پارادایم قدرت در برابر پارادایم انفعال/ تصفیه فکری، تنها مسیر خروج از بحران‌های خودساخته

شهدای ایران:هادی زارع/کشور در برهه حساسی قرار دارد که فشار خارجی (آمریکا و بلوک غرب) با یک جریان نفوذی و همکار داخلی هم‌پوشانی پیدا کرده است. بحران کنونی صرفاً ناشی از تحریم نیست؛ بلکه ریشه در یک عملیات روانی-اقتصادی داخلی دارد که توسط نخبگان منفعل و غرب‌گرا هدایت می‌شود تا ملت را به سوی یک تسلیم استراتژیک سوق دهد. این مقاله نشان می‌دهد که روایت "بحران صرفاً خارجی است" یک دروغ بزرگ و "گرانی صرفاً داخلی است" نیز یک ساده‌سازی غلط است. حقیقت در هم‌سویی این دو جریان برای درهم شکستن اراده ملی نهفته است. تنها راه نجات، کنار گذاشتن زبان التماس و فعال‌سازی کامل و بی‌قید و شرط "توان داخلی" به مثابه یک استراتژی بقا است.


پارادایم قدرت در برابر پارادایم انفعال/ تصفیه فکری، تنها مسیر خروج از بحران‌های خودساخته

*بخش اول: دروغ بزرگ و پارادوکس بازار؛ تضعیف از درون
ادعای غرب‌زده‌های داخلی مبنی بر اینکه "تمام گرانی‌ها و نوسانات بازار ارز صرفاً نتیجه عدم توافق با غرب است"، نه تنها غلط، بلکه یک خیانت تحلیلی آشکار است که هدف آن سلب مسئولیت از عملکرد فاجعه‌بار خودشان و فشار به ساختار نظام برای تمکین است.

تیر ۱: پارادوکس تورم پیش از «اسنپ‌بک» (Snapback)
افزایش افسارگسیخته قیمت ارز، طلا و کالاهای اساسی در مقاطعی رخ داد که هنوز مکانیسم ماشه (Snapback) عملاً اجرا نشده بود و کشور در حال استفاده از ذخایر و زیرساخت‌های پیشین بود. این پدیده اثبات می‌کند که گرانی‌ها ابتدا یک عملیات روانی و دستکاری در *انتظارات* بازار بود تا یک پیامد فوری تحریم. این عملیات، کار تیم‌های مدیریت‌شده و آگاه داخلی بود که با هدف ایجاد آشوب اقتصادی و وارد کردن شوک قیمتی به زندگی مردم، فشار را بر رهبری نظام افزایش دادند. این نه یک اشتباه مدیریتی، بلکه مصداق بارز "اخلال در نظام اقتصادی به قصد مقابله با نظام" است.

تیر ۲: دیکتاتوری «وابستگی به دشمن»
جریان نفوذ فکری، عامدانه با متوقف کردن یا کند کردن پروژه‌های زیرساختی و تولیدی داخلی به بهانه "گشایش قریب‌الوقوع اقتصادی در صورت توافق"، اقتصاد کشور را به طور کامل به نتایج مذاکرات پیوند زد. این اقدام، خودتحریمی فعال بود. نتیجه این شد که خروج دشمن از معاهده‌ای چون برجام، نه تنها ضربه خارجی، بلکه باعث فروپاشی کامل ساختارهای داخلیِ متکی به وعده‌های موهوم شد.

تیر ۳: نخبگان منفعل و فروش تصویر «ضعف ملی»
یکی از بزرگترین خیانت‌های این جریان، این است که در مجامع بین‌المللی و رسانه‌های داخلی، عامدانه ایران را کشوری ضعیف، درمانده و مستأصل معرفی می‌کنند که "تنها راه نفس کشیدن آن، اجازه غرب است". این لابی‌گری منفی، به دشمنان این پیام را می‌دهد که فشار حداکثری کاملاً مؤثر است و باعث می‌شود غربی‌ها دست از شروط خصمانه خود بر ندارند. این عمل، تکمیل‌کننده پازل فشار حداکثری از سوی داخل کشور است.

* بخش دوم: درس بزرگ چین؛ اجبار دشمن به پذیرش از طریق توان داخلی
برای درک مسیر درست، باید به تجربیات موفق بین‌المللی مراجعه کرد، نه به نظریه‌های پوسیده غرب‌گرایان شکست‌خورده. مثال توسعه قدرت چین در حوزه نظامی (ناوهای هواپیمابر) و اقتصادی، یک مدل عینی و غیرقابل انکار از استراتژی موفق است:

تیر ۴: معادله اجبار به احترام (The Equation of Forced Respect)
همان‌طور که رهبر انقلاب سال‌هاست تأکید می‌کنند، جهان امروز، جهان قدرت است. چین با ساختن ناوهای هواپیمابر متعدد، نه با مذاکره و التماس، بلکه با نمایش توان بازدارندگی و قدرت داخلی**، غربی‌ها را مجبور کرد تا از موضع خصمانه "چین تهدیدی برای جهان است" به موضع "چین برادر ماست" تغییر رویکرد دهند.

تیر ۵: استراتژی «اقتصاد مقاومتی» در کوره عمل
این استراتژی نه یک شعار، بلکه یک استراتژی بقای ژئوپلیتیک است. قدرت نظامی ایران، دشمنان را در حوزه جنگ سخت زمین‌گیر کرده است؛ اما قدرت اقتصادی مقاومتی، باید اقتصاد کشور را از حوزه جنگ نرم و روانی دشمن مصون سازد. تضعیف‌کنندگان توان داخلی، در واقع در حال تضعیف سنگر نهایی و اصلی کشور در برابر تهدیدات اقتصادی هستند.

* بخش سوم: راهکارها و پیش‌بینی آینده؛ مسیرهای پیش رو
در حال حاضر، کشور بر سر یک دو راهی حیاتی قرار دارد که نتایج هر یک از مسیرها، به شدت متفاوت و تعیین‌کننده است:

*سناریوی الف: مسیر ادامه انفعال و تسلیم (تأییدیه غرب‌زده‌ها)

* اقدام: تن دادن به شروط تحمیلی، مذاکرات بیشتر بر سر توان موشکی و منطقه‌ای (به عنوان شروط ثانویه غرب)، و ادامه مدیریت اقتصادی بر مبنای "انتظار گشایش خارجی".
* پیش‌بینی نتیجه: فاجعه اقتصادی و استراتژیک. غرب هیچ‌گاه به امتیازات کوچک راضی نمی‌شود. این مسیر منجر به یک آتش‌بس موقت و لغو تحریم‌های جزئی خواهد شد. اما به زودی، مطالبات سخت‌تر شده و با ایجاد بی‌ثباتی عمدی جدید (مثلاً در حوزه مسائل حقوق بشری)، ایران مجبور به دادن امتیازات بزرگتر خواهد شد. نتیجه نهایی: از دست رفتن کامل استقلال و تبدیل شدن به یک بازار مصرفی ضعیف و وابسته.

** سناریوی ب: مسیر قاطعیت انقلابی و شکوفایی درون‌زا (انتخاب راهبرد قدرت)
* اقدام:
    1.  قطع کامل پیوند اقتصاد کلان از مذاکرات: بازار داخلی را به طور قاطع از نتایج دیپلماسی سیاسی جدا کنیم.
    2.  برخورد قاطع قضایی و امنیتی: تصفیه فوری و قاطعانه بانیان آشوب‌های اقتصادی و کسانی که عامدانه با القای ترس و امید کاذب، بازار را متشنج کرده‌اند.
    3.  تمرکز صددرصدی بر توانمندی‌های داخلی: فعال‌سازی کامل ظرفیت‌های تولیدی، انرژی و کشاورزی با مدل جایگزینی واردات و افزایش صادرات غیرنفتی.
    4.  هم‌گرایی فعال با بلوک شرق و جبهه مقاومت: استفاده از پول‌های ملی در تبادلات و دور زدن کامل سازوکارهای مالی تحت سلطه آمریکا.
* پیش‌بینی نتیجه: ثبات بلندمدت و افزایش اعتبار جهانی. در کوتاه‌مدت، ممکن است به دلیل حذف جریان‌های مفسد داخلی، مقاومت‌هایی ایجاد شود. اما پس از تثبیت مسیر، اقتصاد ایران به ایمنی واقعی (Economic Immunity) خواهد رسید. این اقدام، همانند چین، دشمن را مجبور به پذیرش ایران به عنوان یک قدرت بلامنازع و غیرقابل تغییر خواهد کرد. تحریم‌ها، عملاً بی‌اثر شده و نه تنها رونق اقتصادی در داخل ایجاد می‌شود، بلکه اعتبار و آبروی ایران در تمام زمینه‌ها افزایش می‌یابد.

*نتیجه‌گیری نهایی و اعلام موضع
راهکار تخصصی و دقیق برای خروج از این بحران دو وجهی، قاطعیت در اجرای سناریوی ب است.
* تنها راه افزایش توان داخلی، اعتبار جهانی، رونق اقتصادی و بی‌اثر کردن تحریم‌ها، پذیرش کامل و بدون تنازلِ استراتژی قدرت است. این استراتژی باید با پاکسازی انقلابی آن دسته از نخبگان داخلی همراه شود که با انفعال، خیانت و القای شکست، آبروی کشور را در بازار جهانی حراج کرده‌اند. ما برای تسلیم شدن خلق نشده‌ایم؛ ما باید با دستان خود، قدرت اقتصادی و تکنولوژیکی خود را به چنان سطحی برسانیم که زبان دیپلماتیک جهان در برابر عظمت ما، تغییر کند. راه تسلیم، پایان ماست؛ راه مقاومت، آغاز اقتدار ماست.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار