مسئول موسسه انتشارات شهید باقری گفت: خیلی به معنویت و تغییر استراتژی جنگ از تجهیزات محوری به معنویت محوری اهمیت می داد. در عین این که می گفت باید تجهیزات و تدبیر کامل برای عملیات داشته باشیم،معتقد بود که فکر و برنامه ریزی برای بهتر انجام شدن عملیات باید با توکل و توسل به ائمه(ع) همراه باشد.
به گزارش شهداي ايران به نقل از خبرگزاری دفاع مقدس، در آستانه سالروز شهادت شهید غلامحسین افشردی در گفتو گویی با سردار فتح الله جعفری که در حال حاضر در موسسه انتشارات شهید باقری مشغول جمع بندی، تشریح و تبیین آثار شهید باقری است و تاکنون چند جلد از آثار این شهید منتشر شده؛ اما تا اتمام انتشار تمام آثار غلامحسین افشردی(شهید باقری) ظاهرا راهی چندین ساله باقی است.
در قسمت اول گفتو گو با سردار جعفری وی در مورد برخی موارد کلی از این شهید سخن گفت که متن این گفتگو را می توانید اینجا ببینید. در ادامه در خصوص شهید باقری وارد جزئیاتی شدیم که کمتر بیان شده که در ادامه این گفتگو را می خوانید، هرچند که شاید ابعاد ناشناخته شهید باقری را نتوان در صدها گفتگو و گزارش از این دست هم بیان کرد.
*سردار جعفری، بنده تا جایی که در خاطر دارم شما در گفتگوهای قبلی در خصوص استراتژی ها و راهبردهای شهید باقری در دفاع مقدس نکته ای گفتید آن هم این که چون او اعتقاد داشت در خط مقدم نبرد ما با دشمنان مردم شیعه و مسلمان عراق هستند باید این ها را تا جایی که می شود نکشیم و تا می توانیم از این ها اسیر بگیریم تا این نیروها را از دور و بر صدام دور کنیم. در این خصوص توضیح بیشتری می دهید.
بله، بزرگترین تفاوتی که من می توانم بین شهید باقری با سایر فرماندهان نظامی دنیا و حتی ایران قائل شوم همین بود که او علاوه بر دلسوزی و اهمیتی بیش از حدی که به رزمندگان و بسیجیان می داد و خیلی دلسوز مردم عراق هم بود و بعضا این را مطرح می کرد که خیلی از این ها به زور به جنگ آمده اند و جالب هم این بود که وقتی این موضوع توسط او مطرح شد و به گوش عراقی ها رسید تعداد خیلی زیادی از عراقی که پناهنده شدند و در اینجا احساس امنیت کردند و همین هم خیلی جاها امروز کمک حال ماست.
اگر ما امروز در بین مسئولان عراقی علاوه بر مردم عراق جایگاهی داریم از همین رو بود. به هر حال این روحیه شهید باقری در رابطه با دشمن برایم خیلی جالب و منحصر بفرد بود. در عملیات های مختلفی که طراحی می کرد تمام سعی اش این بود که با بالاترین توان ممکن بیشترین اسیر را از دشمن بگیرد و عمدتا هم در این امر موفق بود. روحیه منحصر بفردی که من بعد از شهادتش هم در هیچ نیرو و فرمانده دیگر ندیدم و البته روحیه ای که بسیار در دفاع مقدس تاثیر گذار بود.
ما بعد از عملیات های بزرگی که حسن باقری طراحی کرده بود دیدم که صدام با کمبود نیرو مواجه شد و نیروهای زیادی بعنوان لشکر های اجاره ای یا تقدیمی از سوی کشورهای مختلف به وی داده شد و ما می بینیم که از 17 ملیت در دفاع مقدس اسیر داشتیم.
*ظاهرا اگر تاریخ و جزئیات عملیات های دوران دفاع مقدس را هم مطالعه کنیم می بینیم که دقیقا در عملیات هایی که شهید باقری طراح و مجری آن بوده است، بیشترین اسرا عراقی را داریم و کمترین کشته ها را، مثلا فتح المبین یا الی بیت المقدس در این زمینه در مقابل خیبر و بدر قابل مقایسه نیستند حالا چه رسد به عملیات هایی همچون والفجر هشت و کربلای 5.
درست است. الآن که ما به راحتی می توانیم به کشوری که هشت سال درگیری مستقیم با او داشتیم برویم و زیارت کنیم و حتی از ما پذیرایی هم می کنند، یکی از علل عمده اش همین بحث شهید باقری بود. شاید او داشت چنین روزهایی را می دید.
*این که فرمودید در مورد نیروهای دشمن بود، بنده در مورد توجه ویژه ایشان به نیروهای خودی و نگاهی که به ویژه به بسیجیان داشته هم چیزهای زیادی شنیده ام. توضیح شما هم بیشتر به داشتن دید خوب از این مسئله کمک می کند.
شهید باقری بیش از این توجهی که به عراقی ها داشت شاید چندین برابر به نیروهای خودی داشت، بویژه به بسیجی ها، شاید که خیلی فاصله سنی با آن ها هم نداشت؛ اما همه را فرزند خودش حساب می کرد. جملات زیبایی هم در وصف بسیجی ها دارد. توجه زیادی داشت که در پشتیبانی از نیروهای بسیجی کم نگذارند، اسرار داشت تعداد زیادی در محل اردوگاه ها یا محل استقرار یگان ها دستشویی و حمام بزنند و حتی تا آب گرم دستشویی و حمام آن ها هم پیگیری می کرد و تاکید داشت.
می گفت باید امکانات در محل استقرار یگان ها به اندازه کافی باشد و همین طور دستشویی و حمام تا اگر بسیجی برای نماز صبح می خواهد بیدار شود فکر این نباشد که الآن صف است و دیر بلند شود و یا حتی در صورت نیاز به غسل کمترین مشکل را داشته باشد و سر موقع نماز را بخواند، همه چیز را برای نماز اول وقت خواندن بسیجی ها و رزمندگان فراهم کنیم. البته این یک دلیل کوچک برای این موضوع بود. یا در مورد غذا و امکانات خیلی پیگیری می کرد. بهترین غذاها و حتی المقدور غذای گرم به نیروها برسد تا سلامت بمانند، از سوی دیگر به کمک های مردمی هم خیلی اهمیت می داد هرچند که کم بود و کافی نبود. اگر در این باره بگویم شاید خودش یک کتاب جداکانه می خواهد که هم نوع تفکر او را بیان کنم و هم خاطراتی که از او در این باره است را بیاورم.
شهید همت و حاج احمد متوسلیان هم درباره او این تعبیر را داشتند که حسن باقری در این مورد سخت گیر است و خیلی به امکانات و تجهیزات نیروها اهمیت می دهد و این را در مورد اسقرار در دوکوه احساس کرده بودند.
از طرفی هم به جهاد و واحدهای مهندسی خیلی اهمیت می داد و معتقد بود باید درست پشتیبانی شوند تا بتواند در ماموریت های خود موفق باشند و الآن که ما در مباحث نظامی در دنیا می خوانیم که در خیلی از ارتش ها پشتیبانی و مهندسی 90 درصد ماموریت های آن هاست و این قدر به آن اهمیت می دهند بیشتر متوجه آن نگاه درست و دقیق او می شویم، نگاهی که او آن را در هیچ دانشگاه نظامی ای فرا نگرفته بود و مخصوص خود او بود.
*درباره تشرها و به قول ما قاطی کردن شهید باقری در جلسات هم بگویید. چیزی که برخی جاها منتشر شده در رابطه با تشر زند و قاطی کردن ایشان از نوع عملکرد در عملیات رمضان خیلی جای تامل دارد، خیلی مهم است و نوع نگاه و عمق توجه ویژه ایشان را نشان می دهد.
شما شاید فقط همان دو سه قسمت صدا و یا فیلم را از شهید باقری در مورد تشر زدن ها و قاطی کردن هایش دیده باشید ولی ما خیلی دیدیم. علت آن هم اطلاعات کامل و تسلط کافی ای بود که او داشت و غیر از او کسی نداشت. فقط هم این نبود که برای نیروهای زیر دستش چه نیروهای واحد های اطلاعات و چه فرماندهان لشکرها و محور ها قاطی کند، با کسی رودربایستی نداشت، بارها برای فرماندهان بالاتر از خودش هم مثل آقا محسن، سردار رشید و... و حتی فرماندهان ارتش هم قاطی می کرد، علت آن هم اطلاعات کامل و دقیقش بود.
*شما در تارنمای موسسه یک جمله کلیدی را از شهید باقری استفاده کرده اید و این جمله کلیدی هم نقش معنویت در دفاع مقدس و نیز در هر نوع دفاعی را در اندیشه این شهید مشخص می کند. این جمله که «آن نیرویی که نمازش را اول وقت نمی خواند خوب هم نمی تواند بجنگد.» خود یک قاعده ای است که شهید باقری با اعتقاد و ایمان آن را بیان کرده. در این باره و در مورد سایر نکات کلیدی و قواعدی که او برای جنگ داشت هم توضیح دهید.
این جمله شهید باقری بر می گردد به مرحله دوم عملیات الی بیت المقدس در منطقه شلمچه. ایشان برای توجیه نیروها در منطقه شلمچه برای تکمیل محاصره و ورود به خرمشهر به منطقه می رود و زمانی که وارد می شود موقع اذان است و می بیند که عده ای دارند نماز جماعت می خوانند و عده ای هم مشغول خوردن غذا هستند و عده ای هم استراحت می کنند که بعد از نماز شروع می کند به سخنرانی و اعتراض به این مسئله و این جمله کلیدی را می گوید.
او خیلی به معنویت توجه داشت. مثلا در ابتدای جنگ این مباحث اعتقادی در نیروها نبود او اسرار داشت که فرهنگ ناب اسلامی و فرهنگ شیعه را باید در جنگ وارد کنیم، فرهنگی که با فرهنگ مردم همخوانی دارد، عاشورا، کربلا و... حداقلش این بود که نام عملیات ها را از اسامی ائمه و اسامی اسلامی انتخاب می کرد و رمز عملیات ها و... بعضا در بازدید از یگان ها اگر می دید یگانی کار خاصی ندارد.
می گفت جلسات قرآن و کلاس های عقیدتی برایشان بگذارند و بیکار نباشند البته در کنار حفظ توان نظامی و تمرینات نظامی به این هم اهمیت می داد. در مراحل بعدی کار زمانی که قرار شد گردان ها و تیپ ها در سپاه شکل بگیرد اسرار داشت تا با نام ائمه(ع) باشد و بعنوان مثال اگر لشکری به نام پیامبر(ص) بود گردان ها و تیپ های لشکر هم از اصحاب پیامبر(ص) بودند. که مثال عینی آن را هم همه در ذهن داریم. اگر کسی پیشنهاد می داد نام شهید را بر یگان بگذاریم می گفت نه این اسامی ارجح تر هستند و این فرهنگ را جا انداخت و خیلی چیزهای دیگر.
اصل کلام این که خیلی به معنویت و تغییر استراتژی جنگ از تجهیزات محوی به معنویت محوری اهمیت می داد. در عین این که می گفت باید تجهیزات و تدبیر کامل برای عملیات داشته باشیم و بی گدار به آب نزنیم و کلی فکر و برنامه ریزی برای بهتر انجام شدن عملیات می کرد معتقد بود که باید نیروها توکل و توسل به ائمه(ع) داشته باشند و با قرآن هم مانوس باشند و آن ها را غرور نگیرد.
در قسمت اول گفتو گو با سردار جعفری وی در مورد برخی موارد کلی از این شهید سخن گفت که متن این گفتگو را می توانید اینجا ببینید. در ادامه در خصوص شهید باقری وارد جزئیاتی شدیم که کمتر بیان شده که در ادامه این گفتگو را می خوانید، هرچند که شاید ابعاد ناشناخته شهید باقری را نتوان در صدها گفتگو و گزارش از این دست هم بیان کرد.
*سردار جعفری، بنده تا جایی که در خاطر دارم شما در گفتگوهای قبلی در خصوص استراتژی ها و راهبردهای شهید باقری در دفاع مقدس نکته ای گفتید آن هم این که چون او اعتقاد داشت در خط مقدم نبرد ما با دشمنان مردم شیعه و مسلمان عراق هستند باید این ها را تا جایی که می شود نکشیم و تا می توانیم از این ها اسیر بگیریم تا این نیروها را از دور و بر صدام دور کنیم. در این خصوص توضیح بیشتری می دهید.
بله، بزرگترین تفاوتی که من می توانم بین شهید باقری با سایر فرماندهان نظامی دنیا و حتی ایران قائل شوم همین بود که او علاوه بر دلسوزی و اهمیتی بیش از حدی که به رزمندگان و بسیجیان می داد و خیلی دلسوز مردم عراق هم بود و بعضا این را مطرح می کرد که خیلی از این ها به زور به جنگ آمده اند و جالب هم این بود که وقتی این موضوع توسط او مطرح شد و به گوش عراقی ها رسید تعداد خیلی زیادی از عراقی که پناهنده شدند و در اینجا احساس امنیت کردند و همین هم خیلی جاها امروز کمک حال ماست.
اگر ما امروز در بین مسئولان عراقی علاوه بر مردم عراق جایگاهی داریم از همین رو بود. به هر حال این روحیه شهید باقری در رابطه با دشمن برایم خیلی جالب و منحصر بفرد بود. در عملیات های مختلفی که طراحی می کرد تمام سعی اش این بود که با بالاترین توان ممکن بیشترین اسیر را از دشمن بگیرد و عمدتا هم در این امر موفق بود. روحیه منحصر بفردی که من بعد از شهادتش هم در هیچ نیرو و فرمانده دیگر ندیدم و البته روحیه ای که بسیار در دفاع مقدس تاثیر گذار بود.
ما بعد از عملیات های بزرگی که حسن باقری طراحی کرده بود دیدم که صدام با کمبود نیرو مواجه شد و نیروهای زیادی بعنوان لشکر های اجاره ای یا تقدیمی از سوی کشورهای مختلف به وی داده شد و ما می بینیم که از 17 ملیت در دفاع مقدس اسیر داشتیم.
*ظاهرا اگر تاریخ و جزئیات عملیات های دوران دفاع مقدس را هم مطالعه کنیم می بینیم که دقیقا در عملیات هایی که شهید باقری طراح و مجری آن بوده است، بیشترین اسرا عراقی را داریم و کمترین کشته ها را، مثلا فتح المبین یا الی بیت المقدس در این زمینه در مقابل خیبر و بدر قابل مقایسه نیستند حالا چه رسد به عملیات هایی همچون والفجر هشت و کربلای 5.
درست است. الآن که ما به راحتی می توانیم به کشوری که هشت سال درگیری مستقیم با او داشتیم برویم و زیارت کنیم و حتی از ما پذیرایی هم می کنند، یکی از علل عمده اش همین بحث شهید باقری بود. شاید او داشت چنین روزهایی را می دید.
*این که فرمودید در مورد نیروهای دشمن بود، بنده در مورد توجه ویژه ایشان به نیروهای خودی و نگاهی که به ویژه به بسیجیان داشته هم چیزهای زیادی شنیده ام. توضیح شما هم بیشتر به داشتن دید خوب از این مسئله کمک می کند.
شهید باقری بیش از این توجهی که به عراقی ها داشت شاید چندین برابر به نیروهای خودی داشت، بویژه به بسیجی ها، شاید که خیلی فاصله سنی با آن ها هم نداشت؛ اما همه را فرزند خودش حساب می کرد. جملات زیبایی هم در وصف بسیجی ها دارد. توجه زیادی داشت که در پشتیبانی از نیروهای بسیجی کم نگذارند، اسرار داشت تعداد زیادی در محل اردوگاه ها یا محل استقرار یگان ها دستشویی و حمام بزنند و حتی تا آب گرم دستشویی و حمام آن ها هم پیگیری می کرد و تاکید داشت.
می گفت باید امکانات در محل استقرار یگان ها به اندازه کافی باشد و همین طور دستشویی و حمام تا اگر بسیجی برای نماز صبح می خواهد بیدار شود فکر این نباشد که الآن صف است و دیر بلند شود و یا حتی در صورت نیاز به غسل کمترین مشکل را داشته باشد و سر موقع نماز را بخواند، همه چیز را برای نماز اول وقت خواندن بسیجی ها و رزمندگان فراهم کنیم. البته این یک دلیل کوچک برای این موضوع بود. یا در مورد غذا و امکانات خیلی پیگیری می کرد. بهترین غذاها و حتی المقدور غذای گرم به نیروها برسد تا سلامت بمانند، از سوی دیگر به کمک های مردمی هم خیلی اهمیت می داد هرچند که کم بود و کافی نبود. اگر در این باره بگویم شاید خودش یک کتاب جداکانه می خواهد که هم نوع تفکر او را بیان کنم و هم خاطراتی که از او در این باره است را بیاورم.
شهید همت و حاج احمد متوسلیان هم درباره او این تعبیر را داشتند که حسن باقری در این مورد سخت گیر است و خیلی به امکانات و تجهیزات نیروها اهمیت می دهد و این را در مورد اسقرار در دوکوه احساس کرده بودند.
از طرفی هم به جهاد و واحدهای مهندسی خیلی اهمیت می داد و معتقد بود باید درست پشتیبانی شوند تا بتواند در ماموریت های خود موفق باشند و الآن که ما در مباحث نظامی در دنیا می خوانیم که در خیلی از ارتش ها پشتیبانی و مهندسی 90 درصد ماموریت های آن هاست و این قدر به آن اهمیت می دهند بیشتر متوجه آن نگاه درست و دقیق او می شویم، نگاهی که او آن را در هیچ دانشگاه نظامی ای فرا نگرفته بود و مخصوص خود او بود.
*درباره تشرها و به قول ما قاطی کردن شهید باقری در جلسات هم بگویید. چیزی که برخی جاها منتشر شده در رابطه با تشر زند و قاطی کردن ایشان از نوع عملکرد در عملیات رمضان خیلی جای تامل دارد، خیلی مهم است و نوع نگاه و عمق توجه ویژه ایشان را نشان می دهد.
شما شاید فقط همان دو سه قسمت صدا و یا فیلم را از شهید باقری در مورد تشر زدن ها و قاطی کردن هایش دیده باشید ولی ما خیلی دیدیم. علت آن هم اطلاعات کامل و تسلط کافی ای بود که او داشت و غیر از او کسی نداشت. فقط هم این نبود که برای نیروهای زیر دستش چه نیروهای واحد های اطلاعات و چه فرماندهان لشکرها و محور ها قاطی کند، با کسی رودربایستی نداشت، بارها برای فرماندهان بالاتر از خودش هم مثل آقا محسن، سردار رشید و... و حتی فرماندهان ارتش هم قاطی می کرد، علت آن هم اطلاعات کامل و دقیقش بود.
*شما در تارنمای موسسه یک جمله کلیدی را از شهید باقری استفاده کرده اید و این جمله کلیدی هم نقش معنویت در دفاع مقدس و نیز در هر نوع دفاعی را در اندیشه این شهید مشخص می کند. این جمله که «آن نیرویی که نمازش را اول وقت نمی خواند خوب هم نمی تواند بجنگد.» خود یک قاعده ای است که شهید باقری با اعتقاد و ایمان آن را بیان کرده. در این باره و در مورد سایر نکات کلیدی و قواعدی که او برای جنگ داشت هم توضیح دهید.
این جمله شهید باقری بر می گردد به مرحله دوم عملیات الی بیت المقدس در منطقه شلمچه. ایشان برای توجیه نیروها در منطقه شلمچه برای تکمیل محاصره و ورود به خرمشهر به منطقه می رود و زمانی که وارد می شود موقع اذان است و می بیند که عده ای دارند نماز جماعت می خوانند و عده ای هم مشغول خوردن غذا هستند و عده ای هم استراحت می کنند که بعد از نماز شروع می کند به سخنرانی و اعتراض به این مسئله و این جمله کلیدی را می گوید.
او خیلی به معنویت توجه داشت. مثلا در ابتدای جنگ این مباحث اعتقادی در نیروها نبود او اسرار داشت که فرهنگ ناب اسلامی و فرهنگ شیعه را باید در جنگ وارد کنیم، فرهنگی که با فرهنگ مردم همخوانی دارد، عاشورا، کربلا و... حداقلش این بود که نام عملیات ها را از اسامی ائمه و اسامی اسلامی انتخاب می کرد و رمز عملیات ها و... بعضا در بازدید از یگان ها اگر می دید یگانی کار خاصی ندارد.
می گفت جلسات قرآن و کلاس های عقیدتی برایشان بگذارند و بیکار نباشند البته در کنار حفظ توان نظامی و تمرینات نظامی به این هم اهمیت می داد. در مراحل بعدی کار زمانی که قرار شد گردان ها و تیپ ها در سپاه شکل بگیرد اسرار داشت تا با نام ائمه(ع) باشد و بعنوان مثال اگر لشکری به نام پیامبر(ص) بود گردان ها و تیپ های لشکر هم از اصحاب پیامبر(ص) بودند. که مثال عینی آن را هم همه در ذهن داریم. اگر کسی پیشنهاد می داد نام شهید را بر یگان بگذاریم می گفت نه این اسامی ارجح تر هستند و این فرهنگ را جا انداخت و خیلی چیزهای دیگر.
اصل کلام این که خیلی به معنویت و تغییر استراتژی جنگ از تجهیزات محوی به معنویت محوری اهمیت می داد. در عین این که می گفت باید تجهیزات و تدبیر کامل برای عملیات داشته باشیم و بی گدار به آب نزنیم و کلی فکر و برنامه ریزی برای بهتر انجام شدن عملیات می کرد معتقد بود که باید نیروها توکل و توسل به ائمه(ع) داشته باشند و با قرآن هم مانوس باشند و آن ها را غرور نگیرد.