ابطال ۷۰۰ هزار رأی صندوقهای مخدوش توسط شورای نگهبان رتبهی هاشمی از سیام به بیستم ارتقا یافت، اما در میزان نسبی آرای او تغییر چندانی حاصل نشد؛ بهطوریکه تنها بیش از ۲۸ درصد مردم تهران به او اعتماد کرده بودند. با این شرایط، هاشمی در این دوره قید حضور در مجلس را نیز زد و از نمایندگی انصراف داد.
هاشمی بعد از یک دورهی ششساله در انتخابات ریاستجمهوری هشتم، در حالی بهعنوان نفر اول به دور دوم انتخابات راه یافت که تنها ۲۱ درصد کل آرا را به دست آورده بود و در دور دوم نیز برای اولینبار در انتخابات ریاستجمهوری به رقیب نوپایش، محمود احمدینژاد باخت.[۱]
۳-۱. نفر اول تهران
اکبر هاشمی رفسنجانی در انتخابات مجلس دو بار بهعنوان نفر اول تهران انتخاب شده است. نکتهی مهم این است که بیشترین آرای رتبهی اول تهران هم به هاشمی رفسنجانی در مجلس دوم (با حدود یک میلیون و نهصد هزار رأی) اختصاص دارد. غیر از هاشمی، بهترتیب مرحوم فخرالدین حجازی، سید علیاکبر حسینی (مشهور به اخلاق در خانواده)، ناطق نوری، سید محمدرضا خاتمی و حداد عادل این عنوان را کسب کردهاند.[۲]
۴-۱. رئیسجمهوری با کمترین رأی با کمترین مشارکت
براساس بررسیها، در میان ۵ رئیسجمهور منتخب قبل از احمدینژاد (بنیصدر، شهید رجایی، آیتالله خامنهای، هاشمی و خاتمی)، حضرت آیتالله خامنهای با ۹۵.۰۳ درصد، بیشترین میزان آرا را کسب نمود. هاشمی رفسنجانی در دومین دورهی کاندیداتوری خویش، با ۶۳ درصد کمترین میزان آرا را نسبت به سایر رؤسای جمهوری ایران کسب کرده است. کمترین میزان مشارکت مردم هم در هشت انتخابات ریاستجمهوری، مربوط به ششمین دورهی ریاستجمهوری (دور دوم هاشمی)، در ۲۱ خرداد ۷۲ با ۵۰.۶۶ درصد است.[۳]
۲. ظرفیت منفی
یک بحث مفصل در مورد پایگاه اجتماعی و رأی هاشمی رفسنجانی، بحث «ظرفیت منفی» است. ظرفیت منفی به این معناست که اگر حتی مشخص نباشد که رأیدهندگان به چه کسی «میخواهند رأی دهند،» ولی مطمئن هستند که به چه کسی «نمیخواهند رأی بدهند.» به عبارت دیگر، گاه مردم برای اینکه یک فرد یا جریان خاصی پیروز نباشد، رقیب یا مخالف آن فرد یا جریان خاص را برمیگزینند، بدون اینکه خود این گزینه برایشان اهمیت داشته باشد.
بسیاری از ناظران، رمز پیروزی محمد خاتمی در سال ۷۶ را تقابل با هاشمی میدانند، چون برداشت رأیدهندگان این بود که ناطق نوری، یکی از کاندیداهای مطرح آن دوره، ادامهدهندهی راه هاشمی است. به عبارت دیگر، ظرفیت منفی هاشمی در آن برهه و ترویج این تحلیل که ناطق نوری ادامهی هاشمی است، بخش قابل توجهی از آرای مردم را در سال ۷۶ به سمت خاتمی هدایت کرد.
این ظرفیت منفی در سوم تیر ۱۳۸۴ هم خودش را نشان داد. هاشمی با همهی سابقهی انقلابی و مدیریتی و علیرغم حمایت همهی احزاب راست و چپ در برابر محمود احمدینژاد، چهرهی کمتر شناختهشدهی این دوره قرار گرفت و اینبار نیز ظرفیت منفی وی منجر شد تا رقیب با اختلاف معناداری بتواند آرای مردم را به سمت خود جلب کند. به عبارت دیگر، اگر احمدینژاد با هر فرد دیگری به دور دوم راه مییافت، احتمال شکستش بود، ولی وقتی در مقابل هاشمی قرار گرفت، پیروزیاش قطعی شد.
بررسی افکار عمومی نشان میدهد آنگونه که رسانهها نشان میدهند، هاشمی از محبوبیت در بین مردم برخوردار نیست. برعکس، وی در شرایط کنونی، دارای نوعی ظرفیت منفی است که به نفع رقبایش عمل میکند.
ظرفیت منفی هاشمی را در دورهی بعدی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ هم شاهد بودیم؛ زمانی که احمدینژاد در مناظره با موسوی از جبههی مقابل خود با محوریت هاشمی نام برد و بهجای رقبای حاضر مثل کروبی و موسوی و رضایی، هاشمی را مورد انتقادهای تندوتیز خودش قرار داد، طبق نظرسنجیها رأی احمدینژاد بهشدت بالا رفت و نهایتاً گزینهی مورد حمایت سفت و سخت هاشمی (موسوی) با کسب ۱۳ میلیون رأی در برابر ۲۴ میلیون رأی احمدینژاد، شکست خورد.
در آستانهی انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲، انجمن دانشآموختگان علوم اجتماعی دانشگاه تهران در گزارشی اقدام به سنجش و تحلیل پرظرفیتترین نامزدهای احتمالی انتخابات در کسب «آرای منفی» نموده است. در این گزارش، آقایان هاشمی و مشایی بهعنوان منفیترین نامزدهای انتخاباتی معرفی شدهاند.[۴]
۳. کانون قدرت
در مورد مقبولیت هاشمی، یکی از تحلیلهای مطرح در میان افکار عمومی، این است که چون هاشمی فرد قدرتمندی است و کانون قدرت و ثروت محسوب میشود، بنابراین راه چاره این است که مدیریت کشور را به کسانی بسپاریم که هاشمی مخالف و مانع کار آنها نباشد. در این تحلیل، علت مشکلات دوران مدیریت احمدینژاد اینگونه عنوان میشود که چون هاشمی مخالف احمدینژاد بود، عملاً طی هشت سال کارشکنیهای آشکار و پنهان داشت که احمدینژاد موفق نشود. حتی بسیاری از کسانی که به روحانی رأی دادند با این انگاره رأیشان را توجیه میکنند و معتقدند به روحانی رأی دادند چون معتمد هاشمی بود و هاشمی مانع کارش نخواهد شد.
۴. تحلیل پایگاه اجتماعی هاشمی
با نگاه تحلیلی به یافتههای مطرحشده در بالا، در مورد محبوبیت، مقبولیت و پایگاه هاشمی رفسنجانی، میتوان چند نکته را بیان کرد:
۱-۴. اگرچه مرور دورههای مختلف انتخابات که هاشمی در آنها حاضر شده است، نشاندهندهی اقبال بهنسبت بالای مردم به وی است؛ بهگونهای که دو بار بهعنوان رئیسجمهور، چهار بار بهعنوان نمایندهی مجلس (که در دو بار آن نفر اول تهران بوده است) و چهار بار بهعنوان نمایندهی مجلس خبرگان انتخاب شده است، اما تحلیل آرای وی در این دوران نشان میدهد که هاشمی از اقبال ویژهای برخوردار نبوده است. بهگونهای که رأی وی تا یک مقطعی، یعنی دور دوم ریاستجمهوریاش، سیر صعودی داشته است و از آن مقطع به بعد، شاهد سیر نزولی آرای وی هستیم. نمونهی این سیر نزولی در انتخابات مجلس ششم (نفر سیام تهران) و ریاستجمهوری نهم (شکست در برابر احمدینژاد) بود. اگرچه دو بار بهعنوان نفر اول تهران انتخاب شده، ولی در مقابل، یک بار هم فقط توانسته جایگاه نفر سیام را کسب کند. جدای از آن، افرادی مثل حدادعادل هم تاکنون دو بار بهعنوان نفر اول تهران انتخاب شدهاند و این عنوان به هاشمی اختصاص ندارد.
از سوی دیگر، اگرچه وی دو بار رئیسجمهور ایران شده است، ولی هربار نسبت به رؤسای جمهور قبل و بعد، رأی ضعیفی داشته و با مشارکت کمتری انتخاب شده است.
تأثیرگذاری، نفوذ سیاسی، اشتهار سیاسی و تعیینکننده بودن، با نفوذ معنوی، محبوبیت و مقبولیت مردمی متفاوت است. شهرت و نفوذ سیاسی، مقطعی و بیثبات است. حداقل در مورد هاشمی این مورد اثبات شده است.
۲-۴. غیر از آرای انتخاباتی، بررسی افکار عمومی هم نشان میدهد آنگونه که رسانهها نشان میدهند، هاشمی از محبوبیت در بین مردم برخوردار نیست. برعکس وی در شرایط کنونی، دارای نوعی ظرفیت منفی است که به نفع رقبایش عمل میکند. با این حال، این سؤال پیش میآید که اگر هاشمی ظرفیت منفی دارد، پس چگونه روحانی با پشتیبانی هاشمی پیروز انتخابات یازدهم شد. یکی از پاسخها به این سؤال، بحث کانون قدرت بودن هاشمی و برداشت مردم در این مورد است که در بالا مطرح شد؛ یعنی برداشت مردم این بود که کسی را انتخاب کنند که هاشمی مانع کار او نباشد. بهخصوص که تجربهی کارشکنیها در مقابل احمدینژاد را هم داشتند. البته پیروزی روحانی در انتخابات یازدهم با دلایل متعددی قابل تحلیل است و حمایت هاشمی تنها یک دلیل محسوب میگردد.
۳-۴. با همهی این مباحث، هاشمی دارای یک وجههی سیاسی و تأثیرگذار است و در مقاطعی مثل شرایط امروز، این تأثیرگذاری بیشتر میشود؛ بهگونهای که بسیاری از تحلیلگران دولت روحانی را «دولت هاشمی، به عبارت دیگر» مینامند. اما تأثیرگذاری، نفوذ سیاسی، اشتهار سیاسی و تعیینکننده بودن، با نفوذ معنوی، محبوبیت و مقبولیت مردمی متفاوت است. شهرت و نفوذ سیاسی، مقطعی و بیثبات است. حداقل در مورد هاشمی این مورد اثبات شده است. هاشمی بعد از انتخابات دوم خرداد، بهشدت مغضوب اصلاحطلبان بود ولی با روی کار آمدن احمدینژاد و تحولات بعدی، در جبههی اصلاحات قرار گرفت و امروز رهبر اصلاحات محسوب میشود.
این در حالی است که محبوبیت مردمی بهویژه اگر پایهی اعتقادی داشته باشد، هیچوقت کمرنگ نمیشود؛ چنانکه امام خمینی که در۱۲ بهمن ۵۷ با استقبال میلیونی مردم وارد ایران شدند، با همان نفوذ و محبوبیت ایدئولوژیک، انقلاب را پیش بردند، جنگ را مدیریت نمودند و در پایان عمر هم با حضور کمنظیر مردم در ۱۴ خرداد ۶۷، بدرقه شدند.
مقام معظم رهبری در دو انتخابات ریاستجمهوری با رأی بالایی، اعتماد مردم را به دست آوردهاند؛ بهگونهای که رکورد کسب بیشترین میزان آرای مشارکتکنندگان در انتخابات (۹۵.۰۳ درصد)، در میان رؤسای جمهور تاکنون به ایشان اختصاص دارد.
ایشان طی دو دهه رهبری و زعامت هم از اقبال عمومی و محبوبیت کمنظیری برخوردار بودند؛ بهگونهای که در جریان شبهکودتای ۱۸ تیر در سال ۱۳۷۸، وقتی در تلویزیون ظاهر شدند و اظهار استمداد به محضر امام زمان (عج) نمودند، ۲۳ تیرماه، میلیونها نفر از مردم به خیابانها آمدند و از ایشان و ادامهی راه انقلاب حمایت کردند. ده سال بعد، به دنبال فتنهی ۸۸ دقیقاً همان اتفاق تکرار شد و استمداد ایشان از محضر امام زمان در خطبههای نمازجمعه و فراخوانها و روشنگریهای غیرمستقیم ایشان، حضور چندین میلیونی مردم در حماسهی ۹ دی را رقم زد. بعد از ده سال، نفوذ معنوی و محبوبیت و مقبولیت ایشان کمرنگ نشده بود.
سخن آخر: هرچند امروزه بر روی هاشمی و محوریت سیاسی آن تبلیغ گستردهای میشود، ولی این محوریت ماندگار نیست و بعید نیست در زمانی نه چندان کوتاه، بخت هاشمی برگشته و مانند دوران اصلاحات، حتی از سوی حامیان امروزی هم رانده شود. «هاشمی به این بزرگی که مینمایاند بزرگ نیست.»(*)
: پی نوشت ها
[۱]. تلخیص آزاد از:بررسی روند صعود و نزول آرای هاشمی از ابتدای انقلاب تاکنون، آرای هاشمی چگونه از ۹۵ به ۲۱ درصد رسید؟، ۲۹اردیبهشت ۱۳۹۲: http://www.seratnews.ir
[۲].آمار جالب مشارکت و رتبه اولهای تهران: از رکورد هاشمی تا...، عصر ایران به نقل از بازتاب، ۱۲اسفند ۱۳۹۰، به نقل از بازتاب:
http://www.asriran.com/fa/news/۲۰۳۶۶۶
[۳].بررسی آماری ۹ دوره انتخابات ریاستجمهوری ایران، ۲۶اردیبهشت ۱۳۸۸: http://fararu.com/fa/news/۲۵۱۷۲
[۴].تحلیلی جامعهشناختی از بیشترین و کمترین آرای منفی نامزدهای انتخابات، سهشنبه هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۲:
http://satu.ir/post/۱۱۷
منبع: نماینده