اختلافات، رقابت ها و چالش های گستردهای میان ایران و عربستان در مناطق مختلف نظیر سوریه، افغانستان، بحرین، یمن، عراق، مصر، فلسطین و پاکستان وجود دارد. به عبارت بهتر، در کل منطقه خاورمیانه، عربستان در برابر جمهوری اسلامی به مقابله غیرمستقیم میپردازد.
به گزارش شهداي ايران به نقل از دیدبان،«بعد از توافق ایران و ۱+ ۵، منطقه دیگر نمی تواند شب آسوده سر بر بالین بگذارد». این گفته یکی از مقامات خارجی عربستان سعودی بود که در اعتراض به توافق صورت گرفته بر سر پرونده هسته ای ایران ایراد شده بود. بر کسی پوشیده نیست که عربستان از سیاست های ایران ناراضی است و مترصد فرصتی برای ضربه است. این ضربه مهم نیست به شکل سیاسی باشد یا دیپلماتیک؛ نظامی باشد یا اقتصادی. عربستان فقط می خواهد که «سر مار (ایران) را ببرد» (۱). رفتار عربستان در قبال جمهوری اسلامی به شدت از حالت رقابتی خارج گردیده و به خصومت گراییده است. در این نوشتار تلاش خواهیم کرد پنج دلیل اصلی که مانع برقراری روابط عادی و مسالمت آمیز ایران و عربستان است، بیان شود:
۱. رقابت منطقه ای: یک دلیل کلی و مهم
از دکترین دو ستونه نیکسون- کسینجر که عربستان و ایران را مسئول تامین امنیت منطقه خصوصا خلیج فارس می دانست تا به امروز که زمزمه های بهبود فضای تعاملی و کانال های ارتباطی ایران و آمریکا به گوش می رسد، عربستان در حال رقابت با ایران بر سر نفوذ منطقه ای است. نگرانی عربستان در قبال جمهوری اسلامی ایران راهبردی و نه تاکتیکی است. در واقع این کشور به دنبال احیای نقش مدیریتی خود در منطقه نفوذ ایران، است. امروزه علاوه بر اینکه ایران ادعای نفوذ منطقه ای در مقابل عربستان دارد، عربستان رقبای دیگری نیز همچون ترکیه و رژیم صهیونیستی را بر سر تصاحب "قدرت هژمون منطقه" مقابل خود احساس می کند. به این علت ریاض با استراتژی های گوناگون در قبال سه کشور ایران، رژیم صهیونیستی و ترکیه قصد دارد با تاکید بر اقتصاد داخلی نفتی قوی و سرمایه گذاری اقتصادی- سیاسی روی متحدانش این سه کشور را برای رسیدن به یک قدرت مسلط منطقه ای کنار بگذارد. در واقع، سیاست منطقه گرایی عربستان معطوف به حمایت از تروریسم منطقه ای (گروه هایی مثل داعش و القاعده) و کشورهای بزرگ و کوچک حاضر در منطقه جنوب غربی آسیا (خاورمیانه) است. عربستان هم اکنون در یمن، لبنان، عراق و از همه مهم تر سوریه با ایران درگیری دارد. دو کشور از یک الگوی ژئوپولیتیکی برای نفوذ در این چهار کشور استفاده می کنند. شهید شدن دیپلمات ایرانی در یمن، انفجار سفارت ایران در بیروت و تسلط گروه داعش بر شهر فلوجه استان الانبار عراق به عنوان قله کوه یخی از دخالت های عربستان در منطقه به بهانه نفوذ ایران در این مناطق است. بسیاری از جلوه های پیچیده این منازعه پنهان بوده و مستلزم گذر زمان برای افشای آنها هستیم.
۲. بحران سوریه: ایران و عربستان پنجه در پنجه
بحران سوریه در آستانه سومین سالگرد خویش قرار دارد. این بحران به اندازه ای وسیع است که این روزها خود به عنوان یک دلیل مهم خصومت بین ایران و عربستان مطرح می شود. این بحران هم به اختلافات نظری و هم به اختلافات عینی ایران و عربستان منجر شد؛ به طوری که ایران از ملت سوریه حمایت می کند و عربستان به حمایت از هر گروه تروریستی و غیرتروریستی مخالف بشار اسد اقدام می کند. هر چه قدر بر گستره و شدت این بحران افزوده شود، فاصله ایران و عربستان هم از یکدیگر دور خواهد شد. عربستان تا بدین جا از هیچ کمکی به گروه های مخالف بشار اسد- خصوصا سلفی ها دریغ نکرده است. تندترین موضع در قبال ملت سوریه را عربستان اتخاذ کرده و هنوز هم بر آن پافشاری می کند. سران ریاض تاکید دارند که بشار اسد هرچه سریعتر باید از قدرت کناره گیری نماید و پس از این کناره گیری در مورد آینده سوریه تصمیم گرفته شود.
۳. نفت: طلای سیاه پردردسر
در اوایل ژانویه سال ۲۰۱۳ (اواسط آذر ماه ۹۲)، نشست کشورهای عضو اوپک، برگزار شد. دستور این جلسه تعیین سقف تولید سال آتی (۲۰۱۴) و تعیین دبیر کل جدید این سازمان بود. چشم انداز لغو احتمالی تحریمهای نفتی ایران عربستانی ها را به هراس انداخته بود. بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت ایران، در پاسخ به سوال خبرنگاران از افزایش ظرفیت صادرات نفت ایران خبر داد. عربستان با اطلاع از این مساله سعی در نگه داشتن سقف تولید و قیمت فعلی دارد. علی نعیمی، وزیر نفت عربستان در ادامه به خبرنگاری که موضع زنگنه را به او اطلاع داده بود ادعا کرده بود که افزایش تولید ایران گامی در جهت حذف نفت کشورهای دیگر (مثل نفت لایه های رسوبی، نفت کانادا و نفت میدان های امیر) است. با این سیاست عربستان، ایران توانایی برگشت دوباره به بازار نفت را از دست می دهد. در این بین افزایش مازاد عرضه به بازار نفتی نیز منجر به کاهش قیمت نفت خواهد شد. این مشاجره لفظی غیر مستقیم که در آن جلسه به وقوع پیوست، حاکی از رقابت شدید پرخصومت نفتی بین دو کشور است. عربستان از این جهت افزایش تولید نفت ایران را به ضرر خود می بیند که ایران از پول فروش نفت به قدرت خویش خواهد افزود. در واقع، در سال آینده میلادی شاهد دور جدید و منحصر به فردی از دعواهای نفتی بین دو کشور خواهیم بود.
۴. گسترش هلال شیعی: توهم توطئه ای از نوع عربستانی
ایده ترویج هلال شیعی در منطقه توسط عربستانی ها ترویج یافت. این ایده درصدد اثبات این نکته است که شیعیان موجود در کل منطقه توسط ایران حمایت های مادی و معنوی مختلفی دریافت می کنند که روزی اقلیت شیعه به اکثریت تبدیل شود. این هدف نیز در بعد اصلی خویش باید با سقوط دولتهای سنی موجود در منطقه همراه باشد. علی رغم تکذیب این ادعا، از سوی مقامات سطوح مختلف ایران همچنان عربستان از یک سیاست شبه ایدئولوژیک جهت برانگیختن اکثریت سنی منطقه علیه ایران استفاده می کند. در این ۸ سال اخیر، ایران به دلیل بالا گرفتن اعتراض اعراب به استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای، رقابتهای نفتی با کشورهای عربی، ظنین بودن به دخالت های امنیتی- اطلاعاتی کشورهای عربی در جنوب، جنوب غربی و شرقی ایران خاطرهی خوبی از عربستان ندارد. سران عربستان به خوبی میدانند که اگر توافقی متضمن بازی "برد- برد" در این بین حاصل شود، آمریکا به دلیل ساختار نظام مند و مردم سالار جامعه و دولت ایران، جمعیت بالا و تمدن پرسابقه نسبت به عربستان توجه بیشتری به ایران خواهد کرد؛ در این صورت فواصل و تاریکی های روابط آمریکا و عربستان که قبلا در اثر تنش و خصومت ایران و آمریکا دیده نمیشد، خود را نشان خواهند داد.
افراط گرایی در منطقه از دریچه نگاه استراتژیست هایی چون "بندر بن سلطان"، رئیس سازمان اطلاعات عربستان، منجر به فعال شدن ظرفیتهای جمعیت اهل سنت معتدل- که برای صدها سال زندگی مسالمت آمیزی در کنار شیعیان داشته اند- علیه شیعیان می شود. به گزارش دیدبان این در حالی بوده است که گروه های تکفیری و سلفی نشان داده اند به همان اندازه که پول و سلاح می گیرند، فرمانبردار عوامل عربستانی نیستند. بالاخره سرنوشت تمامی کسانی که امروز در سوریه، عراق، لبنان و یمن در خدمت اهداف تروریستی عربستان قرار می گیرند، منجر به مرگ نخواهد شد. با هوشیاری نخبگان اطلاعاتی- امنیتی کشورهای مورد هجوم واقع شده تروریسم عربستانی این افراد در دراز مدت می توانند خودشان به پلی برای دسترسی به مقامات بالاتر از خودشان تبدیل شوند. نمونه واضح این مساله، درگیری شدید گروه موسوم به داعش (دولت اسلامی عراق و شام) و جبهه النصره بر سر تصرف های مناطق تحت کنترل مخالفان در چند استان سوریه است، که ظاهرا عربستانی ها را آشفته کرده است. عربستان این درگیری شدید را تاکتیک ایران برای سست کردن روحیه مخالفان بشار در مواجهه با ارتش سوریه می دانند. با این درگیری اختلافات شدیدی بین گروههای میدانی مختلف مخالف بشار شکل گرفته است؛ به طوری که عملا مبارزه با ارتش بشار اسد و حامیان آن به یک اولویت درجه دو تبدیل شده است.
۵. نظام غیرمردم سالار: نقطه ضعف قدیمی عربستان
عربستان از بدو تاسیسش از دیکتاتوری های خاندان سلطنتی-اقلیت حاکم- رنج می برد. به این دلیل بر دشمنی پنهان و آشکار خود با نظام ایران مبتنی بر یک نمونه موفق مردم سالاری دینی اصرار می ورزید. این دلیل عمقی ترین دلیل مخالفت عربستان با قاطبه سیاستهای داخلی و خارجی ایران است. در این دلیل دو عنصر قابل ذکر است:
اول اینکه از زمان قدرت گرفتن آمریکا بعد از جنگ دوم جهانی، حکومت سلطنتی عربستان به شدت وابسته به آمریکاست. سران ریاض به خاطر این نظام حکومتی متصلب و سنتی چاره ای جز دنباله روی از سیاست های آمریکا ندارند. تنها در این صورت است که از گزند فشارهای سیاسی ایالات متحد آمریکا که در پوشش مطالبات "حقوق بشر" جلوه می نمایاند در امان می مانند. به عبارت دیگر، عربستان با پیوند مشی سیاست داخلی خود از طریق وابستگی به آمریکا سعی در پوشش نقطعه ضعف "عدم مشروعیت مردمی" است.
دوم اینکه اختلافات ناشی از جانشین ملک عبدالله به نهایت اعلای خود رسیده است اما عربستانی ها سعی در کتمان آن دارند. سیتم جانشینی دارای اشکالات فراوانی بوده است؛ به صورتی که دیگر با پیچیدگی روابط خانوادگی نسبی- سببی در خاندان حاکم تشخیص جانشین بعدی ملک عبدالله به یک معمای لاینحل تبدیل شده است. از طرفی اتخاذ سیاستهای داخلی و خارجی در حکومت بین دو گروه از سلطنت متشتت شده است. آن طور که برخی تحلیل گران اعتقاد دارند هیئت حاکمه عربستان به دو بخش تقسیم شده است، یک بخش زیر نظر سعود الفیصل، وزیر امور خارجه و بندر بن سلطان، وزیر کشور و دبیر شورای عالی امنیت ملی عربستان است (۲) که سیاست های افراطی و تندروانه را پیش گرفته اند و معتقدند که عربستان از این طریق می تواند جامعه جهانی را به همکاری با خود وادار کند و درصدد همکاری های امنیتی با آن برآید و این مساله می تواند بقای حکومت فعلی را تضمین کند. گروهی دیگر که روند میانه روتری دارند، پشت سر عبدالعزیز بن عبدالله، پسر ملک عبدالله و معاون وزیر خارجه و نزدیکانش قرار گرفته اند که با رویه جریان نخست مخالف هستند و می گویند ما باید تعاملاتمان را با کشورهای منطقه و جامعه جهانی بر اساس واقعیت ها تنظیم کنیم و از خشونت بپرهیزیم تا موجب نفرت جامعه جهانی از خود نشویم و کاری نکنیم که جهان علیه ما بسیج شود. شاخه دوم حتی اعتقاد به اتخاذ سیاستی آشتی جویانه و مسالمت آمیز با ایران دارد و می گوید که ایران قدرت منطقه ای مهمی است که باید با آن تعامل کرد.
نتیجه گیری
درست است که در این نوشتار کوشیدیم پنج دلیل اصلی تعارض عربستان با ایران را تبیین کنیم اما اشتراک های این دو کشور نیز کم از اختلافات ندارند. هر دو کشور یک کشور تاثیرگذار در جهان اسلام محسوب می شوند و هر دو به عنوان یک قدرت منطقه ای از دید کشورهای موثر در سیاست جهان شناخته می شوند. به نطر دیدبان عقلانیت نهفته در سیاست خارجی ما را از یک نگاه سیاه و سفید در سیاست خارجی ایران در قبال عربستان باز میدارد. بحران فرصتی است که هنر سیاست و سیاست مداران به هنگام آن، باید تبلور یابد. در روزهایی که در ناآرامی های عراق، سوریه و لبنان، انگشت اتهام اشاره به عربستان دارد شاید به جای آنکه در خاک ریزهای الانبار، حمص و حلب به مقابله با سلفی ها پرداخت، در ریاض بتوان به نتایج بهتری دست یافت. هراس عربستان از به خطر افتادن بقای خود، آن را به انجام کارهای عجولانه ای در این دو سال واداشته است. بهتر است تغییر ذهنیت عربستانی ها در قبال نوع تعاملش با جمهوری اسلامی ایران از یک الگوی متعادل مبتنی بر احترام متقابل و تکیه بر توانمندنی های خاص دو کشور پیش رود تا یک الگوی سلبی و تخریبی.
۱. رقابت منطقه ای: یک دلیل کلی و مهم
از دکترین دو ستونه نیکسون- کسینجر که عربستان و ایران را مسئول تامین امنیت منطقه خصوصا خلیج فارس می دانست تا به امروز که زمزمه های بهبود فضای تعاملی و کانال های ارتباطی ایران و آمریکا به گوش می رسد، عربستان در حال رقابت با ایران بر سر نفوذ منطقه ای است. نگرانی عربستان در قبال جمهوری اسلامی ایران راهبردی و نه تاکتیکی است. در واقع این کشور به دنبال احیای نقش مدیریتی خود در منطقه نفوذ ایران، است. امروزه علاوه بر اینکه ایران ادعای نفوذ منطقه ای در مقابل عربستان دارد، عربستان رقبای دیگری نیز همچون ترکیه و رژیم صهیونیستی را بر سر تصاحب "قدرت هژمون منطقه" مقابل خود احساس می کند. به این علت ریاض با استراتژی های گوناگون در قبال سه کشور ایران، رژیم صهیونیستی و ترکیه قصد دارد با تاکید بر اقتصاد داخلی نفتی قوی و سرمایه گذاری اقتصادی- سیاسی روی متحدانش این سه کشور را برای رسیدن به یک قدرت مسلط منطقه ای کنار بگذارد. در واقع، سیاست منطقه گرایی عربستان معطوف به حمایت از تروریسم منطقه ای (گروه هایی مثل داعش و القاعده) و کشورهای بزرگ و کوچک حاضر در منطقه جنوب غربی آسیا (خاورمیانه) است. عربستان هم اکنون در یمن، لبنان، عراق و از همه مهم تر سوریه با ایران درگیری دارد. دو کشور از یک الگوی ژئوپولیتیکی برای نفوذ در این چهار کشور استفاده می کنند. شهید شدن دیپلمات ایرانی در یمن، انفجار سفارت ایران در بیروت و تسلط گروه داعش بر شهر فلوجه استان الانبار عراق به عنوان قله کوه یخی از دخالت های عربستان در منطقه به بهانه نفوذ ایران در این مناطق است. بسیاری از جلوه های پیچیده این منازعه پنهان بوده و مستلزم گذر زمان برای افشای آنها هستیم.
۲. بحران سوریه: ایران و عربستان پنجه در پنجه
بحران سوریه در آستانه سومین سالگرد خویش قرار دارد. این بحران به اندازه ای وسیع است که این روزها خود به عنوان یک دلیل مهم خصومت بین ایران و عربستان مطرح می شود. این بحران هم به اختلافات نظری و هم به اختلافات عینی ایران و عربستان منجر شد؛ به طوری که ایران از ملت سوریه حمایت می کند و عربستان به حمایت از هر گروه تروریستی و غیرتروریستی مخالف بشار اسد اقدام می کند. هر چه قدر بر گستره و شدت این بحران افزوده شود، فاصله ایران و عربستان هم از یکدیگر دور خواهد شد. عربستان تا بدین جا از هیچ کمکی به گروه های مخالف بشار اسد- خصوصا سلفی ها دریغ نکرده است. تندترین موضع در قبال ملت سوریه را عربستان اتخاذ کرده و هنوز هم بر آن پافشاری می کند. سران ریاض تاکید دارند که بشار اسد هرچه سریعتر باید از قدرت کناره گیری نماید و پس از این کناره گیری در مورد آینده سوریه تصمیم گرفته شود.
۳. نفت: طلای سیاه پردردسر
در اوایل ژانویه سال ۲۰۱۳ (اواسط آذر ماه ۹۲)، نشست کشورهای عضو اوپک، برگزار شد. دستور این جلسه تعیین سقف تولید سال آتی (۲۰۱۴) و تعیین دبیر کل جدید این سازمان بود. چشم انداز لغو احتمالی تحریمهای نفتی ایران عربستانی ها را به هراس انداخته بود. بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت ایران، در پاسخ به سوال خبرنگاران از افزایش ظرفیت صادرات نفت ایران خبر داد. عربستان با اطلاع از این مساله سعی در نگه داشتن سقف تولید و قیمت فعلی دارد. علی نعیمی، وزیر نفت عربستان در ادامه به خبرنگاری که موضع زنگنه را به او اطلاع داده بود ادعا کرده بود که افزایش تولید ایران گامی در جهت حذف نفت کشورهای دیگر (مثل نفت لایه های رسوبی، نفت کانادا و نفت میدان های امیر) است. با این سیاست عربستان، ایران توانایی برگشت دوباره به بازار نفت را از دست می دهد. در این بین افزایش مازاد عرضه به بازار نفتی نیز منجر به کاهش قیمت نفت خواهد شد. این مشاجره لفظی غیر مستقیم که در آن جلسه به وقوع پیوست، حاکی از رقابت شدید پرخصومت نفتی بین دو کشور است. عربستان از این جهت افزایش تولید نفت ایران را به ضرر خود می بیند که ایران از پول فروش نفت به قدرت خویش خواهد افزود. در واقع، در سال آینده میلادی شاهد دور جدید و منحصر به فردی از دعواهای نفتی بین دو کشور خواهیم بود.
۴. گسترش هلال شیعی: توهم توطئه ای از نوع عربستانی
ایده ترویج هلال شیعی در منطقه توسط عربستانی ها ترویج یافت. این ایده درصدد اثبات این نکته است که شیعیان موجود در کل منطقه توسط ایران حمایت های مادی و معنوی مختلفی دریافت می کنند که روزی اقلیت شیعه به اکثریت تبدیل شود. این هدف نیز در بعد اصلی خویش باید با سقوط دولتهای سنی موجود در منطقه همراه باشد. علی رغم تکذیب این ادعا، از سوی مقامات سطوح مختلف ایران همچنان عربستان از یک سیاست شبه ایدئولوژیک جهت برانگیختن اکثریت سنی منطقه علیه ایران استفاده می کند. در این ۸ سال اخیر، ایران به دلیل بالا گرفتن اعتراض اعراب به استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای، رقابتهای نفتی با کشورهای عربی، ظنین بودن به دخالت های امنیتی- اطلاعاتی کشورهای عربی در جنوب، جنوب غربی و شرقی ایران خاطرهی خوبی از عربستان ندارد. سران عربستان به خوبی میدانند که اگر توافقی متضمن بازی "برد- برد" در این بین حاصل شود، آمریکا به دلیل ساختار نظام مند و مردم سالار جامعه و دولت ایران، جمعیت بالا و تمدن پرسابقه نسبت به عربستان توجه بیشتری به ایران خواهد کرد؛ در این صورت فواصل و تاریکی های روابط آمریکا و عربستان که قبلا در اثر تنش و خصومت ایران و آمریکا دیده نمیشد، خود را نشان خواهند داد.
افراط گرایی در منطقه از دریچه نگاه استراتژیست هایی چون "بندر بن سلطان"، رئیس سازمان اطلاعات عربستان، منجر به فعال شدن ظرفیتهای جمعیت اهل سنت معتدل- که برای صدها سال زندگی مسالمت آمیزی در کنار شیعیان داشته اند- علیه شیعیان می شود. به گزارش دیدبان این در حالی بوده است که گروه های تکفیری و سلفی نشان داده اند به همان اندازه که پول و سلاح می گیرند، فرمانبردار عوامل عربستانی نیستند. بالاخره سرنوشت تمامی کسانی که امروز در سوریه، عراق، لبنان و یمن در خدمت اهداف تروریستی عربستان قرار می گیرند، منجر به مرگ نخواهد شد. با هوشیاری نخبگان اطلاعاتی- امنیتی کشورهای مورد هجوم واقع شده تروریسم عربستانی این افراد در دراز مدت می توانند خودشان به پلی برای دسترسی به مقامات بالاتر از خودشان تبدیل شوند. نمونه واضح این مساله، درگیری شدید گروه موسوم به داعش (دولت اسلامی عراق و شام) و جبهه النصره بر سر تصرف های مناطق تحت کنترل مخالفان در چند استان سوریه است، که ظاهرا عربستانی ها را آشفته کرده است. عربستان این درگیری شدید را تاکتیک ایران برای سست کردن روحیه مخالفان بشار در مواجهه با ارتش سوریه می دانند. با این درگیری اختلافات شدیدی بین گروههای میدانی مختلف مخالف بشار شکل گرفته است؛ به طوری که عملا مبارزه با ارتش بشار اسد و حامیان آن به یک اولویت درجه دو تبدیل شده است.
۵. نظام غیرمردم سالار: نقطه ضعف قدیمی عربستان
عربستان از بدو تاسیسش از دیکتاتوری های خاندان سلطنتی-اقلیت حاکم- رنج می برد. به این دلیل بر دشمنی پنهان و آشکار خود با نظام ایران مبتنی بر یک نمونه موفق مردم سالاری دینی اصرار می ورزید. این دلیل عمقی ترین دلیل مخالفت عربستان با قاطبه سیاستهای داخلی و خارجی ایران است. در این دلیل دو عنصر قابل ذکر است:
اول اینکه از زمان قدرت گرفتن آمریکا بعد از جنگ دوم جهانی، حکومت سلطنتی عربستان به شدت وابسته به آمریکاست. سران ریاض به خاطر این نظام حکومتی متصلب و سنتی چاره ای جز دنباله روی از سیاست های آمریکا ندارند. تنها در این صورت است که از گزند فشارهای سیاسی ایالات متحد آمریکا که در پوشش مطالبات "حقوق بشر" جلوه می نمایاند در امان می مانند. به عبارت دیگر، عربستان با پیوند مشی سیاست داخلی خود از طریق وابستگی به آمریکا سعی در پوشش نقطعه ضعف "عدم مشروعیت مردمی" است.
دوم اینکه اختلافات ناشی از جانشین ملک عبدالله به نهایت اعلای خود رسیده است اما عربستانی ها سعی در کتمان آن دارند. سیتم جانشینی دارای اشکالات فراوانی بوده است؛ به صورتی که دیگر با پیچیدگی روابط خانوادگی نسبی- سببی در خاندان حاکم تشخیص جانشین بعدی ملک عبدالله به یک معمای لاینحل تبدیل شده است. از طرفی اتخاذ سیاستهای داخلی و خارجی در حکومت بین دو گروه از سلطنت متشتت شده است. آن طور که برخی تحلیل گران اعتقاد دارند هیئت حاکمه عربستان به دو بخش تقسیم شده است، یک بخش زیر نظر سعود الفیصل، وزیر امور خارجه و بندر بن سلطان، وزیر کشور و دبیر شورای عالی امنیت ملی عربستان است (۲) که سیاست های افراطی و تندروانه را پیش گرفته اند و معتقدند که عربستان از این طریق می تواند جامعه جهانی را به همکاری با خود وادار کند و درصدد همکاری های امنیتی با آن برآید و این مساله می تواند بقای حکومت فعلی را تضمین کند. گروهی دیگر که روند میانه روتری دارند، پشت سر عبدالعزیز بن عبدالله، پسر ملک عبدالله و معاون وزیر خارجه و نزدیکانش قرار گرفته اند که با رویه جریان نخست مخالف هستند و می گویند ما باید تعاملاتمان را با کشورهای منطقه و جامعه جهانی بر اساس واقعیت ها تنظیم کنیم و از خشونت بپرهیزیم تا موجب نفرت جامعه جهانی از خود نشویم و کاری نکنیم که جهان علیه ما بسیج شود. شاخه دوم حتی اعتقاد به اتخاذ سیاستی آشتی جویانه و مسالمت آمیز با ایران دارد و می گوید که ایران قدرت منطقه ای مهمی است که باید با آن تعامل کرد.
نتیجه گیری
درست است که در این نوشتار کوشیدیم پنج دلیل اصلی تعارض عربستان با ایران را تبیین کنیم اما اشتراک های این دو کشور نیز کم از اختلافات ندارند. هر دو کشور یک کشور تاثیرگذار در جهان اسلام محسوب می شوند و هر دو به عنوان یک قدرت منطقه ای از دید کشورهای موثر در سیاست جهان شناخته می شوند. به نطر دیدبان عقلانیت نهفته در سیاست خارجی ما را از یک نگاه سیاه و سفید در سیاست خارجی ایران در قبال عربستان باز میدارد. بحران فرصتی است که هنر سیاست و سیاست مداران به هنگام آن، باید تبلور یابد. در روزهایی که در ناآرامی های عراق، سوریه و لبنان، انگشت اتهام اشاره به عربستان دارد شاید به جای آنکه در خاک ریزهای الانبار، حمص و حلب به مقابله با سلفی ها پرداخت، در ریاض بتوان به نتایج بهتری دست یافت. هراس عربستان از به خطر افتادن بقای خود، آن را به انجام کارهای عجولانه ای در این دو سال واداشته است. بهتر است تغییر ذهنیت عربستانی ها در قبال نوع تعاملش با جمهوری اسلامی ایران از یک الگوی متعادل مبتنی بر احترام متقابل و تکیه بر توانمندنی های خاص دو کشور پیش رود تا یک الگوی سلبی و تخریبی.