کد خبر: ۲۶۵۱۹۵
تاریخ انتشار: ۲۰ مهر ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۶
یادداشت؛

از گشایش ناشی از قدرت تا خیانت در روایت/ دشمنان واقعی ملت در آینه خودفروختگی سیاسی

«بزرگ‌ترین خیانت، تحقیر داشته‌ها و بزرگ‌نمایی نداشته‌هاست. حسن روحانی و محمدجواد ظریف با ترویج این تفکر که "ما نمی‌توانیم"، سد راه شکوفایی استعدادهای جوان ایرانی شدند. آن‌ها با تکیه بر الگوهای غربی، ارزش‌های بومی و توانمندی‌های داخلی را نادیده گرفتند و به جوانان این پیام را دادند که راه نجات کشور، در دست بیگانگان است. این خودتحقیری، ریشه بسیاری از مشکلات اقتصادی و فرهنگی ماست.»

شهدای ایران:هادی زارع نوشت:در منظومه پیچیده روابط بین‌الملل، برخی حقایق بنیادین همچون قوانین فیزیک تغییرناپذیرند. نخستین اصل این است: قدرت، زبان مشترک تحمیل‌کنندگان تحریم است و تنها همین زبان است که آنها را وادار به تعامل می‌کند. در حالی که ملت ایران، تحت سنگین‌ترین جنگ ترکیبی اقتصادی تاریخ معاصر، نه تنها کمر خم نکرده، بلکه با تکیه بر خِرد ملی و فرمایش حکیمانه رهبری، مسیر رشد خود را بر محور «استقلال اقتصادی» ترسیم نموده است، شاهد صحنه‌گردانی عجیبی از سوی جریانات داخلی هستیم که تنها مأموریتشان، وارونه‌نمایی واقعیت است.


از گشایش ناشی از قدرت تا خیانت در روایت/ دشمنان واقعی ملت در آینه خودفروختگی سیاسی

۱. اهرم‌های قدرت: چرا اقتصاد بدون اقتدار ملی، لقمه‌ای آماده است؟
تجربه ایران و جهان به صراحت نشان می‌دهد که تحریم‌های اقتصادی صرفاً پاسخ انفعالی به عزم سیاسی و بازدارندگی دفاعی است. هیچ نیرویی در این جهان، برای کشور متکی به واردات، ارزشی قائل نیست.
راهکار رهایی از بند تحریم‌ها و تحقق اقتصاد پایدار و بی‌اثر ساختن فشارها، نه در میز مذاکره‌ای که در آن ایران را به عقب رانده‌اند، بلکه در مجبور ساختن دشمن به پذیرش ایران به عنوان یک قدرت بزرگ جهانی است. این پذیرش، با اثبات توانمندی‌های غیرقابل چشم‌پوشی در حوزه‌های راهبردی، از جمله قدرت موشکی و نظامی محقق می‌شود.
این اقتدار نظامی است که در نهایت، طرف‌های خصم را به نقطه‌ای می‌رساند که مجبور به «التماس برای سازش» شوند، نه بر سر میز مذاکره‌ای که در آن ایران امتیازات حیاتی خود را پیش‌دستانه واگذار کند.

 ۲. سند خیانت: جایگزینی اقتدار با انفعال (نقد عملکرد غرب‌گرا)
مهم‌ترین شکست ما در سال‌های اخیر، نه از تحریم، بلکه از بی‌عملی و انفعال استراتژیک برخی مسئولین بوده است. اینجاست که باید به صراحت، مواضع کسانی که قدرت موشکی و توان نظامی ایران را مانعی بر سر راه توسعه معرفی کردند، به چالش کشید.
اظهارات صریح چهره‌هایی مانند حسن روحانی مبنی بر لزوم کنار گذاشتن قدرت موشکی برای رفع تحریم‌ها، نه یک خطای محاسباتی، بلکه یک تز ایدئولوژیک ضد ملی بود. آنها نتوانستند بپذیرند که استقلال اقتصادی از استقلال دفاعی جدا نیست. ترویج این توهم که «کدخدا» با گرفتن کلید موشک‌ها، دروازه‌های اقتصاد را به روی ما خواهد گشود، بزرگترین سرمایه‌سوزی تاریخ معاصر ما بود که جز تضعیف اراده ملی و به باد دادن زمان، نتیجه‌ای نداشت.

 ۳. تاب‌آوری زیر سایه هیاهوی داخلی: فقر، محصول تحریم یا مهندسی روایت؟
در حالی که غرب‌گرایان داخلی، با استناد به بزرگنمایی فقر و بی‌خانمانی، تلاش می‌کنند نظام را ناکارآمد جلوه دهند، واقعیت آمارهای مقاومتی روایت دیگری را ارائه می‌دهد.
علیرغم فشارها، گزارش‌های رسمی نشان می‌دهند که اقتصاد ایران در مدار مقاومتی خود، پایداری قابل قبولی از خود نشان داده است. پیش‌بینی‌هایی نظیر رشد ۳.۷ درصدی تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۲۴-۲۰۲۵ (که حتی توسط نهادهای بین‌المللی نیز منعکس شده)، گواه تاب‌آوری تولید است. به علاوه، بررسی دقیق‌تر شاخص‌ها نشان می‌دهد که نرخ فقر شاغلین در ایران، حتی از کشورهایی با ادعاهای بزرگ رفاهی نظیر برزیل نیز کمتر گزارش شده است.
این آمارها، در تقابل آشکار با وضعیت نگران‌کننده بی‌خانمانی و فقر افسارگسیخته در قلب اروپا و آمریکا (واقعیت‌هایی که رسانه‌های رسمی آنها از افشای کامل آن عاجزند) قرار دارد. این یعنی، مدیریت داخلی، با وجود موانع عظیم، توانسته است سقف فقر را پایین‌تر از سطح بسیاری از رقبای جهانی نگاه دارد.

نتیجه‌گیری: خیانت در روایت، عامل اصلی تورم و گرفتاری مردم
آنچه امروز مردم را بیش از تحریم‌ها می‌آزارد، مهندسی داخلی یاس و ناامیدی است. تنها عامل اصلی تورم کنترل‌نشده و گرفتاری‌های معیشتی، ناکامی در اجرای کامل فرمان مقاومت و تلاش عمدی جریان غرب‌گرا برای القای این ایده است که «ما ضعیف هستیم و باید تسلیم شویم» می‌باشد.
این جریان، با تضعیف روحیه نظامی و اقتصادی کشور، با دستکاری‌های ارزی و القای ترس، در حال تبدیل شدن به عامل اصلی ناکارآمدی است. تا زمانی که این خیانت در روایت توسط نیروهای متعهد به استقلال ملی خنثی نشود و قدرت نظامی به عنوان تضمین‌کننده ثبات اقتصادی درک نگردد، ما همچنان شاهد خواهیم بود که دشمن بیرونی با پشتیبانی عوامل داخلی، بر آتش نارضایتی می‌دمد. گشایش حقیقی، تنها در سایه اقتدار ملی و بومی‌سازی کامل اراده‌ها محقق خواهد شد.


۱. اقتصاد، موشک و خیانت روحانی: سه ضلع یک معمای ملی

«موشک یا نان؟»؛ این سؤالی بود که غرب‌گرایان برای فروش استقلال ما طرح کردند. امروز ثابت شده است که بدون "موشک"، هیچ تضمینی برای "نان" پایدار وجود ندارد. روحانی با نفی قدرت بازدارنده، عملاً درِ گلوی اقتصادی کشور را به روی دشمن گشود. این فقط یک اشتباه نبود؛ این یک تسلیم تاکتیکی بود که به قیمت کمرنگ شدن عزت ملی تمام شد.


۲. توهم غرب؛ حقیقت فقر در قلب اروپا و آمریکا

در حالی که منادیان مذاکره، فقر و بی‌خانمانی ایران را تیتر می‌کنند، از رسوایی موج فزاینده بی‌خانمانی در شهرهای بزرگ آمریکا و اروپا سکوت کرده‌اند. آیا این ادعای مضحک نبود که غرب، بهشت رفاه است؟ اقتصاد ما در برابر فشار ایستاده، اما آنها در پناهگاه رفاه خود در حال فروپاشی هستند. مقایسه آمار فقر شاغلین ما با کشورهای مدعی، سند محکمی بر برتری مقاومت ماست.


۳. قدرت نظامی، تنها اهرم پذیرش جهانی و اجبار به سازش

بزرگترین اشتباه استراتژیک، پنداشتن قدرت نظامی به عنوان هزینه‌ای اضافی برای اقتصاد است. قدرت نظامی، نه یک عامل هزینه‌بر، بلکه سرمایه‌گذاری استراتژیک است که دشمن را از حالت "تهدید" به حالت "مذاکره از موضع ضعف" می‌کشاند. تا زمانی که دشمن، قدرت ما را درک نکند، حاضر به پذیرش ایران به عنوان یک قدرت جهانی نخواهد بود. سازش از موضع قدرت، تنها با اقتدار نظامی ممکن است، نه با خواهش و تمنا.


۴. سهم غرب‌گرا در تورم: القای شکست برای خرید امتیاز

جریان غرب‌گرا، بزرگترین شریک تحریم‌هاست. آنها با بزرگنمایی‌های رسانه‌ای و القای مستمر حس شکست، در حال مهندسی روانی جامعه برای پذیرش یک سازش تحقیرآمیز هستند. این "جنگ روانی" داخلی، همان تزریقی است که باعث می‌شود کارآیی‌های داخلی (مانند رشد ۳.۷ درصدی) در هیاهوی یاس‌آفرینی گم شود. مقصر اصلی گرانی، ناتوانی در اجرای کامل شعار "ما می‌توانیم" است، نه صرفاً فشار بیرونی.


5. برجام و میراث سوءمدیریت روحانی-ظریف؛ یک توافق ناکام، یک اعتماد بر باد رفته

«برجام، نماد اعتماد کورکورانه به دشمن بود. حسن روحانی و محمدجواد ظریف با اصرار بر این توافق، نه تنها نتوانستند گره‌ای از مشکلات اقتصادی کشور باز کنند، بلکه زیرساخت‌های تولید ملی را نیز تضعیف کردند. وعده‌های لغو تحریم‌ها به سراب بدل شد و دشمن، گستاخ‌تر از همیشه، فشارهای خود را افزایش داد. تاریخ گواهی خواهد داد که این توافق، نه یک پیروزی دیپلماتیک، بلکه یک شکست استراتژیک بود که به پشتوانه خوش‌باوری‌های آقایان روحانی و ظریف رقم خورد.»


6. خیانت به اقتصاد مقاومتی؛ نقش مخرب تفکرات لیبرالی در دولت روحانی

«اقتصاد مقاومتی، نه یک شعار، بلکه یک ضرورت برای حفظ استقلال کشور است. با این حال، دولت روحانی با ترویج تفکرات لیبرالی و دامن زدن به واردات بی‌رویه، عملاً به تضعیف بنیان‌های اقتصاد داخلی پرداخت. محمدجواد ظریف با لبخندهای دیپلماتیک خود، درِ کشور را به روی سودجویان خارجی گشود و تولیدکنندگان داخلی را به حاشیه راند. این خیانت به اقتصاد مقاومتی، ضربه‌ای مهلک به پیکره اقتصاد کشور وارد کرد که آثار آن تا سال‌ها باقی خواهد ماند.»


7. تحقیر اقتدار ملی؛ میراث شوم سیاست خارجی انفعالی ظریف-روحانی

«سیاست خارجی انفعالی، سم مهلکی برای امنیت ملی است. محمدجواد ظریف با التماس به غربی‌ها برای حفظ برجام، حیثیت ایران را در عرصه بین‌المللی خدشه‌دار کرد. حسن روحانی نیز با نادیده گرفتن توانمندی‌های دفاعی کشور، به دشمن این پیام را داد که ایران، کشوری ضعیف و آسیب‌پذیر است. این تحقیر اقتدار ملی، زمینه‌ساز افزایش فشارهای خارجی و تضعیف روحیه مقاومت در داخل شد.»


8. ترویج خودتحقیری؛ پروژه‌‌ای که روحانی و ظریف کلید زدند

«بزرگ‌ترین خیانت، تحقیر داشته‌ها و بزرگ‌نمایی نداشته‌هاست. حسن روحانی و محمدجواد ظریف با ترویج این تفکر که "ما نمی‌توانیم"، سد راه شکوفایی استعدادهای جوان ایرانی شدند. آن‌ها با تکیه بر الگوهای غربی، ارزش‌های بومی و توانمندی‌های داخلی را نادیده گرفتند و به جوانان این پیام را دادند که راه نجات کشور، در دست بیگانگان است. این خودتحقیری، ریشه بسیاری از مشکلات اقتصادی و فرهنگی ماست.»

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار