پروژه «زاویهدارها» با تابلوی دروغین «وفاق ملی»
شهدای ایران:سرویس سیاسی/مسعود اکبری نویسنده و تحلیلگر مسایل سیاسی - بین الملل طی مطلبی نوشت:
1- در قاموس سیاسی، «وفاق ملی» نماد همگرایی و کنارگذاشتن اختلافات سیاسی و جناحی برای رسیدن به منافع مشترک و از جمله منافع ملی است. اما متاسفانه بخشی از طیف مدعی اصلاحات و جریان غربگرا، شعارهایی از جمله وفاق ملی را فقط در بزنگاههایی که در قدرت حضور دارند به یاد میآورند. به بیان دیگر، «وفاق» برای این طیف، فقط در شرایطی خوب است که آنها سکان دولت یا مجلس را در دست دارند.
2- جماعتی که این روزها، شعار «وفاق ملی» آنها گوش فلک را کَر کرده، در دهه 90 و پس از فتنه 88، شعار «آشتی ملی» سر میداد. این طیف هیچگاه در اصرار خود برای «آشتیملی» توضیح ندادند که مگر ملت با یکدیگر در قهر و تقابل به سر میبرند که «آشتی ملی» ضرورت پیدا کرده باشد؟!
در آن مقطع پیشنهاد «آشتی ملی» از سوی کسانی مطرح شد که برخی از آنان مطابق اسناد غیرقابل انکار در جریان فتنه ۸۸ در پیوند و ائتلاف با همه جریانات و گروههای ضدانقلاب نظیر بهاییها، منافقین، سلطنتطلبها، مارکسیستها، تجزیهطلبها، نهضتآزادیها، ملیگراها، تروریستهای نشاندار نظیر کومهله و حتی عبدالمالک ریگی، مأموریت براندازی نظام را دنبال میکردند.
رهبر حکیم انقلاب- 27 بهمن 1395- به تعبیر مطرحشده با عنوان «آشتی ملی» اشاره و با بیمعنی دانستن این تعبیر و انتقاد از پر و بال دادن به آن در برخی روزنامهها و رسانهها، فرمودند:«مگر مردم با هم قهر هستند که بخواهند آشتی کنند؟! قهری وجود ندارد، البته مردم ما با کسانی که در سال 88 به روز عاشورای حسینی اهانت کردند و با قساوت و لودگی و بیحیایی، جوان بسیجی را در خیابان لخت کردند و کتک زدند، قهر هستند و با آنها آشتی هم نمیکنند.»
3- وقتی به وقایع تیر ۷۸، فتنه ۸۸، اغتشاشات دراویش داعشی در زمستان۹۶، ناآرامیهای آبان ۹۸ و اغتشاشات ۱۴۰۱ نگاه میکنیم، رد پای برخی از اعضای همین جریان در دامنزدن به التهاب و فتنه و آشوب و ایجاد دودستگی آشکار است. در همه این موارد، این طیف به جای تلاش برای آرامکردن فضا و حفظ انسجام ملی و وفاق، میدان را برای شرارت و گستاخی دشمنان ملت ایران مهیا کرد. حالا همان بازیگران، در مقام قدرت، منتقدان را به رعایت «وفاق ملی» دعوت کرده و کوچکترین انتقاد و نقد کارشناسی به دولت را با برچسبهایی از جمله «حمله تندروها به دولت» و «افراطیها علیه وفاق ملی» و...به حاشیه میبرند و نمیگذارند که «صدای منتقدان» و البته «صدای مردم» به «گوش دولت» برسد.
4- رفتار دوگانه این جریان سیاسی، کاملاً شناختهشده است: بیرون از قدرت، اقدامات مثبت طیف مقابل سانسور و حتی تحریف و وارونه جلوه داده میشود؛ اما درون قدرت، کوچکترین نقد فنی و محترمانه و دلسوزانه هم «افراط» و «تندروی» خوانده میشود. این رویکرد نهتنها توهین به شعور مردم است، بلکه مفهوم وفاق را به یک شوخی سیاسی تبدیل میکند.
رهبر معظم انقلاب- 14 خرداد 1403- در مراسم سی و پنجمین سالگرد رحلت حضرت امام خمینی(ره) فرمودند:«بعد از فقدان رئیسی عزیز من دیدم تقریباً همه روزنامهها، همه مطبوعات، در فضای مجازی، اشخاص گوناگون از جریانهای مختلف، از خدمات او و تلاشهای شبانهروزی او حرف میزنند، از او تمجید میکنند، تعریف میکنند. دلم سوخت، دلم برای رئیسی سوخت. در زمان حیات او اینها یک کلمه حاضر نبودند از این حرفها را بگویند. در زمان حیات او این برجستگیها را میدیدند، اما کتمان میکردند. بلکه عکس آن را میگفتند.»
5- در یکسال اخیر و به عبارتی از ابتدای فعالیت دولت چهاردهم، موجی از برچسبزنی به منتقدان و کارشناسان و فعالان سیاسی دلسوز از سوی جریان غربگرا و افراطیون مدعی اصلاحات شکل گرفت. هر کارشناس اقتصادی و هر فعال سیاسی یا نماینده مجلس که از عملکرد دولت انتقاد کرد، یا «تندرو» خوانده شد یا متهم به «برهم زننده وفاق ملی» شد.
تا اینجای کار و در یکسال اخیر بیش از پیش ثابت شد که یکی از اهداف اصلی پروژه سیاسی و حزبی مدعیان اصلاحات با اسم رمز «وفاق ملی»، «بستن دهان منتقدان» و «دیوارکِشی میان صدای ملت و گوش دولت» است.
6- واقعیت این است که عملکرد اقتصادی دولت چهاردهم در یکسال اخیر، با انتقاد جدی کارشناسان و صاحبنظران مواجه شده است. دولت آقای پزشکیان دلار را با قیمت حدود ۵۸ هزار تومان تحویل گرفت؛ اما امروز این نرخ تا حوالی ۹۴ هزار تومان افزایش یافته است. قیمت مسکن در پایتخت طی کمتر از یکسال اخیر جهشی چند دهمیلیونی داشته است.
7- از زمان روی کار آمدن دولت پزشکیان قیمت برنج به طور میانگین حدود 170 درصد افزایش یافته است.در یکسال اخیر قیمت نان هم بین 100 تا 150 درصد گران شده است. براساس آمار و گزارشهای منتشر شده، هزینه درمان در یکسال اخیر بیش از ۱۲ درصد افزایش یافته است. رقمی که طی چند دهه بیسابقه است.
در حال حاضر نرخ تورم نقطهای به بالای ۴۰ درصد رسیده است. این در حالی است که نرخ تورم در پایان دولت سیزدهم با بیش از ۱۰ واحد درصد کاهش به ۳۱.۶ درصد در مرداد ۱۴۰۳ رسید.
8- اکنون قریب به دو ماه از انتخاب آقای علی مدنیزاده به عنوان وزیر اقتصاد میگذرد. وزیر اقتصاد دولت چهاردهم، با وجود سوابق دانشگاهی، تجربه اجرائی محدودی دارد. براساس گزارشهای منتشر شده، در این مدت 2 ماه، زمان قابل توجهی صرف بازدید و آشنایی وزیر جدید با وزارتخانه شده است. این در حالی است که کشور به برنامهریزی و اقدامات سریع و دقیق اقتصادی نیاز دارد.
9- طبق آمار بانک مرکزی، متوسط رشد فصلی اقتصاد کشور در ۲ فصل نخست عملکرد دولت پزشکیان به 3/5 درصد کاهش پیدا کرده است. این در حالی است که متوسط رشد فصلی اقتصاد کشور در ۳ سال دولت شهید رئیسی 4/5 درصد بود. طبق گزارش مرکز آمار میانگین تغییرات فصلی در جمعیت شاغل در دوره دولت چهاردهم تاکنون ۲۲۸ هزار نفر بوده است. و حال آنکه در ۱۲ فصل عملکرد دولت شهید رئیسی (پاییز ۱۴۰۰ تا تابستان ۱۴۰۳) میانگین تغییرات فصلی در جمعیت شاغل ۴۳۴ هزار نفر بود.
10- با توجه به قیمت جدید محصولات دو خودروساز مطرح در کشور و مقایسه آن با قیمتهای پایان دولت سیزدهم مشخص میشود که در دولت پزشکیان تاکنون قیمت خودروهای داخلی بیش از ۶۰ درصد افزایش یافته است.
شاخص قیمت تولیدکننده بخش صنعت در بهار امسال نسبت به فصل مشابه سال قبل 45/2 درصد رشد کرد که بیانگر افزایش شدید هزینه تمامشده کالاهای صنعتی در کشور است. اهمیت این شاخص به این دلیل است که مشخصکننده وضعیت هزینههای تولید در کشور است. بر اساس گزارش مرکز آمار، نرخ تورم نقطهای مواد غذایی در پایان دولت سیزدهم ۲۴ درصد بود اما در دوره یکساله دولت چهاردهم به بیش از ۴۲ درصد افزایش یافته است. بورس در یکسال اخیر بیش از ۳۰ درصد از ارزش دلاری خود را از دست داده و سرمایهگذاران خرد با زیان سنگین روبهرو شدهاند.
11- یکی از نقاط ضعف دولت چهاردهم، بازگشت خاموشیهای برنامهریزینشده است که مربوط به دولت روحانی بوده است. امسال در برخی شهرها و حتی بخشهایی از تهران، قطعیهای چهار ساعته برق، آن هم با اطلاعرسانی ناقص، به روال تبدیل شده است. این وضعیت در حالی رخ میدهد که دولت قبل توانسته بود تابستان را تقریبا بدون خاموشی پشت سر بگذارد.
12- وقتی «وفاق ملی» صرفاً برای بستن دهان منتقدان و سرپوش گذاشتن بر نقاط ضعف و نادیده انگاری قصور و تقصیرها و تحمیل خواستههای حزبی و قبیلهای به کار میرود، نهتنها وحدتی شکل نمیگیرد، بلکه شکافهای اجتماعی عمیقتر میشود. به عنوان نمونه، در هفتههای گذشته جبهه اصلاحات نامهای سرگشاده خطاب به رئیسجمهور منتشر کرد. در بخشی از این نامه آمده بود«اقدامات عملی برای تحقق آشتی ملی شامل رفع حصر و آزادی زندانیان سیاسی، پایان دادن به محدودیتهای فضای مجازی، مذاکره همهجانبه با آمریکا و پایان دادن به رویکردهای امنیتی در اداره کشور است.»!
پیش از آن نیز به فاصله تنها دو هفته پس از پایان جنگ 12 روزه، یکی از سران فتنه خواستار رفراندوم برای تأسیس مجلس موسسان و آزادی همه زندانیان سیاسی شد. این پیشنهاد با استقبال ویژه دشمنان ملت ایران از جمله منافقین و گروهکهای تجزیهطلب مواجه شد.
در همان مقطع، 180 نفر مثلا اقتصاددان و استاد دانشگاه در بیانیهای خواستار «تغییر پارادایم» شدند. محتوای این بیانیه دقیقا مشابه بیانیه یکی از سران فتنه بود.
13- نامه جبهه اصلاحات خطاب به رئیسجمهور و بیانیه یکی از سران فتنه و همچنین بیانیه 180 فعال مدعی اصلاحات همگی در یک پازل تعریف میشود و آن چیزی نیست جز «براندازی» و «تغییر حکومت».
آمریکا و رژیم صهیونیستی با شراکت برخی دولتهای اروپایی و برخی سران مرتجع در منطقه دست و پا زدند تا بلکه در جریان یک جنگ تحمیلی، توهم تغییر نظام «رژیم چنج» در ایران به واقعیت بپیوندد. اما در نهایت پس از 12 روز تجاوز، دست از پا درازتر برای آتشبس التماس کردند.
حالا پادوهای داخلی دشمن ذیل شعار «وفاق ملی» و «تغییر پارادایم» و...در حقیقت در پی آن هستند که به خیال خود، پروژه ضدایرانی دشمن را که حتی با جنگ نیز محقق نشد، عملی کنند.
14- اگر دولت و شخص رئیسجمهور محترم در پی اجرا و عملیاتی سازی «وفاق ملی» هستند، در گام اول و به عنوان مهمترین گام میبایست بدنه دولت و به خصوص شورای اطلاعرسانی دولت را از عناصر «زاویهدار» و بدسابقه پاکسازی کنند.
دولت محترم باید در گام دوم و پس از کنارزدن مهرههای این جریان مخرب، بدون واسطه، «صدای مردم ایران» و «صدای منتقدان و کارشناسان و صاحبنظران» را شنیده و آن را در بهبود اوضاع به کار گیرد.