در حین عملیات با وجود رگبار گلولههای ضدهوایی دشمن، چهار نفر از بچهها را نجات داد و از لابهلای گلولای باتلاق بیرون آورد. این بچهها آنقدر در گل و لای فرو رفته بودند که اگر کسی میدید فکر میکرد مجسمه هستند!
به گزارش شهدای ایران ، جانباز سرافراز «رستم میقانی» از رزمندگان حاضر در عملیات الی بیت المقدس در بخشی از خاطرات خود میگوید:
«شهید حسین قدیریان» طلبه بود. ایشان یک انسان وارسته و معتقدی بود. بچهها به او به زبان مازنی پاپلی (پروانه بهشت) میگفتند. خیلی خوش سیما و خوش رفتار بود. در مرحله اول عملیات الیبیتالمقدس بچهها از سوی چهار لول ضدهوایی و پدافند ۲۳ هوایی عراق مورد اصابت قرار میگرفتند. حسین در نیزار میجنگید و سعی میکرد مجروحان را نجات بدهد. در حین عملیات با وجود رگبار گلولههای ضدهوایی دشمن، چهار نفر از بچهها را نجات داد و از لابهلای گلولای باتلاق بیرون آورد. این بچهها آنقدر در گل و لای فرو رفته بودند که اگر کسی میدید فکر میکرد مجسمه هستند! فقط چشمهایشان باز میشد. مجروحان با سختی خودشان را از میان گل و لای باتلاق بیرون میکشیدند. شهید قدیری سعی میکرد ابتدا مجروحان را از باتلاق نجات دهد تا اینکه به فکر خودش باشد. انسان شجاعی بود، با آنکه خودش هم مجروح شده بود، رزمندهها را یکی یکی عقب میکشید. حسین قدیریان در جبهه دبحردان در دهم اردیبهشت سال ۱۳۶۱ به شهادت رسید.
«شهید حسین قدیریان» طلبه بود. ایشان یک انسان وارسته و معتقدی بود. بچهها به او به زبان مازنی پاپلی (پروانه بهشت) میگفتند. خیلی خوش سیما و خوش رفتار بود. در مرحله اول عملیات الیبیتالمقدس بچهها از سوی چهار لول ضدهوایی و پدافند ۲۳ هوایی عراق مورد اصابت قرار میگرفتند. حسین در نیزار میجنگید و سعی میکرد مجروحان را نجات بدهد. در حین عملیات با وجود رگبار گلولههای ضدهوایی دشمن، چهار نفر از بچهها را نجات داد و از لابهلای گلولای باتلاق بیرون آورد. این بچهها آنقدر در گل و لای فرو رفته بودند که اگر کسی میدید فکر میکرد مجسمه هستند! فقط چشمهایشان باز میشد. مجروحان با سختی خودشان را از میان گل و لای باتلاق بیرون میکشیدند. شهید قدیری سعی میکرد ابتدا مجروحان را از باتلاق نجات دهد تا اینکه به فکر خودش باشد. انسان شجاعی بود، با آنکه خودش هم مجروح شده بود، رزمندهها را یکی یکی عقب میکشید. حسین قدیریان در جبهه دبحردان در دهم اردیبهشت سال ۱۳۶۱ به شهادت رسید.
منبع : جوان