
شهدای ایران:سرویس سیاسی/ یادداشت اخیر یکی از شاگردان پرمدعای مرحوم منتظری، نه یک تحلیل تاریخی است، نه دفاعی اخلاقی. آنچه ارائه شده، تلاشی آشکار برای تطهیر یک جریان سیاسی ناکام و مقصر است که خود بخشی از ساختار قدرت در دوران حساس دهه ۶۰ بود اما با تصمیمات احساسی و محاسبات ناپخته، نه تنها مسیر انقلاب را نفهمید، بلکه به تقابل با آن رسید.
طرح خانهسازی بهجای مراسم سالگرد امام خمینی، که نویسنده با آب و تاب از آن یاد میکند، در ظاهر مردمی است، اما در باطن تقلیل شخصیت تاریخی بنیانگذار جمهوری اسلامی به چند متر آجر و سیمان است. آیا دیگر انقلابهای دنیا، بزرگان خود را با حذف یادبودها و بیتوجهی به میراث معنویشان پاس داشتهاند؟! این قیاس، هم سخیف است و هم عوامفریبانه.
از آن عجیبتر، ژستهای عدالتخواهی و مردمگرایی از سوی کسانی است که در همان سالها در رأس نهادهای تصمیمساز بودند. مرحوم منتظری سالها در جایگاه قائممقامی رهبری، در تعیین قضات شرع، دادگاههای انقلاب و سیاستهای کلان نقش مستقیم داشت. حال چگونه میتوان از او چهرهای بیرون از قدرت و مخالف ساختار ساخت؟ نقد اگر صادقانه است، چرا سهم استاد خود را نادیده میگیرید؟!.
اشاره نویسنده به ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر، اشغال سفارت آمریکا، اعدامهای سال ۶۷ و حذف منتظری، فهرستی آشنا و بیتحلیل است که سالهاست توسط رسانههای معارض تکرار میشود. اما او عمداً فراموش میکند که بسیاری از این تصمیمات در بستر تهدیدهای واقعی امنیتی، بحرانهای داخلی و فشارهای بینالمللی گرفته شد. اینها پیچیدگیهای حکمرانیاند، نه سادهسازیهای روزنامهنگارانه.
در این میان، روایتسازی از منتظری به عنوان منتقد ولایت فقیه هم تحریفی آشکار است. مگر نه اینکه همین مرحوم، نظریهی ولایت فقیه را به شکل موسع و در قالب فقهی مستند و منظم ارائه کرد؟، مگر نه اینکه کتاب «دراسات» او تا سالها مرجع درسی در حوزهها بود؟ اکنون چه شده که منتظری در روایت شما، معترض به همان چیزی معرفی میشود که خود تئوریزه کرد؟ این دوگانگی نه از روی انصاف، بلکه از روی اغراض سیاسی است.
واقعیت آن است که نویسنده در تلاش است از یک شکست تاریخی، افسانهای مظلومانه بسازد. اما نه منتظری آن بود که میگویید و نه امام و ساختار نظام آنگونه که میخواهید القا کنید. آنچه امروز ما نیاز داریم، بازخوانی صادقانه و مستند تاریخ است، نه تحریف و تخریب و انتقامجویی از واقعیتهایی که روزی خودِ شما بخشی از آن بودید.
همفکران و شاگردان منتظری سالهاست در حسرت فردایی هستند که نیامد. فردایی که در آن انقلاب اسلامی از مسیر اصلی خود خارج شود و به ابزاری در دستان روشنفکری بریده از مردم و دین بدل گردد. اما این رویا، نه با سیاهنمایی تاریخ و نه با مظلومسازی چهرههایی که در آزمونهای سخت، مرد میدان نبودند، تحقق مییابد.
برای بازسازی آینده، باید گذشته را همانگونه که بود دید، نه آنگونه که میخواهیم از آن انتقام بگیریم.
*کمیل رهسپار