«...خوشا به حال کسی که سبک بال و بدون بال دنیای فانی را پشت سرگذاشته و بسوی آخرت می شتابد و چه با سعادتند آنانکه از دنیا همان را گرفته که بدرد آخرتشان می خورد و بقیه را برای اهل دنیا واگذار کردند...چه خوش سعادتند آنانکه برای دنیای شان آن چنان کار می کنند و می کوشند که انگار تاابد زنده خواهند ماند و برای آخرتشان آنچنان کار می کنند که گویی فردا خواهند مرد...»(قسمتی از وصیت نامه ی شهید یوسف الهی)
به گزارش شهداي ايران ؛محمد حسین یوسف الهی در 1340 هجری خورشیدی در کرمان در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. وی از همان دوره ی کودکی با حضور در مسجد و جلسه های مذهبی با احکام اسلام آشنا شد.
او در زمانی زندگی می کرد که سایه های استبداد رژیم پهلوی بر کشور حاکم بود و صدای فریاد عدالتخواهانه ی مردم علیه این رژیم در همه ی کشور شنیده می شد. او پس از پایان تحصیلات مقدماتی وارد دوره ی دبیرستان شد و به همکاری با جنبش دانش آموزان کرمانی علیه رژیم پهلوی پرداخت.
انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 به پیروزی رسید ، دشمنان که با این رویداد بزرگ منافع خود را در خطر می دیدند با تجهیز عراق جنگی نابرابر را در سال 1359 هجری خورشیدی آغاز کردند.
رزمندگان ولایتمدار این مرز و بوم به طرف میدان های نبرد شتافتند. محمدحسین یوسف الهی در این دوره به عضویت لشکر 41 ثارالله درآمد و در واحد اطلاعات و عملیات به فعالیت خود در کنار دلاورمردان این مرز و بوم ادامه داد و توانست با افتخارآفرینی و نشان دادن رشادت های بسیار در میدان جنگ، به عنوان جانشین فرمانده این واحد انتخاب شود.
محمدحسین یوسف الهی با حماسه آفرینی در جبهه های جنگ حق علیه باطل، پنج مرتبه به سختی مجروح شد و سرانجام این ولایتمدار راستین به دلیل مصدومیت حاصل از بمب های شیمیایی در عملیات والفجر 8 در 27 بهمن 1364 در بیمارستان لبافی نژاد تهران شربت شهادت را نوشید و به دیدار حق شتافت.
در پایان به فرازهایی از وصیت نامه ی این شهید بزرگوار می پردازیم:
«...انسان از خاک آفریده شده وبه خاک بر می گردد و باز از خاک سر بر می دارد و به اندازه خردلی به کسی ظلم نمی شود و نفس هر کس درگیر اعمال خودش می باشد. بدانید که تا وقتی که از رهبری اطاعت کنید، مسلمان و مومن و پیروزید وگرنه! هر کدام راهی به غیر از این دارید، آب را به آسیاب دشمن می ریزید.
...هم چنان تاکنون بوده اید باشید تا مانند گذشته پیروز باشید و این میسر نمی شود بجز یاری خواستن از خدا ودعا کردن».
او در زمانی زندگی می کرد که سایه های استبداد رژیم پهلوی بر کشور حاکم بود و صدای فریاد عدالتخواهانه ی مردم علیه این رژیم در همه ی کشور شنیده می شد. او پس از پایان تحصیلات مقدماتی وارد دوره ی دبیرستان شد و به همکاری با جنبش دانش آموزان کرمانی علیه رژیم پهلوی پرداخت.
انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 به پیروزی رسید ، دشمنان که با این رویداد بزرگ منافع خود را در خطر می دیدند با تجهیز عراق جنگی نابرابر را در سال 1359 هجری خورشیدی آغاز کردند.
رزمندگان ولایتمدار این مرز و بوم به طرف میدان های نبرد شتافتند. محمدحسین یوسف الهی در این دوره به عضویت لشکر 41 ثارالله درآمد و در واحد اطلاعات و عملیات به فعالیت خود در کنار دلاورمردان این مرز و بوم ادامه داد و توانست با افتخارآفرینی و نشان دادن رشادت های بسیار در میدان جنگ، به عنوان جانشین فرمانده این واحد انتخاب شود.
محمدحسین یوسف الهی با حماسه آفرینی در جبهه های جنگ حق علیه باطل، پنج مرتبه به سختی مجروح شد و سرانجام این ولایتمدار راستین به دلیل مصدومیت حاصل از بمب های شیمیایی در عملیات والفجر 8 در 27 بهمن 1364 در بیمارستان لبافی نژاد تهران شربت شهادت را نوشید و به دیدار حق شتافت.
در پایان به فرازهایی از وصیت نامه ی این شهید بزرگوار می پردازیم:
«...انسان از خاک آفریده شده وبه خاک بر می گردد و باز از خاک سر بر می دارد و به اندازه خردلی به کسی ظلم نمی شود و نفس هر کس درگیر اعمال خودش می باشد. بدانید که تا وقتی که از رهبری اطاعت کنید، مسلمان و مومن و پیروزید وگرنه! هر کدام راهی به غیر از این دارید، آب را به آسیاب دشمن می ریزید.
...هم چنان تاکنون بوده اید باشید تا مانند گذشته پیروز باشید و این میسر نمی شود بجز یاری خواستن از خدا ودعا کردن».