یک نویسنده و شاعر انقلاب گفت: آوینی صرفاً یک شمایل نیست، شهید آوینی مدام مینوشت و میخواند، به گونهای که یک دستش قرآن و حدیث و در حال عبادت بود و دست دیگرش هم سینمای مستند و نقد هنر و ادبیات.
به گزارش شهدای ایران؛ امروز (بیستم فروردین)، بیست و یکمین سالگرد شهادت سید مرتضی آوینی، متفکر و مستندساز بزرگ کشورمان است.
شهید آوینی تمام لحظات عمرش را در مسیر به فعلیت رساندن احکام و ارزشهای اسلامی در قالب هنر صرف کرد و در این راه هم خدمات ارزندهای از جمله ساخت مجموعه فیلمهای مستند تلویزیونی درباره جنگ ایران و عراق با نام روایت فتح ارائه داد.
وی درباره حقیقت هنر دینی معتقد بود که «هنر دینی، هنری است که در ذیل دین محقق شده باشد و این، حقیقتی است متمایز از آن که هنر امروز، امری مذهبی را هم چون موضوع کار خود برگزیند. هنر امروز به طور یقین هنر دینی نیست».
سالروز شهادت این هنرمند به عنوان روز هنر انقلاب اسلامی نامیده شده است، درباره اهمیت هنر دینی در اندیشه شهید آوینی و تفاوت آن با هنر در غرب با سید یوسفعلی میرشکاک، نویسنده، شاعر انقلاب و محقق حوزه هنری به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانیم:
*نخستین گام برای درک آثار و اندیشه شهید آوینی چیست؟
-به نظر من بهترین راه درک و دریافت اندیشه شهید آوینی از هنر، هنر دینی و هنر غربی این است که به آثار او رجوع کنیم پیش از ورود به بحث این سؤالات مطرح است که آیا ما واقعاً به استثنای شهید آوینی و برخی دیگر بزرگان درباره سایرین هم تحقیق میکنیم؟ نظر دیگران درباره شهید آوینی چیست؟ بسیاری از این نظرات منتشر شده و جای بحث ندارد.
2 دیدگاه شهید آوینی به هنر
* آیا شهید بزرگوار آوینی نگاه انتقادی به مقوله هنر داشته است؟
- نگاه انتقادی شهید آوینی به هنر تا حدودی ایدئولوژیک است ایشان به طور کلی دو چشم انداز به هنر داشتند که یکی از آنها معنوی و دینی است، از این وجه نمیتوان به اندیشه او انتقاد وارد کرد. هر دیندار و اهل تفکری که تعلق باطنی به دین دارد در یک مرتبه و موقفی به عالم نگاه میکند و براساس همان مرتبت هم سخن میگوید بنابراین این نگاه توسط کسانی قابل انتقاد و جرح است که در آن موقف و مرتبت باشند.
اما منظر دوم چشمانداز ایشان، تعلق به انقلاب است که باعث میشود گاهی ایشان ایدئولوژیک شده و ناخواسته مقلوب سیاست باشند که همین منظر گاهی آراء دینی او را نقض میکند این منظر بیشتر در آرائش درباره سینما دیده میشود، سینمایی که اغلب جنجالها از آن برخواسته است به طور مثال در فیلم «عروس» برخی دوستان معتقدند که شهید آوینی از آراء اصلی خود عدول کرده است، البته پس از آن ایشان در قید حیات نبودند که نتیجه حمایت خود را از این فیلم ببینند.
قابل ذکر است که این فیلم، نخستین فیلمی بود که در آن ستارههای زن پس از انقلاب وجود داشتند و پس از اکران فیلم عروس، حضور ستارههای زن هم بسط و گسترش پیدا کرد.
در نهایت هر نگاه ایدئولوژیک به هنر و ادبیات خود به خود مایه لغزشهایی هم میشود البته این مطلب الان وضوح پیدا کرده است تا یک یا دو سال پیش اینطور به نظر نمیآمد که نگاه ایدئولوژیک آوینی یک مشکلاتی داشته اما امروز میفهمیم که او دیدگاهی ایدئولوژیک داشته البته همه ما هم این نگاه را داریم که برای دفاع از وضع موجود خواه ناخواه دچار لغزشهایی میشویم چرا که بهرحال ما یا باید وضع موجود را حفظ کنیم یا باید زیانها را نفی کنیم بنابراین هر اهل تفکری که منظر سیاسی داشته باشد پس از مدتی این منظر در نقدهایش آشکار میشود و این تنها ویژه آوینی نیست بلکه برای همه بزرگان عالم وجود دارد.
برخی عرصهها امکان تحقق هنر دینی را دارد
*آیا امکان تحقق هنر دینی به خصوص هنرهای مدرنی چون سینما در واقعیت وجود دارد و تجربه شهید آوینی چه اندازه توانسته ما را به این امر نزدیک کند؟
-در برخی از عرصهها امکان تحقق هنر دینی وجود دارد، هنرهای ماقبل مدرنیته طی قرون وجهه دینی و معنوی پیدا کردند تا جایی که به نظر برخی اهل حکمت حتی صورت این هنرها هم قدسی و دینی شده است اما هنرهای مابعد مدرنیته غیرقابل مصادره هستند به هر حال این اتفاق سخت صورت میگیرد چرا که باید قبول کنیم ما مصرف کننده تکنیک هستیم.
به تعبیر من سینما هنری توتالیتر و تمامیتخواه است
به تعبیر شهید آوینی ما رخنه در تکنولوژی نداریم و این کار را دشوار میکند، وقتی ما به فلان فیلم دل میبندیم یا فلان فیلم ساز که به طور مثال هنر دینی دارد یا هنرمند دینی است او هم بالاخره مقلوب تصرف سینما میشود چرا که سینما هنری به تعبیر من توتالیتر یا کلگراست و همه چیز کارگردان تا سناریست و بازیگر را میخواهد، مخاطب هم باید کل حواس را به پرده سینما معطوف کند وگرنه ارتباط مناسب برقرار نمیشود و در نهایت هم فرد از همه چیز دیگر منقطع شده و این انقطاع در عالم دینی جایی ندارد و به دلیل همین انقطاع است که در این عرصه تاکنون ره به جایی نبردیم.
بنیان سینما غیراخلاقی است
زمانی که همه مناسبات زندگی ما تکنیکی و مدرن شده، امکان ندارد که سینما را بتوانیم به یک پدیده دینی تبدیل کنیم در عین حال خود این موضوع متناقض است چرا که مراتب فهم دین مختلف است و لاجرم فهم سینمای دینی هم تفاوت خواهد کرد و اینجا نزاعی ایجاد میشود چرا که یک فردی انتظار دارد که سینما اخلاقی باشد حال آنکه بنیان سینما غیراخلاقی است.
بنابراین حقیقت سینما این است اگر ما با یک معیار اخلاقی و امر و نهی جلو برویم مشکل پیش میآید چرا که ما توقع داریم سینما به ما اخلاق یاد دهد، حال آنکه کسی که صاحب اخلاق است چرا باید در تاریکی به دنبال اخلاق برود؟ چطور ما از چیزی که وسیله تفریح است توقع اخلاق داریم؟
میتوان سینمای شبهدینی داشت
*پس یعنی به اعتقاد شما سینما غربی است؟ آیا نمیتوان سینمای دینی داشت؟
- به اعتقاد من سینمای شبه دینی میتوان داشت البته سینمای انقلابی باز با سینمای دینی متفاوت است برخی فیلمهای «ابراهیم حاتمیکیا» و «مجید مجیدی» انقلابی و برخی معناگرا است ولی سینمای دینی امری متفاوت است. دین قبل از سینما بوده و احتیاجی به سینما ندارد این ما هستیم که نیاز به داشتن سینما داریم ما چون به دنبال تمایز هستیم میخواهیم بگوییم که سینمای دینی هم داریم. سینمای دینی هم مثل برخی شعارها و آرمانهای دیگری است که میتوانیم از آن دست برداریم.
همین الان از صد فیلم سینمایی ۹۰ فیلم برای گیشه، محض سرگرمی و خالی کردن جیب مردم و پرکردن سالن سینما است نه خیر دنیوی و اخروی!
سینما به معنای جغرافیایی ذاتش غربی است
اگر بخواهم بگویم سینما ذاتش غربی است یا خیر، باید گفت سینما به معنای جغرافیایی ذاتش غربی است اما هم اکنون ما در ساحت غربی هستیم همین خروج از معنویت و رفتن به سمت نفسانیت ذات غربی است، غرب به این معنا که کل عالم کنونی غرب است حال تا صد سال یا چند قرن دیگر شاید اتفاقی بیافتد و دوباره ما وارد ساحت شرقی بشویم یا باید تا آن زمان انتظار بکشیم یا مجاهده کنیم یا مثل عدهای شعار بدهیم به هر حال این راه اکنون به ترکستان میرسد و نباید امروز ما بعد از گذشت 36 سال نزاع بر سر مقدمات داشته باشیم و اینکه سینما چیست ؟ سینمای دینی چیست و مصادیق آنها چیست؟
ما امروز میتوانیم نمونه بیاوریم که شعر دینی مثلًا مرثیه محتشم کاشانی که هر سال هم احیاء میشود یا شعر رندانه مثل شعر حافظ و شعر صوفیانه نظیر مولانا یا حکیم فردوسی شعرش حماسی است اما ما در عرصه سینما هرگاه که با آن روبرو شدهایم ما را مغلوب کرده است و هنوز ما از پس تسلط بر جادوی سینما برنیامدهایم.
* آیتالله جوادی آملی در یکی از مباحثشان مطرح کردند که «انسان دینی، علم دینی تولید میکند» آیا هنرمند دینی هم میتواند هنر دینی تولید کند؟ آیا هنر مدرن با روح دینی و اسلامی قرابت دارد؟
-من اعتقاد دارم هنرمند اهل دیانت میتواند باورهای دینی خود را در هنرش ارائه دهد وگرنه فیزیک دینی و ریاضیات دینی ما کجاست؟ آنچه ما علوم میانگاریم در واقع همان معارف است، دین یک مجموعه دانش و معرفت خود را پدید میآورد ما در مباحثی چون «لا اله الا الله» و «محمد رسول الله» هیچ نزاعی نداریم و کسانی مدعی اسلام هستند بر آن متفقاند اما در مسائل دیگر اینطور نیست لاجرم عنوان دینی به برخی چیزهای دیگر دادن، فرصت به فرصت طلبان میدهد و شاید نسلهای آینده تصور کنند که مصادره حقایق دینی صورت گرفته است، بنابراین دین امر مقدسی است و نباید هیچ حقیقت دینی را آن اندازه ایدئولوژیک و سیاسی کرد.
نفس سینما حیرتانگیزترین پدیده در کل تاریخ بشر است
علی رغم اینکه فیلم ساختن در این سرزمین کاری سهل و آسان است که از عهده هر کسی برمیآید، نفس سینما حیرت انگیزترین پدیده در کل تاریخ بشر و دگرگون کننده تمامی مسائل روحی و ظاهری و باطنی انسانها و تمدنهاست و از این بابت هیچ چیزی با سینما قابل مقایسه نیست هیچ هنری نیست که مخاطب میلیونی و میلیاردی داشته باشد و این وسعت باعث تصرف آن میشود.
حقیقت دین همانی است که ما در ماجرای منطق الطیر عطار بیان کردیم این سلوک از طریقت به حقیقت راه پیمایی دشوار به سوی مقصد دور دست است که نمیتوانیم آن را سینمایی کنیم بنابراین نه سینما و نه رمان را نمیتوان آنطور دینی کرد. رمان، سینما و هنرهای مدرن آینه ساحت ظهور و بروز نفسانیت انسان هستند. نه در دین و نه کتاب دینی و متن آن ما اثری از تفضیل نمیبینیم در شعر خوشنویسی و نگارگری تفضیل نیست ما هم با ادعا نمیتوانیم سینمای دینی داشته باشیم.
*در نهایت مهمترین نکته که امروز میتوان از اندیشه شهید آوینی استخراج کرد، چیست؟
-در ابتدا آثارشان باید خوانده شود اما علاقمندان به اندیشه آوینی و هنر دینی سعی نکنند از آوینی تقلید کنند بلکه سعی کنند به اجتهاد در نظر مثل ایشان برسند. شهید آوینی مدام مینوشت و میخواند به گونهای که یک دستش قرآن و حدیث و در حال عبادت بود و دست دیگرش هم سینمای مستند و نقد هنر و ادبیات.
انشاءالله جوانان علاقهمند به ایشان با شمایل ایشان آشنا شوند اما یک مقدار به این بیاندیشند که آوینی صرفاً یک شمایل نیست و همانطور که تنها نباید بر امام حسین(ع) گریست، باید بر اندیشه آوینی و دیگران هم نگاه صحیح با تفکر داشت.
شهید آوینی تمام لحظات عمرش را در مسیر به فعلیت رساندن احکام و ارزشهای اسلامی در قالب هنر صرف کرد و در این راه هم خدمات ارزندهای از جمله ساخت مجموعه فیلمهای مستند تلویزیونی درباره جنگ ایران و عراق با نام روایت فتح ارائه داد.
وی درباره حقیقت هنر دینی معتقد بود که «هنر دینی، هنری است که در ذیل دین محقق شده باشد و این، حقیقتی است متمایز از آن که هنر امروز، امری مذهبی را هم چون موضوع کار خود برگزیند. هنر امروز به طور یقین هنر دینی نیست».
سالروز شهادت این هنرمند به عنوان روز هنر انقلاب اسلامی نامیده شده است، درباره اهمیت هنر دینی در اندیشه شهید آوینی و تفاوت آن با هنر در غرب با سید یوسفعلی میرشکاک، نویسنده، شاعر انقلاب و محقق حوزه هنری به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانیم:
*نخستین گام برای درک آثار و اندیشه شهید آوینی چیست؟
-به نظر من بهترین راه درک و دریافت اندیشه شهید آوینی از هنر، هنر دینی و هنر غربی این است که به آثار او رجوع کنیم پیش از ورود به بحث این سؤالات مطرح است که آیا ما واقعاً به استثنای شهید آوینی و برخی دیگر بزرگان درباره سایرین هم تحقیق میکنیم؟ نظر دیگران درباره شهید آوینی چیست؟ بسیاری از این نظرات منتشر شده و جای بحث ندارد.
2 دیدگاه شهید آوینی به هنر
* آیا شهید بزرگوار آوینی نگاه انتقادی به مقوله هنر داشته است؟
- نگاه انتقادی شهید آوینی به هنر تا حدودی ایدئولوژیک است ایشان به طور کلی دو چشم انداز به هنر داشتند که یکی از آنها معنوی و دینی است، از این وجه نمیتوان به اندیشه او انتقاد وارد کرد. هر دیندار و اهل تفکری که تعلق باطنی به دین دارد در یک مرتبه و موقفی به عالم نگاه میکند و براساس همان مرتبت هم سخن میگوید بنابراین این نگاه توسط کسانی قابل انتقاد و جرح است که در آن موقف و مرتبت باشند.
اما منظر دوم چشمانداز ایشان، تعلق به انقلاب است که باعث میشود گاهی ایشان ایدئولوژیک شده و ناخواسته مقلوب سیاست باشند که همین منظر گاهی آراء دینی او را نقض میکند این منظر بیشتر در آرائش درباره سینما دیده میشود، سینمایی که اغلب جنجالها از آن برخواسته است به طور مثال در فیلم «عروس» برخی دوستان معتقدند که شهید آوینی از آراء اصلی خود عدول کرده است، البته پس از آن ایشان در قید حیات نبودند که نتیجه حمایت خود را از این فیلم ببینند.
قابل ذکر است که این فیلم، نخستین فیلمی بود که در آن ستارههای زن پس از انقلاب وجود داشتند و پس از اکران فیلم عروس، حضور ستارههای زن هم بسط و گسترش پیدا کرد.
در نهایت هر نگاه ایدئولوژیک به هنر و ادبیات خود به خود مایه لغزشهایی هم میشود البته این مطلب الان وضوح پیدا کرده است تا یک یا دو سال پیش اینطور به نظر نمیآمد که نگاه ایدئولوژیک آوینی یک مشکلاتی داشته اما امروز میفهمیم که او دیدگاهی ایدئولوژیک داشته البته همه ما هم این نگاه را داریم که برای دفاع از وضع موجود خواه ناخواه دچار لغزشهایی میشویم چرا که بهرحال ما یا باید وضع موجود را حفظ کنیم یا باید زیانها را نفی کنیم بنابراین هر اهل تفکری که منظر سیاسی داشته باشد پس از مدتی این منظر در نقدهایش آشکار میشود و این تنها ویژه آوینی نیست بلکه برای همه بزرگان عالم وجود دارد.
برخی عرصهها امکان تحقق هنر دینی را دارد
*آیا امکان تحقق هنر دینی به خصوص هنرهای مدرنی چون سینما در واقعیت وجود دارد و تجربه شهید آوینی چه اندازه توانسته ما را به این امر نزدیک کند؟
-در برخی از عرصهها امکان تحقق هنر دینی وجود دارد، هنرهای ماقبل مدرنیته طی قرون وجهه دینی و معنوی پیدا کردند تا جایی که به نظر برخی اهل حکمت حتی صورت این هنرها هم قدسی و دینی شده است اما هنرهای مابعد مدرنیته غیرقابل مصادره هستند به هر حال این اتفاق سخت صورت میگیرد چرا که باید قبول کنیم ما مصرف کننده تکنیک هستیم.
به تعبیر من سینما هنری توتالیتر و تمامیتخواه است
به تعبیر شهید آوینی ما رخنه در تکنولوژی نداریم و این کار را دشوار میکند، وقتی ما به فلان فیلم دل میبندیم یا فلان فیلم ساز که به طور مثال هنر دینی دارد یا هنرمند دینی است او هم بالاخره مقلوب تصرف سینما میشود چرا که سینما هنری به تعبیر من توتالیتر یا کلگراست و همه چیز کارگردان تا سناریست و بازیگر را میخواهد، مخاطب هم باید کل حواس را به پرده سینما معطوف کند وگرنه ارتباط مناسب برقرار نمیشود و در نهایت هم فرد از همه چیز دیگر منقطع شده و این انقطاع در عالم دینی جایی ندارد و به دلیل همین انقطاع است که در این عرصه تاکنون ره به جایی نبردیم.
بنیان سینما غیراخلاقی است
زمانی که همه مناسبات زندگی ما تکنیکی و مدرن شده، امکان ندارد که سینما را بتوانیم به یک پدیده دینی تبدیل کنیم در عین حال خود این موضوع متناقض است چرا که مراتب فهم دین مختلف است و لاجرم فهم سینمای دینی هم تفاوت خواهد کرد و اینجا نزاعی ایجاد میشود چرا که یک فردی انتظار دارد که سینما اخلاقی باشد حال آنکه بنیان سینما غیراخلاقی است.
بنابراین حقیقت سینما این است اگر ما با یک معیار اخلاقی و امر و نهی جلو برویم مشکل پیش میآید چرا که ما توقع داریم سینما به ما اخلاق یاد دهد، حال آنکه کسی که صاحب اخلاق است چرا باید در تاریکی به دنبال اخلاق برود؟ چطور ما از چیزی که وسیله تفریح است توقع اخلاق داریم؟
میتوان سینمای شبهدینی داشت
*پس یعنی به اعتقاد شما سینما غربی است؟ آیا نمیتوان سینمای دینی داشت؟
- به اعتقاد من سینمای شبه دینی میتوان داشت البته سینمای انقلابی باز با سینمای دینی متفاوت است برخی فیلمهای «ابراهیم حاتمیکیا» و «مجید مجیدی» انقلابی و برخی معناگرا است ولی سینمای دینی امری متفاوت است. دین قبل از سینما بوده و احتیاجی به سینما ندارد این ما هستیم که نیاز به داشتن سینما داریم ما چون به دنبال تمایز هستیم میخواهیم بگوییم که سینمای دینی هم داریم. سینمای دینی هم مثل برخی شعارها و آرمانهای دیگری است که میتوانیم از آن دست برداریم.
همین الان از صد فیلم سینمایی ۹۰ فیلم برای گیشه، محض سرگرمی و خالی کردن جیب مردم و پرکردن سالن سینما است نه خیر دنیوی و اخروی!
سینما به معنای جغرافیایی ذاتش غربی است
اگر بخواهم بگویم سینما ذاتش غربی است یا خیر، باید گفت سینما به معنای جغرافیایی ذاتش غربی است اما هم اکنون ما در ساحت غربی هستیم همین خروج از معنویت و رفتن به سمت نفسانیت ذات غربی است، غرب به این معنا که کل عالم کنونی غرب است حال تا صد سال یا چند قرن دیگر شاید اتفاقی بیافتد و دوباره ما وارد ساحت شرقی بشویم یا باید تا آن زمان انتظار بکشیم یا مجاهده کنیم یا مثل عدهای شعار بدهیم به هر حال این راه اکنون به ترکستان میرسد و نباید امروز ما بعد از گذشت 36 سال نزاع بر سر مقدمات داشته باشیم و اینکه سینما چیست ؟ سینمای دینی چیست و مصادیق آنها چیست؟
ما امروز میتوانیم نمونه بیاوریم که شعر دینی مثلًا مرثیه محتشم کاشانی که هر سال هم احیاء میشود یا شعر رندانه مثل شعر حافظ و شعر صوفیانه نظیر مولانا یا حکیم فردوسی شعرش حماسی است اما ما در عرصه سینما هرگاه که با آن روبرو شدهایم ما را مغلوب کرده است و هنوز ما از پس تسلط بر جادوی سینما برنیامدهایم.
* آیتالله جوادی آملی در یکی از مباحثشان مطرح کردند که «انسان دینی، علم دینی تولید میکند» آیا هنرمند دینی هم میتواند هنر دینی تولید کند؟ آیا هنر مدرن با روح دینی و اسلامی قرابت دارد؟
-من اعتقاد دارم هنرمند اهل دیانت میتواند باورهای دینی خود را در هنرش ارائه دهد وگرنه فیزیک دینی و ریاضیات دینی ما کجاست؟ آنچه ما علوم میانگاریم در واقع همان معارف است، دین یک مجموعه دانش و معرفت خود را پدید میآورد ما در مباحثی چون «لا اله الا الله» و «محمد رسول الله» هیچ نزاعی نداریم و کسانی مدعی اسلام هستند بر آن متفقاند اما در مسائل دیگر اینطور نیست لاجرم عنوان دینی به برخی چیزهای دیگر دادن، فرصت به فرصت طلبان میدهد و شاید نسلهای آینده تصور کنند که مصادره حقایق دینی صورت گرفته است، بنابراین دین امر مقدسی است و نباید هیچ حقیقت دینی را آن اندازه ایدئولوژیک و سیاسی کرد.
نفس سینما حیرتانگیزترین پدیده در کل تاریخ بشر است
علی رغم اینکه فیلم ساختن در این سرزمین کاری سهل و آسان است که از عهده هر کسی برمیآید، نفس سینما حیرت انگیزترین پدیده در کل تاریخ بشر و دگرگون کننده تمامی مسائل روحی و ظاهری و باطنی انسانها و تمدنهاست و از این بابت هیچ چیزی با سینما قابل مقایسه نیست هیچ هنری نیست که مخاطب میلیونی و میلیاردی داشته باشد و این وسعت باعث تصرف آن میشود.
حقیقت دین همانی است که ما در ماجرای منطق الطیر عطار بیان کردیم این سلوک از طریقت به حقیقت راه پیمایی دشوار به سوی مقصد دور دست است که نمیتوانیم آن را سینمایی کنیم بنابراین نه سینما و نه رمان را نمیتوان آنطور دینی کرد. رمان، سینما و هنرهای مدرن آینه ساحت ظهور و بروز نفسانیت انسان هستند. نه در دین و نه کتاب دینی و متن آن ما اثری از تفضیل نمیبینیم در شعر خوشنویسی و نگارگری تفضیل نیست ما هم با ادعا نمیتوانیم سینمای دینی داشته باشیم.
*در نهایت مهمترین نکته که امروز میتوان از اندیشه شهید آوینی استخراج کرد، چیست؟
-در ابتدا آثارشان باید خوانده شود اما علاقمندان به اندیشه آوینی و هنر دینی سعی نکنند از آوینی تقلید کنند بلکه سعی کنند به اجتهاد در نظر مثل ایشان برسند. شهید آوینی مدام مینوشت و میخواند به گونهای که یک دستش قرآن و حدیث و در حال عبادت بود و دست دیگرش هم سینمای مستند و نقد هنر و ادبیات.
انشاءالله جوانان علاقهمند به ایشان با شمایل ایشان آشنا شوند اما یک مقدار به این بیاندیشند که آوینی صرفاً یک شمایل نیست و همانطور که تنها نباید بر امام حسین(ع) گریست، باید بر اندیشه آوینی و دیگران هم نگاه صحیح با تفکر داشت.