در نخستین بند قطعنامه اتحادیه اروپا، به موردی تحت عنوان «موارد اخیر نقض حقوقبشر در ایران» اشاره شده است که یقیناً شامل دوران استقرار دولت یازدهم میشود.
به گزارش شهدای ایران؛ صدور قطعنامه ضدایرانی از سوی اتحادیه اروپا، این روزها به مهمترین مسأله عرصه سیاست داخلی کشورمان تبدیل شده است.
دقیقاً در روزهایی که نمایندگان اتحادیه اروپا به کشورمان رفت و آمد داشتند و آزادانه با عوامل فتنه دیدار میکردند، بسیار از دلسوزان انقلاب اسلامی زبان به نصیحت گشودند و تأکید کردند که قدم بعدی غرب، بازی با موضوع حقوق بشر است.
همزمان با این هشدارها بود که برخی از مسئولان غربی علناً به موضوع حقوق بشر اشاره کردند اما دستگاه دیپلماسی دولت «تدبیروامید» که توافقنامه ژنو را برابر با تسلیم قدرتهای اروپایی در برابر سیاستهای خود میپندارد، واکنش خاصی به این موضوع نشان نداد.
ناگفته نماند که حتی بدبینترین منتقدان دولت «اعتدال» هم گمان نمیکردند که اتحادیه اروپا با چنین سرعتی اقدام به تلاش برای فشار بر کشورمان کند و با لفظی زشت و دستوری، جهت دیدار مقاماتش از کشورمان شرط و شروط بگذارد!
قطعنامه ضد ایرانی چه میگوید؟
بهترین و دقیقترین راه کسب اطلاع از جزئیات قطعنامه ضدایرانی که اروپائیان صادر و تصویب کردهاند، بررسی متن آن است. به همین مناسبت مطالعه بخشهایی از این قطعنامه، جالبتر از بقیه قسمتهاست. متأسفانه این قطعنامه 23 بندی آنقدر مطالب سئوالبرانگیز و اهانتبار دارد که حتی خوشبینی مسئولان وزارت خارجه نیز نمیتواند آنها را توجیه کند.
ادعاهای بیاساس از نخستین بند قطعنامه
در نخستین بند قطعنامه اتحادیه اروپا، به موردی تحت عنوان «موارد اخیر نقض حقوقبشر در ایران» اشاره شده است که یقیناً شامل دوران استقرار دولت یازدهم میشود؛ دورانی که نمایندگان اتحادیه اروپا به کشورمان آمدوشد کردهاند و با عوامل فتنه دیدار و گفتگو داشتهاند و اعلام کردهاند که این دیدارها براساس توافقشان با مسئولان وزارت خارجه ایران بوده است.
در بند دیگری از این قطعنامه جملهای با این کلمات آمده است: « بر اعلام اجرای اقدامات محدود کننده با هدف قرار دادن افراد مسئول در نقض جدی حقوق بشر (در ایران)»! این بدان معناست که اروپاییان اصولاً حاکمیت ملی ما را نادیده گرفته و ضمن ایراد تهمت به برخی شخصیتهای درون نظام، اعمال مجازات را نیز برعهده گرفتهاند!
در این میان شاید نقطه اوج «بیتدبیری» دستگاه دیپلماسی دولت «تدبیروامید» آنجا رخ مینمایاند که نام یکی از فعالان فتنه در قطعنامه اروپائیان آورده میشود.
طی بندی از این قطعنامه کذایی آمده است: «...بیانیه کاترین اشتون درباره آزادی نسرین ستوده...»
و اینجاست که مشخص میشود، فریادهای خیرخواهانه منتقدان دولت یازدهم درباره دیدارهای نمایندگان اروپا در کشورمان، عاری از حکمت و دلیل نبوده است.
در بندی دیگر از این قطعنامه آمده است:
«باعنایت به گزارش گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد درباره وضع حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران به تاریخ چهارم اکتبر 2013 و بیانیه اخیرش به تاریخ بیست و دوم ژانویه 2014 که حاوی هشدارهایی درباره افزایش شدید اعدام با دار در ایران است و همچنین با عنایت به گزارش دهم سپتامبر دبیرکل سازمان ملل متحد درباره وضع حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران»
آنچه مسلم است اروپائیها با اعدام متجاوزان به نوامیس مردم، قاچاقچیان مواد مخدر، قاتلان و موارد مشابه، کاملاً مخالف هستند و توقع دارند همانگونه که در ممالک خودشان، انواع قوانین ظالمانه علیه زنان و کودکان اجرا میشود، در ایران نیز همان قوانین تصویب و اجرا شود.
جذابترین بند قطعنامه اروپا درباره ایران را شاید میتوان به آن بخشی نسبت داد که اشاره میشود:
«باوجود آنکه انتخابات ریاست جمهوری ایران مطابق استانداردهای دموکراتیکی برگزار نشد که اتحادیه اروپا برای آن ارزش قائل است، و با آنکه حسن روحانی رئیس جمهور ایران آمادگی خودش را برای برقراری روابط سازنده تر و بازتر بین ایران و غرب اعلام کرده است و باآنکه علاوه بر توافق هستهای لازم است موضوعات مختلف ازجمله حقوق بشر و امنیت منطقه ای بین اتحادیه اروپا و ایران به بحث گذاشته شود».
غیردموکراتیک خواندن انتخابات در ایران البته اهانت بیشرمانه و مستقیم به تمام کسانیست که در انتخابات سال1392 شرکت کردهاند و حماسه سیاسی را با حضور خود رقم زدهاند.
البته سخنان اروپا توهین مستقیم به رییسجمهور و دولت فعلی نیز محسوب میشود که البته تاکنون، واکنش درخور توجهی از سوی آنها مشاهده نشده است.
همچنین اشاره و تأکید مجدد بر مسأله حقوق بشر و امنیت منطقهای(کنایه از موضوع سوریه و حزبالله و رژیم صهیونیستی و ...) اثبات میکند که هشدارها درباره افزایش دخالت اروپا در مسائل داخلی کشورمان، کاملاً صحیح بوده است و روند رفتاری دولت در موضوع انرژی هستهای، تشدیدکننده امر فوق محسوب میشود.
ادعای جالب دیگری که از سوی اروپا مطرح شده است است:
«فعالیت های هسته ای ایران ناقض قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد بوده است» این در حالیست که قطعنامههای سازمان ملل، شورای امنیت، آژانس بینالمللی انرژی اتمی و عموم سازمانها و نهادها فعال در زیمنه روابط بینالملل، موضوع وجود حق استفاده از انرژی صلحآمیز هستهای را برای همه ممالک دنیا مورد تأکید قرار دادهاند.
در این قطعنامه همچنین اشاره شده است « تحولات سیاسی داخلی در ایران و توافق نامه موقت درباره مسئله هسته ای ایران سبب شده است فرصتی برای اصلاحات از درون ایران و بهبود روابط خارجی آن با اتحادیه اروپا بوجود بیاید»
جملات فوق یعنی آنکه اروپا در خیال خامی بهسر میبرد که گمان برده است تغییر در مدیریت کشور، تغییر در سیاستهای بنیادین و انقلابی ملت را سبب خواهد شد.
در ادامه این قطعنامه باز هم به موضوع حقوقبشر اشاره شده و آمده است:
« مشخصه وضع حقوق بشر در ایران، همچنان نقض مستمر و گسترده حقوق اساسی در ایران است»
و مشخص نیست که تدابیر دولت اعتدال، چرا و چگونه موفق نشده است مانع از ادعاهای اروپا شود و حتی تهمتهای آنان را تشدید کرده است.
در بخش دیگری از این قعطعنامه، بازگشایی انجمن منحله روزنامهنگاران مورد درخواست واقع شده است!
در این قطعنامه آمده است:«...با درخواست مبرم! 772 روزنامه نگار ایرانی از رئیس جمهور کشورشان برای عمل به وعده های خود و بازگشایی انجمن روزنامه نگاران، همسو شود.» این درحالیست که انجمن فوق براساس قوانین جاری کشور منحل شده است و فائزه هاشمی فعال فتنه88 میکوشد تا دوباره آن را روی کار بیاورد.
جالب اینجاست که بخش عمده 772 روزنامهگار مورد اشاره، اصولاً نه روزنامهنگار هستند و نه ساکن داخل کشور!
قطعنامه اتحادیه اروپا همچنین اشاره مستقیم به لزوم آزادی فعالیت فرقه انگلیسی و ضاله بهائیت میکند! این قطعنامه همچنین خواهان آزادی فعالیت همجنسبازها و سایر منحرفان شده است. نکته قابل توجه اینجاست که در این قطع نامه از سران فتنه در کنار بهائیان و سایر منحرفان نام برده شده است.
دولت محترم چه وظیفهای دارد؟
پس از انتشار قطعنامه ضدایرانی، نوک پیکان انتقادات بهسوی دولت بوده است و با توجه به آنکه گرداننده سیاست خارجی کشور، وزارت خارجه و دولت یازدهم هستند، بهنظر میرسد انتقاد از دولت، امری کاملاً صحیح باشد.
دولتی که از روز نخست استقرار، با لبخند و آغوش باز به دیدار طرفهای اروپایی رفته است و رفتارها و سخنان متکبرانه آنان را دیده و دم نزده، نهتنها باید پاسخگوی دخالتهای روزافزون اتحادیه اروپا در امور داخلی کشورمان باشد بلکه باید مشخص کند که چرا دیپلماسی خارجی را براساس «حفظ عزت ملی» اداره نمیکند.
ادامه روند فعلی در سیاست خارجی سبب خواهد شد تا روزبهروز بر میزان وقاحت غرب خصوصاً اروپا افزوده شود و در مراحل بعدی، رسماً برای کشورمان خط مشی تعیین شود.
حال نوبت دولت «تدبیروامید» است که بگوید چه روشی را برای پیشگیری از خدشهدار شدن استقلال کشورمان اجرا خواهد کرد. روشی که در کنار عزتمندانه بودن بهانه ای برای عمل نکردن 1+5 به وعده ها و تعهداتش در قبال توافقنامه هسته ای ژنو نباشد. هرچند که این عمل اتحادیه اروپا خود نشان از عدم پایبندی آنان به توافق ذکر شده است.
اتحادیه اروپا و چالشهای بیشمار
آنچه مسلم است، اتحادیه اروپا با مسائلی نظیر مشکلات اقتصادی، بحران بر سر اوکراین، نارضایتیهای اجتماعی و موارد مشابه دیگر دست به گریبان است. با چنین دیدگاهی شاید یکی از راههای فرار از مشکلات داخلی، صدور قطعنامه علیه ایران باشد تا افکار عمومی خود را متوجه خارج از مرزهای این قاره سبز کنند.
اینکه اتحادیه اروپا در جایگاه یک نهاد بینالمللی قرار ندارد، یک حقیقت محض است اما گویا اروپائیان هنوز در توهم دوران استعمار سیاه هستند و گمان میکنند که میتوانند برای ممالک دیگر تعیین تکلیف کنند!
اروپائیان باید دقتکنند که لبخند بعضی از طیفهای داخلی هرگز به معنای فراموش شدن خیانتهای آنان نیست. عموم مردم ما هنوز دوره استعمار و جنایت انگلیسیها و سایر کشورهای اروپایی را علیه ایران و دیگر ممالک مستقل دنیا از یاد نبردهاند.
دخالت در امور داخلی کشورمان، غارت منابع اقتصادی و نفت ایران، اشغال ایران در دوره جنگ دوم و اول جهانی، حمایت از سرنگونی دولت مصدق و ناکام گذاشتن جنبش ملیسازی نفت، حمایت از سلسله منحوس پهلوی، حمایت از صدام در دوران دفاع مقدس، پناه دادن به تروریستهای فرقه رجوی و تلاش برای ترویج فرهنگ اباحهگری و مفاسد اخلاقی در ایران، هرگز از یادهای ایرانیان پاک نخواهد شد.
همچنین حمایت از تشکیل و ادامه حیات رژیم اشغالگر قدس و قتل عام مسلمانان فلسطین طی یک قرن گذشته، دیگر رفتار زشت و غیرقابل توجیه اروپائیان است که با ادعاهای حقوق بشری آنها منافات دارد.
اروپا اگر چه میکوشد تا با همه توان بر تحولات داخل ایران اثر بگذارد، اما باید دقت داشته باشد که این موضوع، خیال خامی بیش نیست و مردم مسلمان ایران اسلامی همانند سایر برهههای تاریخ، با همه توان در برابر جسارتهای آنان مقاومت خواهند کرد.
منبع: فرهنگ
دقیقاً در روزهایی که نمایندگان اتحادیه اروپا به کشورمان رفت و آمد داشتند و آزادانه با عوامل فتنه دیدار میکردند، بسیار از دلسوزان انقلاب اسلامی زبان به نصیحت گشودند و تأکید کردند که قدم بعدی غرب، بازی با موضوع حقوق بشر است.
همزمان با این هشدارها بود که برخی از مسئولان غربی علناً به موضوع حقوق بشر اشاره کردند اما دستگاه دیپلماسی دولت «تدبیروامید» که توافقنامه ژنو را برابر با تسلیم قدرتهای اروپایی در برابر سیاستهای خود میپندارد، واکنش خاصی به این موضوع نشان نداد.
ناگفته نماند که حتی بدبینترین منتقدان دولت «اعتدال» هم گمان نمیکردند که اتحادیه اروپا با چنین سرعتی اقدام به تلاش برای فشار بر کشورمان کند و با لفظی زشت و دستوری، جهت دیدار مقاماتش از کشورمان شرط و شروط بگذارد!
قطعنامه ضد ایرانی چه میگوید؟
بهترین و دقیقترین راه کسب اطلاع از جزئیات قطعنامه ضدایرانی که اروپائیان صادر و تصویب کردهاند، بررسی متن آن است. به همین مناسبت مطالعه بخشهایی از این قطعنامه، جالبتر از بقیه قسمتهاست. متأسفانه این قطعنامه 23 بندی آنقدر مطالب سئوالبرانگیز و اهانتبار دارد که حتی خوشبینی مسئولان وزارت خارجه نیز نمیتواند آنها را توجیه کند.
ادعاهای بیاساس از نخستین بند قطعنامه
در نخستین بند قطعنامه اتحادیه اروپا، به موردی تحت عنوان «موارد اخیر نقض حقوقبشر در ایران» اشاره شده است که یقیناً شامل دوران استقرار دولت یازدهم میشود؛ دورانی که نمایندگان اتحادیه اروپا به کشورمان آمدوشد کردهاند و با عوامل فتنه دیدار و گفتگو داشتهاند و اعلام کردهاند که این دیدارها براساس توافقشان با مسئولان وزارت خارجه ایران بوده است.
در بند دیگری از این قطعنامه جملهای با این کلمات آمده است: « بر اعلام اجرای اقدامات محدود کننده با هدف قرار دادن افراد مسئول در نقض جدی حقوق بشر (در ایران)»! این بدان معناست که اروپاییان اصولاً حاکمیت ملی ما را نادیده گرفته و ضمن ایراد تهمت به برخی شخصیتهای درون نظام، اعمال مجازات را نیز برعهده گرفتهاند!
در این میان شاید نقطه اوج «بیتدبیری» دستگاه دیپلماسی دولت «تدبیروامید» آنجا رخ مینمایاند که نام یکی از فعالان فتنه در قطعنامه اروپائیان آورده میشود.
طی بندی از این قطعنامه کذایی آمده است: «...بیانیه کاترین اشتون درباره آزادی نسرین ستوده...»
و اینجاست که مشخص میشود، فریادهای خیرخواهانه منتقدان دولت یازدهم درباره دیدارهای نمایندگان اروپا در کشورمان، عاری از حکمت و دلیل نبوده است.
در بندی دیگر از این قطعنامه آمده است:
«باعنایت به گزارش گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد درباره وضع حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران به تاریخ چهارم اکتبر 2013 و بیانیه اخیرش به تاریخ بیست و دوم ژانویه 2014 که حاوی هشدارهایی درباره افزایش شدید اعدام با دار در ایران است و همچنین با عنایت به گزارش دهم سپتامبر دبیرکل سازمان ملل متحد درباره وضع حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران»
آنچه مسلم است اروپائیها با اعدام متجاوزان به نوامیس مردم، قاچاقچیان مواد مخدر، قاتلان و موارد مشابه، کاملاً مخالف هستند و توقع دارند همانگونه که در ممالک خودشان، انواع قوانین ظالمانه علیه زنان و کودکان اجرا میشود، در ایران نیز همان قوانین تصویب و اجرا شود.
جذابترین بند قطعنامه اروپا درباره ایران را شاید میتوان به آن بخشی نسبت داد که اشاره میشود:
«باوجود آنکه انتخابات ریاست جمهوری ایران مطابق استانداردهای دموکراتیکی برگزار نشد که اتحادیه اروپا برای آن ارزش قائل است، و با آنکه حسن روحانی رئیس جمهور ایران آمادگی خودش را برای برقراری روابط سازنده تر و بازتر بین ایران و غرب اعلام کرده است و باآنکه علاوه بر توافق هستهای لازم است موضوعات مختلف ازجمله حقوق بشر و امنیت منطقه ای بین اتحادیه اروپا و ایران به بحث گذاشته شود».
غیردموکراتیک خواندن انتخابات در ایران البته اهانت بیشرمانه و مستقیم به تمام کسانیست که در انتخابات سال1392 شرکت کردهاند و حماسه سیاسی را با حضور خود رقم زدهاند.
البته سخنان اروپا توهین مستقیم به رییسجمهور و دولت فعلی نیز محسوب میشود که البته تاکنون، واکنش درخور توجهی از سوی آنها مشاهده نشده است.
همچنین اشاره و تأکید مجدد بر مسأله حقوق بشر و امنیت منطقهای(کنایه از موضوع سوریه و حزبالله و رژیم صهیونیستی و ...) اثبات میکند که هشدارها درباره افزایش دخالت اروپا در مسائل داخلی کشورمان، کاملاً صحیح بوده است و روند رفتاری دولت در موضوع انرژی هستهای، تشدیدکننده امر فوق محسوب میشود.
ادعای جالب دیگری که از سوی اروپا مطرح شده است است:
«فعالیت های هسته ای ایران ناقض قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد بوده است» این در حالیست که قطعنامههای سازمان ملل، شورای امنیت، آژانس بینالمللی انرژی اتمی و عموم سازمانها و نهادها فعال در زیمنه روابط بینالملل، موضوع وجود حق استفاده از انرژی صلحآمیز هستهای را برای همه ممالک دنیا مورد تأکید قرار دادهاند.
در این قطعنامه همچنین اشاره شده است « تحولات سیاسی داخلی در ایران و توافق نامه موقت درباره مسئله هسته ای ایران سبب شده است فرصتی برای اصلاحات از درون ایران و بهبود روابط خارجی آن با اتحادیه اروپا بوجود بیاید»
جملات فوق یعنی آنکه اروپا در خیال خامی بهسر میبرد که گمان برده است تغییر در مدیریت کشور، تغییر در سیاستهای بنیادین و انقلابی ملت را سبب خواهد شد.
در ادامه این قطعنامه باز هم به موضوع حقوقبشر اشاره شده و آمده است:
« مشخصه وضع حقوق بشر در ایران، همچنان نقض مستمر و گسترده حقوق اساسی در ایران است»
و مشخص نیست که تدابیر دولت اعتدال، چرا و چگونه موفق نشده است مانع از ادعاهای اروپا شود و حتی تهمتهای آنان را تشدید کرده است.
در بخش دیگری از این قعطعنامه، بازگشایی انجمن منحله روزنامهنگاران مورد درخواست واقع شده است!
در این قطعنامه آمده است:«...با درخواست مبرم! 772 روزنامه نگار ایرانی از رئیس جمهور کشورشان برای عمل به وعده های خود و بازگشایی انجمن روزنامه نگاران، همسو شود.» این درحالیست که انجمن فوق براساس قوانین جاری کشور منحل شده است و فائزه هاشمی فعال فتنه88 میکوشد تا دوباره آن را روی کار بیاورد.
جالب اینجاست که بخش عمده 772 روزنامهگار مورد اشاره، اصولاً نه روزنامهنگار هستند و نه ساکن داخل کشور!
قطعنامه اتحادیه اروپا همچنین اشاره مستقیم به لزوم آزادی فعالیت فرقه انگلیسی و ضاله بهائیت میکند! این قطعنامه همچنین خواهان آزادی فعالیت همجنسبازها و سایر منحرفان شده است. نکته قابل توجه اینجاست که در این قطع نامه از سران فتنه در کنار بهائیان و سایر منحرفان نام برده شده است.
دولت محترم چه وظیفهای دارد؟
پس از انتشار قطعنامه ضدایرانی، نوک پیکان انتقادات بهسوی دولت بوده است و با توجه به آنکه گرداننده سیاست خارجی کشور، وزارت خارجه و دولت یازدهم هستند، بهنظر میرسد انتقاد از دولت، امری کاملاً صحیح باشد.
دولتی که از روز نخست استقرار، با لبخند و آغوش باز به دیدار طرفهای اروپایی رفته است و رفتارها و سخنان متکبرانه آنان را دیده و دم نزده، نهتنها باید پاسخگوی دخالتهای روزافزون اتحادیه اروپا در امور داخلی کشورمان باشد بلکه باید مشخص کند که چرا دیپلماسی خارجی را براساس «حفظ عزت ملی» اداره نمیکند.
ادامه روند فعلی در سیاست خارجی سبب خواهد شد تا روزبهروز بر میزان وقاحت غرب خصوصاً اروپا افزوده شود و در مراحل بعدی، رسماً برای کشورمان خط مشی تعیین شود.
حال نوبت دولت «تدبیروامید» است که بگوید چه روشی را برای پیشگیری از خدشهدار شدن استقلال کشورمان اجرا خواهد کرد. روشی که در کنار عزتمندانه بودن بهانه ای برای عمل نکردن 1+5 به وعده ها و تعهداتش در قبال توافقنامه هسته ای ژنو نباشد. هرچند که این عمل اتحادیه اروپا خود نشان از عدم پایبندی آنان به توافق ذکر شده است.
اتحادیه اروپا و چالشهای بیشمار
آنچه مسلم است، اتحادیه اروپا با مسائلی نظیر مشکلات اقتصادی، بحران بر سر اوکراین، نارضایتیهای اجتماعی و موارد مشابه دیگر دست به گریبان است. با چنین دیدگاهی شاید یکی از راههای فرار از مشکلات داخلی، صدور قطعنامه علیه ایران باشد تا افکار عمومی خود را متوجه خارج از مرزهای این قاره سبز کنند.
اینکه اتحادیه اروپا در جایگاه یک نهاد بینالمللی قرار ندارد، یک حقیقت محض است اما گویا اروپائیان هنوز در توهم دوران استعمار سیاه هستند و گمان میکنند که میتوانند برای ممالک دیگر تعیین تکلیف کنند!
اروپائیان باید دقتکنند که لبخند بعضی از طیفهای داخلی هرگز به معنای فراموش شدن خیانتهای آنان نیست. عموم مردم ما هنوز دوره استعمار و جنایت انگلیسیها و سایر کشورهای اروپایی را علیه ایران و دیگر ممالک مستقل دنیا از یاد نبردهاند.
دخالت در امور داخلی کشورمان، غارت منابع اقتصادی و نفت ایران، اشغال ایران در دوره جنگ دوم و اول جهانی، حمایت از سرنگونی دولت مصدق و ناکام گذاشتن جنبش ملیسازی نفت، حمایت از سلسله منحوس پهلوی، حمایت از صدام در دوران دفاع مقدس، پناه دادن به تروریستهای فرقه رجوی و تلاش برای ترویج فرهنگ اباحهگری و مفاسد اخلاقی در ایران، هرگز از یادهای ایرانیان پاک نخواهد شد.
همچنین حمایت از تشکیل و ادامه حیات رژیم اشغالگر قدس و قتل عام مسلمانان فلسطین طی یک قرن گذشته، دیگر رفتار زشت و غیرقابل توجیه اروپائیان است که با ادعاهای حقوق بشری آنها منافات دارد.
اروپا اگر چه میکوشد تا با همه توان بر تحولات داخل ایران اثر بگذارد، اما باید دقت داشته باشد که این موضوع، خیال خامی بیش نیست و مردم مسلمان ایران اسلامی همانند سایر برهههای تاریخ، با همه توان در برابر جسارتهای آنان مقاومت خواهند کرد.
منبع: فرهنگ