شهدای ایران shohadayeiran.com

اختصاصی// گفتگو با کارگردان مستند "دوپینگی ها"
این سربازان دو آفت دارند اول اینکه خرج زیادی روی دست جبهه خودی میگذارند و دوم اینکه وقتی از خط مقدم برگشتند، دیگر خدا را بنده نیستند.
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

به گزارش شهدای ایران "هشت ت"  در حوزه تئوری سازی مباحث علمی مطرح شده است. این روش برای عادی سازی و ساده سازی مفاهیم علمی به کار میرود . مثلا ما هشت s در حوزه سرگرمی دارم. ایده اصلی هشت ت متعلق به کمیل سوهانی است که با الگوگیری از این سبک و مطالعه در خصوص سواد بصری به پلن هشت ت رسید. الان ما ضمن بحث آموزشی این پلن به دنبال تبدیل آن به مقاله علمی نیزهستیم.

چرا از نمونه فیلم های خارجی برای کارگاه امروز استفاده کردید؟

ما البته در محافل خصوصی از نمونه های ناموفق ایرانی را پخش میکنیم و عدم رعایت هشت ت را روی آثار ایرانی بررسی میکنیم .اما اینجا مخاطب را نمیشناختیم و ظرفیت او را نمیدانستیم.

متاسفانه بچه های حزب اللهی که ورود میکنند به فضای فرهنگ و رسانه، اکثرا ناظر به محتوی وارد میشوند و نمیدانند این محتوا را در چه قالبی بریزند.فکر میکنند مستند یعنی یک دوربین روی دست وحرکت. فکر میکنند باید با دوربین فریاد بکشند. این میشود که مصاحبه های ضعیف بدون فنون اولیه را با موسیقی و.. ترکیب میکنند و تحویل میدهند.

ما در ابتدای کارمان پیش یکی از اساتید بزرگ کار مستند رفتیم. ایشان به ما گفتند: میترسم شما هم از سربازان خط مقدم دیده ی آموزش ندیده شوید. این سربازان دو آفت دارند اول اینکه خرج زیادی روی دست جبهه خودی میگذارند و دوم اینکه وقتی از خط مقدم برگشتند، دیگر خدا را بنده نیستند.

این وضعیت یک بحران بزرگ در عرصه فعالیت بچه های متعهد است. اینکه فقط میخواهند اسلحه را دست بگیرند و شلیک کنند.

الان کسانی را میشناسید که آثارشان بر اساس سواد فنی و رعایت اصول باشد؟

بله .میتوانم اسم ببرم از سهیل کریمی، مرضیه هاشمی، حسین شمقدری و آقای دخانچی که این اصول را رعایت کردند. اما اینها در اکثریت نیستند. اکثریت با بچه های پردغدغه ای است که حواسشان به تخصص مأموریتی نیست. حواسشان نیست که باید  خلائی را پر کنند که لایق آن هستند. دکتر حسن عباسی میگفتند که در زمان جنگ مهندس مکانیک بودند و دیدند که در جنگ از نبود استراتژی ضربه خوردیم. ایشان تصمیم گرفتند و وارد علوم استراژیک شدند اما قسم نخوردند که همینجا بمانند. ایشان میگفتند ما باید خود را لایق حوزه هایی که انقلاب و نظام در آن خلاء دارد، بکنیم.

ما باید در انتخاب ماموریتمان سه فاکتور را در نظر بگیریم: اول علاقه خودمان، دوم استعدادمان، سوم نیاز انقلاب. اما ما بیشتر حوزه سوم را ملاک قرار میدهیم و بدون در نظر گرفتن علاقه و استعداد خود، وارد حوزه های مهم میشویم.

مشکل اساسی در مستند سازی ایران را ضعف در سیاستگذاری میدانید یا ضعف در خود آثار؟

اول در سیاستگذاری. ببینید ما دو مدل میتوانیم کار کنیم.

مدل اول ذائقه سنجی و مدل دوم ذائقه سازی.

هالیوود مدل ذائقه سازی را پیش گرفته است. مثلا فیلم "کاپیتان تایلند" را میسازد که مردم تایلند هم آن را میبینند. در واقع امریکا میگوید مدل زندگی من، بهترین مدل است و آن را از طریق هالیوود معرفی میکنم. مردم ما هم تشنه این مفاهیم هستند. مخصوصا جوانان و نوجوانان ما که به شدت عطش رسیدن به سبک زندگی هالیوود  را دارند. اینها حوزه هایی است که ما اصلا وارد آن هم نشدیم.

بعد از گذشت 55 سال از جنگ جهانی دوم، هالیوود فیلم  " نجات سرباز رایان" را میسازد که داستان آن تلاش یک گردان ارتش امریکاست برای برگرداندن سربازی به نام رایان به خانواده اش. این تنها عملیات افتخار آمیز ارتش امریکا بود که میتوانست بگوید در آن یک عمل انسان دوستانه انجام دادهاست. به قدری این فیلم را زیبا ساخته بود که من به عنوان یک مخاطب نوعی بعد از تماشای فیلم،  افتخار میکردم که جزو ارتش امریکا باشم!

درحالی که کمتر از 30 سال از اسارت متوسلیان گذشته و کسی دنبالش نرفته. ما چند تا فیلم نه، کلیپ هم نه، چندتا نماهنگ درمورد متوسلیان ساختیم؟ من بعد از دیدن فیلم " نجات سرباز رایان" که به من فهماند گویا شهید خوب داریم و شهید بد، مطلبی نوشتم تحت عنوان "نجات سرباز متوسلیان" که  مضمونش همین سوالات بود.

چرا بعد از بیست سال ، ژانر دفاع مقدس را معادل ژانر کمدی وطنز کردیم؟ آیا مفاهیم جدی ما در مورد دفاع مقدس تمام شده که مفاهیم طنز در آن تزریق کنیم؟ آیا حرف های جدی دفاع مقدس، مخاطب ما را جذب نکرد و  برای او کشش نداشت؟ ما مجبور بودیم سیری را پیش بگیریم که مثلا در انتهای ضد گلوله بگوییم شهادت یعنی خودکشی؟ یا در دموکراسی بگوییم شهید خوب وجود دارد و شهید بد یا مثلا در فیلم دیگری یک دزد وارد جبهه بشود، دزد هم خارج بشود و شیمیایی هم شده باشد! یا در سریال ما کاراکتری که مجید صالحی بازی میکرد اشتباهی فرمانده شود! بنظرم برای اخراجی ها ساخت خیلی زود بود. به نظرم هنوز هم میشود حمله به اچ سه ساخت. میشود آژانس شیشه ای ساخت.

امام صادق (ع) میفرمایند: من فرقی بین سپردن کار به فرد خائن، و سپردن کار به فرد غیرمتخصص نمی بینم.

بزرگترین مشکلات ما متخصصان غیر متعهد و متعهدان غیر متخصص اند. گروه دوم آسیب بیشتری دارند چرا که استانداردهای ما را به ضرر جبهه خودی تغییر میدهند.

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA

 

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار