پرواز سه ساعته از خاک میهن به بی وطنی چون یکی از کشورهای عربی، حاشیه های را در ۳۰ هزار پای آسمان از جمله پیج پزشک در میان ابرها و خروج از آسمان ایران با موزیک و حرکتی خاصی را در برداشت.
به گزارش شهدای ایران به نقل از تسنیم، سفر با هواپیما برای هر مسافری تداعی خدمات مناسب و شیک را به همراه دارد، زیرا به هر حال مسافرت با هواپیما هزینه های بالای دارد و کمترین انتظار افراد دریافت خدمات متناسب براساس پولی است که هزینه می کنند، حال اگر مسافرت برای پرواز خارجی باشد انتظارات دوچندان می شود، چون شاید یک فرد ایرانی در پروازی که از کشورش به مقصد کشور دیگری باشد بتواند خود را با برخی ناملایمات سفر با توجه به برخی کمبودها وقف دهد، ولی ملیت های دیگر با توجه به فرهنگ غنی ایرانی انتظار دریافت خدمات مطلوب را دارند.
براین اساس طی سفر و ماموریتی کاری به یکی از کشورهای عربی، با پرواز خطوط (ا.ا) با رخدادهای قابل توجه ای، هم در فرودگاه و هم در هواپیما مواجه میشوی، از جمله اینکه در روزی مانند شنبه ۱۰ خرداد تمام دستگاه های فرودگاه امام دچار اختلال میشوند بطوریکه هیچ مسافری نمی تواند کارت پرواز تهیه و در نهایت پس از یک ساعت و ۳۰ دقیقه متصدیان صدور کارت های پرواز مجبور میشوند برای مسافران به صورت دستی کارت پرواز صادر کنند، وقتی هم که از یکی از متصدیان صدور کارت پرسیده می شود که علت خرابی تمام دستگاه های صدور کارت پرواز چیست، فقط به این جمله اکتفا میکند «این اتفاق سالی یک بار رخ می دهد و همیشگی نیست، مثل اینترنت که برخی وقت ها قطع میشه ارتباط این دستگاه ها هم قطع شده»
به هر حال پس از دو ساعت تاخیر، کارت پرواز به صورت دستی صادر می شود، یعنی متصدی مشخصات مسافر و شماره پرواز و صندلی را با خودکار بر روی کارت های مخصوص پرواز می نویسید، کاری که احتمالا مشکلاتی دیگری را هم به همراه خواهد داشت که شاید از دید مسافران دور می ماند چون همه در این مواقع فقط سعی می کنند سریع کارت پرواز را به هر نحوی تهیه کنند چون راه دیگری ندارند.
پس از دریافت کارت پرواز به سمت خروجی یا «گید تحویل پاسپورت و تحویل برگه عوارض ۷۵ هزار تومانی» می روی یعنی خودت باید بروی، راهنمایی نمی شوی و فقط چند تابلو در این زمینه وجود دارد ولی بیشتر مسافرها به خصوص زوار چشمشان به نفر جلوی هست که کجا می رود.
پس مدتی ایستادن در صف، پیشروی صف کُند می شود، که متوجه می شوی مسافری که با ویلچر هست نمی توانند از درب الکترونیکی عبور کنند و بالااجبار باید پس از مدت مدیدی که در صف بود مسیر دیگری را انتخاب کند، مشاهده این مشکلات برای معلولان و کسانی که از ویلچر استفاده می کنند در قالب مسیرهای داخل شهر، پله برقی و پل های عابر شاید برای هر کسی طبیعی شده باشد ولی دیدن چنین صحنههای در فرودگاه بین المللی کمی قابل تامل است، راستی بازیگر فیلم قلاده های طلا که در نقش جاسوس، قصد فرار از فرودگاه را داشت چطور در سکانس پایانی فیلم از چنین درب های الکترونیکی فرودگاه با ویلچر عبور کرد؟
تمام این اتفاق ها با دیدن یکی از بازیگرهای معروف زن سینمای کشور که قصد سفر به لبنان را داشت و همچنین، دیدن یکی از معروف ترین راهنماها و مسئول تورهای کویر ایران، با آن لباس محلی کویری، در فرودگاه، کمی فضای اطراف را تغییر می دهد.
پس از تاخیر بیش از دو ساعته، پا درون هواپیمایی ایرباس ۶۰۰ می گذاری، و تازه متوجه می شوی داستان تاخیر همچنان ادامه دارد و هواپیما برای پر کردن مسافرانش حدود ۴۵ دقیقه دیگر هم مسافران را معطل می کند، در طول این مدت هرزگاهی از هر سو و گوشه و کنار هواپیما صدای اعتراض بلند می شود، به همین دلیل چون برخی از مسافرها، از کشورهای عربی بودند، شاهد حالات عصبی آنان می شوی که در یک آن یکی از آنان پس از چند بار بالا و پایین کردن طول هواپیما، و با حالتی عصبی به انتهای هواپیما رفته و داخل دستشویی می شود و پس از مدتی با حالتی متفاوت بیرون می آید که با کمی کنجکاوی متوجه می شوی فرد مذکور در داخل دستشویی سیگار کشیده است در حالیکه دستشویی های هواپیماها باید مجهز به صدای هشدار دهنده در زمان استعمال سیگار باشند.
تاخیر هواپیما حدود سه ساعتی طول می کشد و خدمه هواپیما برای آرام کردن مسافران به انان آب خنک اهدا می کنند، که در یک لحظه مسافری از یکی از خدمه ها به دلیل داشتن حالت تهوع تقاضای دارو و قرص ضد تهوع می کند که آن خدمه در جواب میگوید: «مدت هاست که دیگه به ما چنین داروهای نمی دهند ولی مسکن بخواهید دارم»، مسافر مذکور پس از مدتی تقاضای خود نسبت به دریافت قرص ضد تهوع تکرار می کند که یکی از خدمه ها دو شکلات به مسافر می دهد و عنوان می کند: «در چنین شرایطی باید از طب سنتی استفاده کرد، کمی باید قند خون تان بالا بیاد» و بعد تنظیم کننده هوای خنک بالای مسافر را تنظیم می کند تا بیشتر به مسافر بوزد و کمربند صندلی مسافر را نیز کمی شل می کند.
یکی از مسافرها در واکنش به این اقدام خدمه عنوان می کند: «اگر کسی حالش وخیم بشه دکتر دارید؟» که خدمه می گوید: «خیر، نداریم، ولی پیج (معادل فراخواندن) می کنیم تا هر کدام از مسافرها پزشک باشد به کمک فرد بدحال بیاد، اگر هم پزشک نبود، همان چیزهای که برای این مواقع به ما آموزش دادند اجرا می کینم»
از هر چیز بگذریم، بحث غذا خوردن و تغذیه کترینگی هواپیما چیزی دیگری هست، آن هم اگر پرواز خارج از کشور باشد، ولی وقتی صبحانه اهدای را مشاهده می کردی متوجه می شدی کمی با یک غذای سالم فاصله دارد، تخم مرغ نیم رو با سوسیس و کره، البته ناگفته نماند پنیر، آب پرتغال، ماست طعم دار و مربا با چای هم بود ولی در آن ساعت و پس از کلی تاخیر تقریبا همه مسافرها به سمت نیم رو و سوسیس تمایل پیدا می کردند و به نوعی صبحانه پروازی پیوست سلامتش مورد اشکال بود.
خدمه پرواز هم تماما در طول مسیر برای رضایت مسافران در تلاش بودند، در همین حال و احوال یکی از مسافران از خدمه خانمی سوال کرد«ما که یک سفر می خواهیم برویم اطرافیانمان کلی دلگران می شوند که سفر با هواپیما خطرناک هست، واقعا وقتی خبر سقوط یک هواپیما را می شنوید که در آن همکارانتان را از دست دادید چه حالی پیدا می کنید» که خدمه خانم رو به مسافر عنوان می کند: «اول که از شنیده حوادث سقوط و از دادن همکارنمان به شدت ناراحت می شویم و آن حال توصیف کردنی نیست ولی درباره خطر مسافرت با هواپیما باید بگم که سفر با هواپیما ۲۲ برابر امن تر نسبت به سفر با وسایل نقلیه دیگر هست، در ضمن عمر با خداست »
یکی از نکات قابل تامل در مسیر پروازی این بود که پس از حدود بیش از یک ساعت پرواز، صدای موزیک بی کلامی در داخل هواپیما به صدا در امد و متعاقب آن برخی خانم ها روسری های خودشان را برداشتند که متوجه میشوی هواپیما از آسمان ایران خارج شد...