زندگی مجلل جمال حاتم، سرکنسول ایران در شیکاگو
شهدای ایران:به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی،در دوران حکومت پهلوی، زندگی بسیاری از دیپلماتهای ایرانی در خارج از کشور، بهویژه نمایندگان رسمی در کشورهای غربی، با تجمل و اشرافیگری و فاصلهای عمیق از واقعیتهای مردم ایران همراه بود. مقالهای با عنوان «Their Best of All Possible Worlds» که در تاریخ ۱۵ اکتبر ۱۹۷۲ (۲۳مهر ۱۳۵۱) به قلم خبرنگار آمریکایی، جون هیل، در روزنامه «شیکاگو تریبیون» منتشر شد، گوشهای از سبک زندگی اشرافی «جمال حاتم»، سرکنسول وقت ایران در شیکاگو و همسر آلمانیاش را به تصویر میکشد. در این گزارش، تجملگرایی افراطی، برگزاری مهمانیهای پرزرقوبرق، خرید لباسهای برند از پاریس و فاصله فرهنگی عمیق این خانواده با ایران، بهوضوح نمایان است. این سبک زندگی نمایانگر یکی از جلوههای مهم انحراف نظام پهلوی است؛ جایی که مأموران سیاسی بهجای دفاع از منافع ملی، در پی نمایش اشرافیت شخصی و الگوبرداری از زندگی غربی بودند.
متن سند:
آنها یک خدمتکار ایرانی، یک آشپز اسپانیایی، مبلمانی از ایتالیا، فرانسه و انگلستان، و خانهای شیک و مدرن در منطقه لیکشور درایو شیکاگو دارند.
وقتی تلویزیون تماشا میکنند، روی صندلیهای بینبگ (کیسهای) لم میدهند، اما برای غذا خوردن، پشت میزهای چوبی و نفیس چیپندیل مینشینند و خدمتکار بیصدا با دستکشهای سفید و تمیز به آنها سرویس میدهد.
جمال حاتم، سرکنسول ایران، و همسر آلمانیاش، ایلسه، از چهرههای رنگارنگ جمع دیپلماتهای مقیم شیکاگو هستند. آنها به خاطر مهمانیهای مجللشان شناخته میشوند؛ مهمانیهای شامی که ۱۵۰ مهمان در آن با رقصندگان همراه میشوند یا ۴۰۰ نفر برای شنیدن موسیقی گرد هم میآیند. آنها به سبکی زندگی میکنند که خودشان آن را در شأن نمایندگان کشوری بلندپرواز میدانند.
ایلسه حاتم یکی از ۱۲ مهمان خصوصی شاهنشاه ایران در جشن ۲۵۰۰ سالگی تاریخ ایران در سال گذشته بود. او یکی از همسران دیپلماتهایی بود که با فرمان رسمی اعلیحضرت باید در مراسم شرکت میکردند. ایلسه در راه بازگشت از پاریس، دو لباس از «شنل» و دو لباس از «دیور» خرید و در مجله ال فرانسه و روزنامه فیگارو و همچنین در بسیاری از نشریات داخل ایران بهعنوان مدل این لباسها معرفی شد.
این بانوی تأثیرگذار (که همسرش بهزودی بهعنوان سفیر ایران در برزیل منصوب خواهد شد) قدبلند، بهطرز چشمگیری جذاب، مسلط به پنج زبان، و درمورد رفتارهای آمریکایی که برایش عجیب به نظر میرسند، از جمله نبود تشریفات اجتماعی و ضعف در تربیت فرزندان، رکگو است.
او میگوید: «من واقعاً یک زن بورژوا هستم. فکر میکنم ازدواج چیز مهمی است. به نظرم هیچوقت نمیتوانیم از اهمیت آن فاصله بگیریم. فکر نمیکنم تعریف دختر خوب تغییر کرده باشد.»
او ادامه میدهد: «به نظر من والدین آمریکایی از بچههایشان میترسند. لازم نیست دستورات سخت بدهید، اما باید راه درست را به آنها نشان بدهید. بچهها باید هدایت شوند.»
وقتی دو پسر دانشجویش به دیدنش آمدند، نگاهی به موهای بلندشان انداخت و گفت باید کوتاهشان کنند.
گفت: «نمیتوانم نگاهتان کنم! این شکل مو نه به مردانگیتان اضافه میکند نه به زیباییتان. من موهای بلند را روی مردها دوست دارم، اما نه وقتی تا روی شانه میآید.»