مدیر برنامه منع گسترش و خلع سلاح هستهای در اندیشکده مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک معتقد است که تمدید توافق موقت گزینه مناسبی برای حل مشکل هستهای ایران است اما این تمدید باید با شرایط خاصی انجام گیرد.
به گزارش شهداي ايران؛ به نقل از اندیشکده مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک، کارشناس این اندیشکده معتقد است که «برچیدن کامل یا برگشت ناپذیر» گزینههای مناسبی برای برنامه هستهای ایران نیستند و بهتر است شش کشور طرف مذاکره، بررسی بیشتری را بر این برنامه اعمال کنند. وی همچنین در مورد تمدید این توافق معتقد است که احتمال آن بسیار است، اما طرف غربی باید در این صورت محدودیت بیشتری بر برنامه تحقیق و توسعه ایران اعمال کند و تحریمهای موجود بر انتقال تکنولوژی نفت و گاز را به حالت تعلیق درآورد تا فرض اینکه غرب مانع پیشرفت تکنولوژی ایران است، شدت نگیرد.
همانطور که در گزارش قبلی خود توضیح دادم، معامله موقت هستهای با ایران تا کنون خوب پیش رفته است، اما احتمال رسیدن به یک توافق جامع بادوام بسیار پایین است؛ یعنی کمتر از 10 درصد. همچنین 10 درصد احتمال دارد که دیپلماسی به طور کلی با شکست مواجه شود. من در گفتگوی خود در روز 3 فوریه در مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک، برخی از وقایعی را که می توانند در روند این مذاکرات اختلال ایجاد کنند، مورد اشاره قرار دادم. من همچنین پیشنهاداتی برای غلبه بر موانع موجود بر سر راه توافق بلند مدت ارائه کردم.
یک مسئله مورد اختلاف مهم، تقاضای غرب از ایران مبنی بر برچیدن خطرناکترین جنبههای برنامه هستهای خود و مقاومت ایران در مقابل این درخواست است.
در مورد کره شمالی، برچیدن کامل، برگشت ناپذیر و قابل بررسی (سیویآیدی)، تقاضایی بدون قید و شرط بود. این یک تقاضای مناسب و بجا بود، اما هرگز به آن نرسیدیم. در مورد ایران، هیچ دلیلی وجود ندارد که تقاضای برچیدن کامل، برگشت ناپذیر و قابل بررسی(سیویآیدی) داشته باشیم، چون متحدان مذاکره کننده با ایران پذیرفتهاند که این کشور میتواند سطحی از غنی سازی را مطابق با نیازهای انرژی هستهای غیر نظامی خود ادامه دهد. بنابراین، قسمت «کامل» را از برچیدن کامل، برگشت ناپذیر و قابل بررسی (سیویآیدی)، باید کنار بگذاریم. در پایان توافق، وقتی ایران تمام نگرانیها را برطرف نمود، دیگر محدودیتی بر برنامه هستهایاش وجود نخواهد داشت. بنابراین، «برگشت ناپذیری» را نیز باید فراموش کرد. حالا، «برچیدن قابل بررسی» درخواست بهتری است.
به هر حال، به جای تأکید بر برچیدن به عنوان یک اصل، این شش کشور باید چیزی را که میتوانند با توجه به زمان گریز سریع ایران بپذیرند، تعیین نمایند. بنابر برخی تحلیلها، زمان گریز سریع برای تولید اورانیوم با غنای بالای مناسب برای سلاح، قبل از این معامله یک ماه و نیم بود و تا تابستان به سه ماه خواهد رسید. زمان گریز سریع باید حداقل به 6 تا 12 ماه افزایش پیدا کند. به این ترتیب، میتوان از این هدف روبه عقب حرکت کرد تا محدودیتهای مورد نیاز را تعیین نمود؛ چه تعداد سانتریفیوژ مورد نیاز است و کارایی آنها تا چه اندازه باید باشد، که در واحدهای کاری مجزا سنجیده میشود؛ کارخانه غنی سازی فردو تا چه حد باید متوقف شود؛ تحقیقات و توسعه در رابطه با سانتریفیوژها چه اندازه باید باشد و مکان آن کجا باشد؛ و اینکه آیا لازم است سانتریفیوژها برچیده شوند یا اگر میتوانند غیر فعال باشند و در غیر این صورت، غیر قابل استفاده میگردند. پس از چهارچوب مورد توافق میان آمریکا و کره شمالی در سال 1994، راکتورهای نیمه تمام همانطور رها شدند.
راه حلهای فنی برای چالشهای پیش روی توافق بلند مدت وجود دارد، از جمله جایگزینهایی برای برچیدن. سانتریفیوژهای اضافی را میتوان به کشور ثالثی فرستاد تا در جای امنی نگهداری شوند. کارخانه فردو را میتوان در مواردی غیر مربوط به غنی سازی اورانیوم مورد استفاده قرار داد. راکتور اراک را میتوان تحت شرایطی که آن را برای گسترش تسلیحات هستهای نامناسب میسازد، به راکتور آب سبک تبدیل کرد. بازه زمانی این محدودیتها را میتوان به آژانس بینالمللی انرژی اتمی واگذار کرد که آنها را بیطرفانه و با معیارهای عینی اعمال کند. اگر ایران پروتکل الحاقی را بپذیرد و آن را به طور کامل اجرا کند، پس از چند سال، آژانس میتواند به این نتیجه برسد که هیچ فعالیت هستهای مخفی و اعلان نشدهای وجود ندارد. رسیدن به چنین نتیجهای به طور معمول برای کشورها چندین سال طول میکشد که هیچ ناهنجاریای را ایجاد نمیکند. در مورد ایران، این مدت ممکن است چند سال بیشتر باشد. تا هنگامیکه آژانس انرژی اتمی دچار شک و تردید است یا شواهد و مدارکی دارد که نیازمند تحقیق و بررسی است، قادر نخواهد بود به این نتیجه گیری ضروری برسد. به جای لغو وضع تحریمها، که کنگره آمریکا تقریباً هرگز چنین کاری را انجام نمیدهد، میتوان تحریمها را به حالت تعلیق درآورد؛ برای مثال، تحریمهای جاکسون- وانیک بر اتحاد جماهیر شوروی تا دو دهه پس از صدور مجوز مهاجرت یهودیان شوروی ادامه داشت. میتوان تعهد به مصونیت و ایمنی را پیش شرط قبول فعالیتهای تسلیحاتی گذشته نمود.
اینکه آیا این جایگزینها به لحاظ سیاسی مورد قبول کشورهای مهم هستند یا نه، مطمئن نیستم. با محدودیتهای افزایشی بر برنامه هستهای و تحریمها، تمدید معامله موقت احتمال بیشتری دارد. زود است بگوییم که آیا میتوان آن را بیش از یک بار تمدید کرد یا خیر؛ مخصوصاً با توجه به انتخابات میان دوره آمریکا در ماه نوامبر. اما، اگر تمدید یا تحریمهای بیشتر و سانتریفیوژهای زیادتر، گزینههای پیش رو باشند، پس احتمالاً تمدید دوباره انتخاب خواهد شد.
آیا تمدید دوباره به استراتژی ایران مبنی بر خریدن زمان کمک خواهد کرد؟ این ایده نظر مرا جلب نمیکند، اما گفتگوها زمان را برای ایران فراهم میکنند تا برنامه هستهای خود را پیش ببرد. این برنامه طی چندین سال بدون گفتگو در حال پیشروی بوده است. پیشرفت آن با معامله موقت آهستهتر خواهد بود، چون این معامله تواناییهای ایران را محدود میکند. رهبران ایران، قطعاً در مورد انتظارات داخلی مبنی بر کاهش بیشتر تحریمها نگران هستند. وضعیت موجود تحریمها به لحاظ سیاسی میتواند خطرناک باشد. بنابراین، آنها تنها برای خرید زمان بازی نمیکنند؛ بلکه آنها لغو کامل تحریمها را میخواهند.
تحقیق و توسعه حوزهای است که ایران میتواند در آن پیشرفت را ادامه دهد. برنامه اقدام مشترک مشخص میکند که ایران روشهای تحقیق و توسعه حفاظت شده خود را ادامه خواهد داد؛ از جمله روشهای تحقیق و توسعه فعلی مربوط به غنی سازی. سؤالاتی پیش میآید در مورد اینکه آیا ایران میتواند سانتریفیوژهایی را به عنوان بخشی از فعالیت تحقیق و توسعه نصب کند یا غنی سازی بالای 5 درصد انجام دهد. ظاهراً توافق شده است که ایران می تواند به آنچه بنابر گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی، تاکنون در حال انجام دادن بوده است، ادامه دهد. این یعنی کارخانه نمونه صنعتی نطنز شاید شاهد پیشرفت بیشتر سانتریفیوژهای نسل دوم، چهارم و ششم باشد. این مسئله احتمالاً درد سر ساز باشد.
پیشرفتهای حاصل از تحقیق و توسعه مداوم میتواند برای فعالیت در هر کارخانه مخفیای به کار رود. برنامه اقدام مشترک تأکید میکند که مکانهای جدیدی برای غنی سازی احداث نشود. اما، سیاست ایران بر این بوده است که تجهیزات هستهای جدید را تا شش ماه قبل از عملیاتی شدن، اعلان نمیکند. ایران در سال 2009 اعلان کرد که قرار است 10 کارخانه جدید غنی سازی ساخته شود. فرض من این بوده است که در چهار سال پس از آن، دست کم یکی از این کارخانههای جدید تا کنون تحت ساخت و ساز بوده است. اگر ایران مشغول ساختن کارخانه جدید غنی سازی است، آیا آن را متوقف خواهد کرد و آژانس به آن دسترسی خواهد داشت؟
اجازه دهید بحث را با یک پیشنهاد پایان دهم. اگر معامله موقت تمدید شود، گروه 1+5 باید به دنبال محدودیت بر برنامه تحقیق و توسعه باشند. در مقابل، آنها باید آماده تعلیق تحریمها بر مواردی چون انتقال تکنولوژی برای اکتشاف و تولید گاز و نفت باشند. این مسئله به مقابله با روایتی که ادعا دارد ملل غربی میخواهند پیشرفت تکنولوژی ایران را متوقف کنند، کمک میکند. کشورهای غربی تنها میخواهند پیشرفت سلاحهای هستهای را متوقف کنند.
همانطور که در گزارش قبلی خود توضیح دادم، معامله موقت هستهای با ایران تا کنون خوب پیش رفته است، اما احتمال رسیدن به یک توافق جامع بادوام بسیار پایین است؛ یعنی کمتر از 10 درصد. همچنین 10 درصد احتمال دارد که دیپلماسی به طور کلی با شکست مواجه شود. من در گفتگوی خود در روز 3 فوریه در مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک، برخی از وقایعی را که می توانند در روند این مذاکرات اختلال ایجاد کنند، مورد اشاره قرار دادم. من همچنین پیشنهاداتی برای غلبه بر موانع موجود بر سر راه توافق بلند مدت ارائه کردم.
یک مسئله مورد اختلاف مهم، تقاضای غرب از ایران مبنی بر برچیدن خطرناکترین جنبههای برنامه هستهای خود و مقاومت ایران در مقابل این درخواست است.
در مورد کره شمالی، برچیدن کامل، برگشت ناپذیر و قابل بررسی (سیویآیدی)، تقاضایی بدون قید و شرط بود. این یک تقاضای مناسب و بجا بود، اما هرگز به آن نرسیدیم. در مورد ایران، هیچ دلیلی وجود ندارد که تقاضای برچیدن کامل، برگشت ناپذیر و قابل بررسی(سیویآیدی) داشته باشیم، چون متحدان مذاکره کننده با ایران پذیرفتهاند که این کشور میتواند سطحی از غنی سازی را مطابق با نیازهای انرژی هستهای غیر نظامی خود ادامه دهد. بنابراین، قسمت «کامل» را از برچیدن کامل، برگشت ناپذیر و قابل بررسی (سیویآیدی)، باید کنار بگذاریم. در پایان توافق، وقتی ایران تمام نگرانیها را برطرف نمود، دیگر محدودیتی بر برنامه هستهایاش وجود نخواهد داشت. بنابراین، «برگشت ناپذیری» را نیز باید فراموش کرد. حالا، «برچیدن قابل بررسی» درخواست بهتری است.
به هر حال، به جای تأکید بر برچیدن به عنوان یک اصل، این شش کشور باید چیزی را که میتوانند با توجه به زمان گریز سریع ایران بپذیرند، تعیین نمایند. بنابر برخی تحلیلها، زمان گریز سریع برای تولید اورانیوم با غنای بالای مناسب برای سلاح، قبل از این معامله یک ماه و نیم بود و تا تابستان به سه ماه خواهد رسید. زمان گریز سریع باید حداقل به 6 تا 12 ماه افزایش پیدا کند. به این ترتیب، میتوان از این هدف روبه عقب حرکت کرد تا محدودیتهای مورد نیاز را تعیین نمود؛ چه تعداد سانتریفیوژ مورد نیاز است و کارایی آنها تا چه اندازه باید باشد، که در واحدهای کاری مجزا سنجیده میشود؛ کارخانه غنی سازی فردو تا چه حد باید متوقف شود؛ تحقیقات و توسعه در رابطه با سانتریفیوژها چه اندازه باید باشد و مکان آن کجا باشد؛ و اینکه آیا لازم است سانتریفیوژها برچیده شوند یا اگر میتوانند غیر فعال باشند و در غیر این صورت، غیر قابل استفاده میگردند. پس از چهارچوب مورد توافق میان آمریکا و کره شمالی در سال 1994، راکتورهای نیمه تمام همانطور رها شدند.
راه حلهای فنی برای چالشهای پیش روی توافق بلند مدت وجود دارد، از جمله جایگزینهایی برای برچیدن. سانتریفیوژهای اضافی را میتوان به کشور ثالثی فرستاد تا در جای امنی نگهداری شوند. کارخانه فردو را میتوان در مواردی غیر مربوط به غنی سازی اورانیوم مورد استفاده قرار داد. راکتور اراک را میتوان تحت شرایطی که آن را برای گسترش تسلیحات هستهای نامناسب میسازد، به راکتور آب سبک تبدیل کرد. بازه زمانی این محدودیتها را میتوان به آژانس بینالمللی انرژی اتمی واگذار کرد که آنها را بیطرفانه و با معیارهای عینی اعمال کند. اگر ایران پروتکل الحاقی را بپذیرد و آن را به طور کامل اجرا کند، پس از چند سال، آژانس میتواند به این نتیجه برسد که هیچ فعالیت هستهای مخفی و اعلان نشدهای وجود ندارد. رسیدن به چنین نتیجهای به طور معمول برای کشورها چندین سال طول میکشد که هیچ ناهنجاریای را ایجاد نمیکند. در مورد ایران، این مدت ممکن است چند سال بیشتر باشد. تا هنگامیکه آژانس انرژی اتمی دچار شک و تردید است یا شواهد و مدارکی دارد که نیازمند تحقیق و بررسی است، قادر نخواهد بود به این نتیجه گیری ضروری برسد. به جای لغو وضع تحریمها، که کنگره آمریکا تقریباً هرگز چنین کاری را انجام نمیدهد، میتوان تحریمها را به حالت تعلیق درآورد؛ برای مثال، تحریمهای جاکسون- وانیک بر اتحاد جماهیر شوروی تا دو دهه پس از صدور مجوز مهاجرت یهودیان شوروی ادامه داشت. میتوان تعهد به مصونیت و ایمنی را پیش شرط قبول فعالیتهای تسلیحاتی گذشته نمود.
اینکه آیا این جایگزینها به لحاظ سیاسی مورد قبول کشورهای مهم هستند یا نه، مطمئن نیستم. با محدودیتهای افزایشی بر برنامه هستهای و تحریمها، تمدید معامله موقت احتمال بیشتری دارد. زود است بگوییم که آیا میتوان آن را بیش از یک بار تمدید کرد یا خیر؛ مخصوصاً با توجه به انتخابات میان دوره آمریکا در ماه نوامبر. اما، اگر تمدید یا تحریمهای بیشتر و سانتریفیوژهای زیادتر، گزینههای پیش رو باشند، پس احتمالاً تمدید دوباره انتخاب خواهد شد.
آیا تمدید دوباره به استراتژی ایران مبنی بر خریدن زمان کمک خواهد کرد؟ این ایده نظر مرا جلب نمیکند، اما گفتگوها زمان را برای ایران فراهم میکنند تا برنامه هستهای خود را پیش ببرد. این برنامه طی چندین سال بدون گفتگو در حال پیشروی بوده است. پیشرفت آن با معامله موقت آهستهتر خواهد بود، چون این معامله تواناییهای ایران را محدود میکند. رهبران ایران، قطعاً در مورد انتظارات داخلی مبنی بر کاهش بیشتر تحریمها نگران هستند. وضعیت موجود تحریمها به لحاظ سیاسی میتواند خطرناک باشد. بنابراین، آنها تنها برای خرید زمان بازی نمیکنند؛ بلکه آنها لغو کامل تحریمها را میخواهند.
تحقیق و توسعه حوزهای است که ایران میتواند در آن پیشرفت را ادامه دهد. برنامه اقدام مشترک مشخص میکند که ایران روشهای تحقیق و توسعه حفاظت شده خود را ادامه خواهد داد؛ از جمله روشهای تحقیق و توسعه فعلی مربوط به غنی سازی. سؤالاتی پیش میآید در مورد اینکه آیا ایران میتواند سانتریفیوژهایی را به عنوان بخشی از فعالیت تحقیق و توسعه نصب کند یا غنی سازی بالای 5 درصد انجام دهد. ظاهراً توافق شده است که ایران می تواند به آنچه بنابر گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی، تاکنون در حال انجام دادن بوده است، ادامه دهد. این یعنی کارخانه نمونه صنعتی نطنز شاید شاهد پیشرفت بیشتر سانتریفیوژهای نسل دوم، چهارم و ششم باشد. این مسئله احتمالاً درد سر ساز باشد.
پیشرفتهای حاصل از تحقیق و توسعه مداوم میتواند برای فعالیت در هر کارخانه مخفیای به کار رود. برنامه اقدام مشترک تأکید میکند که مکانهای جدیدی برای غنی سازی احداث نشود. اما، سیاست ایران بر این بوده است که تجهیزات هستهای جدید را تا شش ماه قبل از عملیاتی شدن، اعلان نمیکند. ایران در سال 2009 اعلان کرد که قرار است 10 کارخانه جدید غنی سازی ساخته شود. فرض من این بوده است که در چهار سال پس از آن، دست کم یکی از این کارخانههای جدید تا کنون تحت ساخت و ساز بوده است. اگر ایران مشغول ساختن کارخانه جدید غنی سازی است، آیا آن را متوقف خواهد کرد و آژانس به آن دسترسی خواهد داشت؟
اجازه دهید بحث را با یک پیشنهاد پایان دهم. اگر معامله موقت تمدید شود، گروه 1+5 باید به دنبال محدودیت بر برنامه تحقیق و توسعه باشند. در مقابل، آنها باید آماده تعلیق تحریمها بر مواردی چون انتقال تکنولوژی برای اکتشاف و تولید گاز و نفت باشند. این مسئله به مقابله با روایتی که ادعا دارد ملل غربی میخواهند پیشرفت تکنولوژی ایران را متوقف کنند، کمک میکند. کشورهای غربی تنها میخواهند پیشرفت سلاحهای هستهای را متوقف کنند.