دروغ «اینترنت آزاد»
به گزارش شهدای ایران ،یکی از پرتکرارترین ادعاهای مقامات آمریکایی و اروپایی در سالهای اخیر، حمایت از «اینترنت آزاد» برای مردم ایران است. این ادعا معمولاً با شعارهایی درباره آزادی بیان، دسترسی آزاد به اطلاعات و حمایت از حقوق دیجیتال همراه میشود. اما کافی است کاربر ایرانی بخواهد وارد بسیاری از سایتها، پلتفرمها یا خدمات آنلاین آمریکایی شود تا با پیامی ساده اما گویا روبهرو شود: This service is not available in your country. همین جمله کوتاه، کل روایت «اینترنت آزاد» غرب را فرو میریزد.
واقعیت این است که بخش قابل توجهی از زیرساخت اینترنت جهانی، خدمات نرمافزاری، پلتفرمهای آموزشی، ابزارهای پژوهشی و حتی خدمات روزمره آنلاین در اختیار شرکتهای آمریکایی یا تحت قوانین تحریمی ایالات متحده است. این شرکتها بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم، کاربران ایرانی را صرفاً به دلیل ملیت یا IP جغرافیایی از دسترسی محروم میکنند. این رفتار، نه یک استثنا، بلکه یک رویه ساختاریافته و قانونی در چارچوب تحریمهای آمریکا است.
تناقض اصلی دقیقاً از همینجا آغاز میشود: چگونه دولتی که خود دسترسی آزاد میلیونها کاربر ایرانی به اینترنت جهانی را مسدود کرده، میتواند مدعی «اینترنت آزاد برای ایران» باشد؟ آزادی اینترنت، اگر معنا داشته باشد، باید به معنای دسترسی برابر، بدون تبعیض و بدون تحریم باشد؛ نه آزادی مشروط، گزینشی و ابزاری.
تحریمهای دیجیتال آمریکا فقط محدود به سرویسهای سرگرمی یا شبکههای اجتماعی نیست. بسیاری از پایگاههای علمی، ابزارهای برنامهنویسی، خدمات ابری، پلتفرمهای آموزش آنلاین، نرمافزارهای تخصصی و حتی برخی خدمات امنیت سایبری، کاربران ایرانی را مسدود کردهاند. این مسئله بهطور مستقیم بر دانشجویان، پژوهشگران، برنامهنویسان، استارتاپها و حتی بیماران ایرانی اثر گذاشته است. در چنین شرایطی، ادعای حمایت از مردم ایران، بیش از آنکه واقعی باشد، شبیه یک ژست تبلیغاتی است.
نکته مهمتر این است که غرب، همزمان با اعمال این تحریمهای گسترده، استفاده از فیلترشکنها و ابزارهای دور زدن محدودیت را بهعنوان «راهحل» معرفی میکند. این در حالی است که اصل مشکل، نه ناتوانی کاربر ایرانی، بلکه سیاست آگاهانه محرومسازی است. به بیان ساده، ابتدا در را میبندند و بعد کلید تقلبی میفروشند. این وضعیت، بازار سیاه فیلترشکن، ناامنی دیجیتال، نقض حریم خصوصی و وابستگی کاربران به سرویسهای نامطمئن را گسترش داده است.
از منظر حقوق بشر نیز این رفتار قابل دفاع نیست. دسترسی به اطلاعات و ارتباطات، امروزه بخشی از حقوق اساسی انسانها تلقی میشود. تحریم دیجیتال، شکلی جدید از مجازات جمعی است که نه دولتها، بلکه مردم عادی را هدف قرار میدهد. وقتی یک دانشجوی ایرانی نمیتواند به منابع علمی دسترسی داشته باشد یا یک توسعهدهنده از ابزارهای حرفهای محروم میشود، این دیگر «فشار سیاسی» نیست؛ بلکه آسیب مستقیم به جامعه مدنی است.
ادعای اینترنت آزاد غرب، زمانی بیشتر رنگ میبازد که بدانیم همین کشورها در داخل مرزهای خود، قوانینی سختگیرانه برای مدیریت محتوا، کنترل پلتفرمها و حتی مسدودسازی حسابها دارند. آزادی اینترنت، در روایت غربی، نه یک اصل جهانشمول، بلکه ابزاری سیاسی است که بسته به منافع، تعریف و اجرا میشود.
در نهایت، تجربه کاربران ایرانی نشان میدهد که مسئله اصلی اینترنت، فیلترینگ داخلی نیست؛ بلکه یک نظم ناعادلانه جهانی است که دسترسی دیجیتال را به ابزار فشار ژئوپلیتیک تبدیل کرده است. تا زمانی که این واقعیت دیده نشود، هر سخنی درباره «اینترنت آزاد برای ایران» چیزی جز یک دروغ خوشظاهر نخواهد بود؛ دروغی که پشت آن، تحریم، تبعیض و محرومیت پنهان شده است.
*جهان نیوز



