هشدارهایی از رهبر انقلاب که شنیده نشد
به گزارش شهدای ایران به نقل ازفارس: در مواجهه با خاموشیهای گسترده، کاهش فشار آب، هشدارهای مکرر درباره افت سطح سدها و حتی تعطیلی برخی مناطق کشور بهدلیل کمبود منابع حیاتی، نمیتوان بحران جاری را صرفاً محصول گرمای هوا، تغییر اقلیم یا افزایش مصرف دانست. این وضعیت، نتیجه مستقیم غفلت ساختاری از هشدارهای دقیق، مکرر و پیشنگرانه رهبر معظم انقلاب طی بیش از سه دهه گذشته است؛ هشدارهایی که نه در سیاستگذاری جدی گرفته شد، نه در فرهنگ عمومی نهادینه گشت و نه در رسانهها بازتاب متناسب یافت.
بحران انرژی؛ طرح دشمن و غفلت ما
رهبر معظم انقلاب از همان نخستین سالهای پیروزی انقلاب، مسئله مصرف و صرفهجویی را نه یک موضوع اقتصادی صرف، بلکه یک مسأله امنیتی و راهبردی دانستند. ایشان در ۴ مهر ۱۳۵۹، در اوج جنگ تحمیلی، فرمودند: «البته امروز هنوز برای طرح این مسأله هم شاید زود است، اما در آنچه که امروز مورد ابتلای ماست، باید سعی کنیم کمال صرفهجویی انجام بشود. این مشت محکمی خواهد بود بر دهان دشمن تا دشمن بهخاطر نداشتن مواد ضروری زندگی در ما طمع نبرد.»
این نگاه، سالها بعد نیز تکرار و تکمیل شد. در سال ۱۳۷۷ ایشان هشدار دادند: «اسراف همان کاری را با کشور میکند که دشمن میخواهد.»
این سخن تحلیلی، اگرچه برای برخی در آن زمان ممکن بود کمی غیرقابل پیشبینی به نظر برسد، اما رهبر انقلاب آن را به درستی درک کرده و هشدار دادند. با این حال، در ساختار تصمیمگیری کشور، با وجود ماهیت هشداردهنده و حتی امنیتی این موضوع، توجه کافی مبذول نشد و سیاستگذاریهای اجرایی متناسب نیز شکل نگرفت.
راهکارهایی که بر زمین ماند
رهبر انقلاب از همان سالها، بهویژه از اواخر دهه هفتاد، نهتنها هشدار میدادند، بلکه راهکار هم ارائه میکردند. به عنوان مثال در سال ۱۳۷۹، با ابلاغ سیاستهای کلی نظام در بخش انرژی، محورهای روشنی ترسیم شد:
_کاهش شدت مصرف انرژی
_ارتقاء بهرهوری
_توجه به ارزش اقتصادی و امنیتی آب
این سیاستها میتوانست نقشه راهی برای مهندسی مصرف انرژی در کشور باشد، اما در عمل، بخش عمده آن در حد ابلاغ باقی ماند و در نظام بودجهریزی و برنامهریزی اجرایی و فرهنگسازی، نهادینه نشد.
در ۱۵ دی ۱۳۸۲، در جمع کشاورزان، ایشان با صراحت هشدار دادند: «آبها را که هرز میرود مهار کنیم... با کار علمی و مدبرانه میشود استفاده بهینه کرد.»
اوج هشدارها؛ سالهای ۱۳۸۷ تا ۱۳۸۹
اردیبهشت ۱۳۸۷، رهبر انقلاب فرمودند: «ما خیلی مصرفزده هستیم. این جامه زشت را باید از تن درآورد.» در همان سال، بار دیگر نسبت به اسراف در آب و برق بهمثابه یک «بیماری مزمن و خطرناک» هشدار دادند و تنها راه نجات را انضباط مالی، صرفهجویی و نگاه پرهیزگرانه به مصرف دانستند.
در نوروز ۱۳۸۸، با نامگذاری آن سال بهعنوان «سال اصلاح الگوی مصرف»، عملاً زنگ بیدارباش ملی را به صدا درآوردند. ایشان در همان روز اول سال تأکید کردند: «آب را صرفهجویی کنیم؛ از سدهایمان صیانت کنیم، شبکههای آبرسانی را اصلاح کنیم، آبیاری باصرفه در کشاورزی را آموزش بدهیم. زمینهسازی کنیم برای کاهش مصرف آب خانگی. کسانی که مصرف زیاد دارند، مالیات بیشتری بدهند، یارانه کمتری بگیرند. بعضیها بهقدری کم مصرف میکنند که اگر پول آب را هم از آنها نگیریم، مانعی ندارد... در امر نان هم از تولید تا مصرف و بازیافت، همه مراحل باید درست مدیریت شود.»
مخاطب اصلی این تاکیدات که دستگاههای اجرایی و تصمیم ساز بودند، غفلت کردند و ایشان چند ماه بعد، در خطبههای نماز عید فطر (۲۹ شهریور ۱۳۸۸)، با تأسف گفتند: «امسال ما اعلام کردیم سال اصلاح الگوی مصرف؛ همه هم استقبال کردند؛ مسئولین استقبال کردند، مردم - هر کدام صدایشان به ما رسید - استقبال کردند، متخصصین و نخبگان و افراد مطلع در زمینههای اجتماعی و اقتصادی استقبال کردند، گفتند عجب شعار درستی است، شعار خوبی است؛ خوب، چه شد؟ سه چهار ماه متأسفانه کشور دنبال همین هیجانهای کاذب، در این زمینه وقت را از دست داد. ما الان در پایان نیمهی اول سال قرار داریم. البته اصلاح الگوی مصرف مخصوص یک سال نیست؛ سالها طول میکشد. من ایام عید هم این را گفتم؛ شاید ده سال طول بکشد که انسان بخواهد این کار را بکند؛ اما باید شروع کنیم. مسئولین باید در این زمینه تلاش کنند، کار کنند، همکاری کنند، دانشگاهها، افراد مطلع، حوزههای علمیه، هر کدام نقشی دارند؛ انشاءاللَّه این نقش را ایفاء کنند و بتوانیم به کمک الهی، با همت دولت محترم که در این زمینه باید پیشتاز باشد و پیشرو باشد و با کمک مردم، این کار را پیش ببریم.»
این جمله، سندی بر ناکامی اجرایی در این راستا بود؛ حتی در سالی که صراحتاً به «اصلاح الگوی مصرف» اختصاص داشت، ساختار اجرایی نتوانست برنامهای جامع و فرهنگساز ارائه دهد و فرصت شکلگیری یک گفتمان پایدار از دست رفت.
هشدارهای تازه؛ بیماری فرهنگی و مصرفزدگی
در فروردین ۱۳۹۰، رهبر انقلاب اعلام کردند که شعار صرفهجویی آثار مثبتی همچون کاهش اسراف در نان و انرژی داشته است، اما این روند به دلیل نبود تداوم گفتمانی متوقف شد. اردیبهشت ۱۴۰۰، ایشان نسبت به تغییرات خطرناک در سبک زندگی هشدار دادند: «ریختوپاشهای اشرافیگرانه به طبقات غیراشرافی سرایت کرده است... باید با مسابقه تجمل مبارزه کرد.»
ایشان همچنین در ۱۷ بهمن ۱۴۰۳، زمانی که وزیر نیرو گزارشی درباره راهکارهای حل بحران انرژی ارائه کرد، رهبر معظم انقلاب با بیانی موجز و تعیینکننده، بهترین راهکار مقابله با این بحران را صرفهجویی دانستند و تأکید کردند: «بهترین راه، صرفهجویی است. کاری کنید صرفهجویی شود.»
امروز؛ محصول سالها بیتوجهی
در نهایت، رهبر انقلاب بار دیگر بر ضرورت صرفهجویی تأکید کردند و مخاطب اصلی این صرفهجویی را دستگاههای دولتی معرفی نمودند که بیشترین مصرفکنندگان انرژی و منابع کشور هستند. ایشان در دیدار جمعی از مسئولان ارشد سه قوه در ۲۶ فروردین ۱۴۰۴ فرمودند: «یکی از کارهای خیلی لازم صرفهجویی است... خود دستگاههای دولتی بایستی بیشتر از همه صرفهجویی کنند؛ چون بزرگترین مصرفکننده خود دولت است، دستگاههای دولتیاند؛ بیشترین بنزین را دولت مصرف میکند، بیشترین برق را دولت مصرف میکند، و همینطور بقیّهی چیزها. به صرفهجویی عادت بدهید.»
این تأکید، بهروشنی مسئولیت ویژه دولت و دستگاههای اجرایی را در مدیریت مصرف و الگو بودن برای سایر بخشها یادآور میشود.
تابستان ۱۴۰۴، ایران در نقطهای ایستاده که سالها قبل پیشبینی شده بود. این بحران، نتیجه چند ماه خشکسالی یا افزایش مصرف فصلی نیست؛ بلکه کمتوجهی یک نظام رفتاری، فرهنگی و مدیریتی در قبال مصرف است. دهها بار خطر گفته شد، اما جدی گرفته نشد.
وظیفه امروز رسانهها، نخبگان و نظام اجرایی، بازسازی گفتمان صرفهجویی با تکیه بر هشدارهای رهبر انقلاب است. این بازگشت، صرفاً یادآوری گذشته نیست؛ بلکه رجوع به عقلانیت راهبردی، تدبیر تمدنی و منطق بقاست.