"رضا معدنی پور" گفت:سیستم غرب در حال جنگ فرهنگی است و کارهایی مانند "آرگو" و "300" نیز محصول و نماینده همین سیستم هستند.
به گزارش شهدای ایران به نقل از 598؛ رضا معدنی پور، کارشناس ارشد و مدرس سینما گفت: فیلم 300، قسمت دوم، با عنوان " ظهور یک امپراطوری
" را از 2 دیدگاه سینمایی بدون توجه به متن و دیگری مسائل حاشیه ای ،
فرهنگی، سیاسی و عقیدتی می توان مورد بررسی قرار داد که البته حاشیه ها بر
متن غلبه دارد.
وی ادامه داد: از نظر ساختار و متن، فیلم نسبت به قسمت اول از جذابیت دراماتیک کمتری برخوردار است؛ به این دلیل که شخصیت پردازی درستی صورت نگرفته است و به خصوص در مورد شخصیت پردازی "تمیستوکل" فرمانده یونانی می بینیم که این شخصیت نسبت به "آرتیمیس" فرمانده ایرانی، در سطح، باقی مانده است.
معدنی پور تصریح کرد: از فرمانده یونانی در این فیلم چیزی جز مانیفست های بیانی در میدان نبرد دیده نمی شود و تنها این گونه تلاش شده که او را سنبلی از فلسفه، دموکراسی و تراژدینشان دهند که دستاوردهای عصر کلاسیک یونان باستان است باشد؛ در حقیقت این گونه برداشت می شود که منظور از ظهور یک امپراطوری، ظهور عصر کلاسیک یونان باستان است.
وی افزود: از دیگر نقاط ضعف این فیلم وجود کارکترهایی است که که مخاطب نمی فهمد این شخصیت ها اصلا از کجا وارد داستان شده اند و موقعیتشان نیز در ساختار یونان باستان مشخص نیست.
این مدرس سینما بیان کرد: از دیگر کمبودهای دراماتیک "ظهور یک امپراطوری" استفاده بیشتر از جلوه های ویژه و خشونت نسبت به قسمت اول فیلم "300" است که سعی دارد با پردازش خوب، به میزان بیشتری از جلوه های ویژه، از کمبود هایی که مخاطب در همزاد پنداری با شخصیت ها دارد، بکاهد.
وی در ادامه گفت: غیر از بیانیه های مانیفستی که در میدان نبرد توسط فرمانده یونانی در مورد یونان گفته می شود، فیلم دارای کشش ها و تنش هایی است که به عقیده من خوب است که فیلمسازان ما برای تأثیرگذاری بیشتر به این کشش ها و تنش ها در فیلم های خود بپردازند.
معدنی پور تصریح کرد: کاملا واضح است که این فیلم با شتاب زدگی بسیاری ساخته شده است و این شتاب زدگی به وضوح از تأثیر فرماندهان آتنی و کیفیت فیلم کاسته است.
وی ادامه داد: نکته مهم تر در فیلم "300" حاشیه این فیلم و تحریف تاریخ است که احساسات و غرور ملی ما را جریحه دار می کند، به ویژه تحریف شخصیت "خشایار شاه" که در هر دو قسمت این فیلم به خوبی دیده می شود.
این مدرس سینما افزود: ما باید حتما این نکته را لحاظ کنیم که "هالیوود" نماینده "سیستم کاپیتالیسمی" امریکا است و این سیستم با ما در حال جنگ فرهنگی است ؛ کارهایی مانند "آرگو" و "300" نیز محصول و نماینده همین سیستم هستند.
وی بیان کرد: آن ها با فیلم هایی که ساختار درست دارد، سعی می کنند خود را محق نشان داده و جنگ فرهنگی خود را به صورت سمعی بصری دنبال کنند، در حالی که ما از متن ها و اسطوره های صحیح در فیلمسازی استفاده نمی کنیم و فیلم های فاخر ما نیز با هزینه های کلان، با ساختار، فیلمنامه و بازی های ضعیف نتیجه بخش نیستند.
معدنی پور در ادامه گفت: اهدا ف ما مشخص است، اما برای نیل به این اهداف از ابزارهای صحیح استفاده نمی کنیم؛ چرا که جنگ فرهنگی همانند بازی شطرنج است، اما متأسفانه در این بازی آن ها مهره سفید هستند و همواره در حال حمله و کنش هستند، اما موضع ما تدافعی است و همواره واکنش خود را تنها به صورت نقد بر این فیلم ها نشان می دهیم؛ در حالی که فیلم هایی مانند "آرگو" و "300" تحریف تاریخ ما هستند و متأسفانه آن ها با امکاناتی که در اختیار دارند، کار خود را خوب انجام می دهند اما ما "کنش" خوبی در فیلمسازی نداریم.
وی تصریح کرد: به طور مثال وقتی در "ظهور یک امپراطوری" گفته می شود که این پیروزی شاعران و نقاشان و مجسمه سازان بر خشونت و سلطه بود، این جملات مانیفستی است که زیر پوست تماشاگر عامه می رود و ناخودآگاه و به غلط خود را از جنبه خیر و ما ایرانیان را از جنبه شر میبیند.
معدنی پور خاطرنشان کرد: بهتر است به جای موضع گیری منفعلانه و صرف نقد کردن، کمی به خود فکر کنیم و راه حل این است که وقتی بودجه های کلان در اختیار ساخت فیلم ها قرار می گیرد، سعی کنیم فیلمسازان خوب و با تجربه خود را در حاشیه قرار ندهیم و فیلم های به واقع خوب و با کیفیت تولید نماییم.
وی ادامه داد: از نظر ساختار و متن، فیلم نسبت به قسمت اول از جذابیت دراماتیک کمتری برخوردار است؛ به این دلیل که شخصیت پردازی درستی صورت نگرفته است و به خصوص در مورد شخصیت پردازی "تمیستوکل" فرمانده یونانی می بینیم که این شخصیت نسبت به "آرتیمیس" فرمانده ایرانی، در سطح، باقی مانده است.
معدنی پور تصریح کرد: از فرمانده یونانی در این فیلم چیزی جز مانیفست های بیانی در میدان نبرد دیده نمی شود و تنها این گونه تلاش شده که او را سنبلی از فلسفه، دموکراسی و تراژدینشان دهند که دستاوردهای عصر کلاسیک یونان باستان است باشد؛ در حقیقت این گونه برداشت می شود که منظور از ظهور یک امپراطوری، ظهور عصر کلاسیک یونان باستان است.
وی افزود: از دیگر نقاط ضعف این فیلم وجود کارکترهایی است که که مخاطب نمی فهمد این شخصیت ها اصلا از کجا وارد داستان شده اند و موقعیتشان نیز در ساختار یونان باستان مشخص نیست.
این مدرس سینما بیان کرد: از دیگر کمبودهای دراماتیک "ظهور یک امپراطوری" استفاده بیشتر از جلوه های ویژه و خشونت نسبت به قسمت اول فیلم "300" است که سعی دارد با پردازش خوب، به میزان بیشتری از جلوه های ویژه، از کمبود هایی که مخاطب در همزاد پنداری با شخصیت ها دارد، بکاهد.
وی در ادامه گفت: غیر از بیانیه های مانیفستی که در میدان نبرد توسط فرمانده یونانی در مورد یونان گفته می شود، فیلم دارای کشش ها و تنش هایی است که به عقیده من خوب است که فیلمسازان ما برای تأثیرگذاری بیشتر به این کشش ها و تنش ها در فیلم های خود بپردازند.
معدنی پور تصریح کرد: کاملا واضح است که این فیلم با شتاب زدگی بسیاری ساخته شده است و این شتاب زدگی به وضوح از تأثیر فرماندهان آتنی و کیفیت فیلم کاسته است.
وی ادامه داد: نکته مهم تر در فیلم "300" حاشیه این فیلم و تحریف تاریخ است که احساسات و غرور ملی ما را جریحه دار می کند، به ویژه تحریف شخصیت "خشایار شاه" که در هر دو قسمت این فیلم به خوبی دیده می شود.
این مدرس سینما افزود: ما باید حتما این نکته را لحاظ کنیم که "هالیوود" نماینده "سیستم کاپیتالیسمی" امریکا است و این سیستم با ما در حال جنگ فرهنگی است ؛ کارهایی مانند "آرگو" و "300" نیز محصول و نماینده همین سیستم هستند.
وی بیان کرد: آن ها با فیلم هایی که ساختار درست دارد، سعی می کنند خود را محق نشان داده و جنگ فرهنگی خود را به صورت سمعی بصری دنبال کنند، در حالی که ما از متن ها و اسطوره های صحیح در فیلمسازی استفاده نمی کنیم و فیلم های فاخر ما نیز با هزینه های کلان، با ساختار، فیلمنامه و بازی های ضعیف نتیجه بخش نیستند.
معدنی پور در ادامه گفت: اهدا ف ما مشخص است، اما برای نیل به این اهداف از ابزارهای صحیح استفاده نمی کنیم؛ چرا که جنگ فرهنگی همانند بازی شطرنج است، اما متأسفانه در این بازی آن ها مهره سفید هستند و همواره در حال حمله و کنش هستند، اما موضع ما تدافعی است و همواره واکنش خود را تنها به صورت نقد بر این فیلم ها نشان می دهیم؛ در حالی که فیلم هایی مانند "آرگو" و "300" تحریف تاریخ ما هستند و متأسفانه آن ها با امکاناتی که در اختیار دارند، کار خود را خوب انجام می دهند اما ما "کنش" خوبی در فیلمسازی نداریم.
وی تصریح کرد: به طور مثال وقتی در "ظهور یک امپراطوری" گفته می شود که این پیروزی شاعران و نقاشان و مجسمه سازان بر خشونت و سلطه بود، این جملات مانیفستی است که زیر پوست تماشاگر عامه می رود و ناخودآگاه و به غلط خود را از جنبه خیر و ما ایرانیان را از جنبه شر میبیند.
معدنی پور خاطرنشان کرد: بهتر است به جای موضع گیری منفعلانه و صرف نقد کردن، کمی به خود فکر کنیم و راه حل این است که وقتی بودجه های کلان در اختیار ساخت فیلم ها قرار می گیرد، سعی کنیم فیلمسازان خوب و با تجربه خود را در حاشیه قرار ندهیم و فیلم های به واقع خوب و با کیفیت تولید نماییم.