ولادت خورشید یازدهم / از امام حسن عسکری(ع) چه می‌دانیم؟

تشکیل سازمان وکلاء از سوی ائمه اطهار علیهم‌السلام خصوصا امام حسن عسکری علیه‌السلام برای این بود که هیچ‌گاه دست دوستان اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام از دامان امامان معصوم سلام الله علیهم کوتاه نباشد و همیشه از این کانال، سوالات، عرائض و حوائج خود را به حضرات معصومین صلوات‌الله علیهم‌اجمعین برسانند.
 

شهدای ایران:به نقل از حوزه، حضرت حسن بن علی بن محمد(علیه‌السلام) مشهور به امام حسن عسکری(علیه‌السلام) یازدهمین امام شیعیان اثناعشری است که به مدت شش سال امامت را بر عهده داشت. او فرزند امام هادی(علیه‌السلام) و پدر امام مهدی(عجل‌الله‌فرجه) است.

به مناسبت میلاد با سعادت امام حسن عسکری علیه‌السلام با حجت‌الاسلام محمد اسماعیلی چافی از کارشناسان و پژوهشگران حوزوی به گفت‌وگو نشستیم.

 

 


در خصوص ولادت و سیره امام حسن عسکری علیه‌السلام نکاتی بفرمایید.

امام یازدهم شیعیان کنیه‌اش ابو محمد؛ نامش حسن بن علی و القاب مبارکش صامت، هادی، رفیق، زکیّ و نقی می‌باشد. آن حضرت در روز دهم از ماه ربیع‌الثانی سال ۲۳۲ هجری قمری در مدینه منوره به دنیا آمده است.

از آنجا که امام هشتم حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا(صلوات الله علیه) به جهت پذیرش ولایت عهدی، مشهور شده و نام مبارکش عالمگیر شد، به همین جهت، به امامان پس از او (یعنی امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری علیهم‌السلام)، «ابن الرضا» می‌گفتند.

پدر بزرگوار آن حضرت، امام هادی بوده و درباره مادر آن حضرت، اصحاب حدیث گفته‌اند: نام مادرش نیز «سلیل» بوده که وی از زنان صالحه و عارفه زمان خود هم محسوب می‌شده است.(سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، جلد۲، صفحه۲۰۰)

مرحوم شیخ طوسی در کتاب الغیبة فرموده: امام حسن عسکری علیه‌السلام هر هفته دوشنبه‌ها و پنجشنبه‌ها به دار الخلافة می‌رفت. هنگام رفتن، چنان اجتماع متراکم و با شکوهی در مسیر دار الخلافة شکل می‌گرفت که دیگر مسیر عبور و مرور بسته میشد و مردم صف می‌بستند که چهره زیبای آن حضرت را مشاهده کنند به طوری که دیگر کسی نمی‌توانست وارد جمعیت شود.(کتاب الغیبة، صفحه۲۱۶)

امام حسن عسکری علیه‌السلام چگونه و از چه روش‌هایی برای معرفی حضرت مهدی عجل‌الله‌فرجه‌الشریف به عنوان جانشین و امام بعد از خود به یاران خاص و عموم شیعیان اقدام کردند؟

برای معرفی حضرت مهدی علیه‌السلام، گاهی پدر بزرگوارش به برخی از اصحاب خود، پسرش را نشان می‌داد، مثل آنچه که برای احمد بن اسحاق قمی رخ داده است. ابن اسحاق می‌گوید: به حضرت عسکری علیه‌السلام عرض کردم یا بن رسول الله، امام و خلیفه بعد از شما کیست؟ حضرت با سرعت برخاست و داخل اندرونی شد و برگشت در حالی که کودکی حدودا سه ساله را روی دوشش سوار کرده بود، کودکی که صورت زیبایش چون ماه شب چهارده می‌درخشید. سپس حضرت رو به من نموده و فرمود: ای پسر اسحاق، اگر این بزرگواری و جایگاه تو پیش خدا و حجج الهی نبود، این پسرم را به تو نشان نمیدادم.(کتاب کمال الدین و تمام النعمة، جلد ۲، صفحه ۳۸۴).

گاهی نیز پسر را به جمعی از اصحاب عرضه نموده و نشان می‌داد تا تردیدها برطرف شود.(کتاب بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، جلد۵۱، صفحه۶). و گاهی نیز برای پسرش عقیقه می‌داد. و جالب اینکه امام حسن عسکری علیه‌السلام برای فرزندش چندین بار عقیقه داد تا به افراد بیشتری اطلاع دهد که خداوند فرزندی به آن حضرت داده و آن فرزند جانشین پدر است. (کتاب کمال الدین و تمام النعمة، جلد۲،صفحه۴۳۱).

 

 

 

یکی از مهم‌ترین اقدامات امام حسن عسکری علیه‌السلام توسعه و تقویت سازمان وکالت بود. این نهاد چه نقشی ایفا کرد و چگونه شیعیان را برای ارتباط غیرمستقیم با امام آماده ساخت؟

هدف از توسعه و تقویت سازمان وکالت این بود که اولاً شیعیان همیشه با امامان خود مرتبط باشند و این وکلاء نقش حلقه وصل را ایفاء کنند. به عبارت دیگر: تشکیل سازمان وکلاء از سوی ائمه اطهار علیهم‌السلام خصوصا امام حسن عسکری علیه‌السلام برای این بود که هیچ‌گاه دست دوستان اهل‌بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام از دامان امامان معصوم سلام الله علیهم کوتاه نباشد و همیشه از این کانال، سوالات، عرائض و حوائج خود را به حضرات معصومین صلوات‌الله علیهم‌اجمعین برسانند.

کار وکیلان معمولا رساندن درخواست‌های مشکلی بود که مردم از ائمه اطهار علیهم‌السلام توقع داشتند که آن احتیاجات را برآورده سازند. مثلا دعا برای ولادت فرزندی، با دعا برای شفا یافتن بیماری. مثلاً برای مرحوم علی بن بابویه قمی از طریق همین وکلاء به عرض حضرت حجت عجل‌الله‌فرجه رسید که آن جناب دعا نمود، و پس از آن، صدوق ثانی یعنی محمد بن علی بن بابویه به دنیا آمد. (کتاب کمال الدین و تمام النعمة، جلد۲، صفحه۵۰۳)

نیابت دادن به نُواب چهارگانه برای این بود که مردم کم کم آماده شده تا احتیاجات مربوط به دین و دنیا و آخرت خود را با مراجعه به آنها، حلّ و فصل نمایند و آرام آرام برای غیبت کبری و مراجعه به نواب عام مهیا شوند.


چند روایات از امام حسن عسکری علیه‌السلام:

حدیث اول: ابو حمزه نُصیر خادم می‌گوید: من بارها شنیدم که امام حسن عسکری علیه‌السلام با هر یک از غلامانش به زبان خود آنها (یعنی ترکی و رومی و عربی) حرف می‌زند، من تعجب کردم. گفتم این شخص در مدینه متولد شده، چگونه است که او همه زبان‌ها را می‌فهمد و می‌تواند با هر کسی به زبان خودش با او سخن بگوید. راوی می‌گوید من با خود حدیث نفس می‌کردم که امام حسن عسکری علیه‌السلام رو به من نموده و فرمود: «همانا خداوند متعال، حجّت و خلیفه خود را برای بندگانش الگو و دلیلی روشن قرار داد، همچنین خداوند حجّت خود را ممتاز گرداند و به تمام لغت‌ها و اصطلاحات قبائل و اقوام آشنا ساخت و امام أنساب همه را می‌شناسد و از نهایت عمر انسان‌ها و موجودات و نیز جریات و حادثه‌ها آگاهی کامل دارد و چنانچه این امتیاز وجود نمی‌داشت، بین حجّت خدا و بین دیگران فرقی نبود».(کتاب الکافی، چاپ اسلامیه، جلد۱، صفحه۵۰۹)

حدیث دوم: امام حسن عسکری علیه‌السلام در حدیثی نورانی می‌فرمایند: مَن أنِسَ باللّه ِ اسْتَوحَشَ مِن النّاسِ. هر که با خدا همدم شود از مردم دوری می‌گزیند.(کتاب نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، صفحه۱۴۶، حدیث۱۱)

حدیث سوم: امام حسن عسکری در بیانی گهربار فرمودند: مَن رَکِبَ ظَهَر الباطِلِ نَزَلَ بِهِ دارَ النَّدامَةِ. هر که بر مرکب باطل نشیند، در سرای پشیمانی فرودش آورد.(کتاب نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، صفحه۱۴۶، حدیث۱۹)

حدیث چهارم: امام حسن عسکری علیه‌السلام در حدیثی دیگر می‌فرمایند: : لَا یُسْبَقُ بَطِی‏ءٌ بِحَظِّهِ وَ لَا یُدْرِکُ حَرِیصٌ مَا لَمْ یُقَدَّرْ لَهُ. مَنْ أُعْطِیَ خَیْراً فَاللَّهُ أَعْطَاهُ وَ مَنْ وُقِیَ شَرّاً فَاللَّهُ وَقَاهُ. شخص کندرو در بهره و نصیب پیشی گرفته نشود؛ (یعنی آنچه از روزی برای هر کس مقدّر شده، به او خواهد رسید) و کسی که دارای حرص و طمع است، چیزی را که برای او مقدّر نشده نمی یابد؛ و کسی که به او خیر و خوبی رسیده، خداوند به او عطا فرموده است؛ و کسی که از شرّ و بدی در امان بوده، خداوند او را از آن شرّ و بدی حفظ فرموده است.(کتاب نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، صفحه۱۴۶، حدیث۲۰)

حدیث پنجم: امام حسن عسکری علیه‌السلام در حدیثی گهربار فرمودند: خَصْلَتانِ لَیْسَ فَوْقَهُما شَیءٌ: الإیمانُ بِاللهِ وَ نَفْعُ الإخْوانِ. دو خصلت و حالتی که چیزی برتر و والاتر از آنها نیست، ایمان و اعتقاد به خداوند و نفع رساندن به برادران دینی.(کتاب تحف العقول، صفحه ۴۸۹)

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار